فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
دو ضمیر «من» و «ما» راویتگر رمان دا هستند. اگر چه نویسنده ی این داستان، چندان به شاخصه های از پیش تعیین شده ی انتخاب روایتگر اوّل شخص پایبند نیست و گهگاه زاویه ی دید روایت را به ناگاه تغییر می دهد، اما زاویه ی دید راویِ اوّل شخص، تا پایان داستان، وجه غالب روایتگری است. راوی در رمان دا، گاه از حدّ فردیّت فراتر می رود و از زاویه ی دید راوی «دانای کلّ شخصی» به روایت می پردازد تا چنین پنداشته شود که راوی اوّل شخص، در بخش هایی از داستان به منظور انتقال صریح اطلاعات، به دانای کل استحاله می یابد. از میان روش های ارائه زاویه ی دید، جریان سیّال ذهن بیش از هر چیز، منتقل کننده ی احساسات و هیجانات راوی است که بدین ترتیب، اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می گیرد.در این پژوهش، نخست انواع زاویه ی دید به کار برده شده و نوآوری های روایی موجود در رمان مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند سپس انواع تک گویی ها با ذکر مثال ذکر گردیده اند تا در نهایت، درکی کامل از نقش راوی و اهمیت زاویه ی دید انتخابی وی در موفقیت رمان، مورد بررسی قرار بگیرد
”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود.
پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
فابل در مرزبان نامه
بررسی زبان شناختی زاویة دید در داستان کوتاه «صراحت و قاطعیت» بر اساس الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا نوع راوی و وجهیت حاکم بر دیدگاه راوی را در داستان کوتاه بهرام صادقی با عنوان «صراحت و قاطعیت» (1388) بررسی کند. این مطالعه بر اساس الگوی پیشنهادی سیمپسون (1993) صورت می گیرد که در آن روایت و زاویة دید با دیدگاهی زبان شناختی بررسی می شوند. هدف این پژوهش، تعیین نوع راوی و نوع وجهیت این داستان می باشد. بنابراین در وهلة اول تلاش بر آن است که دریابیم از میان انواع راوی طرح شده در الگوی سیمپسون، این داستان به کدام نوع تعلق دارد و سپس بررسی نماییم که آیا وجهیت داستان مثبت، منفی یا خنثی است. فرض ما این است که راوی این داستان سوم شخص روایی و داستان دارای وجهیت خنثی است. در این تحقیق، داده ها بر اساس مقولات و ابزارهای تحلیلی معرفی شده در نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند؛ بنابراین روش این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. بررسی این داستان نشان می دهد که راوی از نوع «ب» (سوم شخص در حالت روایی) است که با اراده و اختیار تام وارد ذهن شخصیت ها می شود. با بررسی ابزارهای وجهی به کار رفته در تک تک جملات داستان مشخص می شود که راوی در درجة اول از افعال و قیود تمنایی و سپس جملات بیان کنندة عقیده، جملات عام، فعل های امری، قیود و صفات ارزیابانه که همگی نشان گر وجهیت مثبت هستند، استفاده کرده است. همچنین راوی برای نشان دادن نحوة رخ دادن سوء تفاهمات و همچنین ارزیابی موقعیت، از برخی ابزارهای زبانی مرتبط به وجهیت منفی استفاده کرده که عمده ترین آن ها افعال شناختی است.
تاریخچه مختصر رمان
زندگینامه داستانی
تقابل فرهنگ و طبیعت در آیین تعزیه•(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های رویکرد ساختارگرایی در تحلیل متن توجه به تقابل های دوگانه است. درحقیقت تقابل بین فرهنگ و طبیعت نوعی ساختار محسوب می شود، بر این اساس دو سوی این تقابل اغلب در حین اجرا در رابطه سیال، تنشی و دیالکتیک قرار دارند که رابطه ای سلبی و هم ایجابی است. بنابراین، از این منظر می توان گفت که در آیین تعزیه، فرهنگ و طبیعت درهم آمیخته اند و پیوسته همدیگر را تعریف می کنند.
تعزیه فی نفسه پدیده ای فرهنگی است، اما در بطن آن (به مثابه متن) طبیعت قرار دارد. حال اگر طبیعت را در تحلیل تعزیه در نظر نگیریم، تعزیه هویت متنی خود را از دست می دهد، زیرا عناصر طبیعت از جمله لایه های درون متنی آن محسوب می شوند. از این رو، طبیعت و فرهنگ در چارچوب تعزیه به شکلی پویا در حال تعریف و بازتعریف یکدیگر هستند. بدین منظور در این مقاله که با روش توصیفی ـ تحلیلی به نگارش درآمده، تعامل و دیالوگ بین فرهنگ و طبیعت، تطبیق آنها و نوع رابطه و جایگاه آنها با رویکردی ساختارگرایانه بررسی و تحلیل شده است. بنابراین نشان دادن چگونگی کُنش متقابل بین فرهنگ و طبیعت در فرایندی تعاملی و دیالکتیک، هدف این مقاله محسوب می شود.
نظری اجمالی بر تاویلِ بن مایه «گناه آغازین» در ادیان توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت گناه آغازین آدم و حوا ، پاره ای از پی رنگ اسطوره ای « تازش اهریمن بر هستی » و نمایانگر سرمنشاء و چگونگی پدید آمدن « رنج و مرگ » در سرنوشت انسانی است . تاویل پذیری داستان آفرینش انسان ، بویژه نافرمانی و گناه آغازین موجب می شود که از دیدگاه فلسفی و مکاشفه ای ، داستانی بارها از زبان عارفان و بزرگان ادیان ، بازآفرینی شود . در پژوهش حاضر ، کوشیده ایم با بررسی آرا و عقاید دینی و عرفانی در موضوع مورد بحث و تاویل نمادهای روایت ، مجموعه ای فراگیر از جهان بینی ها و رویکردهای هستی شناسانه و شهودی ، به دست دهیم . در نتیجه باید گفت که این مجموعه فرهنگ بشری به ظاهر گونه گون ، تنها تحول صوری به خود دیده است ، همه روایتها ، در زوایای پنهان ناخودآگاه جمعی بشر ، با ساخت همسان کهن الگویی ذهن ، با یکدیگر پیوند خورده اند . وجوه تمایز ، در شیوه روایت برگرفته از نگاه غایت شناختی به انسان ، نهفته است ، که جنبه و حیانی یا کارکرد زمینی شان را تعیین می کند .
بیگانگی در داستان «البحث عن ولید مسعود» جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیگانگی پدیده ای است به قدمت زندگی انسان که معنای بسیار وسیعی دارد. دامنه ی مفهوم این پدیده از غربت رمانتیک که حاصل دلتنگی و بازگشت به کودکی و روستا است، شروع می شود و تا غربت روان شناختی که حاصل فرار از خویشتن و یا نتیجه ی احوال سیاسی و اجتماعی است، امتداد دارد. این پدیده در برخی دوره ها به دلایل مختلف شدت گرفته است. در عصر کنونی ساکنان سرزمین فلسطین به دلیل رویارویی با بحران هایی مانند آوارگی و غربت، ترس از استعمار و فشارهای اقتصادی و سیاسی، بیش از دیگران گرفتار این پدیده شده اند. جبرا ابراهیم جبرا ادیبی است فلسطینی که رنج هم وطنان خود را در این فاجعه احساس کرده و آن را در آثار خود نشان داده است. ""البحث عن ولید مسعود"" از داستان های اوست که به طور چشمگیری این پدیده را منعکس ساخته است به گونه ای که در آن بیگانگی ذاتی و اجتماعی و فرهنگی با نشانه های متعدد آن و به شیوه جریان سیال ذهن قابل بررسی است. بکارگیری این روش امکان بروز اندیشه و ذهنیت شخصیت ها را فراهم می کند و درنتیجه از بیگانگی درونی آن ها تصویری به دست می دهد.تطبیق الگوهای روایت شناسی بازتاب مفهوم بیگانگی را آشکار می سازد.
رویکرد شناخت درمانی و بررسی دو تحریف شناختی (تعمیم مبالغه آمیز و نتیجه گیری شتابزده) مبتنی بر تمثیل های مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضادها، ناسازگاری ها، اختلاف ها، تغییرها و تبدیل های سریع و پیاپی دنیای امروز، ممکن است انسان معاصر را به چالش های جدّی، بی امنیتی روانی و اجتماعی دچار کند؛ همچنین گاه تحریف باورها و شناخت های انسان به نوعی نارضایتمندی می انجامد. کسب مهارت های لازم برای تغییر نگرش های ناسازگارانه و سازگاری با خویشتن و جهان بیرون ازجمله راهکارهای ایمنی در برابر این چالش هاست. در روان درمانی به طورعام و در درمان های شناختی رفتاری به طورخاص، تجربة نوعی تغییر در مسیر مطلوب، به افراد آموزش داده می شود. این آموزش ها در چارچوب ساختارمندِ تمثیل ها و قصه ها بسیار مفید و مؤثر است؛ توضیح و تبیین برخی مفاهیم پیچیده برای افراد بسیار دشوار است و با استفاده از تمثیل این مفاهیم به صورت کاملاً ساده و عینی بازآفرینی می شود؛ همچنین با تمثیل افزون بر اینکه تفکر انتزاعی فرد برون سازی می گردد، به شکل مفاهیم ملموس نیز ترجمه می شود. تمثیل های مثنوی مولانا، به سبب ویژگی های خاصی، جایگاه مهمی در درمان های شناختی دارد؛ ساختار مناسب، نکته های ظریف در چگونگی ارائة تمثیل در متن و فرایند انتقال مفاهیم، پیوند مفاهیم نظری و انتزاعی با تصاویر روشن و پویا، ازجملة این ویژگی هاست. در این جستار مبحث شناخت درمانی و دو تحریف شناختی، تعمیم مبالغه آمیز و نتیجه گیری شتابزده، مبتنی بر چند تمثیل مرتبط با موضوع بررسی شده است.
تصحیح چند بیت از دیوان عمعق بخارایی براساس نسخه ای تازه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرالشعرا شهاب الدین عمعق بخارایی از شعرای اوایل قرن ششم هجری در ماوراءالنهر است. دیوان این شاعر، نخستین بار در سال 1307 در چهل و چهار صفحه به گونه ای نابسامان و بازاری در تبریز به چاپ رسید. پس از این چاپ، استاد سعید نفیسی برخی از اشعار این شاعر را از مجموعه ها و تذکره های مختلف جمع آوری کرد و در 806 بیت از سوی کتابفروشی فروغی به چاپ رسانید. از آنجا که هیچ نسخة مدون و معتبری به عنوان نسخة اساس در دسترس این مصحّح نبوده، برخی از ابیات دیوان در این تصحیح به گونه ای مبهم و تحریف شده، چاپ گردیده است. نگارنده سعی کرده با به دست آوردن یکی از نسخه های نفیس دیوان این شاعر که درکتابخانة ملی پاریس نگهداری می شود، برخی از تحریفات دیوان عمعق چاپ استاد نفیسی را تصحیح و تنقیح کند.