آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده­ی مشهور حوزه­ی ادبیات کودک، پس از گذراندن چندین دهه نویسندگی به نگارش زندگی نامه­ی خود با عنوان شما که غریبه نیستید پرداخته است. این خودسرگذشت نامه به صورتی کاملا آشکار و هوشمندانه، صیرورت یک نویسنده ایرانی را از دوران کودکی به میانسالیِ سرشار از افتخار و موفقیت به تصویر می­کشد. حضور پررنگ عنصر رنج و مشقت در این کتاب ما را بر آن داشت تا قیاسی هر چند کوتاه از گذشته­ی خالق این اثر با زندگی گوستاو فلوبری داشته باشیم که تا سالها به عنوان یک بیمار ذهنی از سوی اطرافیان خود شناخته شده بود. در واقع همانگونه که فلوبر بر جریان ناکامانه زندگی خود غلبه کرد و به سردمدار بی­بدیل رئالیسم فرانسه مبدّل شد، هوشو نیز در مواجهه با پیش داوری­ها و مرارت­ها به غرقه شدن در ادبیات پناه می برد، در خلوت گاه هنر مأوایی برای واپس زدگی­های خود می­یابد و با تکیه بر این گزینش خودآگاه، سرنوشت خود را برخلاف آنچه محیط برایش در نظر گرفته رقم می­زند. در نوشتار حاضر، ما با تکیه بر پاره ای از مفاهیم تحلیلی سارتر در باب صیرورت شخصیتهای ادبی و هنری، به بررسی چیستی و چرایی این درونمایه در شما که غریبه نیستید مرادی کرمانی می پردازیم.

تبلیغات