مطالب مرتبط با کلیدواژه

تصویرهای کهن نمونه ای


۱.

دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا بر بنیاد کهن نمونة نرینه روان (= آنیموس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آنیموس کهن نمونه دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا دبستان نقد اسطوره شناختی برون روانی نرینه روان تصویرهای کهن نمونه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۸ تعداد دانلود : ۷۴۶
پنج کهن نمونة ""خود""، ""سایه""، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهن نمونه های برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه های اسطوره ای بُنیادین و بی بَدیل می نماید. در کتاب های نقد ادبی این کهن نمونه ها در زیر دبستان های نقد اسطوره شناختی و روان شناختی می آید و در اندازة شناختگی (= تعریف) پایان می آید و هیچ گونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطوره شناختی به دست داده نمی شود. ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهن نمونه ها نامزد به نرینه روان (= آنیموس) را می گزاریم و کارکرد آن را در حماسه های اسطوره ای فراروی منتقدان ادبی می نهیم. در پایان، آنچه بایستة گفت می نماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهن نمونة نرینه¬روان (= آنیموس) بی پیشینه و نوآیین است.
۲.

نقد اسطوره شناختی ژرفا، بر بنیاد کهن نمونة مادینه روان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کهن نمونه دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا دبستان نقد اسطوره شناختی برون روانی تصویرهای کهن نمونه ای مادینه روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۵ تعداد دانلود : ۸۰۲
کهن نمونه ها، با تصویرهای کهن نمونه ای مانند کوه و اعداد و درون مایه های کهن نمونه ای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهان پژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهن نمونه ها، سازندة نمایه ها و درون مایه های کهن نمونه ای است. پنج کهن نمونة «خود»، «سایه»، «نرینه روان (= آنیموس)»، «مادینه روان (= آنیما)» و «نقاب» از کهن نمونه های برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه های اسطوره ای، بُنیادین و بی بَدیل می نماید. در کتاب های نقد ادبی، این کهن نمونه ها در زیر دبستان های نقد اسطوره شناختی و روان شناختی می آید و در اندازة تعریف، پایان می یابد و هیچ گونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطوره شناختی به دست داده نمی شود. ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهن نمونه ها، نامزد به مادینه روان را می گزاریم و کارکرد آن را در حماسه های اسطوره ای، فرارویِ منتقدان ادبی می نهیم و به رمزگشایی های نوی در حماسه های اسطوره ای، چونان شاهنامه دست می¬یابیم. در پایان، آنچه بایستة گفت می نماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهن نمونة مادینه¬روان، بی پیشینه و نوآیین است.