فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
بیدل دهلوی و اسطوره های ایرانی
حوزه های تخصصی:
قرن یازدهم هجری دوران افول اسطوره های ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرن ها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته می شود، ولی از «اسطوره های ملی» به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.
بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطوره های ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسی زبان بوده است.
درباره دو تصحیف در تذکرة الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تذکرة الاولیا همانند بسیاری دیگر از تذکره های عرفانی، تا حدودی ویژگیِ کشکول گونگی دارد؛ از این رو، حتّی اگر امروز همه نسخه های اقدم و اصحّ این کتاب نیز وجود داشت، باز هم تصحیح آن با دشواری های زیادی مواجه بود. نویسنده یا نویسندگان این کتاب، غالباً در حُکم مدوّن و گزینشگرِ مقامات و یا کُتُب شرح احوال بوده اند و این احتمال که به دلایل گوناگون، در منابع آنها تصحیفات و تحریفاتی راه یافته باشد، تقریباً قطعی به نظر می رسد. ممکن است نویسنده و یا نویسندگان تذکره نیز تصحیفی را وارد متن کرده باشند؛ این احتمال در باب پیرانی چون خرقانی که به لهجة محلّی خود سخن می گفته اند و مریدان نیز سخنان آنها را با کمترین تغییر ثبت می کرده اند، بسیار قوی تر می شود. در مقاله ای که فراروی خوانندگان است، به تصحیح دو تصحیف در تذکرة الاولیا پرداخته شده و سعی گردیده است صورت اصلی متن برپایة برخی شواهد بازیابی شود.
عشق عرفانی
کاخ درون
طرحی برای طبقه بندی قصه های مربوط به «مرگ خارق العاده» (در متون عرفانی منثور تا پایان قرن ششم هجری)
حوزه های تخصصی:
یکیاز انواع قصه هایکرامت، قصه هایمربوط به مرگ است. مرگ اولیا نیز مانند سایر بخش هایزندگیآن ها، در هاله ایاز امور خارق العاده قرار دارد. از آن جا که تاکنون کوشش جدیدر زمینه طبقه بندیاین قصه ها انجام نشده است، در این تحقیق طرحینسبتا جامع و دقیق برایاین منظور ارایه میشود. در تحقیق حاضر بیش از بیست و هشت گونه از مرگ هایخارق العاده طبقه بندیشده است. برایهرگونه از قصه ها اطلاعاتیجامع در مورد پیرنگ، صاحبان کرامت و صاحبان واقعه، ترکیب ها، نکته ها و منابع آن ها، بطور منظم و مرتب ارایه میشود و به این ترتیب حجمیعظیم از اطلاعات بآسانیدر دست رس قرار میگیرد. برایطبقه بندیقصه ها از روش آرنه - تامپسون استفاده شده و داده هایتحقیق، از سیزده متن منثور عرفانی، تا پایان قرن ششم، فراهم آمده است.
آتش شوق
دیدگاه نسفی درباره سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهمترین رکن عرفان و وجه ممیزه آن از دیگر نظامهای معرفتی دانست. بر این اساس این موضوع همواره در کانون توجه اهل عرفان و تصوف قرار داشته است و به همین دلیل بخش معظمی از متون عرفانی به تبیین چگونگی سیر و سلوک اختصاص یافته است. وجود طرحهای متنوع و متعدد در باب مراحل و منازل سلوک نشان دهنده وجود سنتها، مشربها، نظامهای تربیتی و تجارب عرفانی گوناگون در عرفان اسلامی است بنابراین بررسی و تحلیل مبانی نظری و بنیانهای فکری عرفا درباره سیر استکمالی نقش بسیار مهمی در شناخت موضوعات مذکور دارد. عزیزبن محمد نسفی به عنوان عارفی مبتکر و نوآور در باب موضوعات خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی، دیدگاههای مهمی درباره سیر و سلوک بیان کرده است. این مقاله، دیدگاههای مذکور را بررسی و تحلیل کرده و از خلال آنها بنیانهای فکری نسفی در باب سیر استکمالی را تبیین ساخته است. گرچه نسفی طرحهای متعددی از سلوک به دست داده است امّا بنیان همه این طرحها بر دو رکن استوار است: 1. توجه به درون سالک؛ 2. توجه به بیرون سالک. علاوه بر آن در طرحهایی که وی ارائه کرده است «به فعل رساندن بالقوه ها» برای رسیدن به کمال اهمیت ویژه ای دارد.
پر ریختن رمزی جهان شمول از مثال اعلایی واحد در فرهنگ عرفانی ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمزهای مشترک در ادبیات عرفانی اقوام مختلف جهان از موضوع هایی است که میتوان در ادبیات عرفانی به آن پرداخت. دلیل این اشتراک چیزی جز وجود یک مثال اعلای واحد نمی تواند باشد، که هرجا رخ نموده، حتی در سنت های مختلف، چهره ای یکسان نشان داده است. یکی از این رمزها «پر ریختن» است که معانی گوناگون دارد، و دو معنی آن در ادبیات عرفانی بارزتر است؛ یکی، ترک قدرت و ساز و برگ دنیایی است، که شرطی است برای پذیرا شدن ارتباط با عالم الهی؛ دیگر، از دست دادن قدرت روحانی است و به دنبال آن، هبوط.
علت تحقق دومین معنا را یکی کاهلی در امور معنوی، و دیگر، پرداختن به شهوات می توان دانست. در این زمینه میتوان مصادیقی همسان در ادبیات عرفانی و حِکمی هندی، یونانی، عربی و فارسی یافت و آن را به منزلة رمزی مشترک در ادبیات، دین و ورای دین، یعنی حقیقت واحدی که همة ادیان از آن سرچشمه میگیرند، معرفی کرد.
از دنیای چاوسر تا عرفان عطار (نگاهی به مجلس مرغان و منطق الطیر)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تحکیم حیات علمی و هنری هر ملت، ارتباط با جریان های فکری و هنری جهان است. رابطه یی که در آن ضمن حفظ و تقویت اصالت خود، با تغذیه از منابع علمی راه خود را در میدان های نوجویی و نوآوری ادامه دهد و بی گمان آنچه بیش از همه اعماق روح یک ملت را باز می تاباند، اثر می گذارد و تاثیر می پذیرد، ادبیات اوست.در نگره ادبیات تطبیقی به هدف بازشناسی اصالت و دریافت همسانی ها و ناهمسانی ها، با جستاری دوباره در منطق الطیر، این اثر گرانسنگ عرفان و ادب فارسی را با یکی از مشاهیر آثار ادبیات انگلیس در ترازوی قیاس نهادیم. حاصل، مقاله پیش روست که در آن پیش از همه به معرفی «جفری چاوسر» پدر ادبیات انگلیس و منظومه «مجلس مرغان» وی پرداخته ایم و با اذعان به اشراف مخاطبان فصلنامه عرفان به زندگی و ابعاد عرفانی شخصیت عطار و آثار وی، با رعایت ایجاز به مقایسه دو اثر دست زدیم.
کشف المحجوب هجویری
استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره پیش از پیدایش زبان شناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداع های هنری بود؛ اما با طرح نظریه استعاره مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهوم سازی می شود. استعاره های مربوط به احساسات، به ویژه استعاره عشق، در متون ادبی از فراوانی بسیاری برخوردار است. این مقاله به بررسی استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیاء می پردازد. مبنای نظری این مقاله دستور زبان شناختی و نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره، همچنین معیار طبقه بندی استعاره مفهومی عشق، دسته بندی افراشی و حسامی (1392) بوده است. با بررسی توصیفی همه انواع استعاره ها و استخراج نگاشت های مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که عطار در تذکره الاولیاء برای مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها، مفاهیم عینی، جانداران و برخی مفاهیم ذهنی برای حوزه مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعاره مفهومی عشق نشان می دهد از 166 استعاره یافت شده بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به استعاره های شیءبنیاد و استعاره ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع 45/43 درصد از کل استعاره های به کاررفته را در بر می گیرد. استعاره جهتی ازنظر کاربرد در رتبه سوم و استعاره جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبه های بعدی قرار دارد. در تذکره الاولیاء به ترتیب کمترین استفاده به استعاره تصویری (1 عدد) و استعاره حس بنیاد (2 عدد) اختصاص دارد. همچنین استعاره عینی به عینی در زمینه مفهوم تحقیق شده به کار نرفته است.
مولانا و استعداد یادآوری در عالم پیشین
حوزه های تخصصی:
درباره نحوه نگرش عرفا به هستی این جهانی و آن جهانی موضوعات گوناگونی در «مثنوی معنوی» ذکر شده است. تجسد به قالب جسمانی و فراموشی عالم پیشین و موطن اولیه از موضوعات اصلی «مثنوی معنوی» است. در این مقاله کوشش شده تا نگاه مولانا در این باره با توجه به ابیات و اشاره به آثار منثور وی تبیین گردد و با عالم مثل افلاطون مورد مقایسه قرار گیرد. صرف نظر از اختلاف نگاه مولانا و افلاطون در زمینه های دیگر، موطن نخستین و فراموشی آن به دلیل آویزش ها و علقه های دنیوی و استعداد یادآوری آن از مشترکات نگاه آن دو است که به آن پرداخته شده است.
برای تبیین این نظریه، ترک تعلقات و کدورات نفسانی و کسب معرفت، روح و قدمت آن و تعلق آن به عالم علوی، فلسفه آفرینش از نظر عارف و استعداد یادآوری عالم علوی یا موطن پیشین مورد بحث قرار گرفته است.
بسترهای آفرینش هنری در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر، به واکاوی پیوندهای موجود میان اندیشه عرفانی و جنبه های زیباشناسانه متون عرفانی پرداخته شده است. به عبارت دیگر، این مقاله در پی معرفی بسترهای فکری ای است که از متون عرفانی آثاری هنری ساخته اند. اهمیت این بسترها را باید در دخالت آگاهانه یا ناآگاهانه آنها در فرآیند آفرینش متون پیگیری کرد، چنانکه حتی متونی همچون مقالات، تذکره ها، نامه ها و متون تعلیمی صوفیه را نیز به آثاری شاعرانه تبدیل کرده اند. برای دستیابی به این هدف ابتدا به مرور اصطلاحات آشنایی زدایی و برجسته سازی به عنوان سنجه هایی برای شناسایی زبان ادبی در نظریات فرمالیست ها و ساختارگرایان پرداخته شده است. در ادامه، نقش مؤلّفه هایی از اندیشه عرفانی چون تأویل و رمز، مکاشفه، عادت گریزی، آفرینش پیاپی، نسبی گرایی و حیرت در آفرینش هنری نشان داده شده است. این مؤلّفه ها نگاهی چند لایه و باطنی در نویسندگان متون عرفانی بر می انگیزند که نتیجه چنین نگاهی را در زبان این متون می توان دید؛ زبانی که با برجسته کردن برخی عناصر زبانی، ادراکی هنری را در خواننده آنها پدید می آورند.
کهن نمونه ها در قصه الغربه الغربیه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جذاب ترین رساله های رمزی سهروردی «قصه الغربه الغربیه» است. در این داستان، شیخ اشراق دیدار انسان نورانی با جفت آسمانی اش را به گونه تجربه ا ی رویاگونه و در قالب سفری درونی تصویر می کند. کهن الگوها نقش ویژه ای در پیشبرد این داستان و به تصویر کشیدن وقایع دارند. این پژوهش با تکیه بر شیوه نقد کهن الگویی یونگی انجام شده است و در آن، انواع موقعیت ها و شخصیت های کهن نمونه ای نشان داده و بررسی می شوند. نمونه هایی از موقعیت های کهن الگویی مطرح در این داستان عبارت اند از: طلب و شوق؛ ولادت مجدد؛ سفر؛ تبدیل کثرت به وحدت و گذشتن از آب و آتش. از میان شخصیت های کهن الگویی هم پیر دانا، آنیما و سایه مورد توجه قرار گرفته اند.