فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۸۲ مورد.
رابطه بین ادبیات و فلسفه: آزادی انسان از دیدگاه دکارت و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۶ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
"ادبیات نمی تواند فلسفه را نادیده بگیرد زیرا انجام یک پژوهش جدی درباره برخی از مفاهیم و معانی اساسی در ادبیات، بدون در نظر گرفتن آن مفاهیم و تحول آنها در فلسفه، امکان پذیر نیست.
برای مثال، ارایه زمینه پژوهش در مورد مفهوم آزادی انسان در آثار نویسندگان و شعرا، بررسی تحلیلی - انتقادی این مفهوم را در افکار و آثار فیلسوفان می طلبد.
در این مقاله کوشش شده است تحلیلی موشکافانه از مفهوم آزادی انسان در فلسفه دکارت، با در نظر گرفتن تحول آن در افکار و آثار اسپینوزا، ارایه شود. دکارت اراده انسان را آزاد، مطلق و بخش ناپذیر می داند. از دیدگاه او ماهیت اراده آزاد انسان همان آزادی انتخاب بین دو متضاد است. آزادی مطلق و بدیهی اراده، مورد نظر دکارت، در فلسفه اسپینوزا رنگ می بازد تا سرانجام به نوعی برداشت حکیمانه از جبر ردای آزادی، منجر شود."
نقش فلسفه تمثیلی در داستان پردازیهای مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل در آثار مولانا - بویژه در مثنوی - علاوه بر شیوه بیان، نمایانگر نوعی اندیشه و جهان نگری است. در «فلسفه تمثیلی» مولانا آنچه استفاده از این شیوه را - به عنوان اصلی ترین سبک روایی حکایات - الزامی می کند، لازمه صدور معقول در محسوس است که مفاهیم مجرد و فرامادی را صورتی ملموس و قابل دریافت می بخشد. مولوی بنیادهای نظری این اندیشه را در یکی از مقالات فیه مافیه بیان کرده و در مثنوی به طور عملی این اندیشه را به تصویر کشیده است. این فلسفه تمثیلی که بر ماهیت دوبعدی تمثیل - روساخت روایی و ژرف ساخت فکری - مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و ادبی و دیگری نقش ممثل روحی و فلسفی را بر عهده دارد و در سبک روایی نویسنده، سلب اولویت از برخی ضروریات داستان چون «تعلیق» را به دنبال دارد. در داستانهای مثنوی می بینیم که این دو وجه ساختاری (ممثل و ممثل به) در خط روایی داستان با شکلی که از آن تحت عنوان «مثل گذاری» یاد می کنیم در کنار هم قرار گرفته اند. علاوه بر این، یکی دیگر از جلوه های تمثیل در آثار مولانا، «تفسیر تمثیلی» است که در توصیف بنمایه های رمزی و مضامین پوشیده داستانی به کار می رود و مهمترین کارکرد آن در هر یک از اشکالش، «تعلیم» است.
انواع و نمودهای ادبیات آرمان شهری در ادبیات کلاسیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پندار شهر بی شاعر از چشم انداز ادبیات و فلسفه (نقدی بر جمهوری افلاطون)
منبع:
تابستان ۱۳۸۵ شماره ۴۸
حوزه های تخصصی:
همسویی اندیشه در آثار شیخ اشراق و سعدی شیرازی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اندیشههای شیخ اشراق و سعدی شیرازی میپردازد. نویسنده با بررسی و تعمق در آثار این دو فرزانه، سهروردی را بنیانگذار مکتب فلسفی میداند که نمایانگر خصوصیات بارز و ارنده برای تمام نسلها و ادوار گردید و سعدی نیز با غزلیاتش چشمهای از آب حیات را بر جان عاشقان جاری نمود. این دو با تمام ناگواریها و مشکلات با سعه صدر توانستند خوشههای عرفان و خرد را در گلستان گفتههای خویش بپرورند و با گریز از تکرارهای ملال، شیوههای نو و جذابی را برای رسیدن به عالم ملکوت، ارائه دهند. از نظر آن دو غایت و نهایت کمال و سعادت انسانی وصول نفس به نوریت تام است. نویسنده در ادامه مقاله به شباهتهای اندیشه و فکر آن دو حکیم میپردازد.
ترجمه ی قصیده ی عینیه ی ابن سینا
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۵ شماره ۳۵
حوزه های تخصصی:
سلسله مراتب وجود در برخی از آثار ادب عرفانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار عرفانی فارسی ، قوس نزولی وجود از ذات واجب الوجود آغاز می شود و به انسان ، که آخرین موجود عالم مادی است ، پایان می پذیرد . در این مسیر ، مراحلی طی می شود که جستار حاضر درصدد است این مراحل یا مراتب را براساس ترتیب تاریخی - البته با کمی تسامح - در آثار ادب عرفانی فارسی تا سده نهم قمری بررسی کند . در یک تقسیم بندی کلی می توان در این زمینه دو دیدگاه را تشخیص داد : 1. دیدگاه فلسفه گرا در آثار کسانی همچون سهروردی ، سنایی و جامی ....
نگاهی به فلسفه ستیزی در فرهنگ و تمدن اسلامی و انعکاس آن در شعر خاقانی
حوزه های تخصصی:
فسلفه، چه در خاستگاه خود – یونان – و چه در تمدن اسلامی با معاندانی روبه رو بوده است. در یونان، سوفیستها به مخالفت با فسلفه برخاستند و در تمدن اسلامی، فلسفه با عنادورزی پیروان دین اسلام و عرفا و اهل سلوک مواجه بوده است. بر این اصناف معاند طبقه شاعران را نیز باید افزود، شاعرانی چون سنایی و خاقانی که با تمام نیروی بیان خویش بر فلسفه تاخته اند. از سوی دیگر نظام های سیاسی نیز برخی اوقات روی خوش به فلسفه نشان نداده اند. در این پژوهش با اشاره ای مختصر به عوامل این عناد و ستیزه گری با فلسفه که تا حدی به منش و رفتار خود فلاسفه، آموزه های نظامیه ها، راحت طلبی فکری مخاطبان فلاسفه، کج فهمی مسایل فلسفی و نگرش حداکثری نسبت به دین وابسته بود، با مصادیقی از دیوان خاقانی، دیدگاه او درباره این مقوله تحلیل و بررسی شده است.
هومر و افلاطون دو روی یک سکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چشمه های مشترکی که هومر و افلاطون هر دو از آن سیراب شده اند، می پردازد، بررسی این سرچشمه ها، از بررسی تاثیر عظیم هومر بر افلاطون مهمتر است، زیرا نشان می دهد که چطور این دو، دو روی یک سکه و دو جلوه از یک حقیقتند. برای درک اهمیت این رابطه، باید توجه داشت که هومر نماد سطوره الهام، شعر، حماست و داستان سرایی است که افلاطون نماد لوگوس...
جامعه آرمانی در نگاه فارابی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" فارابی از پیشاهنگان فلسفه مدنی و طراحی نظریه جامعه آرمانی در عالم اسلامی است. نگارنده بر آن است که دیدگاه های اجتماعی سعدی را با مبانی جامعه آرمانی وی بسنجد. فارابی مدینه فاضله را در چارچوب نظم کلی حاکم بر جهان ارزیابی می کند و هدف جامعه آرمانی را رسیدن به کمال انسانی و دستیابی به سعادت می داند. در این مدینه، پیامبر شایسته ترین فرد برای ریاست جامعه آرمانی است و در غیبت او نوبت به شخص دوم (امام) می رسد و چنانچه امام در جامعه نباشد. شورایی از فرزانگان که دست کم یکی از آنها فیلسوف است جامعه را اداره می کند.
اما سعدی به دنبال برقراری عدالت و رفع ستم است و هر کس به شرط دین ورزی و دادگری می تواند رییس جامعه مطلوب وی شود. در این جامعه، وظیفه سلطان برقراری امنیت و آرامش و داد و دهش است."
نقدی بر نگرش اسطوره از منظر لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برآنیم که نشان دهیم چگونه سهم تعریف اسطوره به دور از دیدگاه صرفا زبان شناسانه در تفکر لوی استروس برای محقق، راه شناخت تاویل روایت های اسطوره ای را مسدود می کند. از این رو نخست به تعریف نماد در ارتباط با اسطوره پرداختیم، سپس به تاول اسطوره از منظر لوی استروس بسنده کردیم، آنگاه با ذکر مثالهایی دریافتیم که اسطوره نوعی روایت است که اشکال آن نخست در ژرفای تصورات پدیدار گشته و پاره ای از آن در کسوت قالبهای بدیع تجلی یافته است، پس از ذکر دو حکایت و تطبیق آن با پاره ای از روایت های همگان به رهیافت...
ادبیات نئوکلاسیک و فلسفه روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل عنصر اصلی فلسفه روشنگری محسوب می شود و از همین رو است که قرن هجدهم را عصر طلایی تفکر عقلانی ـ مذهبی در طول تاریخ فلسفه مینامیم. در قرن هجدهم، نه تنها جایگاه علم تغییر کرد بلکه طبیعت نیز به کمک «عقل» الوهیت را تحکیم بخشید. ادبیات نئوکلاسیک انگلستان که نمودی از فلسفه روشنگری است، ادبیاتی انسانگرا و اخلاقی است که هویت اجتماعی انسانها را در نظر میگیرد. قرن هجدهم عصر بزرگ طنز، هجو، نقیضه، مقاله و رساله است؛ چرا که این انواع بیشتر از غزل با نگاه عقل و نه نگاه احساس به انسان می نگرد. رمان از جایگاه ویژهای برخوردار است و مانند شعر و طنز، تفکر اخلاقی روشنگری را دنبال می کند و سعی می کند در مقابل درگیریها و تضادهای اجتماعی، الگوهای کمال یافته انسانی را بنا نهد.
نظری بر معرفت شناسی از منظر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی Epistemologg طی چند دهه اخیر در جهان یکی از پر دامنه ترین مباحث تحقیقاتی بوده است. معرفت شناسی شاخه ای از فلسفه معاصر است که به بررسی ماهیت و حدود معرفت و مبانی آن می پردازد و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می سنجد. این اندیشه امروزه گر چه در هیاتی نو رخ نموده اما در شاخه عرفان اسلامی سابقه ای بس طولانی دارد و هنوز محققان در این زمینه به مباحث عرفا، محتاج اند. مولوی معتقد است، تجربیات ناب عرفانی بیان ناپذیر است؛ اسرار حق در زبان نمی گنجد و محرومیت راز ایجاب می کند از حقایق درواری داستان و حکایت سخن گوید و از مستمع می خواهد تا به ظاهر حکایات بسنده نکند. جان اندیشه معرفتی او در داستان ""فیل "" نمایان می شود. او در باب حقیقت و معرفت آن همچون سایر عرفا بر این باور است که حقیقت، واحد و چند لایه و منظرها، متفاوت است، بنابراین اختلاف در اهل معرفت، بنیانی واقعی ندارد و هر چه هست اشتراک و اتحاد معرفت ها و اصحاب آن است که چه بسا خود از آن بی خبر باشند.
بنای این اندیشه، ارائه الگوی شناخت حقیقت راستین واحد در انبوه حقیقت هاست که ازدو راه به این مهم می پردازد: اول آنکه در کنار تعدد راه های شناخت، حقیقت را نیز متکثر معرفی می کند(کثرت گرایی) و دوم آنکه حقیقت را واحد وراههای دسترسی به آن را متعدد می داند.(شمول گرایی)