نگارنده در نوشتار حاضر به بررسی معنا و کاربرد پسوندی نام آوایی در گویشهای خراسانی می پردازد. پسوند آوایی اَست /-ast/ با افزوده شدن به نام آواهایی مانند شُرشُر، تَق تَق، خش خش و … که خود نوعی استمرار آوا را نشان میدهد، معنای ناگهانی بودن و عدم استمرار تولید آن آوا را به آنها می افزاید. برای نمونه در حالی که نام آوای شُرشُر sor - sor/ بیانگر استمرار آوای شر است، صورت شُرّست /Sorrast/ بیانگر آن است که این آوا به یکباره و ناگهانی پدید آمده و استمرار نیافته است. افزون بر نمونه های مربوط به گویشهای خراسانی، نمونه های کاربرد این پسوند در متون قدیم فارسی و برخی گویشهای ایرانی مثل تاجیکی و افغانی نیز در این نوشتار ارائه می گردد.
تدوین دستورزبان فارسی تاریخی اروپایی ایرانی دارد . اوایل قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم چندین دستور فارسی به زبانهای اروپایی منتشر شد . این دستورها توسط خاورشناسان و گاهی هم با همکاری ایرانیان داخل و خارج از کشور تنظیم می شد. انتشار آنها پاسخی است به نیاز روز افزون مطالعات ایرانی بود که در مراکز مهم خاورشناسان اروپا انجام می گرفت . میرزا صالح شیرازی و ویلیام پرایس بالاتفاق در شیراز و در لندن ‘ میرزا ابراهیم در لندن و الکساندر شودزکو(خودزکو)در پاریس ‘ بیشترین جد و جهد را در این زمینه مبذول داشتند. بخش اول این مقاله به بررسی و تشریح روند تاریخی دستور زبان فارسی در نیمه اول قرن نوزدهم می پردازد.
در بررسیهای دستور زبان فارسی، سازه ها، روابط و ویژگیهایی گروه اسمی هم از لحاظ روابط دستوری درونی آن و هم در ارتباط با دیگر سازه های جمله و همچنین ویژگیها و کارکردها و توزیع ضمیر به طور گسترده و دقیق توصیف شده است. با این حال، پدیده دستوری ضمیر پنهان و ویژگیهای آن به عنوان مقوله پنهان یا تهی در دستور زبان فارسی چندان مورد توجه نبوده، در حالی که مقوله دستوری یاد شده نیز باید بررسی و توصیف شود ؛ زیرا از لحاظ روابط و کارکردهای دستوری به خوبی ظاهر می شود، هر چند که صورت صوتی ندارد و مقوله پنهان است. در این مقاله چهر گونه ضمیر پنهان در دستور زبان فارسی بررسی و توصیف می شود.
هدف از تحریر مقاله حاضر، باور نگارنده نسبت به گویای واقعیت زیر است. به نظر می رسد ،آنچه را تاکنون در منابع دستور زبان فارسی تحت عناوین اصطلاحاتی چون(( بند وابسته قیدی )) و یا (( حرف ربط مرکب )) مورد بررسی قرار گرفته است ‘ براساس تحلیل زبان شناختی استوار نیست . در سطور نوشته حاضر‘ سعی می شود تا از یک طرف آن دسته از بندهای وابسته قیدی که دارای عنصر ((که )) هستند به صورت بند وابسته موصولی تحلیل شود‘ و از طرف دیگر هر حرف ربط مرکب ‘ به صورت مجموعه ای متشکل از گروه اسمی و حرف ربط استدلال گردد. بدین منظور در وهله اول تجزیه جملات مرکب مورد بحث قرار میگیرد و سپس نشان داده می شود که تا چه حد رویارویی تحلیل سنتی از این پدیده با ملاک های ارائه شده در مقاله حاضر تعارض دارد .
مشاهدات عادی نشان می دهد که شکل گیری دانش زبانی در روند زبان آموزی همانند رشد اندامها و فعالیتهای زیستی دیگر به طور طبیعی و کم وبیش یکسان نزد همه افراد به انجام می رسد؛ به این معنی که در ذهن سخنگویان هر زبان به طور ناخوداگاه و کاملا طبیعی دانش مشترکی درباره زبان محیط شکل می گیرد که آنان را تا پایان عمر به تولید و درک گفتار و نوشتار و نیز تنظیم اندیشه و برخی کارکردهای دیگر توانا می سازد. همچنین پژوهشهای بیشتر نشان داده است که تنها با فرض وجود اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی که از راه وراثت زیستی در ذهن انسان پدید می آید، توضیح شکل گیری دانش زبانی ممکن می شود. توصیف دقیق دانش دستوری زبانهای گوناگون که به آن دستور زبان زایا گفته می شود و جستجوگری در آنها، نظام اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی را نیز آشکار می نماید.در این مقاله، کوشش می شود که با اشاره به برخی داده های زبان فارسی، اثبات فرض دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی به عنوان ویژگی خاص نوع انسان بررسی و ارائه گردد.