فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۶۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
تا چه میزان در ترجمه های متون قرآنی ʺآهنگʺ و ʺفرمʺ آیات و سوره های قرآن رعایت می گردد و تا چه میزان این اصول مهم متن قابل ترجمه هستند در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. هر متنی دارای ابعاد مختلفی است و از نظر شکل و آهنگ نیز متون دینی دارای پیام خاصی هستند، که از جهت تأثیرگذاری خاص بر مستمعین دارای اهمیت فراوانی است. این ویژگی های مهم متنی بایستی لزوماً در ترجمه منعکس شوند. در تحقیق حاضر سعی می گردد این مشخصه ها و معیارهای متن در ترجمه های آلمانی قرآن کریم توسط فریدریش روکرت (Friedrich Rückert 1788 – 1866) بررسی گردد و به این سئوال پاسخ داده شود، که تا چه میزان این ترجمه از قرآن موفق به انتقال شکل و لحن بیان متن اصلی خود شده است. با مثالهای مختلف از سوره های آهنگین و کوچک قرآن و در مقایسه با ترجمه های فارسی این ظرافتهای ادبی و زبانی مهم متون دینی بررسی می گردد و کیفیت ترجمه در مقابل اصل متن قرآنی مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد.
معنی شناسی حرف «فاء» در قرآن و چالش های ترجمه ی آن به زبان فارسی با تکیه بر دستور زبان عربی (بررسی موردی ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم ساختار نحوی، صرفی و بلاغی محکمی است. فرآیند برگرداندن این کتاب آسمانی مستلزم توجّه شایانی به نحو یا دستور زبان عربی است. در این زبان، حرف «فاء» یکی از حروف معانی است که از تنوّع بسیاری برخوردار است و این مسئله کار مترجم را هنگام برگردان آن به زبان فارسی دشوار می کند. مترجمان فارسی برای ترجمة «فاء» برابر نهادهای «پس»، «سپس» و «آنگاه» را ارائه داده اند که با توجّه به تنوّع این حرف، ناکافی است. هدف این پژوهش آن است که از نظر دستوری بررسی کند مترجمانی مانند الهی قمشه ای، فولادوند و خرّمشاهی چگونه این حرف را در قرآن ترجمه کرده اند. از جمله نتایجی که به دست آمده این است که مترجمان در ترجمة «فاءِ» عطف و جزای شرط عملکرد مطلوبی داشته اند، امّا در ترجمة «فاءِ» استیناف، سببیّه، زائده و فصیحه به خوبی از عهده برنیامده اند، به گونه ای که برای فاءِ استیناف و زائده برابرنهادهایی را قرار داده اند که نادرست است؛ زیرا نباید این نوع از فاء، ترجمه شود. آنها در ترجمة فاءِ سببیّه نیز در بسیاری موارد جنبة سبب و مسبّب بودن را رعایت نکرده اند و علّیّت را نشان نداده اند. چنان که در فاء فصیحه نیز فقط جنبة عاطفه بودن آن را لحاظ کرده اند و به بخشی از جمله که حذف شده است و وظیفة افصاح کلام را بر عهده دارد، توجّهی نداشته اند و این بی توجّهی نیز سبب شده است که در برگردان آن به اشتباه بروند.
تحلیل و بررسی مبانی رویکرد ادبی در تفاسیر تنزیلی تحلیل و بررسی مبانی رویکرد ادبی در تفاسیر تنزیلی با تأکید بر تفسیر بیان المعانی ملاحویش آل غازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان المعانی نخستین تفسیر تنزیلی است که در آن تمامی سوره های قرآن کریم را با الهام از مصحف امام علی (ع)و تکیه بر سیاق و نظم آیات و توجه به مقتضیات زمان نزول، از منظری تاریخی و بر اساس ترتیب نزول مورد بررسی قرار داده است. او بهترین روش تفسیری را روشی می داند که در بستر عصر نزول قرآن و بر اساس ترتیب نزول آن باشد. از آنجا که قرآن کریم به زبان عربی نازل شده، درک و فهم و تفسیر آن، آشنایی با علوم ادبی را می طلبد؛ ملاحویش رجوع به علوم ادبی را برای درک و فهم و تفسیر آیات، ضروری دانسته و از ادبیات عرب به شکل وسیعی استفاده کرده است. رویکرد خاص مفسر نسبت به علوم ادبی و مبانی و شیوه های نقد و تحلیل آن ها، موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. استناد به آیات قران به عنوان منبع اصیل ادبی و استفاده از سیاق آیات، استناد به روایات تفسیری صحیح، ترجیح سیاق بر روایات، استفاده از عرف عرب، استناد به اشعار عرب، توجه به فضای عصر نزول، تکیه بر مستندات تاریخی و استفاده ابزاری از علوم ادبی در فهم قران، برخی از مبانی رویکرد ادبی این مفسر می باشند. کلیدواژه ها:روش تفسیر تنزیلی، رویکرد ادبی، ملاحویش آل غازی، تفسیر بیان المعانی علی حسب ترتیب النزول، علوم ادبی.
نقد رویکردهای ادبی- قرآنی اشاعره و معتزله با تکیه بر واژه ""نَظَر"" و"" اِلی""در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله کلامی امکان یا امتناع رویت خداوند، سبب اختلافات زیادی در تفسیر ادبی آیات مختلف قرآنی گردیده است. یکی از این موارد، همراهی فعل ""نظر"" با حرف اضافه ""الی"" می باشد که از دیدگاه ادیبان اشعری مسلک، چنین ترکیبی به معنای رویت و دیدن است، در مقابل از دیدگاه ادیبان معتزلی، این ترکیب به معنای دیدن نیست بلکه به معنای گرداندن حدقه چشم در جهت شیء دیدنی می باشد. هر یک از این دو گروه، در اثبات نظریه ادبی خویش، به آیات قرآنی، اشعار عربی و مکالمات روزمره مردم عرب زبان استشهاد جسته اند. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که در ادبیات عرب و بالتبع زبان فصیح قرآنی، فعل نظر همراه با حرف اضافه الی به معنای دیدن و رویت است و گرداندن حدقه چشم از لوازم آن می باشد نه معنای لفظی و ادبی فعل نظر. از این جهت ادیبان معتزلی در ارائه نظریه خویش میان معنای لفظی با لوازم خارجی آن خلط نموده اند و دچار مغالطه گشته اند.
معنای اصلی و تبعی در ترجمه ی غلامعلی حدّاد عادل از قرآن کریم (مطالعة موردپژوهانه ی سوره ی نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمده ای از این ضرورت ها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفی نحوی و بلاغی را در ترجمه نادیده انگاشته، در مواردی نیز ترجمة واژگان (اسم، فعل و حرف)، ترکیب ها و اصطلاحات در مقابل هم قرار نگرفته است. بنابراین، لازم معنا یا معنای تبعیِ واژگان، ترکیب ها و اصطلاحات در ترجمه لحاظ شده است، نه معنای اصلی و دقیق آنها. این پژوهش درصدد است تا با مطالعة موردپژوهانة «سورة نمل»، ترجمة ایشان را از زوایای مختلف واژگانی، صرفی نحوی، بلاغی و ویرایشی، به بوتة نقد، تحلیل و تطبیق بسپارد تا مواردی که در ترجمة این سورة مبارکه نیازمند بازنگری دقیق تری هستند، بازشناسی نماید. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمة مترجم، در عین برخورداری از امتیازهای فراوان، از جمله نوآوری در شیوة ترجمة وفادار و معنایی، التزام به پیام و محتوای زبان قرآن، شیوایی بیان و استفاده از واژه های فارسی روان، پرهیز از زیاده نویسی و فارسی گرایی افراطی و... در حوزه های صرف و نحو، بلاغت، ترجمة واژگان و... نیاز به بازنگری دقیق تری دارد که برخی از آنها در این پژوهش موردی، واکاوی و تحلیل توصیفی شده است.
بررسی و تحلیل وجه تنزیه پیامبر (ص) از شعر در آیه 69 سوره یس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در آیه 69 سوره یس با منزه خواندن پیامبر اکرم (ص) از «شعر» می فرماید: «وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا یَنبَغِى لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَ قُرْءَانٌ مُّبِینٌ». این امر که چرا در این آیه علاوه بر نفی تعلیم «شعر» به پیامبر اکرم (ص)، حتی ساحت ایشان از شعر منزه دانسته شده، مساله ای است که مفسران آراء متفاوتی را پیرامون آن ارائه کرده اند. این پژوهش با تحلیل واژه «شعر» در لغت و اصطلاح و همچنین با اشاره به باورهای عرب عصر نزول نسبت به شعر، آراء مفسران پیرامون این آیه را ارزیابی کرده و به این نتیجه دست یافته که نگرش خاص عرب عصر نزول به شعر و باور به نقش شیاطین در الهام اشعار به شعراء، وجه منزه دانستن پیامبر (ص) و قرآن مجید از شعر می باشد، چرا که نه شیاطین لیاقت وساطت نزول معارف قرآن کریم بر پیامبر اکرم (ص) را دارند و نه برای پیامبر اکرم شایسته است که قرآن کریم را بسان «شعر» از شیاطین دریافت کند.
تحلیل ساختار «لا أقسم» در ترجمه های انگلیسی قرآن بر اساس روش تطبیقی مبتنی بر هم ارزی متنی هاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم مشتمل بر انواع روش های تأکید از جمله قَسَم است. قَسَم با شیوه های گوناگونی بیان می شود که در این بین، ساختار «لا أقسم» موردی است که به لحاظ ساختاری، محل تضارب آراء است. بررسی این ساختار به عنوان یک مقولة نحوی تأکیدی در ترجمه های انگلیسی قرآن می تواند اختلاف و نارسایی معادل های آن ها را بر اساس نظریات موجود در این علم نشان دهد. با توجه به موقعیت و کارکرد این ساختار در زبان مبدأ، نقد و ارزیابی معادل های آن بر اساس الگوی متن گرایی هاوس می تواند راهگشای ترجمه ای دقیق تر در این زمینه باشد. از بین شش وجه تفسیری ذکر شده برای این ساختار، احتمال اینکه اکثر مترجمان «لا» را زائد و «أقسم» را قَسَم، و یا کلّ ساختار «لا أقسم» را به عنوان یک صیغة قَسَم در نظر گرفته باشند، بیشتر از وجوه تفسیری دیگر است؛ زیرا نوع معادل یابی آن ها هماهنگ با نظرات مفسّران این دو نظریه است. اما به طور کلّی، علی رغم عملکرد بهتر در زمینة ایجاد تعادل واژگانی، نقص عمدة معادل های اکثر مترجمان با گرایش های مختلف تفسیری، نداشتن هم ارز گرایی ساختاری و معادل یابی تأکیدی خود جملة قَسَم (أقسم) است که در اکثر موارد، با ساختار تأکیدی دستور زبان مقصد مطابقت ندارد. گرچه اعجاز بیانی قرآن، تفاوت های دستوری دو زبان و نقش خود مترجم در ترجمة متعادل و یا نامتعادل این ساختار، تأثیر مشهودی دارد، اما با توجه به موقعیت زبانی این ساختار در متن مبدأ، می توان با استفاده از روش ترجمة آشکار هاوس و عبارت «I do swear by» برگردانی هم ارز با متن مبدأ ارائه نمود.
بررسی و نقد مبانی ادبی ابن تیمیه در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن تیمیه، به عنوان اثرگذارترین عالم سلفی، دارای مبانی و دیدگاه هایی خاص در تفسیر قرآن است. پیرامون این مبانی، تألیفات گسترده ای انجام شده، ولی درباره مبانی ادبی وی در تفسیر، تحقیقی صورت نپذیرفته است. در مقاله حاضر، مهم ترین مبانی ادبی ابن تیمیه در تفسیر قرآن را تبیین کرده و سپس مورد بررسی و نقد قرار می دهیم و نشان می دهیم که انکار مجاز، مهمترین مبنای ادبی در دیدگاه تفسیری ابن تیمیه است. ادله ابن تیمیه در انکار مجاز را که عبارت است از: عدم ذکر مجاز در کلام صحابه و تابعین و علمای سلف، عدم تعریف جامع و مانع از مجاز، انکار وضع لغات و ادعای توقیفی بودن زبان، عدم وجود علامت صحیح برای تشخیص حقیقت و مجاز و انکار استعمالات مجازی را بررسی و نقد می نماییم. سپس، دیگر مبانی ادبی ابن تیمیه در تفسیر را که شامل: تأکید ناپذیری مجاز، تغایر لازمه عطف، انکار افاده نفی ابدی برای ""لن"" ، عدم بکارگیری حروف به جای یکدیگر و تحریف اصطلاحات و ضرب المثل ها را گزارش و نقد می نماییم.
رویکردی انتقادی از منظر میزان توجّه به جایگاه سیاق در ترجمه های تحت اللّفظ، امین، معنایی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث تعیین کننده در فهم قرآن کریم، میزان توجّه به سیاق است. شکّی نیست که توجّه به بافت سخن و سایر اجزای کلام، در فهم مراد گوینده نقشی اساسی دارد. بر این اساس، توجّه به سیاق در ترجمة قرآن کریم نیز ضروری می نماید؛ چراکه هر ترجمه ای مستلزم فهم صحیح آیات است. امّا این موضوع که کدام یک از روش های ترجمة قرآن کریم به مقولة سیاق توجّه داشته است و از ظرفیّت لازم در این راستا برخوردار است، درخور تأمّل و تحقیق است. این پژوهش با بررسی مهم ترین انواع ترجمه های موجود از قرآن کریم، میزان توجّه مترجمان به سیاق را در ترجمه های تحت اللّفظی، امین، معنایی و تفسیری مورد ارزیابی و نقد قرار داده است و به این نتیجه دست یافته که از میان ترجمه های یادشده، میزان توجّه به سیاق در ترجمة تفسیری بیشتر است.
بررسی اشعار فارسی در منشور جاوید
حوزه های تخصصی:
قرآن کتاب هدایت است و برای هدایت انسان به سوی سعادت ابدی آمده، لذا قرآن راهنمای انسان است به سوی زندگی سالم، و تضمین کننده ی سعادت در دنیا و آخرت می باشد. از آنجا که ادبیات فارسی ارتباط وثیقی با معارف و تفاسیر دارد و شاعران به وسیله اشعار خود به تبیین تعالیم دینی می پردازند، دانشمندان و عالمان دینی جهت اثرگذاری بیشتر از آن اشعار استفاده می کنند. در این پژوهش که مربوط به بحث بررسی اشعار فارسی در منشور جاوید می باشد، تلاش شده که شواهد شعری استخراج و مورد بررسی قرار گیرد. کثرت استناد به متون نظم بیانگر تسلط مؤلف بر ادبیات فارسی و تنیدگی آن با معارف الهی می باشد.
اسلوب تصریح و تبیین در ترجمه ی قرآن (بررسی موردی ترجمه ی فیض الإسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که هدف از ترجمة متون دینی، تفهیم هرچه بهتر و بیشتر مفاهیم و معارف ناب دینی و اسلامی به مخاطبان است، مترجمان باید تلاش کنند تا تعادل ترجمه ای را در متون دینی و ارائة ترجمه ای که پاسخگوی نیاز مخاطب باشد، رعایت کنند. دستیابی به تعادل ترجمه ای، مستلزم اعمال تعدیل ها و تغییر هایی در فرایند ترجمه است. یکی از این تغییرها که نخستین بار از سوی «وینه و داربلنه» (Vinay and Darbelnet) مطرح شد، «تصریح» است.تصریح از جمله تغییراتی است که در قلمرو اختیارات مترجم قرار می گیرد که به صورت آگاهانه و به عنوان راهبردی در ترجمه صورت می گیرد. فیض الإسلام دانشمندی فقیه و ادیب است که به ترجمة متون دینی (قرآن، نهج البلاغه، صحیفة سجّادیّه) پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی زبانشناختی است، درصدد است تا تصریح را به عنوان شاخصة سبک شناختی ترجمة فیض الإسلام در قرآن مورد کاوش قرار داده تا اثرگذاری ها و فوائد آن در ترجمه، به ویژه ترجمة متون دینی مشخّص شود. ایشان با استفاده از تکنیک تصریح به شفّاف سازی واژگان فرهنگ مدار و مقولات ناآشنا برای مخاطب و تصریح به عوامل انسجام (حذف، جانشینی و ارجاع) ونیز ایجاد ارتباط و تناسب میان آیات قرآن پرداخته اند که موجب تفهیم بهتر به خواننده و مانع از ایجاد چالش ذهنی و گسستگی در خوانش وی می گردد. امّا باید گفت که ترجمة ایشان ویژگی خاصّ دیگری را از آن خود ساخته است و ایشان دریچة دیگری را در فنّ ترجمه گشوده است که می توان آن را نظریّه یا انگارة تبیین نامید. در واقع، ایشان افزوده هایی می آورد که حدّ وسط میان تصریح و تفسیر است.
نقد وتحلیل ساختارادبی ومحتوائی آیه تطهیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این تحقیق، نقد وتحلیل ساختارادبی ومحتوائی آیه تطهیراست ، بعضی از دانشمندان مفاد آیه تطهیر را مطلق دانسته واز باب اراده تشریعی همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، بطور خاص وخاندان آن حضرت بطورعام نیز مشمول آن دانسته اند و بعضی دیگر صرفا مراد از رجس ،رجس باطنی ومقصود از تطهیر ، تطهیر باطنی می دانند.ما دراین تحقیق ابتدا از نظر ادبی ، واژگان «رجس» و«تطهیر» را با توجه به نظر لغت شناسان ومفسیرین بنحو اطلاق تبیین نموده ایم؛ آنگاه با توجه به قرائن داخلی و با عنایت به تبدیل ضمیر مؤنث به ضمیر مذکر. (عَنْکُمُ نه عَنْکُنَّ / وَیُطَهِّرَکُمْ نه وَیُطَهِّرَکُنَّ) با توجه به اینکه تمام ضمایر به کار رفته در آیات هفت گانه، هماهنگ با یکدیگر نمی باشد،همسران پیامبر را مشمول آیه تطهیر ندانسته واز نظر محتوایی با توجه به اینکه خطاب هایی که به همسران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شده، با عتاب ؛ اما خطاب در آیه تطهیر، با اکرام و احترام همراه است. آن را نشان از عدم وحدت سیاق دانسته وبه این نتیجه رسیده ایم که مراد از اراده، اراده تکوینی ومنظور از اهل البیت ذوات نوریه آن حضرات علیهم السلام، ومقصود از تطهیر، پاک نگهداشتن آنان بنحو دفع، از هرچیزی که ناپسند وخلاف طبع آدمی است، می باشد.
وجوه ابهام یا ایهام نحوی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم می شود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح می شود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیده اند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار می رود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونه ای چیده می شود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر می سازد. این معانی می تواند قابل جمع باشد. اضافة مصدر به فاعل یا مفعولٌ بِه، مرجع ضمیر، عطف به مضاف یا مضافٌ إلیه، خبریه یا انشائیه بودن جمله، متعلق شبه جمله، قابلیت تعدد در صاحب حال، تشابه نقش های حال، مفعول مطلق، مفعولٌ له، مفعولٌ فیه و مفعولٌ به، امکان مقول قول یا استینافیه بودن، تشابه عطف و استیناف، تشابه تابع و خبر، تعدد معانی حروف جر، از جمله وجوه ابهام نحوی است که در این پژوهش بدان توجه شده است و در ترجمه های قرآن کریم تأثیرگذار بوده است. توجه به بافت زبانی و غیرزبانی کلام می تواند تا حد چشمگیری مشکل فهم معنا را برطرف سازد، اما مشکل آنجاست که قراین کافی و یا مستدل برای یک معنا وجود نداشته باشد و از سوی دیگر، نتوان میان معانی مختلف جمع کرد.
وجوه ابهام صرفی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمه ی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابهام ساختارهای صرفی زبان عربی را می توان به دو نوع تقسیم کرد: 1 ابهام هایی که می توانسته به وجود آیند، امّا واضع با اتّخاذ تدابیری مانع آن شده است. 2 ساختارهایی که به صورت بالقوّه ابهام آفرین هستند. علمای قدیم تنها وجه نخست را به عنوان ابهام (اللَّبْس) برشمرده اند، چراکه از دیدگاه ایشان، اصولاً فهم معنا در بستر توجّه به بافت کلام صورت می پذیرد و این امر ابهام را از میان می برد. امّا در مطالعات جدید، به نوع دوم که محور این پژوهش می باشد، به عنوان ابهام جدّی نگریسته شده است. این پژوهش ها غالباً به صورت موردی و پراکنده به برخی از این وجوه پرداخته اند، امّا در پژوهش حاضر، با طرح دو مقولة همسانی صیغی و چندمعنایی صیغی تلاش شده است چارچوب نظری جدید و کاملی ارائه شود. در بُعد تطبیقی نیز بررسی ترجمه های قرآن کریم نشان می دهد که این نوع ابهام نمودِ بسیار بارزی در ترجمه ها یافته است. بدین منظور، پس از بررسی ساختارهای صرفی زبان عربی، آن وجوه که قابلیّت ابهام آفرینی دارند، مشخّص گردید و آنگاه با کمک نرم افزارهای رایانه ای، ترجمه ها مورد بررسی قرار گرفت و نمونه ها استخراج گردید. این وجوه در انواع کلمه، اعمّ از فعل، اسم و حرف وجود دارد و یازده مورد با عنوان همسانی صیغی و هشت مورد به عنوان چندمعنایی صیغی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، مترجم از یک سو باید از این ساختارها آگاهی کامل یابد و از سوی دیگر، از تیزبینی لازم برای یافتن قرائن زبانی و غیرزبانی دالّ بر معنای مقصود برخوردار باشد تا از این رهگذر بتواند یک وجه معنایی را بر وجه دیگر اولویّت بخشد.
چالش مترجمان قرآن در برگردان ادوات تقلیل و تکثیر به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبان ها، نیاز به دقّت و تأمّل ویژه ای دارند. نمونه ای از این واژگان، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعث ایجاد نوعی ناهمگونی یا اشتباه در ترجمه می شود و گاهی نیز دیده می شود که مترجمان آنها را نادیده می گیرند. این نابسامانی در برگردان ها ممکن است به دلیل دلالت این واژگان بر مفاهیم گوناگون باشد؛ مانند دلالت حرفِ «قَد» بر تأکید، تحقیق، تقریب، تقلیل، و تکثیر. گاهی نیز به سبب شباهت به واژگان دیگر است، چون شباهتِ «کَمِ» تعجّبی به «کَمِ» پرسشی، و یا ممکن است به علّت دلالت بر مفاهیم متضاد رخ دهد؛ مانند حرف «رُبَّ» که گاهی برای دلالت بر فزونی به کار می رود و گاهی برای دلالت بر کاستی. همین امر باعث می شود مترجمان در تعیین نوع این ادوات یا مفهوم درست آن، و یا گاهی در تعیین آن رکن جمله که امر فزونی و یا کاستی به آن تعلّق دارد، دچار لغزش شوند. ما بر آن شدیم که بدانیم شیوه های مناسب در برگردان این ادوات چیست و چه راهکاری می تواند مترجمان را از لغزش در امان نگه دارد؟ در این پژوهش، نخست موارد ناهمسویی برخی مترجمان با مفسّران و نحویان تبیین شده است. سپس راه انتخاب برابرنهادة درست این واژگان، در برگردان متون و اصول آن، همچون تعیین نوع ادواتی مانند «رُبَّ»، یا «قَد» که برای تقلیل، تکثیر یا مفاهیم دیگر است و یا تشخیص رکن مقیّد جمله، چون تمییزِ «کَم» و «کأیّن»،در حین بررسی هر یک بیان شده است. بنابراین، یک مترجم نیاز است که از قواعد دستور زبان و واژه شناسی آگاهی کامل داشته باشد.
نقد نظریه ی اقتباس قرآن از ادب زمانه با تحلیل دیدگاه یوسف دره حداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم که در 1400 سال پیش در سرزمین حجاز بر رسول الهی حضرت محمد (ص)، برای هدایت و تربیت انسانها نازل گردید، در تعامل فرهنگی و سیاسی ، بسیاری از نیازهای اخلاقی، اجتماعی ،اقتصادی،و فرهنگی مردم آن زمان را تامین کرد ، اما با دیدگاه تاریخی نگری به قرآن، برخی از مستشرقین معتقدند که این کتاب از ادبیات و فرهنگ زمانه، تاثیر فراوانی پذیرفته و آموزه های آن ، مقتبس از آداب و رسوم عرب معاصر نزول می باشدو با این تفکر قرآن نمی تواند پاسخگوی تمام نیازهای متغیر مردم در اعصار و امصار گوناگون باشد .در این مقاله، تشریح می شود که اگرچه در ظاهر بخش هایی از قرآن اقتباس شده از ادب زمانه می باشد، اما حقیقت این است که این کتاب با بهره برداری هوشمندانه از واژگان و مکاتب زمان نزول به تدریج قانونمندی نموده و مترصد تربیت انسانها بوده است، علیهذا لازم است قرآن همراه با تجزیه و تحلیل فضا ،جو و شان نزول آیات کریمه اش، زمان شناسی و ترجمه ی فرهنگی، علمی و تاریخی شود و مفسرین و مترجمین باید با توجه به عناصر زمان و مکان و با اقتباس از داستان های تاریخی و دستورات تربیتی و عقیدتی قرآن وبا عنایت به استواری و ثبوت این کتاب ،برداشتهای عصری و فرهنگی مناسب را در آن لحاظ نموده ؛و قرآن را با زبان و فرهنگ روز ترجمه نمایند.
بررسی تغییرات نحوی در روند ترجمة قرآن کریم به زبان فارسی بر مبنای نظریة ایکس تیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر در چارچوب نظریة ایکس تیره2 به بررسی تغییرات نحوی در ترجمة قرآن کریم از زبان عربی به زبان فارسی پرداخته و متن مبدأ و متون مقصد را با یکدیگر مقایسه کرده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نوع گروه های نحوی در متن قرآن کریم و بررسی نوع و میزان تغییرات این گروه ها در روند ترجمه و مقایسة متن عربی و دو ترجمة فارسی آن است.
در این مطالعه، بررسی علمی و کاربرد گروه های نحوی در فرآیند ترجمه عبارت است از: مقایسة کاربرد گروه های محتوایی3 اسمی و فعلی، مقایسة کاربرد گروه های نقشی4 تصریف، متمم نما و حرف تعریف در متن مبدأ و دو متن ترجمة آن به فارسی. از این رو ساخت های نحوی دو زبان با یکدیگر، مقایسه و تفاوت های ساختاری آن ها مشخص می گردد و آنچه در این مطالعه مورد نظر است، بررسی پیکره ای قرآن، شناسایی مقوله ها و تعیین نوع تغییر و تبدیل آن ها به یکدیگر در ترجمه های فارسی آن ها است تا چگونگی نوع و میزان تغییرات دستوری یا تغییرات معنایی در مسیر ترجمة قرآن به زبان فارسی مشخص شود.
تأثیر هنجارها بر روند ترجمه (موردپژوهی: ترجمه های معاصر قرآن مجید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد گیدئون توری، ترجمه رفتاری مبتنی بر هنجار است: مترجم در جریان آموزش های مستقیم و غیرمستقیم خود، هنجارهای زبانی، فرهنگی و اجتماعی متداول میان مترجمان عصر خود را می آموزد و آن ها را آگاهانه یا ناآگاهانه در شیوه ترجمه خویش بکار می برد؛ به عبارت دیگر، ترجمه تحت تأثیر محدودیت های زبانی، اجتماعی و فرهنگی که فرهنگ مقصد بر ترجمه اعمال می کند صورت می گیرد. بااین حال، به اعتقاد توری، مترجمان در پذیرش یا رد هنجارها آزادی دارند هرچند که عموماً تمایل دارند از هنجارها تبعیت کنند؛ چون تبعیت از هنجارها پاداش به دنبال دارد و نقض هنجارها ممکن است با طرد و مخالفت روبرو شود. این تحقیق بر اساس این فرضیه است که در دوره معاصر، عمدتاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سبکی جدید در ترجمه قرآن پدید آمده که ریشه های اجتماعی و فرهنگی دارد. این سبک جدید بر خلاف سبک تحت اللفظی پیش از خود و در تقابل با آن مشخصاً سبکی ادبی است. تا قبل از انتشار ترجمه مرحوم قمشه ای ترجمه ها تحت اللفظی بودند و هنجارهای ترجمه و انتظارات خوانندگان قرآن بر یکدیگر منطبق بود. پس از انتشار ترجمه مرحوم قمشه ای، حرکتی متفاوت به سوی سبکی جدید آغاز شد؛ سبکی ادبی که رد پای آن به وضوح در تمامی ترجمه های معاصر قرآن دیده می شود. بنا بر فرضیه تحقیق، ترجمه های متعددی که در این دوره به چاپ رسیده اند مثالی از تأثیر هنجارها بر ترجمه است. اگرچه انتظار می رود که هر ترجمه قرآن تجربه ای زبانی و سبکی متفاوتی باشد، ولی تحقیق نشان می دهد که همه ترجمه ها در سبک اشتراک دارند و در تفسیر معنی قرآن است که با یکدیگر متفاوت اند و با توجه به اینکه کسانی که به ترجمه قرآن پرداخته اند غالباً ادیب به حساب می آیند می توان ترجمه های معاصر قرآن را طبع آزمایی ادبی مترجمان ادیب در حوزه ترجمه قرآن نامید.
بررسی ترجمه و معادل ساختاری مفعول مطلق با محوریّت ترجمه ی استاد فولادوند (بررسی موردی سوره ی نساء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول ضروری در ترجمه های وفادار و مطلوب ایجاد یا برقراری تعادل میان ساختارهای زبان مبدأ و مقصد است. ساختارهای زبانی، به ویژه ساختار نحوی نقش بنیادی در فرایند ترجمه و تحلیل های بین زبانی دارد. مفعول مطلق از نقش های نحوی است که در زبان فارسی شباهت ساختاری ندارد و باید بر مبنای معادل ساختاری آنکه در زبان فارسی قید با انواع مختلف معادل یابی گردد تا پیام کتاب مقدّس قرآن هرچه دقیق تر و صحیح تر در اختیار تشنگان معرفت وحیانی قرار گیرد. کم توجّهی به این امر باعث شده که ترجمة مفعول مطلق از لغزشگاه های ترجمه های فارسی قرآن کریم گردد.با این مبنا، ترجمة استاد فولادوند مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصله نشان می دهد این ترجمه در یافتن معادل برای انواع مختلف مفعول مطلق نسبت به بیشتر ترجمه های معاصر موفّق عمل کرده است، به گونه ای که در یافتن معادل ساختاری برای مفعول مطلق تأکیدی بیشترین توفیق را داشته است و همة مفعول مطلق های تأکیدی سورة نساء بر مبنای معادل ساختاری به درستی ترجمه شده است.