فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
اندرزنامه / کاپوسنامه (از خاطرات ریچارد فرای درباره خرید نسخه ساختگی کاپوسنامه)، ترجمه کاوه بیات
حوزه های تخصصی:
رقمی شبیه رقم «شاهنامه فلورانس»
حوزه های تخصصی:
بررسی نتایج آماری ارزیابی شاهنامه سن ژوزف بیروت
حوزه های تخصصی:
رقم های شاه محمود نیشابوری
حوزه های تخصصی:
خاستگاه اطوار و سرشت انسان در مثنوی
حوزه های تخصصی:
انسان از موضوعات کلیدی در آثار مولوی به ویژه مثنوی است. مولوی انسان را عبارت از دیده ای می داند که آفریده شده تا به خدا نظر کند و از آن حظ وافر ببرد. گوهر وجودی او در اندیشه خلاصه می شود؛ اندیشه ای که تنها موضوع آن خداوند است. بی شک درباره انسان این سوال را می توان طرح کرد که خاستگاه اولیه او چه بوده است؟ منظور از خاستگاه اولین، منشا انسان است. در ادیان وحیانی و مکاتب عرفانی متاثر از آنها خاستگاه چنین انسانی از گل و نخستین مصداق او آدم است. پس از طی این مرحله این سوال طرح می شود که انسان برای رسیدن به وضعیت کنونی چه مراحلی را طی کرده است؟ جواب این سوال با عنوان تبار مورد بررسی قرار گرفته است. مولوی در میان تبار انسان مراحل گوناگونی طرح می کند. طی این مراحل انسان را وارد دوره جدید زندگی اش کرده و او را با این سوال مواجه کرده است که وضع کنونی انسان چگونه است؟ پاسخ این سوال را در سرشت آدمی باید جست که مولوی سرشت آدمی را دوگانه می داند. خلاصه آن که تمام این مسائل در مثنوی منعکس شده است.
آفریده شدن انسان از خاک های مختلف نماد وجود استعدادها و خوهای مختلف در اوست. اما در عین حال در وجود این انسان کاخی نهاده شده که نشیمنگاه خدا و روح دمیده شده در او نشانه حضور خدا در این کاخ است. این روح مراتبی دارد که نباتی، حیوانی و قدسی از جمله آنها است.
از نظر مولوی انسان علت غایی هستی است هر چند که در ظاهر پس از همه موجودات آفریده شده است. اگر او بتواند به خودشکوفایی برسد استعداد تعالی پیدا خواهد کرد و این تعالی او را در کنار خدا خواهد نهاد و خدا نمایی و خداگونه شدن نتیجه محتوم چنین سیری خواهد شد. در سایه چنین دگردیسی است که انسان از گیاه، حیوان و فرشته فراتر رفته، جایگاه بالاتری پیدا می کند؛ زیرا سه مرتبه وجودی یاد شده را طی کرده است در حالی که آنها هر کدام در وضعیت ثابتی باقی مانده اند.
فابل در مرزبان نامه
وابسته های وابسته
حوزه های تخصصی:
فرایند مجهول سازی
حوزه های تخصصی:
یک قصه و دو گوش
پژوهشی در اغلاط و منابع ابیات سندبادنامه (بازنگری سندبادنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از متون کهن فارسی، «سندبادنامه» ظهیری سمرقندی است که در سده ششم ه.ق تالیف شده است، اهمیت سندبادنامه در آن است که از متون مهم ادبیات داستانی فارسی به شمار می رود و از این رو در پژوهش های مربوط به ادب داستانی فارسی حایز کمال توجه است. همچنین به سبب تالیف این اثر در سبک فنی، در تحقیقات سبک شناسانه نثر فارسی، جایگاه ویژه ای دارد. سندبادنامه تا امروز دوبار تصحیح انتقادی شده است؛ بار نخست، احمد آتش و بار دیگر محمدباقر کمال الدینی به تصحیح این اثر همت گماشتند. گرچه در چاپ اخیر، پاره ای از اغلاط چاپ نخست تصحیح شده است، اما خود به دور از لغزش نمانده است. هدف این مقاله، بررسی و تصحیح اغلاط غالبا مشترک این دو چاپ است. در تصحیح پاره ای از اغلاط عبارات کتاب، به عبارات کتاب دیگر ظهیری سمرقندی، اغراض السیاسه، و متون هم عصر آن، استناد شده است؛ مثلا در تصحیح «روز نیکوکاران» به «حاصل نیکوکاران» در این عبارت: «او را زنی بود ... روی چون روز نیکوکاران و زلف چون شب گناهکاران» به عبارات کلیله و دمنه، فرائدالسلوک و بیتی از دیوان ابوالفرج رونی استناد شده است. در تصحیح لغزشهای راه یافته به ابیات کتاب، به اصل دیوان های مصحح گویندگان آن ابیات، از جمله دیوان عمادی شهریاری و دیوان ابوالفرج رونی، رجوع شده است. در بخش دیگری از این مقاله، نام سرایندگان پاره ای از ابیات فارسی و عربی کتاب که در حواشی و تعلیقات چاپهای دوگانه مشخص نشده، معلوم گردیده است.
حیف از آن زانتیای سیاه
منبع:
آزما آذر ۱۳۸۸ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
بررسی نظریه ارتباط و خطاب در مثنوی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله روشهای ایجاد ارتباط شاعر با خوانندگان ومخاطبان در مثنوی، مطالعه و بررسی شده است. در آغاز شیوه های ایجاد ارتباط با بررسی نظریه ارتبـاطی یاکوبسـن، نظـریه پرداز و ادیب فرمالیست روسی، بیان می شود و سپس تاثیر خطاب و ندا در ساخت کارکردهای کنشی و انگیزشی با توجه به مباحث دستوری آن، مطرح می گردد. در قسمت پایانی مقاله، انواع خطاب های استفاده شده در مثنوی با شواهدی ذکر می شود. توجه به چگونگی استفاده مولوی از انواع خطابها، هنرمندی وی را در آفرینش بی بدیل ترین اثر منظوم در گستره ادبیات عرفانی، نمایان می سازد.
درآمدی بر سخن آرایی و ظرافتهای معنایی در نفثه المصدور زیدری نسوی
حوزه های تخصصی:
نثر مصنوع و فنی، نثری است که بر آرایشهای کلام و زیباییهای سخن استوار است و نویسنده در توصیف معانی از انواع صنایع لفظی و معنوی، مثل: تشبیه، استعاره، تشخیص، مجاز، کنایه، سجع، جناس، ایهام، تضاد، تناسب، تلمیح، لف و نشر، واج آرایی، تضمین، اقتباس، ارسال مثل، حسن تعلیل، مبالغه و... یاری می جوید و تصویرگریهای شاعرانه و قرینه سازی های ماهرانه، سخن را بر پایه عبارات و قطعات متوازن و متساوی بر بستر سجع و ترصیع و موازنه می نشاند.
نمونه اعلای چنین نثر آراسته ای، کتاب نفثه المصدور شهاب الدین محمد زیدری نسوی است که با تسلط کامل، هنر خود را در سخن آرایی جلوه گر ساخته است. احاطه او در لفاظی و سخن پردازی، نثرش را تا حد شورانگیزی شعر بالا برده است.
در این مقاله سعی شده به بخشی از پردازشهای شاعرانه و آرایه های ادیبانه این کتاب و تناسبهای زیبایی که از جهت الفاظ و معانی در آن رفته است، اشاره شود و دریچه ای را به منظره زیباییها، لفظ پردازیها و مضمون سازیهای کتاب بر روی خواننده بگشاید تا این اثر گرانمایه با نگاهی دیگر مطالعه و ارزیابی گردد.
بازاندیشی در اصطلاح و تقسیم اضافه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در آغاز به تعریف «اضافه» اشاره شده است و سپس به تقسیم بندی انواع اضافه ها -اضافه های حقیقی و مجازی- در دستورِ سنتی. پس از آن در اصطلاح «اضافه های مجازی» بازاندیشی شده و تقسیم بندی دیگری برای انواع اضافه ها پیشنهاد شده است. این تقسیم-بندی بر اساس «برجسته سازی»، «خودکاری» و «نقش ادبیِ» زبان صورت گرفته است. در پی تبیینِ این تقسیم بندی تازه، برخی ویژگی های «تشبیه» مورد بحث قـرار گرفته و نمـونه هایی از متونِ کهن نقـل شـده است که -با توجـه به ویژگی های اساسی «تشبیه»- در شمارِ اضافه های تشبیهی قرار نگرفته اند. این اضافه ها که از پیوند یک اسم ِذات و یک اسم ِمعنا پدید می آیند، گونه ای دیگر از «اضافه های زبان ادبی» به-شمار آمده و «اضافه ی تعیُنی» نام گرفته اند. در بخش دیگر نمونه هایی از تعیُن بخشی در زبانِ معیار نقل شده است. مطالبِ مطرح شده در بخش نتیجه گیری جمع بندی شده-اند.
معرفه و نکره در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة انحطاط از منظر سعدی و ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
کم یا بیش سه سده پس از عبور جهان غرب از دروازهء مدرنیته، جامعه ایران هنوز در چالش میان دو آموزهء سنت ـ مدرنیته گریبان خود را از چنگال مؤلفههای شبه مدرن رها نکرده است. در این میان چیستی و چهسانی انحطاط ایران که در متون کلاسیک جامعهشناسی اسلامی و ایرانی مسبوق به سابقه است، از جایگاه تأمل برانگیزی برخوردار است؛ چرا که خود موجب آشکار شدن فرایند ظهور و سقوط تمدنها میگردد و راهی به سوی توسعه متوازن میگشاید.
در این مقاله کوشیده شده است تا با باور بدین امر، نکات ارزنده و کلیدی در مقدمه ابن خلدون و گلستان سعدی با پشتوانة مطالعات جامعهشناختی مورد بررسی قرار گیرد.