این جستار بر آن است آن گروه از آرایه های ادبی در دیوان خاقانی را که هم بسیار پرکاربرد و هم عناصر اصلی سازنده آنها بر تکرار واک ها استوار است، واکاوی و بررسی کند. در آغاز مقاله بر این نکته تأکید شده است که تمامی آنچه را که آرایه های لفظی خوانده می شود، در حقیقت گونه هایی از تکرارهای هنری یا واج آرایی است . زیرا وجه مشترک همه آنها چیزی جز تکرار واک ها نیست که شاعران با شگردهای ویژه ای آنها را در گونه های بسیار متنوع به کار برده اند . در آرایه های "توزیع و تکرار" شاعر واک ها را با آزادی کامل در هر کجای مصرع و بیت که بخواهد تکرار می کند . اما در جناس ها، قلب، اشتقاق، تصدیر، تسمیط و ... واک ها را با قانونمندی ویژه ای به گونه های خاص یا در جاهای ویژه ای از مصرع و بیت به کار می برد. برای نمونه در جناس، واک ها در واژه های قرینه تکرار می شوند، در اشتقاق و باژگونگی یا قلب با جابه جایی به کار می روند، در تصدیر به صورت واژه هایی در جاهای خاصی از ابیات تکرار می شوند و در تسمیط واک های خاص در جاهایی ویژه به صورت واژه هایی خاص به کار می روند. خاقانی با چیرگی شگفت انگیزی که بر حوزه زبان و واژگان دارد، به شیوه ای بسیار هنرمندانه و با بسامد بالا از همه شیوه ها و شگرده ای تکرار، برای آفرینش مضامین و آرایش مظاهر سخن خویش بهره برده است و گفتنی است که هماهنگی بسیاری از این شیوه ها با بافت کلی فضای عاطفی بیت، در خور توجه است و هرچه بیشتر موسیقی درونی و معنوی آن را تقویت میکند.
در کنار"انواع ادبی" جدید، همانند "رمان" و "داستان"، "افسانه"ها، قصه ها، سرگذشت ها، حکایت ها و ...) را میتوان از انواع ادبی گذشته تاریخ ادب فارسی به حساب آورد."افسانه ها" به آثاری اطلاق م یشود که از زبان حیوانات یا به صورت اشعار هجایی برای سرگرمی اطفال سروده شده است. یا متضمّن سرگذشت اشخاص واقعی همچون شاعران، عارفان و ... بوده است که رفته رفته، شاخ و برگ گرفته و با نثری آراسته در خلال کتب تذکره و آثار دیگر درج شد ه اند و فراز و فرود زندگی شاعران و ابعاد گونه گون ادبی، فکری، روحی و اخلاقی آنها را نشان می دهند. در این مقاله، علاوه بر اشاره به تعاریف افسانه، ویژگیهای اساسی آن از جهات مختلف نقد و تحلیل شده است. این تحقیق در دانش هایی مانند تاریخ ادبیات، سبک شناسی، نقد ادبی، معانی، بیان و بدیع کاربرد دارد و نقاط مبهم و تاریک تاریخ ادبیات را روشن و جزئیات علوم مذکور را بیان میکند.
مجموعه داستان شهری چون بهشت اثر سیمین دانشور، محصول شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سالهای وحشت و خشونت پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 است؛ دورهای که آمال و آرزوهای ملتی آزادیخواه و استقلال طلب در اثر دسیسة عوامل بیگانه و داخلی و پارهای اشتباهات رهبران سیاسی و مذهبی بر باد رفت و یأس و ناامیدی، احساس شکست و انزواطلبی، گریبانگیر جامعة فرهنگی ایران گردید. دانشور با تیزبینی و درایت متعهدانه در این مجموعه داستان تلاش کرده است بخشی از حقایق تلخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز دردها، رنجها و مصائبی را که در این سالهای سیاه بر ملت ایران رفته است، ترسیم نماید. داستانهای کوتاه دانشور با وجود اهمیت و اعتباری که در ادبیات داستانی معاصر دارند، بیشتر در سایة رمانهای برجسته او مانند سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان بوده و چندان مورد بررسیهای نقّادانه قرار نگرفتهاند. مقاله حاضر میکوشد ضمن نقد و بررسی درونمایههای این مجموعه داستان و روشن نمودن ابعاد ناپیدای این اثر، تأثیرپذیری آن را از شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران پس از کودتا نشان دهد.