فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
۱۹۸۲.

رابطه بین ادبیات و فلسفه: آزادی انسان از دیدگاه دکارت و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷۸
"ادبیات نمی تواند فلسفه را نادیده بگیرد زیرا انجام یک پژوهش جدی درباره برخی از مفاهیم و معانی اساسی در ادبیات، بدون در نظر گرفتن آن مفاهیم و تحول آنها در فلسفه، امکان پذیر نیست. برای مثال، ارایه زمینه پژوهش در مورد مفهوم آزادی انسان در آثار نویسندگان و شعرا، بررسی تحلیلی - انتقادی این مفهوم را در افکار و آثار فیلسوفان می طلبد. در این مقاله کوشش شده است تحلیلی موشکافانه از مفهوم آزادی انسان در فلسفه دکارت، با در نظر گرفتن تحول آن در افکار و آثار اسپینوزا، ارایه شود. دکارت اراده انسان را آزاد، مطلق و بخش ناپذیر می داند. از دیدگاه او ماهیت اراده آزاد انسان همان آزادی انتخاب بین دو متضاد است. آزادی مطلق و بدیهی اراده، مورد نظر دکارت، در فلسفه اسپینوزا رنگ می بازد تا سرانجام به نوعی برداشت حکیمانه از جبر ردای آزادی، منجر شود."
۱۹۸۵.

تحلیل نگرش مولوی درباره پیامبر اعظم (ص)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۱۳۴۱
"پیامبر اسلام (ص) نزد مولوی جایگاه ویژه ای دارد. او در مقایسه با سایر پیامبران بسان میوه ای است که درخت نبوت به بار آورده است. لذا به رغم آنکه در آخر همه آنها قرار گرفته بر همه آنها تقدم دارد. از نظر مولوی پیامبر با خود پیام هایی آورده است که انسان تا زنده است محتاج آنها خواهد بود؛ زیرا پیامبر قفل هایی را گشوده است که پیش از آن هیچ کسی نسبت به گشودن آنها اهتمام نکرده بود. البته بهره مندی از آنها مشروط به آن است که اولا انسان احساس نیاز کند، یعنی از نیازهای خود اعم از وجودی و روان شناختی آگاه شود تا این آگاهی باعث حرکت وی به سمت آموزه های پیامبر گردد. ثانیا در زندگی خود درصدد عملی ساختن آنها باشد، ثالثا بین حیات مطلوب معنوی و حیات نامطلوب مقایسه به عمل آورد تا قدر پیغام پیامبر را بداند. بی شک آگاهی از جایگاه عظیم پیامبر (ص) می تواند شخص را در سیر این سلوک یاری نماید؛ زیرا با عنایت به این جایگاه و داشته های پیامبر می توان از آموزه هایش بهره مند شد. اخلاق، معرفت و عرفان قطعا از جمله حوزه هایی اند که انسان عصر جدید می تواند از دستاوردهای پیامبر بهره ببرد. وقتی این مقولات با دقت مورد توجه قرار گیرد آنگاه می توان از خدمات و حسنات پیامبر سخن گفت و از دستاوردهایش بهره مند شد"
۱۹۸۸.

نقش فلسفه تمثیلی در داستان پردازیهای مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مثنوی داستان پردازی مولانا فلسفه تمثیلی مثل گذاری تفسیر تمثیلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۲۷۷۵ تعداد دانلود : ۱۲۷۳
تمثیل در آثار مولانا - بویژه در مثنوی - علاوه بر شیوه بیان، نمایانگر نوعی اندیشه و جهان نگری است. در «فلسفه تمثیلی» مولانا آنچه استفاده از این شیوه را - به عنوان اصلی ترین سبک روایی حکایات - الزامی می کند، لازمه صدور معقول در محسوس است که مفاهیم مجرد و فرامادی را صورتی ملموس و قابل دریافت می بخشد. مولوی بنیادهای نظری این اندیشه را در یکی از مقالات فیه مافیه بیان کرده و در مثنوی به طور عملی این اندیشه را به تصویر کشیده است. این فلسفه تمثیلی که بر ماهیت دوبعدی تمثیل - روساخت روایی و ژرف ساخت فکری - مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و ادبی و دیگری نقش ممثل روحی و فلسفی را بر عهده دارد و در سبک روایی نویسنده، سلب اولویت از برخی ضروریات داستان چون «تعلیق» را به دنبال دارد. در داستانهای مثنوی می بینیم که این دو وجه ساختاری (ممثل و ممثل به) در خط روایی داستان با شکلی که از آن تحت عنوان «مثل گذاری» یاد می کنیم در کنار هم قرار گرفته اند. علاوه بر این، یکی دیگر از جلوه های تمثیل در آثار مولانا، «تفسیر تمثیلی» است که در توصیف بنمایه های رمزی و مضامین پوشیده داستانی به کار می رود و مهمترین کارکرد آن در هر یک از اشکالش، «تعلیم» است.
۱۹۹۰.

بررسی و مقایسه مدح و معراج پیامبر (ص) در چهار مثنوی عطار (الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، مصیبت نامه)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
تعداد بازدید : ۱۷۰۳
"مدح و معراج پیامبر (ص) از جمله موضوعاتی است که اکثر شاعران و نویسندگان بدان توجه نموده اند؛ به گونه ای که در سنت ادبی ما این دو مبحث از درونمایه های اصلی آثار کلاسیک به شمار می آید. عطار نیشابوری نیز به پیروی از چنین سنتی در ابتدای چهار منظومه الهی نامه، اسرار نامه، منطق الطیر و مصیبت نامه به تفصیل به این دو موضوع پرداخته است. بررسی و تحقیق نشان می دهد مدح و معراج در مثنوی های مذکور دو ساخت متفاوت دارد: در الهی نامه و منطق الطیر، این دو بخش در هم آمیخته و در اسرارنامه و مصیبت نامه از هم مجزاست؛ مدح پیامبر اکرم (ص) در همه آنها ساختار یکسانی دارد، لکن داستان معراج در مصیبت نامه مستند تر است. این دو بخش ویژگی های شاعرانه چندانی ندارند و تنها می توان داستان معراج را در الهی نامه شاعرانه ترین قسمت محسوب نمود. ایهام، برجسته ترین صنعت بدیعی این آثاراست. در حیطه مختصات زبانی نیز تکرار واژگانی و تکرار یک صورت زبانی کامل در آغاز، برجسته ترین ویژگی زبانی این دو بخش است. "
۱۹۹۱.

تحلیل ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) در مثنوی مولانا

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۱۹۴۳
"زبان ادبی، یکی از گونه های زبانی است که از ساحت تجربی و معنایی ویژه ای سخن می گوید؛ زیرا تنها در قلمرو متون معنایی و روابط کنایی و نمادینی زبان می توان ادبی اشیا را کشف کرد. آنچه حلاوت کلام ادیبانه به شمار می آید از همین لایه های زیرین و ژرف معنایی و احساسی ناشی می شود که در زبان بازتاب یافته است. یکی از دست مایه ها و ابزار کارآمد کلام ادیبانه که ظرفیتی گسترده در بیان نمادین تصاویر و مفاهیم دارد، «تمثیل» است که با بسامدی در خور توجه در مثنوی مولوی نمود یافته است. البته ساختار قصه های مثنوی به روشنی معلوم می دارد گوینده مفهوم نهفته و درونی آنها را مد نظر دارد؛ ترتیب عناصر و توالی حوادث و عبارات در حکایات تمثیلی مثنوی به گونه ای است که در اکثر موارد به دلیل هم سویی میان هنرمند و هنرپذیر، مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. این جستار در پی پاسخ گفتن به دو سوال بنیادین است: 1. مفهوم دقیق تمثیل و ادبیات تمثیلی و حوزه های کاربردی این شگرد ادبی چیست؟ 2. نحوه بهره گیری مولانا از ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) به چه صورتی بوده است؟ ملاک انتخاب حکایات نیز، برجستگی تمثیل در این گونه حکایات بوده است. "
۱۹۹۳.

نمودهای اساطیری انبیا و آئین گذاران در شعر شاملو

کلید واژه ها: پیامبران تخیل اسطوره شناسی نمادهای رمزآلود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۳ تعداد دانلود : ۶۸۸
سطوره، جان و جوهر جاودانی شعر است. گاه این دو عنصر خیال انگیز و دیرینه سال آنچنان با هم در می آمیزند که جدایی ناپذیر می نمایند و حتی تعیین هویت و مشخص نمودن تقدم و تأخر یکی بر دیگری در نشو و نما و پاگذاری به عرصه فکر و فرهنگ، پژوهشگران و اصحاب اندیشه را به زحمت می اندازد. شعر و اسطوره هر دو از خیال مایه ورند؛ با کمی تأمل در آثار هنرمندان و شاعران ژرف اندیش و خلاق می توان شاهد درهم تنیدگی و تعامل سازنده و سامانمند این دو پدیده فرهنگی، به طور متداوم، بود. اساساً شعر چند لایه، تأویل پذیر و تفسیربردار بدون بهره جویی از اساطیر و شاخ و برگهای گونه گون و نگارین آن قادر به گام نهادن در گستره هستی مانا و پایدار نیست؛ اما روش و روند بهره گیری هر شاعر از این مقوله معنی ساز و مفهوم پرور ممکن است رنگ و آهنگ خاص خود را داشته باشد. شاملو با نگاه تیزبین و اندیشه پویای خود فضاهای اساطیری گوناگونی را برای ارائه مفاهیم متنوع انسانی ساخته و پرداخته نموده و با آشتی دادن اسطوره و شعر در یک بافت ویژه هنری، انواع اسطوره ها را در حوزه گسترده وارد پهنه پهناور و عمیق شعر کرده است؛ اما نگارنده این مقاله بر آن است تا به جستاری متأملانه در اساطیر انبیا و آیین گذاران که در سروده های شاملو نمود پیدا کرده و شاعر با اقبال و توجهی هدفمند و جهت دار به طرح و تبیین آنها اقدام نموده، بپردازد و با رعایت اختصار ابتدا چهره حقیقی تک تک انبیای مورد بحث را برابر آیات و روایات بنمایاند؛ آنگاه به توصیف بافته های ذهنی، تخیلات و آرمانهایی بپردازد که در بستر روزگاران دراز از سوی مردمان خیال گرا و اسطوره اندیش در اطراف شخصیت این پیامبران پراکنده شده و آنان را در هاله های مه آلود و ابهام آمیز اساطیر قرار داده و سبب شده که شاعران کیمیا کار، از جمله شاملو، با بیان هنری و میناگرانه خود طیفهایی از حقیقت و اسطوره را در منشور شعر خود بازتاب دهند و رمزناکی و رازوارگی سروده های نمادین خود را در ستیز با بی رسمیها و نابسامانیهای زمانه خود با الگوگیری از این سرنوشتهای قدسی و راه گشا دو چندان نمایند. شاملو، به رغم آنکه از نگرش کل گرا، باورمند و ماوراءطبیعی و روی آوردن به تفکر و اندیشه ای که فاقد دیدگاهی درون گرایانه، معتقدانه و متافیزیکی است بی بهره بود؛ هرگز شعر خود را از منبع سرشار و ناپیدا کران متون و روایات آیینی که بیانگر سرگذشت انبیا و اولیاست، محروم نگردانید، گرچه نظر او در این خصوص بیشتر معطوف به منابـع و نقلیات مذهبی غربیان و غیرمسلمانان است و در بسیاری اوقـات بـه تبیین و تفسیر جهــان از زاویه دید
۱۹۹۴.

نمونه هایی از لطیفه های نبوی در متون ادبی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹۴
"این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که پیامبر اکرم (ص) با وجود «ما خطب به» بودن قرآن مجید و با وصف «ما ینطق عن الهوی» و «انک لعلی خلق عظیم» آیا سخنان لطیفه آمیز می گفتند؟ اگر این گونه است، لطیفه های آن حضرت شامل چه نوع لطیفه هایی است؟ بیشتر کدام عناصر را به کار برده اند؟ آیا برای لطیفه محدودیت هایی هم قایل بوده اند؟ این پژوهش نشان می دهد پیامبر اکرم (ص) گهگاه مزاح می کردند و لطیفه می گفتند. اما هرگز از محدوده اخلاق خارج نمی شدند. سخنان لطیفه آمیز آن حضرت دو دسته اند: دسته اول لطیفه های حکیمانه است؛ دسته دوم لطیفه های عام که پیچیدگی کمتری دارد. لطیفه های عام، به دو نوع موقعیتی و عبارتی تقسیم می شوند. لطیفه های عبارتی شامل بلاغت های زبانی مانند ایهام، ایجاز، ایجاد شگفتی زبانی و رفتاری، تضاد و تناقض (در مفهوم صنعت ادبی) است. همچنین بخشی از لطیفه ها، لطیفه های تعلیمی است. لطیفه های نبوی بیشتر از نوع زبانی و عبارتی است و نشانه ها و نمادهای طنز که در آنها تحقیر و توهین به دیگران باشد، در آنها دیده نمی شود. اما از آنجا که اصطلاح طنز گاهی در حوزه های تحقیر و توهین افراد یا مسایل اجتماعی جولان می دهد و ساحت حضرت ختمی مرتبت از آن مبراست؛ از سوی دیگر، تاکنون کسی در نام گذاری اینگونه سخنان آن بزرگوار اقدام نکرده است. نگارنده برای حفظ ادب شرعی همه انواع ملاحت های زبانی و لطایف نبوی را با اصطلاح «لطیفه» نام گذاری کرده است. "
۱۹۹۶.

بازتاب اندیشه های حکیمانه علی (ع) در حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۴
آنچنان که می دانیم، ادبیات پر بار فارسی دری از آغاز پیدایش تحت تاثیر شدید معارف نیرومند اسلامی قرار داشت و بخصوص آثار ادبی ایرانی برتر، با بهره مندی از این معارف فراگیر و غنی توانست جایگاهی محکم را در فرهنگ ایران و جهان از آن خود نماید. همچنین می دانیم که افکار و اندیشه های عالمانه و الهی مولای متقیان - که بخش هایی از آن توسط سید رضی با عنوان نهج البلاغه به جهان علم و ادب ارایه شده است - از منابع مهم و اصیل فرهنگ اسلامی به حساب می آید و چنان که تاریخ گواهی می دهد همواره مطمح نظر حکیمان و متفکران ایرانی و اسلامی در دوره های مختلف بوده است. از میان این حکیمان، حکیم سنایی عارف و اندیشمند توانای دوره های نخستین ادب پارسی است که از استوانه های نیرومند این عرصه به حساب می آید و از جمله کسانی است که به جهات علمی، ادبی و عرفانی از چشمه زلال سخنان متعالی خداوند سخن و معرفت بهره مند شده است. در این مقاله سعی شده است بعد از ارایه مقدمه ای تحلیلی، به صورت اجمالی و مستند نشان داده شود که سنایی به عنوان یک شاعر و اندیشمند برجسته در اثر ارجمند خود حدیقه، در بسیاری از موارد به سخنان حضرت امیر توجه داشته است و در اوضاع نامساعد آن زمان که ابراز برخی از عقاید اتهام رافضی بودن را در پی داشت، تا جایی که امکان داشته، با تمجید و تعریف آن، سخنان گهربار حضرت را برای تحکیم افکار و عقاید خود به کار گرفته است.
۱۹۹۷.

سبک شناسی مولوی در اقتباس از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تأثیر قرآن بر ادبیات
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۹۹۸ تعداد دانلود : ۱۶۶۷
در قرن هفتم که با پیدایش فتنه مغول حوادث ناگوارى به وقوع پیوست و خسارت هاى جبران ناپذیرى بر ملت و کشور ایران وارد آمد و حتى مراکز علم و ادب و فرهنگ از آسیب و گزند در امان نماند، بازار شعر دربارى از رونق افتاد و شاعران از قیود خشک و دست وپاگیر ادبیات دربارى آزاد شدند و به امور ذوقى و ابتکار در شعر روى آوردند و در نتیجه، اشعارى که بیشتر جنبه ذوقى و عرفانى داشت، رواج یافت. در این دوران پرماجراى ناسازگار به احوال علوم و ادبیات، تصوف که مسلکى مبتنى بر عشق و شور و وجد و حال بود، بیش از هر زمان مورد توجه اصحاب ذوق و اندیشه قرار گرفت و سرآمد شاعران پارسى گوى مولانا جلال الدین با سرودن مثنوى معنوى شعر صوفیانه را به ذروه اعتلاى خود رسانید و در باریکى اندیشه و رسایى مقصود و لطافت معنى و شیوایى بیان گوى سبقت از همگنان ربود. وى با مشرب عرفانى خاص و دست مایه اى عظیم از وعظ و حکمت و تذکیر توانست این منظومه بدیع و بى بدیل را پدید آورد که در واقع، دریایى زخّار از مواعظ و حکم و آداب و معارف قرآنى است و شاید در دنیا کمتر کتابى را بتوان یافت که در آن، این همه نکات لطیف ذوق انگیز و مضامین تازه دلاویز و قصص زیباى عبرت آمیز فراهم آمده باشد و بى جهت نیست که عارف و ادیب نامى عبدالرحمن جامى در وصف آن گفت:

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان