فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
سرقت ادبی موضوعی است که از گذشته تا امروز دامنگیر شاعران و نویسندگان بوده و در بین کسانی که توانایی آفرینش اثری درخور و شایسته نداشته اند، رواج داشته است؛ حتی شاعران بزرگ و نام آور نیز گاه مرتکب سرقت ادبی شده اند. در این جستار ضمن نشان دادن شواهد و نمونه ها، سرقت های ادبی عبدالواسع جبلی، شاعر نامی قرن ششم از دیوان سنایی غزنوی، شاعر بزرگ هم دوره او، واکاوی شده است. در این بررسی به این نتیجه رسیده ایم که تمام انواع سرقات و به خصوص""انتحال"" و ""اغاره"" را در دیوان عبدالواسع جبلی می توان دید. وی قطعاتی از شعر سنایی را در بیشتر قالب های ادبی و بخصوص قالب قصیده و غزل، سرقت کرده است.
بازآفرینی نیما از حکایت «کرم شبتاب» کلیله و دمنه در شعر «مهتاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازآفرینی، هنرمند با الهام گرفتن از اثری کهن و به مدد تخیّل خویش، دست به آفرینش اثری مستقل، تازه و بدیع می زند و بنا به سلایق، خواسته ها و اهداف خویش، موضوعی را از ژانری به ژانر دیگر تبدیل می کند؛ ولی این باز آفرینی ها همیشه آشکار نیست. این مقاله با مقایسه تطبیقی میان دو اثرکاملاً متفاوت ادبی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا شعر مهتاب نیمایوشیج، باز آفرینی حکایت تمثیلی شبتاب کلیله و دمنه است؟ بی گمان یکی از آبشخورهای اندیشه نیما، توجه او به ادبیات گذشته ایران بوده است. او بسیاری از مضامین اولیه اشعارش را از آثار کهن ادب فارسی اخذ می کرد؛ ولی همان اندیشه های کهن، در بیرون آمدن از کارگاه اندیشه آفرینش گر نیما، شمایل درونی و بیرونی کاملاً تازه، ابتکاری، متفاوت و امروزی به خود می گرفت. با توجه به همانندی های فراوانی که از حیث شخصیت ها، گفت و گوها، کردارهای اشخاص، حوادث، زمان، فضا و سایر ویژگی ها بین شعر مهتاب نیما و حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه به چشم می خورد، به این نتیجه می رسیم که نیمایوشیج در سرودن شعر مهتاب، تحت تأثیر حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت شعر مهتاب نیما، بازآفرینی حکایت ""شبتاب"" است.
رمزگشایی از رفتارهای غیرکلامی در داستان روی ماه خداوند را ببوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصطفی مستور یکی از نویسندگان موفّق حوزه داستانی معاصر است. از جمله آثار موفّق مستور، داستان «روی ماه خداوند را ببوس» است که مقبولیت زیادی در میان مخاطبان کسب کرده است. در این نوشتار با نگاهی میان رشته ای و با استفاده از نظریه های علوم ارتباطات، رفتارهای غیرکلامی بازتاب یافته در این داستان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و از نشانه های غیرکلامی مثل ظاهر فیزیکی، اشارات، حرکات، رفتارهای چهره ای و رفتار آوایی شخصیتهای داستان و همچنین از محیط و فضا و مصنوعاتی مانند لباس، خوراک، سیگار و... که ارتباطات را در روایت داستان شکل می دهند، رمزگشایی می شود. بررسی داستان ها از منظر ارتباطات غیرکلامی که زنجیره ای از نشانه های گسترده است و پیام های متنوّعی با توجه به بافت ارتباطی و هدف تعامل گران از آنها دریافت می شود، می تواند به خوانشی تازه از متن منجر شود. این مقاله بر اساس نظریه پل اکمن و والس فریسن در طبقه بندی و تحلیل رفتارها در دو حوزه رمزگذاری وکاربردی بنیان نهاده شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که ارتباطات غیرکلامی در پیشبرد روایت این داستان، بیشتر نقش مکمّل ارتباطات کلامی را ایفا می کند و در شخصیت پردازی سهم بسزایی داشته و موجب افزایش ظرفیت نمایشی داستان شده است.
سبک شناسی داستان های کوتاه ابوالقاسم پاینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک خاصی که پاینده در آثار ادبی خود، بویژه داستانهای کوتاهش به کار برده، از حیث زبانی و ادبی قابل توجه است. کاربرد زبان آرکائیک، واژگان عربی، اصطلاحات عامیانه و محلّی، در چارچوب تشبیه، کنایه و اطناب، ساختار تازهای به داستانهای او عرضه کرده است. محوریت غالب فکری بر این زبان داستانی، اجتماع و دردهای مردم فرودست را نشان میدهد. در این مقاله کوشیدهایم، تا به بازنمایی سبکی داستانهای کوتاه پاینده با تکیه بر سه کتاب دفاع از ملانصرالدین، مرده کشان جوزان و ظلمات عدالت بپردازیم و سپس تحلیلی مختصر از سه سطح زبانی، ادبی و فکری وی ارائه دهیم.
تطبیق زبان عرفانی و شیوة نگارش عین القضات همدانی و محی الدّین عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح زبانی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
رنگ و تحلیل زمینه های تأویل رمزی آن در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ یکی از نشانه های مهم روایتگری نظامی برای بیان وجه تمثیلی نگرش هستی شناسانه اوست، به این دلیل رنگ ساحتی رمزگرایانه و تأویل پذیر دارد، فهم معنی رمزی آن مستلزم شناخت زمینه های تأویلی آن است. شناخت این زمینه ها، سبب فهم پیوند رمزی رنگ و منشأ آن، نور، می شود. ارتباط نور و رنگ در روایت پردازی نظامی کانون جذب عناصری دیگر، از قبیل هفت ستاره، هفت گنبد، هفت اقلیم، هفت بانو، هفت فلز، بهرام، زمان و... شده که با رنگ ارتباط صوری و محتوایی یافته اند. این ارتباط در تأویل رمزی آن سبب شده که «آفریننده» مرموزٌالیه نور و «انسان مثالی» با اطوار وجودش مرموزٌالیه رنگ گردد و نور و رنگ جلوه ای از «وحدت و کثرت» باشد. در این مقاله کوشش شده تا دیدگاه نظامی در این باره توضیح داده شود و پیوندهای آشکار و پنهان میان رنگ و صورت و محتوای حکایتی که در هر یک از گنبدهای هفتگانه روایت می شود و زمینه های تأویلی آنها بیان گردد.
قصیده بوی جوی مولیان در نیشابور سروده شده است نه هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده مشهور رودکی (بوی جوی مولیان آید همی) با داستانی که نظامی عروضی سمرقندی در چهار مقاله درباره علّت ایجاد آن ذکر کرده است، در نزد تذکره نویسان و مورّخان قدیم و جدید بحث های بسیاری برانگیخت. عده ای هرات و برخی مرو را محل سرایش این قصیده ذکر کرده اند. برخی از قدما نیز اساساً در اصالت و تأثیر گذاری این قصیده بر امیر نصر تردید کردند و حتی بعضی از بزرگ ترین محقّقان معاصر نیز بدرستی نتوانستند برای منشاء این قصیده شهر خاصی را ذکر کنند و فقط با اظهار تردید خود نسبت به اقوال پیشینیان بدون معرفی کردن نام شهرِ خاصی، از آن گذشتند. در میان مؤلّفان و محقّقان قدیم اشخاصی مثل گردیزی و حمدالّله مستوفی و إبن اثیر و نرشَخی و دولتشاه سمرقندی و جامی و رضا قلی خان هدایت و از بین معاصران نفیسی و عبدالغنی میرزایف و فروزانفر و محمد معین و تنی چند در مورد این قصیده بحث کرده اند. نگارنده ضمن نقد و تحلیل آراء گذشتگان و معاصران، خود درباره محل سرایش این قصیده نظر ویژه ای دارد که تفصیل آن در این مقاله آمده است.
فلسفه فرحی و خوشدلی در غزل سعدی
حوزه های تخصصی:
نویسنده ضمن برسی مبانی خوش دلی و شادخواری در شعر فارسی، سعدی را از جمله شاعرانی می داند که از خوشی های روزگار سخن به میان آورده است. شاعر، جهان را خواستنی و دلخواه یافته و در هر لحظه آن خرّمی و نشاط را تجربه کرده است. اشعار وی که در برگیرندة مفاهیم خوش دلی است دارای نشانه هایی در این باب اند. اوزان موسیقی شعر او، شوخی و زیرکی او در اشعار، به کار بردن واژگان طرب افزای هم چون بهشت و فردوس، عود، شیرین و شهد، خوبرویان و پریرویان و... از این دست نشانه ها هستند.
گله از فراق: شرح غزلی از سعدی
حوزه های تخصصی:
نویسنده مقاله ضمن اعتقاد به مشرب خاص عرفانی ـ فلسفی در غزل های سعدی، این غزلیات را برآمده از عشق می داند و معتقد است که حالات ویژه عاشق و معشوق در این غزلیات به نیکی به تصویر کشیده شده است آن هم به زبانی سعدیانه، شاعرانه و دل انگیز. در ادامه نویسنده مقاله یکی از غزل های سعدی را با مطلع «همه عمر سر ندارم سر از این خمار مستی» از این زاویه دید مورد بررسی قرار می دهد.
تکرار واژه یکی از شگردهای برجسته سازی در غزل حسین منزوی
حوزه های تخصصی:
تکرار واژه و جا به جایی آن در ساختار متن، یکی از عواملی است که موجب غرابت بخشیدن به زبان شعری یک شاعر می گردد. یکی از عوامل تشخص زبان شعری حسین منزوی نیز «تکرار واژه» در غزلیات اوست. «تکرار واژه» در غزلیات حسین منزوی افزون بر این که مربوط به شیوه بیان اوست و توجه خواننده را از محتوای گزاره ای پیام به خود پیام معطوف می گرداند، در عین حال برای تحت تأثیر قرار دادن ساختار معنایی غزلیات او نیز به کار گرفته شده است. بدین گونه که منزوی، در کنار تکرار واژه، عناصر ادبی و هنری دیگر نظیر تقابل، ایهام، تناسب معنوی و ... را هم به کار برده است. در این پژوهش، مقوله «تکرار واژه»، که منزوی برای برجسته نمودن زبان شعر خویش از این شگرد، بهره جسته، مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است.
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاه اند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعه های شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزه تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گسترده ای از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدهً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائه تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدهً نمادهای قراردادی و مرسوم اند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایه های موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنی عنه، کنایه های فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آن ها از نوع ایما است. مجاز به علاقه های مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد.
پارادوکس ها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد.
غزلیات صوفیانه ابن فارض وجامی (بررسی نقدی تطبیقی مضمون) (الغزل الصوفی عند ابن الفارض وجامی؛ دراسة نقدیة مقارنة فی المضمون)
حوزه های تخصصی:
إن الأدب المقارن من أهم الشعب الأدبیة لأن فی هذه النزعة النقدیة یعالج الباحث الصلات التاریخیة الموجودة بین أدبین مختلفین، موضحا وجوه خلافهما وتشابههما. ویشترط فی هذا الحقل النقدی أن تکون لغات موضوع الدراسة مختلفة. تتطرق هذه الدراسة المتواضعة إلی الغزل الصوفی للشاعرین الکبیرین ابن الفارض وجامی من حیث المضمون، علی أنهما کانا من أعلام الشعراء الصوفیة بین العرب والفرس. کما تلقی الضوء علی حیاة الشاعرین، ثم تنطلق نحو شعر الشاعرین دارسة مضامینهما الشعریة علی أساس أهم مظاهر الشعر الصوفی کالخمر والمرأة اللتین یرمز الشاعر بهما لتبیین غرضه المعنویة ویقصد عنهما قصدا عرفانیا.
تأملی انتقادی در آثار ""جامی"" شاعر ایرانی (وقفة نقدیة مع نتاجات الشاعر الإیرانی جامی )
حوزه های تخصصی:
ظهر فی إیران وفی القرن التاسع من الهجرة شاعر بارع وعارف سالک خلّف نتاجات شعریة ونثریة عدیدة لاتزال مرجعا علمیا للمحققین، وطالبی الأدب والتصوف إلی یومنا هذا. ولد عبدالرحمن جامی سنة سبع عشرة وثمانمائه فی مدینة جام فی بیت علم وورع. بدأ دراسته منذ الطفولة عند أبیه ودخل مجالس العلم، وتتلمذ عند کبار الأساتذة، وأخذ منهم العلوم المختلفة کالفقه والفلسفة والحکمة وغیرها.وله أیضا مقدرة شعریة عالیة، رفعته إلی أعلی الدرجات الأدبیة بین شعراء الفرس. وهو بسبب میله إلی التصوف التحق إلی الطائفة النقشبندیه المشهورة حیث کانت تضمّ کبار مشایخ الصوفیة، فالتزم بمبادئها حتی أصبح فیما بعد شیخا من شیوخها، وواعظا من وعّاظها.أما آثاره فمنها الشعر ومنها النثر، وهی تمثل براعة الشاعر الأدبیة، و لاتخلو من نزعاته الصوفیة، ومنها دیوان شعره الذی یشتمل علی القصائد والغزلیات والرباعیات والدوبیت، وهو مملوء بالوعظ والحکمة والحب الخالص لمبدأ الحیاة ومقصدها. عاش جامی إحدی وثمانین سنة وتوفی سنة ثمان وتسعین وثمانمائة فی هرات ودفن فیها. فجاء هذا المقال کی یلقی الضوء علی نتاجات هذا الأدیب الإیرانی البارع.