فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
بافت فرهنگی از جمله مباحث مطرح در معناشناسی است که در فهم متن، به ویژه متون ادبی کارایی بسزایی دارد. هر متنی برخاسته از اندیشه و فرهنگ فردی و جمعی است و در این میان، برخی واژگان موجود در آن، گفتمان فرهنگی خاصی دارند که چالش های اساسی در ترجمه ایجاد می کنند. گفتمان و نگرش گفتمانی متن را در کنار بافت و عناصر تشکیل دهندة آن، به ویژه عناصر فرهنگی در نظر می گیرند. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا به جستجو و تحلیل واژگان گفتمان مدار در گلستانسعدی و ترجمة عربی آن از محمد الفراتی بپردازیم. بنابراین، با روش توصیفی تحلیلی به واژگان مورد نظر از منظر بافت و گفتمان فرهنگی توجه می کنیم. در گلستانسعدی، واژگانی را می توان یافت که در شکل گیری معنا و هویت معنایی متن نقش کلیدی دارند. در جستار پیش رو، واژگانی چون «رند»، «درویش»، «پارسا»، «اعیان»، «خداوند جهان» و «قلندر» با توجه به بافت و گفتمان فرهنگی گلستانسعدی به نوعی نقش القاکنندة معانی عمیق برخاسته از فرهنگ فردی وی را دارند.
بررسی رجعت نوستالژیک به عناصر فرهنگ عامّه در دو منظومة «یادِتِن» و «مارووزو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر محلی یکی از جلوه گاه های فرهنگیِ هر قومی است. دو بومی سرودة «یادِتِن» اثر صالح سنگبُر و «مارووزو» از فرامرز شکوری که مورد نخست به گویش فارسی بندرعباسی و دومی به گویش گیلکی آبکناری سروده شده اند، آینة تمام نمای فرهنگ عامّة دو قوم ساکن در بندرعباس و بندرانزلی هستند. هر دو سروده بازتاب رجعت حسرت بار شاعر به روزگار گذشته است. در این پژوهش، تلاش می شود مؤلفه های نگاه نوستالژیک این دو شاعر به عناصر فرهنگیِ جامعه ای که در آن زیسته اند، بررسی شود. به همین منظور، مفاهیم نوستالژیک این دو منظومه زیر دو عنوان کلیِ خاطرة فردی و جمعی مورد تحلیل و مقایسة تطبیقی قرار گرفته است. بررسی این مقاله نشان می دهد با وجود آن که هر دو شاعر در بهره گیری از مؤلفه های نوستالژی اشتراک دارند اما میزان، نحوه و اهداف کاربرد عناصر فرهنگ عامّه در دو منظومه تفاوت هایی دارد.
نقش انگاره ها در یادگیری زبان دوم
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶شماره ۵
97 - 110
حوزه های تخصصی:
انسان ها قبل از انجام هر کاری تصویری از آن را در ذهن دارند و این تصویر اولیه جهت آن ها را در انجام آن کار مشخص می کند. این تصویر خیالی دارای قدرت، را انگاره می نامیم. در حقیقت انگاره ها قضاوت و داوری های ذهن ما نسبت به اشیا و اعمال خارجی است. آموزش زبان دوم نیز از این امر مستثنی نبوده، و زبان آموزان قبل و حین آموزش با انگاره های مخصوص به خود تصویری ذهنی در ذهنشان ایجاد می کنند. انگاره های زبانی گاهی شخصی و مربوط به زبان آموز و گاهی مربوط به مولفه های بیرونی است. مولفه های بیرونی نیز گاهی مربوط به زبان مقصد است و گاهی مربوط به جوانب زبان مانند: استاد، محیط آموزشی، متن و... در این مقاله به برخی از انگاره های زبان آموزان مانند؛ عدم خودباوری، بالاتر یا پایین تر دانستن زبان دوم، لزوم یادگیری زبان دوم در زمان کوتاه، نداشتن سن مناسب برای زبان آموزی، آموزش زبان دوم در محیط نه در کلاس، آموزش زبان بدون تمرین و صرفاً با کمک حافظه، آموزش زبان دوم مثل زبان مادری اشاره گردید. شناخت و تقویت انگاره های مثبت و تغییر انگاره های منفی ضمن شیرین تر کردن، آموزش زبان برای زبان آموز، به استاد کمک می کند تا بهتر بتواند زبان دوم را به زبان آموزان آموزش دهد و روند آموزشی استاد با کیفیت بهتری انجام پذیرد.
تسلی بخشی اندیشه؛ تطبیق اندیشه های معری و شوپنهاور در باب زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
267 - 283
حوزه های تخصصی:
زندگی انسان چه تفاوتی با زندگی حیوانی دارد؟ آیا او به واقع اختیار و آزادی دارد؟ اگر دارد آیا اختیار، زندگی اش را آسان تر کرده است؟ غریزه تا چه اندازه بر عقل آدمی غالب است؟ شوپنهاور و معری دو اندیشمند ادیب و فیلسوف هستند که در واکاوی فلسفه شان می توان به پاسخ این سؤالات رسید. در مقاله پیش رو تلاش شده است برخی از اندیشه های مشترک میان ابوالعلاء معری و آرتور شوپنهاور بررسی شود. این دو نوعی واقع بینی افراطی نسبت به زندگی داشته اند که معمولاً از آن با عنوان بدبینی یاد می شود. هر دوی این فیلسوفان زندگی را آکنده از رنج و پوچی دانسته اند اما به هیچ وجه در مواجهه با زندگی منفعل نبوده اند بلکه کوشیده اند آثاری جاودانه از خود باقی بگذارند که همواره تسلی بخش روح تشنه آگاهیِ آدمیان طی قرون متمادی باشد. ما در این پژوهش عقیده کلی این دو اندیشمند در باب زندگی و برخی از اجزای آن را به شکل تطبیقی بررسی می کنیم.
تحلیل مفهوم اسطوره در شعر بدر شاکر السیاب و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
31 - 51
حوزه های تخصصی:
زبان نمادین و اسطوره ای در شعر معاصر جایگاهی در خور یافته است. اسطوره ها بخشی از هویّت، تمدن و فرهنگ هر سرزمین به شمار می روند. بدر شاکر السیاب و احمد شاملو در شعر خود به اساطیر و افسانه ها توجّهی ویژه داشته اند. در این مقاله با بررسی اسطوره در شعر این دو شاعر، به این نتیجه می رسیم که افزون بر گرایش این دو به بهره گیری از اسطوره، شیوه کاربرد اسطوره در شعر سیاب در دو سطح امید قطعی به تحوّل وضع موجود و ناامیدی شدید از آن متغیر است؛ در حالی که شاملو با استفاده از اساطیر و باز آفرینی آن ها با کلی نگری و مطلق گویی، با صدور حکم و استفاده از زبان فخیم و آرکائیک حماسی به شعرهایش رنگی از قدرت و استحکام می بخشد.
پردازش شخصیت و درون مایة اخلاقی در دو اثر مرزبان نامة سعدالدین وراوینی و فابل های ژان دو لافونتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات دو کشور ایران و فرانسه در زمینة ادبیات تعلیمی دارای وجوه مشترکی هستند که با تفکر بر روی آثار اخلاقی نویسندگانی چون سعدالدین وراوینی و ژان دو لافونتن می توان به پاره ای از این شباهت ها دست یافت. مرزبان نامةوراوینی و فابل هایلافونتن ازجمله این آثار بزرگ و ارزشمند ی هستند که با بیان اندیشه های نویسندگانشان، به مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود می پردازند. این نصایح و پندها از زبان جن و انس و حیوانات و جامدات و گیاهان بیان می شوند و نوعی از نوشتار و حکایات اخلاقی را به نام فابل به جامعة ادبی، سیاسی و اجتماعی خود عرضه می دارند. به دلیل نقش مؤثر این دو نویسنده در حوزة ادبیات اخلاق گرا و تعلیمی ما بر آن شدیم تا در پژوهش حاضر، به گونه ای تطبیقی به مطالعة نحوة پردازش شخصیت ها و بیان اندیشه های تعلیمی در دو اثر مرزبان نامه وراوینی و فابل های لافونتن که نمایندگان ادبیات تعلیمی کلاسیک دو کشور ایران و فرانسه اند، بپردازیم. با وجود شباهت های موجود در زمینة آموزه های اخلاقی در دو اثر، می توان نتیجه گرفت که در اثر وراوینی بیشتر به محتوای اخلاقی پرداخته شده است در حالی که در اثر لافونتن دغدغه صورت ظاهری بیشتر نمایان می شود. در این مقایسه، با معرفی برخی حکایات در این دو اثر، به بررسی شخصیت ها و پرسوناژها می پردازیم و پیام های اخلاقی ای را که این دو نویسنده در آثارشان برای انتقال به خواننده جای داده اند مورد مطالعه قرار می دهیم.
عدد سه و تقابل سه گانه های نمادینِ اسطورة ضحّاک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدد سه در اغلب مذاهب، فرهنگ ها و اساطیر ملل با مفهوم نمادین خود یعنی کمال، اتمام و بسیاری و برای نشان دادن نهایت نیکی و یا بدی به کاررفته است. وجود سه گانه ها یکی از مصادیق کارکرد این عدد در شاهنامه است و اسطورة ضحّاک یکی از بهترین نمونه های آن به شمار می رود. نتایج حاصل از این مقاله که به شیوة کتابخانه ای و با هدف بررسی سه گانه های نمادین داستان ضحّاک و تقابل آن ها نوشته شده است، نشان می دهد که در این داستان، سه گانه ها نمایندة مفهوم اساطیری عدد سه بوده و تقابل خیر و شر را نشان می دهند. ظهور سه بارة اهریمن بر ضحّاک او را به اوج ظلم و ستمگری می رساند. همچنین از هم گسیختگی سه گانة جمشید توسّط ضحاک و سپس از بین رفتن سه گانة ضحّاک توسط فریدون نشان می دهد که سه گانه ها گاهی در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و در این تقابل اگرچه سه گانه ها زوال قطعی ندارند امّا غالب و مغلوب یکدیگر هستند؛ چنانکه در این اسطوره، فریدون به عنوان نماد کمال خیر و نشان اهورایی در پی براندازی سه گانة ضحّاک (نهایت بدی) است و با قرار گرفتن در کنار برادران خود و خواهران جمشید به تقابل سه گانة اهریمنی (ضحّاک) می پردازد و درنهایت اگرچه ضحّاک مغلوب می شود، امّا به طور کامل از بین نمی رود. .
تحلیل و تطبیق سه اصطلاح تمثّل، التباس و منازله در نظام فکری عین القضات همدانی، روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان و ادبیات عرفانی در قالب زبان و اصطلاحات ویژه ای تجلی یافته است. عارفان با بهره گیری از این زبان، تجربه ها و مکاشفات عرفانی خود را ثبت و بیان کرده اند. سه اصطلاح التباس و تمثّل و منازله با ویژگی های مشترک بسیار، بیان کننده گونه هایی از تجربه رؤیت و کشف و شهود عرفانی اند. این سه اصطلاح تأویل پذیرند و در سطح رمزی یا محاکاتی زبان عرفان قرار می گیرند؛ و پیوند محکمی با مفاهیم محبت و عشق و تجلی الهی دارند. عارفان برخی از مهم ترین اندیشه های خود را در قالب این اصطلاحات بیان کرده اند. عین القضات همدانی مفهوم تمثّل را اسرار بزرگ الهی می خواند و دریافتن عوالم دنیا و آخرت را به درک عالم تمثّل وابسته می داند. روزبهان بقلی با تکیه بر اصطلاح التباس و کشف، حُسن و جمال معشوق زمینی را تجلی جمال حق به شمار می آورد و شاهدبازی و عشق مجازی را جایز و حتی آن را تنها راه درک عشق حقیقی معرفی می کند. ابن عربی نیز در بیان نظریه حضرت خیال و عالم مثال، اصطلاح منازله را در نظام فکری وحدت گرایانه خود برجسته می کند. این اصطلاح بیانگر گونه ای تنزل یا فرود عوالم روحانی و تعالی انسان برای دست یابی به آن عوالم است. این مقاله به طور مقایسه ای این سه اصطلاح را در نظام فکری عین القضات همدانی و روزبهان بقلی و محی الدین بن عربی بررسی می کند.
سلسلة قادریه و شیخ عبدالقادر گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی احوال و برخی آثار شیخ عبدالقادر گیلانی عارف سده ی پنجم می پردازد که پیروان بسیاری در شبه قاره و مخصوصاً کشور هندوستان دارد. از جمله آثار او الغنیه الطالبی، رسائل، فتوح الغیب و سرالاسرار می باشد. یکی از مهمترین دلایل پرداختن به این موضوع آن است که قادریه با این که یکی از نخستین طریقه های منظم صوفیانه در اسلام است ولی در مجموع با فقر شدید کارهای تحقیقی رو به رو است و عقاید و باورهای آنان به مراتب بیشتر از آن که غیر اسلامی باشد اسلامی است و حتی خود مدعی هستند بهترین گروه مسلمانان و مومنان واقعی آنان هستند و با این وجود ناشناخته باقی مانده اند . لزوم این تحقیق آنکه سلسله قادریه در شبه قاره، یکی از سلسله های پرطرفدار است. با این وجود آثار و احوال شیخ شناخته شده نیست و بیشتر به زبان عربی است و تنها از رسوم عارفانه این سلسله پیروی می شود. در این تحقیق سعی می شود که جلوه ای روشن تر از بنیان گذار طریقت قادریه، آثار و احوالش به پیروان او و محققین ارایه شود. در این پژوهش به دلیل بنیادی بودن آن از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.
مکاشفات پیشگویانه در اشعار حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مکاشفه ای، به عنوان یک نوع ادبی در حوزه متون ادبیِ دینی و عرفانی مطرح است و با کارکرد امیدآفرینی و نویدبخشی برای "آینده"، در عین خبر دادن از اسرار و رموز "گذشته"، مورد توجه و استقبال بوده است. این پژوهش، پس از مروری بر این نوع ادبی و تاریخچه آن و بررسی انواع مکاشفه، مکاشفات پیشگویانه حافظ شیرازی را مورد نقد و تحلیل قرار داده، مشابهت های موجود در نگرش و موتیف های این شاعر و اندیشمند بزرگ را در مقایسه با کلیات مطرح در این نوع ادبی تبیین نموده است. نتایج تحقیق گویای آن است که فراوانی وجود نمادهای پیام آوری چون هاتف، سروش، صبا، نسیم و... مؤید تعمدی بودن ورود منظورهای پیشگویانه و مکاشفه ای در شعر حافظ بوده است. این نوع ادبی، در کلام لسان الغیب، با به کارگیری عناصری چون اسطوره، مکاشفه، رویا و خواب، تمثیل، سمبل و استعاره، توانسته است اهداف و تعالیم هستی شناسانه، گاه عارفانه، گاه مطایبه آمیز و اغلب نویدبخش و امیدوارانه خود را گسترش دهد.
مقایسه تطبیقی هستی شناسی در «بوف کور» و «کافکا در کرانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
183 - 205
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نام های «بوف کور» و «کافکا در کرانه» است، تا شباهت ها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود. روش کار این پژوهش، روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده، و بررسی محتوای آثارشان و رجوع به منابعی که درباره این موضوع وجود داشته بوده است. ابتدا در مورد عناصر فکری، مطالب به صورت فیش برداری جمع آوری شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. مطالب مورد تحلیل نشان داد که این دو نویسنده از لحاظ فکری شباهت شان بیش تر از اختلاف شان است. دیدگاه هر دو نویسنده به اگزیستانسیالیسم نزدیک است، زیرا زندگی را فانی و پوچ می دانند، و فضای داستان های آن ها را مرگ، اضطراب، تنهایی، بیزاری و به ویژه بدبینی می سازد. این دو نویسنده داستان های شان را به سبک سوررئالیسم نوشته اند.
واکاوی تطبیقی مضامین مهدویّت در شعر سید حسن شیرازی و خوشدل تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نخست بنابر جایگاه و رسالت ادبیّات تطبیقی- بر بنیان دیدگاه های مکتب امریکایی، که تأکید بر مطالعات زیباشناختی، میان رشته ای و بینافرهنگی از ویژگیهای برجسته این نظریه است، پیش رفته و با هدف بیان وجوه شباهتها و تفاوتهای شعری و به روش تطبیقی- تحلیلی با استناد به شواهدی از اشعار دو شاعر به بررسی این مضامین پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر این است که این دو شاعر دارای مباحث مشترکی همچون انتظار و طول غیبت (مناجات و دعا، بشارت به ظهور و امید به فرج)، برپایی عدالت، از بین بردن ظلم و ستم و... بوده اند؛ در این میان افتراقاتی همچون؛ گریه بر انتظار، امید به فرج و پرچمداری ولایت الهی در زمینه مهدویت، جلوه ای خاصّ به شعر خوشدل تهرانی بخشیده است. نتایج نشان می دهد که اشعار مهدوی خوشدل به سبب خلق تصاویر ادبی زیبا و مضامین گوناگون، نمود برجسته تری نسبت به اشعار سیّدحسن شیرازی دارد و از تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب برخوردار است.
ساختار کلمات هم خانواده ساز
حوزه های تخصصی:
در آموزش زبان، گنجینه لغات و گسترش آن نقشی مهم در یادگیری دارد. یکی از شیوه های افزایش واژگان ساخت کلمات هم خانواده است. واژگان زبان فارسی در اثر ترکیب با «وندها» در ساختاری تازه بروز می یابند. گاهی این وندها، واژگان جدیدی را می سازند و گاهی فقط دایره شمول معنایی آن کم و زیاد می شود، بدون آنکه واژه جدیدی عرضه شود. وندها بسیار متنوع هستند و معناهای گوناگونی دارند. یکی از روابط معنایی حاکم میان واژه ها، رابطه «هم خانوادگی» است. در کتب دستوری کمتر به این موضوع پرداخته شده است که کدام دسته از وندها می توانند کلمات هم خانواده بسازند. برخی به خطا تمام وندها را جزو وندهای هم خانواده ساز معرفی نموده اند که البته اینگونه نیست. جهت رسیدن به این مسأله باید شناختی کلی درباره وندها عرضه شود. این مسأله از آن جهت اهمیت دارد که برخی از وندها «تصریفی» هستند و کلمات جدید نمی سازند و فقط واژه را برای پذیرش نقش جدید در جمله آماده می نمایند. این دسته از وندها به هیچ وجه نمی توانند کلمات هم خانواده بسازند. برخی دیگر نیز که به وندهای اشتقاقی معروفند در دایره وندهای هم خانواده ساز قرار می گیرند. به سبب اهمیت این موضوع در آموزش زبان، در این مقاله با بررسی ساختمان کلمات، انواع وندهای هم خانواده ساز و کاربرد معنایی آن ها بیان می شود
صورة الشرق والغرب فی قصتی "سفر أمینة العظیم" ل گلی ترقی و"سجّل: أنا لست عربیة" ل غادة السمان؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدراسة إلقاء الضوء على نقاط الاشتراک والافتراق فی رسم الکاتبتین الإیرانیة گلی ترقی والسوریة غادة السمان لصورة الشرق والغرب فی القصتین القصیرتین "سفر أمینة العظیمة" (سفر بزرگ امینه) لترقی و"سجّل: أنا لست عربیة" للسمان، للکشف عن نظرتهما إلى الذات الشرقیة والآخر الغربی. واعتمدت الدراسة إنجازات المدرستین الأمریکیة والروسیة فی الأدب المقارن حیث الترکیز على نقاط التشابه والاختلاف بین النصین المقارَنین. وبدا من خلال الدراسة أنّ تشابه ظروف الإنسان الاجتماعیة والثقافیة فی المجتمعین جعل النصین متشابهین. ویتجلّى عبر عقد مقارنة بین وضع الإنسان وخاصة المرأة فی المجتمعین الشرقی والغربی، أنّ الشرق فی القصتین مکانٌ للعنف والقمع الاجتماعی والسیاسی، فی حین یظهر الغرب ملجأ تلوذ به المرأة المضطهَدة من القمع الذی یمارَسُ ضدها. وما یمیّز النصّین فی ما یتعلّق بصورة الشرق والغرب لدى الکاتبتین هو أنّ غادة السمان تتناول فی قصتها الصورة المغریة للشرق لدى الإنسان الغربی، کما أنها تتناول أزمة الهویة لدى الإنسان العربی حیث یرى نفسه أمام ثقافتین مختلفتین، وهاتان النقطتان لم ترکّز علیهما گلی ترقی.
بررسی تطبیقی پایگاه تکوینی عبودیت در غزلیات حافظ واندیشه افلاطون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
16 - 36
حوزه های تخصصی:
در میان آثار ماندگار ملل مختلف، مباحث و موضوعاتی بیان شده که اگر درون مایه های آن بررسی شود در تعامل و گفتگوی میان آن ها به امکان هایی دست خواهیم یافت که تطبیق آن ها را معقول می نماید. موضوع عبودیت و پایگاه تکوینی آن نیز از موضوعاتی است که در دیوان غزلیات حافظ و آثار افلاطون از نظر دور نمانده است. موضوعی که با توجه به سنخیت آن با فطرت و عهد الست به تعبیر حافظ ( البته بر مبنای اعتقاد به قرآن) و با مشاهده ایده ها قبل از هبوط روح در جسم انسان به تعبیر سقراط آثار افلاطون (البته بر مبنای تفکر فلسفی)، ریشه در نوع خلقت و سرشت آدمی دارد و با عشق نسبتی دیرینه دارد. بنابر اهمیت این دو اثر در ادبیات ایران و فلسفه و ادبیات غرب و نیز ضرورت تبیین موضوع مورد بحث که جایگاه اساسی در رساندن انسان به سعادت ابدی دارد پژوهش حاضر سعی کرده تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازد. از نتایج تحقیق بر می آید که شباهت ها و هم داستانی و هم زبانی حافظ و سقراط آثار افلاطون با وجود فاصله طولانی بین زمان بودن آن ها، به این بر می گردد که به زبان فطرت پاسخ سعادت طلبی فطری انسان را دادند و عشق را با سرشت انسان عجین و برای سیر مراتب انسان تا قرب الهی جاودان ترسیم کردند.
تحلیل گفتمانی رساله های ردیه بر تصوف در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶
119-144
حوزه های تخصصی:
رابطه متعارض و چندبعدی حوزه های تشیع، تصوف و سلطنت در دوره صفویه، سبب شکل گیری گفتمان ها، گزاره ها و کنش های گفتمانی خاصی در آن دوران شده است. این رابطه حول محور تلاش برای کسب مشروعیت سیاسی و اجتماعی و با هدف تثبیت نظم گفتمانی مطلوب شکل گرفته است. در این بین، می توان ردیه های اعتقادی صوفیه و روحانیت شیعی را رسانه هایی سیاسی و عقیدتی با هدف بیرون راندن گفتمان رقیب از میدان مشروعیت سیاسی و اجتماعی دانست. در این نوشتار می کوشیم نوع مواجهه ردیه های فارسی بر تصوف را در دوره صفویه با گفتمان های پیرامون تصوف بررسی کنیم. این تحلیل در دو سطح متنی و فرامتنی انجام می شود. در تحلیل متن با استفاده از ابزارهای زبان شناسی انتقادی، در پی شناخت گزاره ها و شگردهای اقناعی و جدلی متون در مواجهه با تصوف و صوفیه بوده ایم و در تحلیل فرامتنی کوشیده ایم ساختارهای تاریخی مؤثر بر رویکرد مؤلفان و رابطه متون را با سازوکارهای مؤثر تاریخی بررسی کنیم. از منظر این نوشته، مؤلفان ردیه ها کوشیده اند با شگردهایی چون تخریب شخصیت مشایخ و بافت زدایی از معارف صوفیه، به بیگانه سازی گفتمان های حول محور تصوف و بازتولید فاصله ایدیولوژیک بین تصوف و تشیع بپردازند. گزاره گفتمانی عمده این رساله ها، نفی هرگونه رابطه تاریخی و معرفت شناختی بین تصوف و تشیع است. رویکرد معتدل برخی نخبگان آن دوران را در انتقاد از تصوف می توان تلاشی برای تثبیت نظم گفتمانی مطلوب با تقسیم تصوف به دو قطب منفی و مثبت دانست.
مظاهر الفکاهة بین ابن دانیال وعبید زاکانی فی تمثیلیّة طیف الخیال ورسالة أخلاق الأشراف (دراسة مقارنة فی الأبعاد الأخلاقیّة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد احتلّت الفکاهة حیّزاً من أدب العصر الوسیط حیث امتازت بها آثار الشّعراء بأنواعها المختلفة. والشّعوب بمختلف سلائقها تستذوق الفکاهة وتتفاعل معها خاصّة لو ساد علیها الطّابع التّهکّمی السّاخر من الأوضاع الاجتماعیّة والسّیاسیّة. یحاول هذا المقال واعتماداً على مبادئ المدرسة الأمیرکیّة فی الأدب المقارن، أن یقوم بدراسة مقارنة لعنصر الفکاهة فی العصرین المملوکی والمغولی عند الشّاعر والکاتب المسرحی العربی ابن دانیال الموصلی (685 ه ) والشّاعر الفارسی عبید زاکانی (772 ه ). وقد توصّلت الدّراسة إلى أنّ الشّاعرین قد صوّرا مثالب مجتمعیهما فی صور فکاهیة مؤثّرة تشابهت لا لکون أحدهما متأثّرا بالآخر بل للشبه الشّدید بین مآسی المجتمعین واستشراء حالات الفساد الاجتماعی فیهما. ومن المضامین الّتی تطرّق إلیها أدبهما النّثری والشّعری زوال العفّة والشّجاعة والعدل والأخلاق.
بررسی تطبیقی «آرمانشهر» در اشعار سهراب سپهری و ویلیام باتلر ییتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
251 - 265
حوزه های تخصصی:
آرمانشهر و داشتن مدینه فاضله از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است و انسان همواره در رؤیاها و افکار خود در پی رسیدن به آن بوده است. در دنیای معاصر، ادبیان و شاعران به نوبه خود به این موضوع از زاویه های گوناگون پرداخته اند و آرمانشهر در آثار آن ها بازتاب ویژه ای دارد. سهراب سپهری از ایران و ویلیام باتلر یتز شاعر ایرلندی تبار انگلیسی نیز، در اشعار خود به این موضوع پرداخته اند. مقاله حاضر پژوهشی توصیفی- تحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی است که به بررسی و مقایسه دو شعر «پشت دریاها» و «سفر به بیزانس» از این دو شاعر با عطف بر مضمون آرمانشهر و سمبل های موجود در این دو شعر می پردازد، حاصل آن کشف شباهت ها و یکسانی هایی است که در اندیشه دو شاعر است. هرچند در خاستگاه فلسفی دو شاعر(شرق و غرب) تفاوت های وجود دارد اما این مفهوم در هر دو شعر نقش و رنگ یکسانی دارد. چرایی وجود آرمانشهر برای هر دو شاعر تقریباً یکی است و راه رسیدن به آن نیز یکسان است. برای هر دو آرمانشهر، نه خیال محض ونه واقعیت صرف است، آمیزه ای است از هر دو. آنچه در آرمانشهر در انتظار آنان است نیز یکسان است. آرمانشهر یعنی معرفت، معنویت و جاودانگی.
تصویر ادبی شخصیت های ایرانی و شخصیت پردازی آن ها در نمایشنامه «قمبیز» اثر احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
61 - 84
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی بررسی تصویر ادبی(Imageologi) ملّت و سرزمینی در ادبیات ملّتی دیگر است. احمد شوقی ، ادیب معاصر، نمایشنامه ای منظوم به نام «قمبیز»( کمبوجیه ) پادشاه ایرانی سروده و در آن تصویری از ایرانیان را خلق کرده است که پرداختن بدان از منظر ادبیات تطبیقی اهمیت بسزائی دارد و خواننده می تواند تصوّر دیگران را از تاریخ و فرهنگ باستانی کشورمان درک کند. گرچه هدف اصلی این پژوهش نشان دادن تصویر ایرانیان در این نمایشنامه است؛ اما در این راستا به جنبه فنی شخصیت و شخصیت پردازی در جهت نشان دادن تصویری از شخصیت های ایرانی نیز اشاره شده است.
بررسی تطبیقی مدایح نبوی در اشعار جمال الدین عبدالرزاق و صفی الدین حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
195 - 214
حوزه های تخصصی:
آذین بندی سخن و شعر به مدایح نبوی به عنوان یکی از انواع ادبی همواره مورد توجه شعرا و نویسندگان ادب فارسی و عربی بوده و به گونه ای بیانگر اعتقاد و احترام به پیامبر(ص) که از سوی آن حضرت(ص) هم مهر جواز یافته است. ادبیات مذهبی که یکی از زیرمجموعه های مهم آن مدایح نبوی بوده، مغفول مانده است. این پژوهش در صدد است که با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی از اشعار این دو شاعر، با رویکرد تطبیقی بیان دارد که پیامبر(ص) در اشعار هر کدام چگونه نمود پیدا کرده است. هدف این پژوهش مقایسه نعت رسول اکرم(ص) در ترکیب بند جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و مدایح نبوی صفی الدین حلّی و بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو منقبت است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سروده های جمال الدین عبدالرزاق و صفی الدین حلّی در اشاره به مضامینی چون مقام و منزلت پیامبر(ص)، معراج، انشقاق قمر، معجزه هنگام ولادت، فضیلت و برتری رسول اکرم(ص) بر سایر انبیا، مدح پیامبر(ص) توسط جمادات و نباتات و استفاده از آیات و احادیث در اشعارشان تشابه دارد. نعت عبدالرزاق تک موضوعی بوده و فقط به مدح رسول اکرم(ص) پرداخته و از مدح آل رسول(ص) بازمانده است. ولی صفی الدین حلّی علاوه بر مدح پیامبر(ص) به مدح خاندان پیامبر(ص) پرداخته و آنان را بهترین عترت توصیف می کند.