فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی شگردهای تعامل متن و تصویر در کتاب ""هیچ هیچ هیچانه"" است. به این منظور، اثر یادشده که شامل 52 شعر از هفت شاعر نام آشنای کودک ایران است، مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش تحلیل محتوای قیاسی- استقرایی و واحد تحلیل، هر شعر به همراه قاب تصویری آن است.
این بررسی به دو پرسش بنیادی پاسخ می دهد: 1- آیا شعرها و تصویرهای این کتاب هیچانی هستند؟ 2- شگردهای ارتباطی شعرها و تصویرهای این کتاب چگونه است؟
پژوهش نشان می دهد بیشتر شعرهای این کتاب، همان شعرهای ساده ی کودکانه -و نه هیچانه- و تصاویر نیز به صورت قرینه ای در ارتباط با متن تصویرپردازی شده اند. همچنین این پژوهش نشان داد متن و تصویر هیچانی در ارتباط با هم کارکردهای بسیار و گوناگون دارند. شگردهای ارتباطی یافت شده عبارتند از: وارونگی و انواع آن، عدم دقت و صراحت، تکرار زنجیروار، همزمانی رویدادها در مکان. همچنین شگردهای دیگری که می توان به آنها اضافه نمود عبارتند از: 1-آیرونی 2-تمرکززدایی 3-جناس تصویری 4-با اهمیت جلوه دادن پدیده ای بی اهمیت. با بهره گیری از این شگردها، می توان چهار گونه ارتباط را در میان شعرها و تصویرهای کتاب مشاهده کرد که عبارت است از: 1 -شعر و تصویر، هر دو هیچانه است. 2- شعر و تصویر، هیچ یک هیچانه نیست. 3- شعر هیچانه است، اما تصویر خیر. 4- تصویر هیچانه است، اما شعر خیر.
باید توجه داشت بیشتر شعرها و تصویرهای کتاب با وجود برخورداری از این ویژگی ها، در زمره ی هیچانه قرار نگرفتند چرا که شیوه ی به کارگیری این شگردها در شعر و تصویر موجب هیچانگی آنها نشده بود.
مقایسه طریقت نامه عمادالدین فقیه کرمانی و مصباح الهدایه عزالدین محمود کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
رباعیّات خیّام از دیدگاه جاویدان خرد
حوزه های تخصصی:
رباعیّات منسوب به خیّام را تا حدود هزار و دویست رباعی ذکر کرده اند. ذکاء الملک فروغی حدود صد و هشتاد رباعی از آن جمله را برگزیده و همراه با توضیحات کوتاهی به چاپ رسانده است. امّا، با مطالعه دقیق آثار فلسفی و ملاحظه برخی معیارهای فیلولوژیک به نظر میرسد که رباعیّات اصیل وی بسی کمتر از این تعداد باشد. در این مقاله، بیست و هشت رباعی که بر حسب ملاکهای صوری و معنوی، به احتمال قوی، از خیّام است انتخاب و بر اساس دیدگاه جاویدان خرد مختصراً شرح داده شده است
سریان حقیقت وجود و مساله شرور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
وجود در عرفان به واجب تعالی اختصاص دارد و اوست که در دار هستی خودنمایی می کند و غیر از او هر چه که به ظاهر موجود می نماید در نگاه دقیق عرفانی از ظهورات و تجلیات حقیقت وجود است که حقیقتی جز اعتباریت و ربط محض نیستند. و چون جهان هستی را فقط خدا پر کرده است هر جا، نور وی در آن متجلی شود کمال و جمال او نیز در آن دیده می شود. اما نقایص و شروری که مشهود است ربطی به وی ندارد بلکه مربوط به خود متعینات و ماهیات امکانی است و این تعینات هستند که نقص و شر حساب می شوند و اگر اینها برداشته شوند؛ چیزی جز خود وجود واجب تعالی باقی نمی ماند. بدین سان می گوییم ذات باری تعالی در مرتبه ذات،جدا از دیگران و در مرتبه فعل، همراه با ماسواست. در این مقاله سعی کرده ایم با روش توصیف و اسناد، دیدگاه عرفای محقق را درباره وجود، نحوه ظهور و سریان آن در خارج تبیین کنیم و نشان دهیم که با این دیدی که ارایه می شود جهان هستی چهره دیگری پیدا می کند و زیبایی خاصی در آن جلوه گر می شود. وحتی با این دیدگاه بسیاری از مشکلاتی که در تفسیر هستی وجود دارد -و به آسانی نمی توان از طعن منکران تدبیر الهی در جهان هستی آسوده بود- برطرف می شود و مصائب و سختی هایی که در طول تاریخ بر سر انسانها آمده و می آید؛ راحت تر قابل تحمل می شود.
بررسی عرفان و معنا در حکایت امیر و خفته از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا یکی از بزرگترین منابع حکمت آموز دینی و اخلاقی است که در ورای ابیات آن، معارف و آموزه های عرفانی و دینی نهفته است که با بررسی دقیق این کتاب، می توان به آن دریای معارف راه یافت. در این نوشته، به بررسی یکی از حکایات این کتاب با نام ""رنجانیدن امیری خفته ای را که مار در دهانش رفته بود"" پرداختیم و پس از بررسی های زبانشناختی و دینی دریافتیم که مولانا، با استفاده از واژگان، صنایع ادبی و با بهره گیری از تلمیحاتی همچون استفاده از حکایتها، روایتها و آیه های قرآن و استفاده از معرفت زمینه ای، از معنای ظاهری که بیانگر حکایت است، به معنای باطنی که همان معارف و پندهای اخلاقی و دینی است رهنمون شده است . بر پایه ی بررسی ها این نتیجه حاصل شد: پیام این داستان، شکیبایی در برابر دشواریها و اعتماد به حکمت خداوندی؛ تحمل سختی هایی که با دور کردن بدیها از خویش و رفتن به راه مستقیم، ارتباط دارد؛ و دوستی با دانایان به رغم آسیب های ظاهری که از آنان به ما وارد گردد.
داستان پیر چنگی، یادگاری از سنت گوسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدنه و ساختار کلی داستان پیر چنگی مثنوی مولانا گذشته از جزئیات متفاوت روایتهای آن و نیز فارغ از کارکردها و استنتاجهای عرفانی که در متون صوفیه بر آن عارض شده است، رگه ها و نشانه هایی از هنر و سنت «گوسانی» را با خود دارد. سنت «گوسانی»، سنت موسیقایی - ادبی ایران پیش از اسلام است که نشانه هایی از آن را تا دوره مادها می توان در منابع بازجست و در تمام دوره های بعد و نیز در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داده است. پیر چنگی مثنوی و سایر منابع گرچه شخصیتی داستانی است، حکایت او در گونه های متفاوتش، الگویی است برگرفته از شخصیت هنرمندان گوسان و حکایت ایشان تصویری است واقعی از زندگی و حیات گوسانان. در این مقاله ماخذ شناسی و ژرف ساخت این داستان و گونه های مختلف آن را در سنت گوسانی و حیات اجتماعی گوسانان باز خواهیم جست.
بررسی سِیرِ آراء و عقایدِ اهل تصوف درباره نظریه «بدایه الاولیاء، نهایه الانبیاء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادی ترین اصل و مهم ترین مسأله در تصوف و عرفان اسلامی، موضوعِ ولایت و شناختِ ولی است. اکثرِ قریب به اتفاقِ موضوعاتی که در عرفانِ اسلامی مجالِ طرح و بررسی یافته اند، برحولِ محورِ ولایت شکل گرفته و تکامل پیدا کرده اند. از زمانی که تصوف از مرحله زهد وارد مراحلِ پیچیده ترخود شد، بحث درباره ولی و مقامِ ولایت هم روی در رشد و کمال نهاد. در طول تاریخِ عرفان و تصوف اسلامی، مباحثی گوناگون و حاشیه های متعدد درباره موضوع ولایت و شخصیّتِ ولی شکل گرفته است. این مباحث در برخی موارد بسیار جنجال برانگیز شده و برای چندین قرن ذهنِ صاحبان اندیشه را به خود مشغول ساخته بودند. یکی از این مسائل مورد نزاع، نظریه «بدایة الاولیاء، نهایة الانبیاء» است. این نظریه، بیان کننده برتری مقامِ ولایت بر مقامِ نبوّت است؛ و به ظاهر، در مقابلِ نظریه «نهایة الاولیاء، بدایة الانبیاء» که بیان کننده برتری مقامِ نبوت بر مقامِ ولایت است، قرار دارد. در این مقاله، ضمن نشان دادنِ سیرِ تاریخی و فرایندِ شکل گیری این نظریه، به بررسی عقاید و آرایِ دو گروه درگیر در این نزاع فکری نیز توجه شده است. از دیگر مواردِ مورد نظر در این مقاله، تبیینِ چگونگی برقراری پیوند میان طرفداران هر دو گروه و توضیح درخصوصِ استدلال های مطرح شده برای پایان بخشیدن به این نزاع عقیدتی است
از حماسه تا حماسه
درآمدی بر مبانی کلامی «معرفه الله» در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان های موجود در یک دوره تاریخی، با یکدیگر ارتباط دارند و بر هم تأثیر می گذارند. شناخت کامل یک گفتمان، در گرو رجوع به گفتمان های دیگر است. «کلام» و «عرفان»، دو گفتمان قدرتمند در تاریخ تفکر اسلامی به شمار می آیند. این مقاله، کوششی در راستای کاویدنِ منابع کلامیِ بخشی از کتاب کشف المحجوبِ علی بن عثمان هجویری است. چنان که می دانیم، شکل گیری علم کلام بر علم تصوف مقدم بود. برخی از نخستین صوفیان در قرن سوم خود با مباحث کلامی آشنا بودند. از همین رو، ریشه برخی اصطلاحات و اندیشه های صوفیانه را باید در علم کلام جست. این موضوع پژوهشگران را بر آن داشت تا با چنین نظرگاهی به سراغ یکی از متون مهم تصوف در قرن پنجم بروند. هجویری در بخشی از کتابش با عنوان «کشف الحجاب الاول فی معرفه الله» پنج قولِ ذیل را درباره علت معرفت به خداوند ذکر می کند:1 معرفت به حق، عقلی است. 2- معرفت به حق، استدلالی است. 3- صحت عقل و رؤیت آیت، سبب معرفت به حق است نه علت آن. 4- الهام، علت معرفت به حق است. 5- معرفت خداوند، ضروری است. هر کدام از این آراء به جز شماره 4، بازتابِ نگرشی کلامی است. هجویری تمام این آراء را مردود می شمارَد و رأی خود را صائب می خوانَد.
تقویم و مقویم (قسمت دوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه زبان و تفکر و نقش آن در واژه گزینی
حوزه های تخصصی:
نیمه لطیف آفرینش در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجودی که در طول تاریخ بشریت چهره زن در آیینه اساطیر و ادبیات چندان شفاف ، زیبا و قابل تقدیس نبوده است ، ولی بزرگ مردان و اندیشمندانی از ارکان اساسی فرهنگ و ادب پارسی ، دید واقع بینانه خود را نسبت به زن در آثار خود به تصویر کشیده اند . زن در ادب پارسی درخشانترین چهره را در نقش مادر ( محور دوراندیشی ، خردمندی ، دین باوری و شفقت ) و سپس به عنوان یک محبوبه (عروه الوثقایی برای عروج به عالم معنا ) به خود اختصاص داده است. مولوی بر مبنای شیوه بیانی خود یعنی اتکا به مثلها ، اصطلاحات و احادیث رایج برای اظهار دانه معنی با کمال بی غرضی و به دور از هرگونه تعصب ، زن را در اشعار خود گاه به اوج برده ، پرتوی از لطف حق دانسته و گاه به حضیض آورده ، مصداق و تمثیلی برای نفس اماره به شمار می آورد ...
بررسی تطبیقی فقر در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی، شاعر معاصر عراقی و ایرج میرزا، شاعر دورة مشروطة ایران، هردو در شرایطی زندگی می کردند که توده های مردم در فقر و بیچارگی به سرمی بردند و از فقدان امنیت، ظلم و ستم حاکمان و بی کفایتی آنان در ادارة امور جامعه و بی توجهی شان نسبت به اوضاع و احوال زندگی مردم رنج می بردند.هردو شاعر با داشتن دغدغة اجتماعی مشترک، شعر خود را برای بیان دردها و رنج های توده های مردم به کارگرفته و به معضل فقر در جامعه و پیامدهای ناگوار آن پرداخته اند و ضمن اشاره به عوامل و مظاهر فقر در جامعه، از راه های مبارزه با فقر نیز سخن گفته اند. در این پژوهش، تلاش می شود با استفاده روش توصیفی و شیوة تحلیل محتوا، به بررسی تطبیقی پدیدة فقر و مهم ترین عوامل و مظاهر آن در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا پرداخته شود. بررسی شعر دو شاعر در این زمینه، نشان می دهد که هردو شاعر، حاکمان و فقدان آگاهی اجتماعی در میان توده های مردم را به عنوان عوامل فقر و کارگران، کشاورزان، آوارگان و یتیمان را به عنوان مظاهر و جلوه های فقر در جامعه مطرح کرده اند و از دعوت مردم به مبارزه با حاکمان ستمگر و دعوت از حاکمان برای رسیدگی به احوال فقرا، به عنوان مهم ترین راه های مبارزه با فقر سخن گفته اند.
مقدمه فردوسی بر منظومه شاهنامه
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه مدح و معراج پیامبر (ص) در چهار مثنوی عطار (الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، مصیبت نامه)
حوزه های تخصصی:
"مدح و معراج پیامبر (ص) از جمله موضوعاتی است که اکثر شاعران و نویسندگان بدان توجه نموده اند؛ به گونه ای که در سنت ادبی ما این دو مبحث از درونمایه های اصلی آثار کلاسیک به شمار می آید. عطار نیشابوری نیز به پیروی از چنین سنتی در ابتدای چهار منظومه الهی نامه، اسرار نامه، منطق الطیر و مصیبت نامه به تفصیل به این دو موضوع پرداخته است. بررسی و تحقیق نشان می دهد مدح و معراج در مثنوی های مذکور دو ساخت متفاوت دارد: در الهی نامه و منطق الطیر، این دو بخش در هم آمیخته و در اسرارنامه و مصیبت نامه از هم مجزاست؛ مدح پیامبر اکرم (ص) در همه آنها ساختار یکسانی دارد، لکن داستان معراج در مصیبت نامه مستند تر است. این دو بخش ویژگی های شاعرانه چندانی ندارند و تنها می توان داستان معراج را در الهی نامه شاعرانه ترین قسمت محسوب نمود. ایهام، برجسته ترین صنعت بدیعی این آثاراست. در حیطه مختصات زبانی نیز تکرار واژگانی و تکرار یک صورت زبانی کامل در آغاز، برجسته ترین ویژگی زبانی این دو بخش است.
"