فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
کهن نمونه ها، با تصویرهای کهن نمونه ای مانند کوه و اعداد و درون مایه های کهن نمونه ای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهان پژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهن نمونه ها، سازندة نمایه ها و درون مایه های کهن نمونه ای است. پنج کهن نمونة «خود»، «سایه»، «نرینه روان (= آنیموس)»، «مادینه روان (= آنیما)» و «نقاب» از کهن نمونه های برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه های اسطوره ای، بُنیادین و بی بَدیل می نماید. در کتاب های نقد ادبی، این کهن نمونه ها در زیر دبستان های نقد اسطوره شناختی و روان شناختی می آید و در اندازة تعریف، پایان می یابد و هیچ گونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطوره شناختی به دست داده نمی شود. ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهن نمونه ها، نامزد به مادینه روان را می گزاریم و کارکرد آن را در حماسه های اسطوره ای، فرارویِ منتقدان ادبی می نهیم و به رمزگشایی های نوی در حماسه های اسطوره ای، چونان شاهنامه دست می¬یابیم.
در پایان، آنچه بایستة گفت می نماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهن نمونة مادینه¬روان، بی پیشینه و نوآیین است.
نظامی، شاعری صوفی مسلک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی عرفان و تصوف نظامی خواهیم پرداخت. بحث آغازین این خواهد بود که آیا نظامی را می توان همچون سنایی، عطار، مولوی و دیگران، شاعری عارف نامید. سپس به این نکته می پردازیم که آیا او صوفی رسمی بوده یا تحت تأثیر گسترش این اندیشه ها در این دوره نمودی از آن در آثارش دیده می شود. سپس نظرات وی را دربارة مطرح شدن این اندیشه ها در شعر خواهیم آورد و بازتاب اعتقادات عرفانی اش را در زندگی عملی و شعرش به تماشا خواهیم نشست و آداب سلوک و موانع سلوک و آنچه را مرتبط با تصوف و عرفان است و در آثارش جلوه دارد، را نیز بحث و بررسی خواهیم کرد. همچنین نظرات او را دربارة صوفیه عصر خود و دیدی که نسبت به آنها داشته را مطرح می کنیم و دربارة زهد و دنیاگریزی ـ که بخش پر رنگ تصوف او را شامل می شود ـ به تفصیل سخن خواهیم گفت و اثبات خواهیم کرد که نظامی شاعری عارف نیست و در عالم عرفان و صوفیگری، دریافت های شاعران بزرگ عارف، همچون سنایی و عطار و مولوی و دیگر شاعران عارف را از مبانی و اصول عرفانی ندارد.
جامی و مشکل عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامی افزون بر سرودن منظومه های عاشقانه ای همچون ""لیلی و مجنون"" و""یوسف و زلیخا"" به عشق از منظر یک محقق مدرسی و با نگاه و تحلیل عارفان نیز نگریسته است. در این جهان بینی عشق کلیدی ترین عنصر است؛ عنصری که آفرینش با او تبیین می شود و در همه جا و همه چیز جاری است. سرآغاز فتنة وجود ، عشق حق است به خویشتن و شهود کمالات خویش. جامی می کوشد گونه های مختلف این عشق ورزی و شهود و نیز آدمیان و تنوع نگاه عاشقانة آنان را باز نماید. کوشش او در تبیین سریان عمومی عشق، انواع شهود حق و انگیزه های متفاوت آدمیان، کوششی است سزا و اما در مواضعی مبهم و شاید نارسا و ناتمام. در این نوشتار سعی بر آن است که به برخی از این ابهامات و ناهماهنگی ها، نارسایی ها و ناتمامی ها اشارت رود. نیز تلاش شده است تا براساس همان نگاه جامی، در طرحی دیگر تا آن جا که ممکن است این ناهماهنگی ها به هماهنگی رسد و ابهامات رفع شود.
ملحقات تذکره الاولیا (بررسی و مقایسه بینامتنی بخش اوّل و دوّم تذکره الاولیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عطار تنها اثر منثور خویش تذکره الاولیا را در بیان اقوال و شرح احوال هفتاد و دو تن از بزرگان عرفان تألیف کرده است. او کتاب را با ذکر احوال و اقوال حضرت امام جعفر صادق(ع) آغاز و به سرگذشت حسین منصور حلاج ختم می کند. به تذکره الاولیا بخشی نیز افزوده شده که بیش از بیست شرح حال را از ابراهیم خواص تا حضرت امام محمد باقر(ع) در بر می گیرد. برخی پژوهشگران بخش دوم را افزوده شخص یا اشخاصی پس از عطار می دانند و دلیل آن را علاوه بر تفاوت هایی در سبک نگارش، عدم وجود این بخش در برخی دست نوشته های تذکره الاولیا ذکر می کنند. برای اثبات الحاقی بودن بخش دوم وجود دلایل بیشتر ضروری می نماید. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین یکی از راه هایی است که به تشخیص بهتر شیوه نگارش بخش اول تذکره الاولیا می انجامد و از همین طریق می توان درباره الحاقی بودن همه یا برخی از شرح حال های بخش دوم اظهار نظر نمود. تذکره الاولیا با متون عرفانی پیش از خود مناسباتی عمیق دارد؛ زیرا عطار آن گونه که خود تصریح می کند منابع مختلف را دیده و به شیوه ای التقاطی به تألیف شرح حال ها پرداخته است. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین نشان می دهد که عطار در شرح احوال و نقل اقوال شخصیت های تذکره الاولیا شیوه خاصی داشته است. این شیوه که در بخش اول تذکره الاولیا به دقت رعایت شده است، در بخش دوم دیده نمی شود و گمان الحاقی بودن این بخش را تقویت می کند. در این مقاله ضمن بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با مآخذ آن، صورت های مختلف این مناسبات با ذکر نمونه هایی تحلیل و پس از تبیین شیوه عطار در استفاده از متون پیشین، به تفاوت هایی که از نظر مناسبات بینامتنی میان بخش اول با بخش الحاقی تذکره الاولیا وجود دارد پرداخته می شود.
اقتضای حال، زبان رمزی و تاویل شعر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی تبیین کیفیت درک معنی سخن و عواملی است که درک مشترک معنی را دچار اختلال می کند. به نظر نویسنده علت اختلال در فرآیند ادراک معنی سخن، یا فاقدِ مصداقِ تجربی بودن سخن است که این وضع ناشی از پیدا نکردن مدلولی قابل قبول در حیطه تجربه بنابر معنای زبان شناختی ثابت و همیشگی سخن است و یا برای معنی زبان شناختی سخن می توان مصداقی تجربی پیدا کرد؛ اما بافتِ بیرونیِ حاکم بر سخن مانع قبول مصداقِ ناشی از معنی درونی یا معنی زبان شناختی کلام می شود. در این هر دو صورت برای آن که از سخن معنیِ قابلِ قبولی درک کنیم که فرض می کنیم متکلم یا نویسنده آن را اراده کرده است، دست به تاویل سخن می زنیم؛ یعنی خود را از اقتدار نشانه ها که معنی از پیش قراردادی شده خود را بر ما تحمیل می کنند، آزاد می کنیم و به نشانه ها معانی خود را تحمیل می کنیم. به عبارت دیگر بر نظام نخستین و جبری کلام، نظامی ثانوی بنا می کنیم که در این نظام، نشانه ها از بار ذهنیت ما سرشار می شوند. فرآیند معنی بخشیدنی از این دست به متن، به معنی تلقی کردن نشانه ها در مقام رمز و تاویل پذیری متن است. نظام تک معناییِ زبان که از این نظرگاه در هم می ریزد و در نتیجه چند معنایی جانشین تک معنایی جانشین تک معنایی می گردد، شیوه تازه ای از خواندن ایجاد می کند که خصلتِ معنی زاییِ جانشینِ معنی پذیریِ متن از اسباب اصلی آن است. این مقاله با ارائه نمونه هایی در پی اثبات مطالبی از این دست و شیوه برخورد با متن هایی از این نوع و نگاهی از این دریچه به شعر کلاسیک فارسی است.
بررسی و تحلیل «هفت بزم انوشیروان» در شاهنامه به عنوان نمودی از «مجلس گویی» در ایران پیش از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی یکی از گونه های سخنوری است که در کارنامه فرهنگی ایرانیان برگ و باری چشمگیر داشته است. با درنگی در منابع و متون کهن می توان رگه هایی از این کارکرد فرهنگی را در دوره های گوناگون باز جست. شاهنامه فردوسی؛ بویژه بخش تاریخی آن که بر منابع پیش از اسلام تکیه دارد، در لا به لای رویداد ها و روایات عصر ساسانی که بیش و کم رنگ و بوی سیاسی دارد، دریچه ای به فضاهای فکری و فرهنگی آن عصر می گشاید و از چگونگی اندیشه های جاری آن روزگار خبر می دهد. مسائلی چون هستی شناسی، پرسش های کلامی، ارزش سخن و سخنوری، آداب و آیین سخن گفتن، شیوه های ملک داری، حقوق اجتماعی مردم، نقش پادشاه و دین و دولت، بخشی از آن موضوعات است. این مطالب در چارچوب و با سازو کاری مطرح شده است که با روش مجلس گویی در دوره اسلامی شباهت نزدیک دارد. یکی از برجسته ترین نمونه ها «هفت بزم نوشروانی» است. در این مجالس که با حضور پادشاه تشکیل می شد؛ بزرگمهر به طرح مسائلی حکمت آمیز پرداخته است که پرسش و پاسخ در آن پر رنگ تر از گونه های دیگر سخنوری است. این نوشتار در پی بررسی و تحلیل هفت بزم انوشیروان به عنوان نمونه ای از مجلس گویی در ایران پیش از اسلام است که بر پایه روایت شاهنامه سامان می یابد.
تامل در قرائت و معنی بیتی از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلایل ترجیح قرائتی را بر قرائت های دیگر بتفصیل باز نماید. بدین منظور ابتدا مفهوم تعبیراتی چون کم خرد، بی خرد و پرخرد را که بنا به ضرورت در شرح مفهوم «خردِ تیره» بدان ها نیازمند است، بازمی گوید و سپس به بیان مفهوم «خردِ تیره» و «روانِ روشن» می پردازد و معلوم می کند که در دیگر ابیات شاهنامه، اگر از روشنی روان سخن رفته است، خرد نیز از فروغی نظیر آن بهره مند بوده است. هم چنین نشان می دهد که پذیرش تیرگی خرد با وجود روشنی روان با فضای فکری حاکم بر شاهنامه هم خوانی ندارد؛ زیرا در این مجموعه از یک سو دانش و آگاهی سبب روشنی خرد و جان معرفی می شود و از دیگر سو جان به واسطه خرد از نور دانش بهره می گیرد، پس دانشی که روشنگر است، نمیتواند روان را برافروزد؛ اما خرد را که واسطه رخشندگی جان است، از پرتو خویش محروم دارد. در عین حال شاهنامه شادمانی را قرین روشن روانی می داند؛ یعنی جمع میان ناشادی و روشن روانی با داده های این اثر سازگار نمی آید، بنابراین قرائتی که مرد را ساکن می داند و این مفهوم را القا می کند که وقتی خرد تیره است، آدمی نه تنها روشن روان؛ بلکه شادمان نیز نخواهد بود، ترجیح مییابد.
تاثیر تکامل بخش ذکر در سلوک الی الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ذکر» و یاد خداوند یکی از مهم ترین عبادت های اسلامی است و در تکامل معنوی انسان نقش مهمی به عهده دارد. به همین دلیل، خداوند در قرآن، آیه های متعددی را درباره آن نازل فرموده است. در سیر و سلوک، «ذکر» نقش اساسی و بنیادی برعهده دارد؛ چنان که بدون ذکر و یاد خداوند، تحولی در درون سالک به وجود نمی آید و پدید آمدن حالت ها و مقام های عرفانی بدون آن ناممکن است.
در این مقاله، با مطالعه کتاب های عرفانی موجود تا پایان قرن هفتم هجری و همچنین، آثار سه شاعر عارف این دوره، یعنی سنایی، عطار و مولوی، از نقش این عمل عبادی در تکامل انسان تحلیل جامعی عرضه شده است.
سلوک عرفانی در اشعار فارسی چَندَربَهان بَرَهمَن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چَندربَهان برهمن در سال 1023 هـ ق در لاهور به دنیا آمد. همنشینی با داراشکوه او را در جهت تعالی اخلاقی و عرفان و تصوف سوق داد؛ تا جایی که دیوان اشعارش سرشار از عبارت ها و اصطلاح های تصوف، و کتاب چهارچمن او نیز مملو از مطالب و اصطلاحات عرفانی و عشق به خداوند و بی توجهی به تعلقات دنیوی است. برهمن پس از درگذشت داراشکوه، از دهلی به بَنارَس رفت و در سال 1072هـ ق به دیار باقی شتافت. آثاری مثل چهارچمن، گلدسته، کارنامه، دیوان اشعار، منشآت، تحفةالوزراء، مجمع الوزراء و... از او به جا مانده است. برهمنْ شاعر، خطاط و نویسنده بود و با اهل تصوف و شاعران و خطاطان و نویسندگان معاصرش ملاقات داشت. انشای موزون و مسجّع وی یادآور گلستان سعدی است. شعرش ساده است و با تشبیهات و استعارات زیبا، و مضامین عشق، محبت، توکل، رضا، و مسائل وحدت وجود- که با لحنی عارفانه بیان شده اند- همراه است.
در این مقاله، ضمن مرور زندگی نامة مختصرِ برهمن و کتاب چهارچمن، دیوان اشعار وی از نظر توجه وی به عرفان و تصوف و ویژگیهای معرفتی آن بررسی خواهد شد.
کرامت های تخیلی در تصوّف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از کرامت های موجود در کتاب های صوفیه در ظاهر بسیار غیرعقلانی و غیرطبیعی به نظر می رسند که هم باورکردن آن ها دشوار است و هم موجودیت آن ها با پاره هایی از تعلیمات اساسی در شریعت و طریقت تعارض دارد. در پدیدآمدن این گونه کرامت ها بیش از هرچیز عامل های خارج از اندیشه های عرفانی و حتّی مغایر با قاعده های محو و فنای فردیت دخالت داشته است، یعنی خلوت ها و استغراق های صوفیان گاه به جای تمرکز مطلق بر یاد حق، به عرصه ای برای خیال بافی های فردی و حضور ساکنان ملکوت و محوریت مشایخ تبدیل شده است. امّا برای صوفیانی که همواره قسمت های عمده ای از اوقات خود را با درون نگری به اندیشیدن در لاهوت و ملکوت صرف می کردند، شکل گیری این گونه کرامت های ذهنی و خیالی طبیعی است. اگر افسانه ها و اسطوره ها نتیجة خیال بافی مقطعی انسان ها در طول تاریخ باشد، کرامت های تخیلی نیز محصول جانبی خلوت گزینی ها و درون گرایی های مستمرّ اهل تصوف بوده است.
تأثیر آراء ابن عربی بر تفکر عرفانی سیدمحمد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر افکار و اندیشه های محی الدین عربی (560 ـ 621 ق) در جهان اسلام و طریقه های صوفیه و عرفا، از گذشته تاکنون، مسئله ای قابل توجه و تأمل بوده است. سیدمحمد نوربخش (795 ـ 869 ق) یکی از عرفایی است که با برخی از آثار و اندیشه های ابن عربی آشنایی داشته و آنها را تعلیم داده و از آنها تأثیر پذیرفته است. از جملة مهم ترین موضوعاتی که می توان در آثار نوربخش، تأثیر قابل ملاحظة آن را دید، «وحدت وجود»، «انسان کامل» و «ختم الولایه» است. در تصوف و عرفان اسلامی، این سه موضوع، جزو مباحث اصلی و کلیدی برای فهم اندیشه های ابن عربی از یک سو و درک مفاهیم و اصطلاحات نظری تصوف، از سوی دیگر، به شمار می رود. نوربخش، در آموزه های نظری عرفانی، از این اندیشه های ابن عربی بهره گرفته است. در این جستار، برآنیم تا با نظری بر آثار نوربخش، این مسئله را واکاوی کنیم.
«عین القلب» ،«عین البصیره» و «عین الیقین» در آثار محیی الدین ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محی الدین ابن عربی در راستای تاکید بر این نکته که سنت عرفان اسلامی بر شناخت حضوری و شهودی مبتنی است، دیدگاه عرفانی اش را بر نوعی از معرفت بی واسطه بنیان می نهد که از آن با عنوان «کشف» یاد می کند. هرچند حقیقت این معرفت ورای طور حس و عقل است، از ابزار آن به «دیده» (عین) تعبیر می شود. ابن عربی ترکیبات «عین القلب»، «عین البصیره» و «عین الیقین» را در طیف معنایی گسترده ای به کار می برد و برای هریک ویژگی هایی ذکر می کند. گاهی این ترکیبات به معنای عام تعقل و استدلال است وگاهی به معنای ویژه «کشف و شهود مستقیم».
اوج کاربرد ویژه این ترکیبات را در التدبیرات الالهیه می بینیم؛ جایی که برای قلب، «عین البصیره» و «عین الیقین» درنظر می گیرد. اساس تفکیک این دو دیده (بصیرت و یقین) آن است که دیده بصیرت به نوری الهی نظر می کند که خدا به وسیله آن هدایت می کند (نورٌ یَهدی بِه)؛ ولی دیده یقین ناظر به نور الهی دیگری است که خدا به سوی آن هدایت می نماید (نورٌ یَهدی الَیهِ). بر این اساس، قلب به منزله موجودی ربانی برای رویت جلوه های رحمانی، در تعامل قانونمند عرفانی با منبع نور، کشف و مشاهده حقایق را ممکن می کند.
هفت زینة مهری در هفت خوان بیژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگاه در داستان پارتی بیژن و منیژه با باریک بینی نگریسته شود، بن مایه های اساطیری نهفته در آن جلوه ای پررنگ تر می یابد و ارتباطی عمیق و ریشه دار با بنیان های اعتقادی کیش مهر و عناصر زندة هفت خوانی را که با اعمال یلان اسطوره ای هفت خوان ساز مرتبط است، به نمایش می گذارد. بیژن جوان پس از گذران روند آغازین سلوک میترایی، در حالیکه رازآموزی را از سرگذرانده و آماده انجام مراحل عملی آزمون است، به فرمان مرشد مهری خویش راهی سفر ارمان می شود تا با کشتن گرازان بیشة ارمان- که نمادی از اژدرکشی باستان است- شایستگی خود را به اثبات برساند. در توران زمین حوادثی را از سر می گذراند که همسانی شگفتی با سختی های مراحل سلوک مهری دارد و چنین به نظر می رسد که زینه های آیینی همچون گورخوابی؛ عبور از دالان های تاریک و سرما و گرما؛ غسل تعمید و تحمل گرسنگی و غربت، که از مشخصه های آزمون سالکان میترایی است، را می گذراند.
کیمیاگری های شمس (تحلیلی از اسلوب بیان و ساختار تجارب عرفانی شمس تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه فواید الفواد : متن ، شواهد و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدود هفتصد سال است که فواید الفواد امیر حسن علا سجزی دهلوی در میان آثار مشابهش یعنی ملفوظات بعنوان اثری ماندگار در زمینه تصوف بحساب می آید.این اثر بر خلاف سایر آثار نوشته شده در این زمینه همچنان اعتبارش را بعنوان سندی قابل اعتماد و معتبر تاریخی دوران توقلق شاهی مربوط به تاریخ قرون وسطی هند، حفظ کرده است.
در این پژوهش من به این مساله پرداخته ام که چگونه و به چه دلیل فواید الفواد بعنوان یک سند تاریخی معتبر توانسته است بر شواهد شخصی تاریخ نگار تاثیر متقابل بگذارد و این دو همدیگر را کامل کنند. باور کلی بر این است که در تاریخ نگاری، برای اینکه بتوان به آن اعتماد کرد ، باید تاریخ نویس را حذف کرد یا نادیده گرفت ولی برعکس در فواید الفواد این حضور حسن سجزی است که اطمینان از معتبر بودن نوشته را به ما می دهد. اما حسن سجزی همچون تاریخ نگاران درباری هم عصر خویش، مانند امیر خسرو دهلوی نیست که به دلیل ارتباط نزدیکش با دربار آنچه می نویسد رسمی و دولتی باشد. در مورد سجزی، ارتباط وی با آنچه که او ثبت می کند هر چند سرشار از احساسات تاریخی اوست ولی متاثر از رابطه پیر و مرید است ( رابطه استاد و شاگرد ) و این کار از روی ایمان انجام می گیرد. من در این پژوهش خواهم کوشید تا فواید الفواد را اثری مفید در زمینه مرید – تاریخ نگار معرفی کنم که به هیچ عنوان قابل قیاس با آثاری که تماما تاریخ نویسی دولتی دوران حکومت سلطانهاست، نمی باشد.