فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
مرگ و مرگ اندیشی در اشعار اخوان ثالث، شاملو و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ و زندگی پیوسته دو عنصر مهم و برجسته در دیدگاه اندیشمندان بوده است؛ شاعران معاصر ایران به مرگ از چشم اندازهای گوناگون نگریسته اند. در این میان، سه شاعر شاخص پس از نیما، (خوان، شاملو و فروغ) اهمیت ویژه ای دارند.در این جستار به شیوه ی تحلیل محتوای کیفی، اندیشه و احساس سه شاعر معاصر ایرانی، (اخوان، شاملو و فروغ) درباره ی مرگ و زندگی ارزیابی شد؛ به این منظور با جستجو در دیوان این شاعران، همه ی شعرهایی که مضمون مرگ و زندگی در آن ها یافت می شد، واکاوی شد و سپس از این رهگذر، مباحثی مانند تصویر زندگی، مرگ، سیر تحول فکری سه شاعر، دنیای پس از مرگ و سرانجام شهادت و هراس از مرگ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که تصویر نازیبای زندگی و بیزاری از مرگ و گاه هراس از آن، در آثار اخوان کم و بیش بدون تغییر نمایان است که گاه ملایم و گاه بی تفاوت و توأم با ریشخند است، اما در نگاه شاملو، زندگی با عشق زیباست و با وجود جان کاهی، چیزی کم ندارد. او زیستن در میان نامردمان و ظلم پذیران جامعه را بدترین نوع مرگ می داند و مرگ در راه عقیده برای او زیبا و تحسین برانگیز است؛ مرگ طبیعی را نیز به اجبار و به عنوان قانون طبیعت می پذیرد. در نگاه فروغ، سیر تحول بیش تر مشهود است. زندگی را با همه ی پوچی اش دوست دارد. در ابتدا اگر خواهان مرگ است به دلیل بیزاری از زندگی است؛ اما کم کم مرگ در نگاه او زیبا می شود و با واژه هایی روشن، شاعرانه، ترسیم می شود.
موسی (ع) و شبان (نگاهی ساختاری به داستان موسی (ع) و شبان مثنوی، عناصر داستانی و مآخذ و نظایر آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن تشریح و بررسی ماخذ داستان موسی )ع( و شبان و نظیره های آن در ادبیات ایران و سایر ملل، مشخصا دو داستان مکتبخانه ای متاثر از موسی )ع( و شبان را با نامهای موسی )ع( و سنگ تراش و مهمانی شبان، معرفی و بررسی می کنیم. سپس با نگاهی ساختار شناسانه، عناصر داستان، چون پیرنگ، شخصیت، گفتگو، زاویه دید، روایت، لحن، مکان و زمان را با توجه به شگردهای داستانپردازی مولانا می کاویم. تکیه اصلی مقاله بر جنبه های ساختاری است نه محتوایی که بررسی محتوای داستان خود بحث دیگری می طلبد، لیکن در تبیین ساختار داستان، ناگزیر به برخی جنبه های نمادین و محتوایی نیز تا حد ضرور و مقدور اشاره می شود. همچنین بخش عمده ای از مقاله با کاوشهای متن شناسی و ماخذیابی اختصاص می یابد تا هم تکمله ای بر ماخذ قصص مثنوی اثر علامه فروزانفر باشد و هم یافته های نو در زمینه داستان.
بررسی سازوکار شخصیت ها در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اساسی این مقاله تحلیل روابط شخصیت ها در خسرو و شیرین نظامی است. در این تحلیل از الگوی کنش گر گریماس استفاده شده است. شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس «کنش گر» در این روایت بازیابی شده که عبارتند از: فرستنده، دریافت کننده، فاعل، هدف، یاریگر و بازدارنده. براساس نتایج حاصل از این تحقیق در روایت خسرو و شیرین، فرستنده بخشی از شخصیت خسرو- ناخودآگاه او- است که در خواب و به صورت انوشیروان، نیای او، ظاهر می شود و بشارت شیرین و شبدیز را به او می دهد؛ دریافت کننده خسرو، فاعل: شیرین، هدف: رسیدن خسرو و شیرین به یکدیگر، یاریگر: شاپور و کنش گر بازدارنده: از طرفی مریم، همسر خسرو، است که با مرگ او کنش بازدارندگی اش به پایان می رسد و از طرف دیگر فرهاد است که بازدارندگی چندانی از او بروز نمی کند. «عشق فرهاد به شیرین» داستان عاشقانه ای به موازات عشق «خسرو و شیرین» نیست؛ بلکه در طول این روایت جای دارد و فرهاد به عنوان کنش گر بازدارنده (رقیب) ایفای نقش می کند. از این پژوهش بر می آید که الگوی گریماس در تحلیل شخصیت های منظومه خسرو شیرین تا حدی مفید و کارآمد است و براساس این الگو خواننده با ذهنیتی روشن می تواند روابط و مناسبات شخصیت ها را دنبال کند.
از مقایسه کنش گرهای فاعل، دریافت کننده و بازدارنده در دو روایت خسرو وشیرین و لیلی و مجنون می توان دریافت که آن چه از نظر داستان پردازان خسرو وشیرین ارزش به حساب می آمده، آزادگی شخصیت زن داستان و قاطعیت او در عمل بوده است، اما آن چه در نگاه داستان پردازان لیلی و مجنون ارزشمند بوده، پایبندی شخصیت زن داستان به آداب و رسوم اجتماعی و تبعیت او از فرمان پدر یا شوهر بوده است. این نکته بیانگر تفاوت فرهنگی جوامعی است که خاستگاه اولیه دو روایت بوده اند. طرح این نمونه زمینه ای برای تعمیم آن به دیگر داستان های عاشقانه فارسی است.
«رهایی از خویشتن» در شعر فروغ فرخ زاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اساسی در این مقاله، رهایی از خویشتن در شعر فروغ فرخ زاد است. این مفهوم همچون سایر عواطف و احساسات بشری، جزء درون مایه های اصلی شعر معاصر فارسی به شمار می رود. نگارنده در دو بخش سعی کرده تا مفهوم رهایی از نفس خویشتن را در شعر فروغ نشان دهد. در بخش اول جلوه هایی از شعر وی را که تجلی گاه همین مفهوم است با بحث از پنج مشخصه: احساس همدلی، دانش و بینش، تردیدها، بی تعصبی و خود داری از بیان احساسات فردی تبیین می نماید. در بخش دوم هشت عامل مهم را به عنوان عوامل ایجاد رهایی از خویشتن در شعـر شاعر برمی شمارد که عبارت اند از: عشق، آرمان خواهی، تعهد نسبت به زندگی، خداباوری، تنهایی و خلوت گزینی، درد و رنج، مرگ طلبی، شاعری. هدف مقاله آن است که خواننده با تامل در نمونه های شعری فروغ و نیز مباحث مربوط دیگر که در بخش های مختلف مقاله حاضر آمده است میزان رویکرد و توجه فروغ را نسبت به مفهوم رهایی از خویشتن دریابد و بتواند به تجزیه و تحلیل این رویکرد از نگاه دیگر شاعران معاصر بپردازد.
دماوندیه، شهرآشوبی نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر ایران نام ملک الشعرای بهار همواره یادآور مبارزه های سیاسی و انتقادهای اجتماعی است. او با شعر استوار خود در دوران استبداد به نبرد با پلیدی ها رفت و در این راه به همراه مبارزان دیگر، آزار فراوان دید. از همین روی شناساندن این شاعر بزرگ به نسل های بعد از او نوعی وظیفه اجتماعی به شمار می رود. یکی از زمینه های مناسب نکوداشت بهار انتخاب اشعار و آثار او در کتاب های درسی و معرفی زمانه او در این کتاب ها به دانش آموزان است.در کتاب فارسی دوم راهنمایی و دوره پیش دانشگاهی بخش هایی از قصیده دماوندیه بهار انتخاب شده و به عنوان نمونه ای از شعر سیاسی و اجتماعی دوران حیات شاعر به دانش آموزان تدریس می شود. در انتخاب این قصیده اشکالات و سهوهایی وجود دارد که نمی توان آنها را سرسری گرفت و از کنارشان گذشت. خصوصا این که تبدیل یک اسم به ضمیر بدون استناد به دیوان های پیراسته باعث سردرگمی دبیران و دانش آموزان شده و معلوم نیست که بر اساس این تصرف، معنا و مفهوم بیت بهار چیست. در این تحقیق ضمن مروری بر شعر بهار و توجه به شهرآشوب سرایی او و نیز دقت در بیزاری خاصی که او از پایتخت و برخی اهالی آن داشته، بر تصحیح سهوهای مندرج در کتاب درسی دوره پیش دانشگاهی اشاره شده و موضوع، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
سهراب سپهری، اندیشه ای عادت ستیز، شعری هنجارگریز؛ بررسی سه دفتر شعر «صدای پای آب، مسافر و حجم سبز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای گوناگون امروزه به آثار ادبی، همزمان متن و محتوا را در نظر می گیرد و از افراط و تفریط های پیروان فرمالیسم و محتواگرایان دوری می جوید. کسانی چون باختین و گلدمن، شیوه تحقیقاتی خود را بر چنین رویکردی بنیان نهاده بودند. در این رویکرد اعتقاد بر این است که میان محتوای اثر و جهان بینی نهفته در آن با متن اثر، رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. بررسی شعر سهراب سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط برقرار کرد.
مطالعه شعر سپهری نشان می دهد که اندیشه عادت ستیز او بر زبانش نیز تاثیر گذاشته است. نمونه های فراوان هنجارگریزی و هنجارشکنی در شعر او موکد این امر است. نکته قابل تامل اینکه سپهری از بین انواع هنجارگریزیها (= معنایی، واژگانی، زمانی) بیشتر از هنجارگریزی معنایی مانند تشخیص، پارادوکس، کاربرد تصاویر و ترکیبات تازه، نماد و حس آمیزی و ... استفاده کرده و از انواع دیگر هنجارگریزی، کمتر بهره جسته است. دلیل این امر را باید در اندیشه و نظام خاص فکری سهراب جستجو کرد که از سویی بیشتر در پی توجه به معنا و ارایه مضامین و اندیشه های عرفانی است و از سویی دیگر هر گونه رویکرد به گذشته را نفی می کند و همواره در پی تازگی و غبارروبی از هستی است. بنابراین نمی توان انتظار داشت از هنجارگریزی زمانی (باستانگرایی)- که مخالف دیدگاه فکری وی است- استفاده کند.
بومی گرایی و تاثیر آن بر ادبیات داستانی معاصر ایران (1357ـ1320)
حوزه های تخصصی:
"بومی گرایی واکنش روشنفکرانی بود که می خواستند مخاطبان خود را به اصالت ها و ریشه هایشان توجه دهند، بنابراین کشورهای فراوانی که در معرض استعمار قرار داشتند، به این موضوع توجه کردند و طبیعتا جریان های گوناگون روشنفکری در ایران نیز به آن بی توجه نماندند. در بررسی جریان های داستانی پیش از انقلاب، با جریان بومی گرایی مواجهیم، جریانی که معمولا منتقدان به آن توجه نکرده اند. در داستان های این جریان به نقد بیگانگان و دولت همراه با بیگانگان و توجه دادن مردم به ریشه های خود توجه شده است. در این مقاله ضمن نظری مختصر به شرایط تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی ایران در سال های 1320 تا 1357مولفه های موجود در داستان های این جریان برشمرده شده است. بیگانه ستیزی، توجه به هویت ایرانی اسلامی و تقابل این مولفه ها با موضوع مدرنیسم از عمده ترین مولفه های داستان های بومی گراست. بررسی ها نشان می دهد توجه به جریان بومی گرا در دهه 20 و 30 شمسی کمتر از دهه 40 به بعد است. سیاست های محمدرضا پهلوی در این دو دهه و نوع برخورد او با روشنفکران شرایطی را رقم می زند که در نهایت منجر به بی توجهی به این جریان در دهه های 20 و 30 می شود. تاثیرات جریان های روشنفکری بخصوص تفکرات آل احمد و شریعتی و تغییر شرایط کشور از سال 42 به بعد به این جریان در دهه های 40 و 50 رونق می بخشد.
"
کاربرد نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر در نقد و تحلیل شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روان شناسی نوین، «رنگ» یکی از معیارهای سنجش شخصیت است. رنگ ها نوعی انرژی ارتعاشی و اصوات مرئی اند که در زندگی نقش مهمی دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نیز غیر قابل انکار است. کارکرد این پدیده مهم، بر روان انسان تا آن جاست که به خوانش جریان ذهنی کمک می کند. گرایش ذهنی به رنگ های مختلف، از مطلوب ترین رنگ تا منفورترین آن، نشان دهنده بازتاب های مختلف روانی است. به بیان دیگر، رنگ نمودی از وضعیت روانی و جسمانی فرد است؛ زیرا هر رنگ، تاثیر خاصی بر روح و جسم باقی می گذارد و این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی به اثبات رسیده است.
روان شناسی رنگ «ماکس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکه های رنگین جوهر، نظریه ای جدید است. در این روش، رنگ ها هر کدام با یک عدد مشخص می شود و رنگ هایی که در اولویت قرار می گیرد و یا طرد میشود، هر کدام به نوعی، بیانگر احساسات و اندیشه های خاص فرد خواهد بود. در حقیقت، این انتخاب خاص ناشی از طبیعت شخص و تجربیاتی است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شرایط زندگی خود داشته است.
به عبارت بهتر، گزینش واژگان و توجه به رنگ های ویژه، بیانگر شخصیت و تصویری از خُلق و خوی هر فرد است. فروغ فرخزاد؛ از جمله شاعرانی است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طیف های مختلف رنگی را به کار برده است؛ اما کاربرد فراوان رنگ سیاه، از رویکردهای خاص این شاعر معاصر است. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر رنگ های به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحلیل می شود و با روشی علمی و کاربردی، تصویری دقیق و منطقی از اندیشه ها و نگرش های شاعر ارائه می گردد.
مرگ ایوان ایلیچ
بررسی عناصر داستانی در «مرد» اثر محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
محمود دولت آبادی در آثار گرانبهای خود در ادبیات داستانی کشورمان، مجموعه ای از عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... را که در طول زندگی خود با آنها بر خورد نموده، به شکلی قوی و به طور غیر صریح گنجانیده است.در پژوهش حاضر، ابتدا مختصری درباره داستان و داستان کوتاه و تعریف هایی از آنها با استفاده از آرای صاحبنظران در ادبیات داستانی و همچنین علل و عوامل پیدایش آن در ایران و سپس چکیده ای از داستان، و در ادامه به بررسی پاره ای از عناصر داستان، در داستان کوتاه «مرد» نوشته محمود دولت آبادی پرداخته شده است.البته در حد نیاز توضیحاتی درباره عناصرداستان داده شده به هنگام نیاز، نمونه هایی ارایه شده است. این مقاله بر اساس مطالعه منابع و کتابهای معتبر نویسندگان معاصر و بر اساس اصول علم امروزی به رشته تحریر در آمده است.
تقابل عقل و عشق از دیدگاه عطار
حوزه های تخصصی:
سخن از تقابل میان عاطفه ازلی بی زوال شورآفرین عشق است و بارقه نخستین خلقت یعنی عقل. دو مقوله ای که همواره تعارض آن دو از مهم ترین مسایل مورد بحث در طول تاریخ عرفانی ادب فارسی بوده است. موضوعی که پژوهش ها و نقدهای بسیاری در پی داشته است. یافتن پیشینه تاریخی این تقابل از میان آثار بزرگان عرفان و تصوف ، خود در خور مقاله مفصلی است که در این مجمل نمی گنجد...
بررسی روایت، داستان و پیرنگ در «گلدسته ها و فلک» جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی روایت، داستان و پیرنگ در «گلدسته ها و فلک» جلال آل احمد اختصاص یافته است. مطلب مقاله، پس از مقدمه که اشاره ای به جلال و آثار اوست و نقل چکیده داستان، عمده شامل دو بخش است: در بخش اول، عناصر پنج گانه روایت و در بخش دوم، داستان و پیرنگ در گلدسته ها و فلک بررسی شده. در این داستان که رخدادهای آن از زبان شخصیت اصلی که کودک دبستانی است، نقل می شود، شخصیت اصلی در پی دست یابی به هدفی خاص - بالا رفتن از گلدسته های مسجد معیرالممالک - است. وی در راه رسیدن به هدف با موانعی روبه روست، ولی با طرح نقشه ای موفق می شود موانع را پشت سر بگذارد و به هدفش برسد. در کنار رخداد اصلی داستان - بالا رفتن از گلدسته ها - رخدادهای دیگری نیز نقل می شود که با توجه به این امر، پیرنگ داستان از دو «پی رفت» تشکیل شده است. راوی در نقل رخدادها از شیوه «بازگشت به گذشته» بهره برده است. پاره ای از رخدادها و توصیف ها به تفصیل نقل شده اند و پاره ای از آنها به اختصار. نکته آخر این که در این داستان، راوی هم به عنوان راوی حضور دارد و هم به عنوان شخصیت اصلی.
نقد کهن الگویی شعر «قصه شهر سنگستان» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نقد کهن الگویی» یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «قصه شهر سنگستان» از دیدگاه نقد کهن الگویی، بررسی و براساس کهن الگوهای قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن، و نمادهای کهن الگویی درخت، کوه، درّه، غار، چشمه، چاه و عدد هفت، تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این شعر بر اسطوره «قهرمان ـ منجی» شکل گرفته و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن معنا یافته اند. از میان مراحل سه گانه تحول و رستگاری، رفتار قهرمان (شاهزاده) با مرحله دوم که «پاگشایی» نام دارد و دارای سه مرحله (حرکت و جدایی، تغییر و بازگشت) است، تطبیق داده شده است.
پنهان ز دیده ها و همه دیده ها از اوست (بررسی کلامی مسئله رؤیت خدا و نظر مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی از وجوه و ابعاد مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی و ... قابل بررسی است و قطعاً بررسی متون منثور و منظوم فارسی به گسترش حوزه های مطالعاتی در علوم و معارف اسلامی کمک میکند و امکانات بیشتری را برای پژوهش در لایه های ادب فارسی فراهم میآورد. موضوع علم کلام از جملة موضوعات مهمی است که در ادب فارسی رسوخ کرده و با آن به گونه ای در آمیخته است که کمتر متنی را میتوان نام برد که مسائل و مباحث کلامی در آن راه نیافته باشد. از برجسته ترین شخصیت های تاریخ ادب فارسی و عرفان اسلامی، مولانا جلال الدّین، عارف و واعظ قرن هفتم هجری (672-606)، است که به دلایلی، از جمله تسلط بر مسائل کلامی، در جای جای آثار خویش، به ویژه در مثنوی معنوی، از اصطلاحات علم کلام بهره گرفته و به طرح دیدگاه های اعتقادی خود پرداخته و اندیشه ها و مذاهب دیگر را نقد و بررسی کرده است. مقالة حاضر با توجه به اهمیت پیگیری موضوعات کلامی در شعر فارسی، به بررسی مسألة «رؤیت الهی» میپردازد و پس از بیان کلّیاتی دربارة رؤیت به دیدگاه شاعران اشاراتی مینماید و سرانجام، این مسأله را از منظرِ مولانا با تکیه بر مثنوی، دنبال میکند
بررسی تکنیکهای روایی در رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در داستاننویسی مدرن بسیاری از شیوه¬های سنتی روایت از میان رفته و معمولاً صناعت داستان بیشتر از محتوای آن در کانون توجه قرار گرفته است. رمان کوتاه شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری یکی از نخستین داستانهای ایرانی¬ است که در آن به «فرم» داستان و شیوههای روایت بیش از هر چیز دیگر تکیه شده است. از نکته¬های مهم این رمان، چرخشهای به¬جا و به¬موقع زاویة ¬دید است. بررسی و تحلیل زاویه دید و شیوه¬های روایی با دیدگاههای متفاوت از بحثهای جدید نقد ادبی است که امروزه به عنوان شاخه¬ا¬ی مستقل و مهم در مباحث داستاننویسی به آن توجه می¬شود. گلشیری در این رمان از تکنیک¬های تکگویی درونی مستقیم روشن و تک¬گویی درونی غیرمستقیم بهشایستگی استفاده کرده و جریان داستان را پیش برده است. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و ساختمند است که همه بخشهای آن به طور منظم و منطقی در جای خود قرار گرفته¬اند. روایت در این رمان به شیوه رمانهای جریان سیال ذهن است اما اغتشاش آنگونه از رمانها ندارد.
نشانه شناسی شعر «الفبای درد» سروده قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی به منزله شیوه ای بین رشته ای در تحلیل متون مورد استفاده قرار می گیرد. این رویکرد که از زبان شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی، نقد ادبی و... بهره گرفته است، روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل است. تحلیل نشانه شناسانه آثار ادب فارسی می تواند زمینه ساز خوانشی تازه از آنها و موجب فهم بهتر این متون شود.
در این مقاله ضمن معرفی نشانه شناسیِ ادبی، شعر «الفبای درد» سروده قیصر امین پور، براساس این رویکرد تجزیه و تحلیل می شود و رمزگانهای مربوط به خالق اثر، زیبایی شناسیِ کلام، روابط بینامتنی، زمان و مکان، فرم، نحو و رمزگانهای رواییِ این اثر نمایانده می شود.