قرن یازدهم هجری دوران افول اسطوره های ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرن ها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته می شود، ولی از «اسطوره های ملی» به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.
بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطوره های ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسی زبان بوده است.
ذکرت فی هذه المقالة نماذج من الامثال المشترکة المستعملة بین اللغتین الفارسیة و العربیة‘ و جرت اشارة عابرة الی التعاریف العدیدة تو جهت حول المثل ثم تناول البحث الامثال و الحکم القرآنیة التی استعملها سعدی مثلا فی مؤلفاته ووردت امثال شعریة ترجمها سعدی فی آثاره الی اللغة الفارسیة کما ذکرت الامثال الشعریة للمتنبی ء التی تأثر منها سعدی فی آثاره القیمة التی تدل علی أن کلا الشاعرین تلقیا علومهما و معارفهما فی البیئة الاسلامیة وتثفقفا بالثقافة الاسلامیة التی سببت ان یفکر الشاعران فکرة واحدة فی کثیر من الجوانب
دراین مقاله درصدد هستیم که تنوع در ترتیب واژگانی در زبانهای فارسی‘عربی‘و انگلیسی را در چهار چوب نظریه ((حاکمیت و مرجع گزینی )) تبیین نماییم و نشان دهیم که برخی از تنوعات زبانی حاصل فرآیندهای کلامی مانند ((مبتداسازی)) در انگلیسی و ((قلب نحوی)) در زبان فارسی و عربی است .ما به ویژه به تفاوت این دوفرآیند که اولی مربوط به زبان های منطبق مانند انگلیسی است ودومی مربوط به زبان های مسطح مانند عربی و فارسی است‘تأکید نهاده ایم و براساس نظریه ((سایتو1982))زبان های فارسی و عربی را در پیمانه آوایی مسطح و در ر- ساخت منطبق فرض نموده ایم . آنگاه براساس نظریه ((زیر مجموعه برویک 1982))چنین فرض کرده ایم که ژ- ساخت در زبان های مذکور به صورت svo است ودر ر- ساخت می تواند به صورت svo یا sov ظاهر گردد . در نتیجه تنوع در ترتیب واژگانی حاصل دو گونه فرآیند است که یکی حرکت گروه اسمی است که میان ر- ساخت و پیمانه آوایی عمل میکند و عملکرد این گشتار اختیاری است و دیگری حرکت هسته است که میان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل می کند و عملکرد آن اجباری است .
تذکرة الاولیا همانند بسیاری دیگر از تذکره های عرفانی، تا حدودی ویژگیِ کشکول گونگی دارد؛ از این رو، حتّی اگر امروز همه نسخه های اقدم و اصحّ این کتاب نیز وجود داشت، باز هم تصحیح آن با دشواری های زیادی مواجه بود. نویسنده یا نویسندگان این کتاب، غالباً در حُکم مدوّن و گزینشگرِ مقامات و یا کُتُب شرح احوال بوده اند و این احتمال که به دلایل گوناگون، در منابع آنها تصحیفات و تحریفاتی راه یافته باشد، تقریباً قطعی به نظر می رسد. ممکن است نویسنده و یا نویسندگان تذکره نیز تصحیفی را وارد متن کرده باشند؛ این احتمال در باب پیرانی چون خرقانی که به لهجة محلّی خود سخن می گفته اند و مریدان نیز سخنان آنها را با کمترین تغییر ثبت می کرده اند، بسیار قوی تر می شود. در مقاله ای که فراروی خوانندگان است، به تصحیح دو تصحیف در تذکرة الاولیا پرداخته شده و سعی گردیده است صورت اصلی متن برپایة برخی شواهد بازیابی شود.
موضوع واقع¬نمایی قصّه در مثنوی کوششی ا ست در تبیین کارکرد اجتماعی قصّه و کیفیّت کاربست واقعیّات جامعه در دنیای قصّه ها. در این نوشتار، ابتدا به تحلیل بازتاب شیوة رفتار و گفتار تودة مردم در قصّه های مثنوی و بررسی میزان اختلاط قصّه پرداز با طبقات مختلف مردم پرداخته ایم. سپس نوع پرداخت قصّه هایی با موضوع دین و مبانی دینی را مطرح کرده ایم؛ بعد از آن، حضور شخصیّت های گونه نما بهعنوان الگوهای ملموس اشخاص خارج از قصّه و محوری شاخص و جدّی در بازنمایی ساختار واقعیّت زندگی تحلیل شده است. بخش پایانی مقاله نیز به بررسی حضور سه ریخت کلّی ضرب¬المثل در قصّه های مثنوی به عنوان نمودی از پیوند قصّـه¬پرداز با واقعیّت مردم و تأمل در نوع ارتباطات مردم - که بر بستری از ساختـــار فرازبانی ضرب¬المثل و تمثیل بنا نهاده شده است- میپردازد.