این مقاله به بررسی اسلوب و روش ترجمه فارسی کتاب معروف الوسیط فی الادب العربی و تاریخچه تالیف احمد اسکندری و مصطفی عنانی دو نویسنده مصری می پردازد این کتاب در سال 1373 ه.ش توسط سید محمد راد منش استاد دانشگاه تهران به فارسی ترجمه شده است . ...
توسعه از پدیده های جدا نشدنی جهان است و انسان به عنوان گل سر سبد آفرینش شایسته ترین موجود برای این امر محسوب می شود . حقیقت آن است که توسعه فرهنگی و درونی انسان بر دیگر جنبه های وجودی او می چربد . زیرا تنها تفاوت برتر ساز آدمی همانا روح و اندیشه ی اوست . ...
اگر بپذیریم که شعر رستاخیز کلمات است و هنر شاعر نوعی آشنایی زدایی از زبان است، خاقانی شروانی یکی از نوادر شعر جهان به حساب می آید. بی گمان خاقانی یکی از شگفتی های ادبیات ایران است. هر نوع اطلاعی از زندگی او می تواند به شناخت بیشتر او کمک کند. در این مقاله چند نکته مهم از زندگی و روحیات او، بر اساس قدیم ترین اسناد برای اولین بار عرضه می شود.
"دوران بین دو جنگ جهانى براى ملت عرب دوران حساسى بود.چه آنان، هنوز از استبداد عثمانى خلاصى نیافته، به استعمار خارجى گرفتار آمدند و کشورهاى عربى هر کدام بنحوى تحت الحمایه استعمارگران بزرگى چون بریتانیا و فرانسه و ایتالیا گردیدند.از آن پس جنبشها و شورشهایى در مصر و سوریه و عراق شکل گرفت و اعتراضات مردمى به برنامهها و اهداف استعمارى کشورهاى سلطهگر و دولتهاى منصوب جیرهخوار آنان فزونى یافت.
در این میان، شعرا با سلاح قلم و شعر و احساس وارد عرصه مبارزه شده، باب جدیدى در استعمارستیزى گشودند.
آنان ضمن اعتراض به وجود بیگانگان در کشور خویش که موضوع اصلى و سر منشأ و در صدر موضوعات دیگر است، به ملت در برابر نیرنگبازیها و مکر و حیله استعمارگران هشدار داده، آنان را از فریب خوردگى بر حذر داشتند.همچنین توطئههاى بیگانگان را که در قالب عقد پیمانها و انتخابات صورى و پارلمانهاى فرمایشى شکل مىگرفت، با محکوم کردن آن، خنثى مىکنند.
بنابراین موضوعاتى که بیش از همه، اشعار آنها را تحت الشعاع قرارداد، عبارتند از:
الف-اعتراض به بیگانگان ب-هشدار در برابر نیرنگ استعمارگران ج-محکوم کردن انتخابات و پارلمانهاى فرمایشى و عقد پیمانها که در این مقاله جداگانه به آنها پرداخته شده است.
"
نظریه نقش اجتماعی از پارسنز گرفته تا ژرژ زیمل طیفی را برای آزادیهای ممکن انسان مطرح می سازد که در آن آزادی انسان میان صفر و بی نهایت نوسان دارد. در فلسفه و عرفان شرق نیز دانشمندانی از قبیل مولوی درباره نقش اجتماعی اندیشیده اند و در نهایت تقدیر الهی را بر همه چیز از جمله نقش اجتماعی و کنش فرد حاکم دانسته اند.