فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
اسلوب هنری حافظ و قرآن
حوزه های تخصصی:
نگاه قرآن مدارانه مولوی در معنوی سازی هیجان غم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که دستمایه های عرفانی برآمده از آموزه های قرآن کریم زمینة مناسبی برای مطالعات و تحقیقات نظری و بالینی روانشناسی را فراهم آورده است بدین جهت لازم است که در آثار عرفان اسلامی همچون مثنوی مولوی از این زاویه مطالعات جدید داشت که از جمله این موضوعات کار کرد هیجانی غم در روان انسان است که مولوی در مثنوی ضمن تبیین انواع هیجانات درونی انسان موضوع غم را با نگاه تحلیلی و با پیشتوانه معرفتی که از قرآن کریم دارد دقیق وارسی می کند و در مواردی به جای حذف غم به تبع قرآن کریم رویکرد معنوی سازی آن را دنبال می کند و در این جهت ملاک ها و اصولی را مطرح می کند که هیجان غم نه تنها مُخِلّ حرکت کمالی انسان نباشد بلکه تبدیل به عاملی پرشور در قرب به خداوند گردد. در این واکاوی های جزء جزء مولوی، در عوامل غم و طرح راهکارهای قاعده مند، اطلاعات ذی قیمتی در حوزة «معرفت نفس» است که نباید از مطالعات روانشناسی دست یابی به چنین نتایجی را انتظار داشت. مولوی در مثنوی برای معنوی سازی فرآیند هیجانِ غم، شیوه های «مهار»، «تعدیل»، «تنظیم» و «تبدیل» غم را مطرح می کند و مبنایِ همة این شیوه ها را مطابق تعالیم قرآن کریم بر معرفت از «بُعد معنوی خود» استوار می کند.
علم سنجی، خوشه بندی و نقشة دانش تولیدات علمی ادبیات تطبیقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی از یک سو، مطالعة ادبیّات در محدودة کشوری خاص و از سویی دیگر، مطالعة ارتباطات بین ادبیّات و سایر حوزه های دانش بشری است. این حوزه در ایران، مانند هر کشور دیگری مورد توجّه پژوهشگران آن قرار گرفته است و روز به روز به حجم بروندادهای آن افزوده می شود. با عنایت به اینکه لازمة مدیریت هدفمند علم و دانش، حصول شناخت و ارزیابی مستدل از وضعیت کنونی یک حوزه علمی است، این پژوهش با هدف ارزیابی و علم سنجی،
خوشه بندی و ترسیم نقشة دانش ادبیّات تطبیقی در ایران، بر اساس تولیدات علمی آن انجام گرفته است. جامعة مورد مطالعه، تمام مدارک این حوزه در تمام قالب های اطّلاعاتی است و روش پژوهش، بر اساس تحلیل هم واژگانی متون
می باشد. یافته های به دست آمده شامل: ارزیابی کلّی از انتشارات، نرخ رشد مدارک ، همکاری و هم نویسندگی، روابط میان رشته ای، تعیین مجلاّت هسته، مفاهیم داغ و پر استفاده، خوشه بندی مفاهیم و ترسیم نقشة دانش است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که روند انتشارات این حوزه در هفت سال اخیر رو به ازدیاد است و نرخ رشد آن معادل 34/15% محاسبه گردید. در این میان، رشد مقاله ها بیش از سایر مدارک است. در این پژوهش مشخّص گردید، بیش از 65% مقاله ها در ده مجلّه منتشر می شود. هم چنین در این پژوهش مشخّص شد، همکاری و هم نویسندگی در سطح ضعیفی است. بر اساس خوشه بندی مفاهیم ، مشخّص شد که مدارک این حوزه در ایران، در 19 خوشة اطّلاعاتی دسته بندی
می شوند و بیشتر مفاهیم در محور مقایسة ادبیّات فارسی و عربی بوده است. ترسیم نقشة این حوزه نیز نشان داد، روابط پیچیده ای بین مدارک و متون این حوزه در ایران در جریان است.
بررسی تطبیقی کاربرد آینه در آثار عین القضات همدانی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینه در میان آثار عارفان مسلمان نمودی فراوان داشته است. براساس مستندات تاریخی، سابقه استفاده نمادین از آینه، در تبیین مسأله توحید عرفانی، به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می رسد. این واژه درآراء و متون منظوم و منثور عرفای اسلامی، برای بیان تجلّی و ظهور حضرت حقّ و توضیح مسأله مهم وحدت وجود به کار رفته است. آینه به عنوان یک نماد عرفانی، در آثار عین القضات همدانی و مولوی نیز بسیار مورد توجّه واقع شده است. به طور کلی می توان کاربرد آینه در آثار این دو عارف را، در سه بخش وجود شناسی عرفانی، جهان شناسی عرفانی و انسان شناسی عرفانی، تحلیل و بررسی کرد. توجه عین القضات به آینه، بیشتر برای بیان ناتوانی عقل درشناخت حقّ، وابستگی اشیاء به حقّ، جایگاه انسان کامل و صفت آینگی انسان است؛ اما مولوی به نحو بسیار گسترده تری از این مفهوم، بهره برده و نحوه بیان متفاوتی نیز نسبت به عین القضات داشته است. او علاوه بر تأکید بر نقش انسان کامل و آینگی او، به مباحثی درحوزه عرفان نظری از اسماء و صفات حق، وحدت وجود و تجلی حقّ در اشیاء، به عوالم وجود نیز اشاره کرده است و از نور و رنگ نیز سخن گفته است که مرتبط با نماد آینه است.
جهان تازه استقلال یافته کودکان: جستاری در انسان شناسی ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایز مهم ترین مؤلفه ی مدرنیته است که بزرگان علوم اجتماعی از امیل دورکیم گرفته تا پییر بوردیو بر آن تأکید کرده اند. بر مبنای این رویکردهای نظری می توان جهان کودکان را با توجه به تأخر تکوین عینی و ذهنی آن به منزله ی یک میدان اجتماعی متمایز به شمار آورد. بر این اساس میدان کودکی سرزمین تازه استقلال یافته ای است که متأسفانه میدان های اجتماعی دیگر، به ویژه سرزمین بزرگ سالی به قلمرو آن تعرض می کنند و می کوشند آن را تحت الحمایه ی خود قرار دهند. برای ممانعت از این واقعه باید نسبت به قانون اساسی سرزمین کودکی و قواعد عملکرد این میدان آگاهی یافت. انسان شناسی کودکی یکی از مهم ترین رشته هایی است که می تواند به شناخت این قواعد راهنما یاری دهد تا در پرتو آن ها منطق متفاوت کنش کودکان بهتر دریافت شود. شاید مهم ترین قاعده ی این سرزمین، تمایزنایافتگی آن باشد به گونه ای که جلوه هایش را در تمایزنایافتگی جنسیتی، طبقاتی، قومیتی، ملیتی و حتی زیبایی شناختی می توان مشاهده کرد. همه ی این تمایزات در یک کلام، حاصل اجتماعی شدن کودکان است که با سرپرستی بزرگ سالان و آموزه های آن ها تحقق می یابد و گرنه در بازی آزادانه ی کودکان با هم، نشانی از این تمایزات دیده نمی شود. ادبیات کودک یکی از شاه راه های مهم اجتماعی کردن کودکان به شمار می رود که متأسفانه به دلیل بی خبری نویسندگان بزرگسال از قواعد عمل در جهان کودکی، به ابزار نرم سرکوب کودکان تبدیل شده است. در این جستار می کوشیم برای نمونه چند متن برگزیده از ادبیات کودک مانند جوجه اردک زشت، اثر هانس کریستین آندرسن و ماهی سیاه کوچولو، اثر صمد بهرنگی را تحلیل نماییم تا زیرساخت تمایزگرایانه آن ها آشکار گردد. این تمایزات به هر روی ریشه در ایدئولوژی روشنگری و مدرنیته دارد. نتیجه این است که کودکان این تمایزات را به شکل دیگری درمی یابند و قرائت آن ها از داستان های کودکان متفاوت از نویسندگان این آثار است و حتی ترجیح زیبایی شناختی آن ها با اولویت نمایندگان ادبیات کودک هم خوانی ندارد.
رستم قهرمان تراژدی
جامی و حافظ
زمان و سرنوشت در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
شعر کودک
حوزه های تخصصی: