فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۳۹۸ مورد از کل ۳۹۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
تقی دانش از شاعران و ادبای اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی است که در جای جای دیوان اشعارش به بیان آموزه های تعلیمی (اخلاقی، عرفانی و مذهبی) پرداخته است. دانش با بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث و اقوال بزرگان دینی و با استفاده از امثال و حکم عربی و فارسی و تمثیل، بهترین آموزه های تعلیمی را در آیینه اشعارش بازتاب داده است. هدف از این پژوهش، بررسی آموزه های تعلیمی در اشعار تقی دانش، در محدوده قصاید و غزلیات و قطعات بوده است. این پژوهش، درپی پاسخ به این سؤال است که «تقی دانش در اشعار خویش با استفاده از چه شیوه هایی آموزه های تعلیمی، (اخلاقی، عرفانی و مذهبی دینی) را بیان کرده است؟». در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آموزه های تعلیمی دانش، در کل قصاید و غزلیات و قطعات دیوانش بررسی شده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که دانش با تأثیر از پیشینیان، آموزه های تعلیمی را به صورت های گوناگون و در سطحی گسترده، در دیوان خود انعکاس داده است.
مراتب کمال گرایی در بلوهر و بوذاسف بر اساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بلوهر و بوذاسف حاوی سرگذشت بوداست و پس از قرن ها با حکایات و سخنان حکمت آمیز درآمیخته و در قالب تمثیل ها و داستان های عبرت انگیز بیان شده است. این تمثیل ها از زبان فرزانه ای وارسته به نام «بلوهر» برای ارشاد «بوذاسف» و ترغیب وی برای رهاکردن جاه دنیا و تشویق برای یافتن حقیقت نقل می شود. در این داستان بیشتر بر مفهوم کمال گرایی تاکید شده است. کمال گرایی به معنای بالاتر رفتن، بلند شدن، رسیدن به اوج، گرایش به رشد و پیشرفت و تعالی و کامل تر شدن، مهم ترین ویژگی انسان است و خود شناسی تنها نشانِ انسانِ پخته و فرهیخته است که در ادب تعلیمی بر آن تاکید می شود. این الگو در میان تمام ملت ها، ادیان و مکاتب با عناوین متفاوت مطرح شده است. در اسلام با هدایت تکوینی، در عرفان با سیر و سلوک به سوی حضرت حق و در تعالیم بودا با تمرکز روانی یا مراقبه می توان به نیروانا یا آزادی از اوهام و رهایی از رنج و تعلقاتِ دنیای فانی رسید. بدین ترتیب انسان همواره در اقیانوس زایش های دوباره، گذرگاهی یافته و به کمال می رسد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر روش کتابخانه ای مراحل نمادین فرازپویی در داستان تعلیمی بلوهر و بوذاسف را مورد بررسی قرار می دهد و بن مایه های اصلی و شاکله مفهومی این کتاب تعلیمی را نشان می دهد. با ارزش تعلیمی این اثر آشنا می کند بن مایه ها و شاکله مفهومی آموزش آن را بیشتر آشکار می کند. این داستان در پیرنگ پاگشایی، دارای کهن الگوهای تولد قهرمان، پیر فرزانه، آنیما، سایه است. در پیرنگ سیر و سلوک و نیمه دوم زندگی، وحی و الهام، فراخوان و دعوت به سفر، قبول دعوت، جدایی و عبور از آستانه، تشرف به سرزمین خاص دیده می شود. در مرحله سوم کهن الگوها و در بازگشت به خویشتن، کهن الگوی خویشتن با تجلی حق تعالی، بازگشت و فرازپویی مشاهده می شود.
گفتمانِ مدارا و رویکردِ تعلیمی در شعر فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فریدون مشیری از شاعران مطرح معاصر است که طی چند دهه شاعری، از شعر خود برای ستایش ارزش های اخلاقی و اجتماعی سود برده و در جهت ترویج مهرورزی، نوع دوستی، خیرخواهی و صفاتی از این دست کوشیده است. چنین رویکردی ضمن اینکه حکایت از غلبه اندیشه ای انسانی و آرمانی و نیز گرایشی جامعه شناختی بر محتوای شعر مشیری دارد، کلام وی را از هنجاری تعلیمی برخوردار کرده و زمینه تکوین گفتمانی اجتماعی با ویژگی های منحصربه فرد را در کار او فراهم کرده است؛ گفتمانی شاخصه هایی دارد و می توان رسالت آن را ترویج روحیه مدارا و تعلیمِ رواداری ارزیابی کرد. در این نوشتار، ضمن تبیین خاستگاه و ابعاد و عللِ موضع گیری مدارامدارانه مشیری در برابر مسائل انسانی و اجتماعی، مؤلفه ها و تجلیات گفتمانِ مدارا در شعر وی بررسی و تحلیل می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد گفتمان مسلط شعر مشیری برآیند نگرش انسانی و روحیه تساهل در او و نیز نگاه و موضع گیری مسئولانه مشیری در قبال مسائل انسانی است که با ذهن و زبان ساده مشیری پیوندی تنگاتنگ یافته است.
مصادیق و مضامین اخلاقی در فرائدالسلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اندیشه های اخلاقی در نظم و نثر فارسی، که از فرهنگ و تربیت دینی بهره می گیرد به ادبیّات فارسی غنای خاصی را بخشیده است. کتاب فرائدالسلوک یکی از آثار ارزشمند سده ی هفتم هجری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است و گنجینه ای از معارف، فضایل و حکمت ها را در بر دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با روش استقرایی، متن هایی که به تصریح یا کنایه بر مضامین اخلاقی دلالت دارد؛ بررسی و با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوایی، واژگان و عبارات مورد نظر توصیف شوند. بنابراین، مهم ترین پرسشی که در این پژوهش مطرح است عبارتند از: که در کتاب فرائدالسلوک سجاسی، به کدام آموزه های اخلاقی و تعلیمی سفارش شده است و از چه رذایل اخلاقی نهی کرده است؟ بدین منظور کتاب فرائدالسلوک شمس سجاسی، به عنوان محور کار انتخاب و متناسب با موضوع به استخراج مصادیق اخلاقی در این کتاب پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: سجاسی در کتابش، علاوه بر ایجاد التذاذ ادبی برای مخاطب، از هر فرصتی برای انتقال اندیشه های تعلیمی خود به مخاطب استفاده کرده و تحت تاثیر آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق بیان حکایت یا تمثیل های مناسب، خواننده را به متحلی شدن به فضایل اخلاقی سوق می دهد و با بیان عواقب ناشی از رذایل اخلاقی، ان ها را در نظرش ناپسند جلوه می دهد و سعی در هدایت انسانها در مسیر صحیح زندگی دارد.
بررسی بُعد تعلیمی مثنوی مولانا بر اساس نظریه تداعی گرایی (مطابق با آرای زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیطه این مقاله، ادبیات، عرفان و روانشناسی با محوریت مثنوی مولوی است. با پیدایش نظریه های ادبی و غیرادبی از جمله نظریه های روانشناختی، ارتباط چند سویه بین علوم مختلف پدید آمده؛ از جمله، ارتباط بینارشته ای ادبیات، روانشناسی و عرفان. این اتفاق باعث گردید تا ادبیات، به خوانشی کاربرد محور مبدل گردد. ادبیات به یاری نظریه های روانشناسی، بر جذابیت علمی و عملی خود در متون ادبی و عرفانی افزوده است؛ ازجمله موضوعات مطرح در این مقاله، مقوله تداعی است. تداعی، یکی از توانمندی های ذهنی و به عنوان یک سبک تعلیمی، جایگاه ویژه ای در متون ادبی، به خصوص در ژانر عرفانی بر عهده دارد. در سبک آموزشی تداعی، آموزش از پیش تعیین شده نیست. این سبک، روند آموزش را در جریان تعلیم، مشخص می سازد و غیرمنتظره روی می دهد. ویژگیهای دیگر آن، پویایی ساختار متن، پروردگی سخن، تنوع اندیشگانی، چندلایگی، کارکرد روان درمانی و... است. موضوع دیگر مقاله، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درون قصه ای مثنوی و نیز شناخت ناخودآگاه فردی و جمعی بر اساس نظریه تداعی است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای انجام شده و نشان می دهد که چگونه می توان از تداعی به شناخت ناخودآگاه فردی و جمعی بر اساس نظریه فروید و یونگ دست یافت. موضوع دیگر مقاله، تحلیل ساختار شخصیت و ابعاد ذهن فروید و فرایند تفرد یونگ با تکیه بر بعد تعلیمی و روانشناختی رؤیا با محوریت حکایت های مثنوی معنوی بوده است. این پژوهش نشان می دهد که رؤیا، شاهراه دستیابی به ضمیر ناخودآگاه است. مولوی در این حکایت ها، به مخاطب می آموزد که لازمه رسیدن به توازن شخصیت و فرایند تفرد، تعامل یکپارچه ابعاد شخصیت روانی است.
بررسی و تحلیل کارکرد تعلیمی«امر و نهی» در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون ادبی زبان فارسی، همواره از مهم ترین مصادیق و کارآمدترین عناصر تعلیم و تبیین آموزه های تربیتی و اخلاقی جامعه به شمار آمده اند. حال با در نظرگرفتن این حقیقت که متون عرفانی ذاتاً و فی نفسه رسالت تعلیمی و انتقال آموزه هایی تعالی بخش دارند؛ می توان دریافت که بررسی و تحلیل وجوه تعلیمی این آثار با رویکردهای پژوهشی مختلف، یک ضرورت به شمار می آید. مولانا یکی از شاخص ترین چهره های عرفانی- تعلیمی ادب فارسی است که با بررسی سخن وی می توان سویه های کارآمد پیوند عرفان و تعلیم را آشکار ساخت. وی برای تبیین و ابلاغ تعالیم روحانی خود، از همه شگردهای زبانی و بلاغی بهره می گیرد. در این زمینه، علم معانی و ابزارهای بلاغی آن؛ به ویژه اغراض ثانوی جملات، به دلیل آنکه بیشتر به ظرایف و ظرفیّت های درونی سخن و اندیشه ها وتعالیم عارف می پردازد، توانسته در خدمت رسالت هدایت محور این شاعر قرار گیرد. هدف نگارنده در پژوهش حاضر بررسی، دریافت و معرفی تلاقی تعلیم و عرفان با استفاده از امر و نهی در غزلیات مولاناست. این که آیا غزلیات شمس به عنوان اثری عاشقانه- عارفانه، می تواند به عنوان اثری تعلیمی قلمداد شود؟ و امر و نهی چگونه و چقدر توانسته در خدمت وجه تعلیمی کلام مولانا باشد؟ روش بررسی در این مقاله تحلیلی- توصیفی با مطالعه موردی غزلیات شمس است. نتایج حاصل نشان می دهد؛ با توجه به نگاه مخاطب محور مولانا در سخنانش و نیز آنکه در کاربرد امر و نهی، حضور مخاطب زنده و پویا است؛ توانسته در این اثر با وجود ماهیت غیرتعلیمی و غنایی آن، به دوشیوه مستقیم و غیرمستقیم و با هدف ارشاد و تعلیم به بیان اندیشه های تعلیمی خود بپردازد.
بررسی روش های آموزشی سعدی در گلستان با تکیه بر فلسفه تعلیم و تربیت نل نادینگز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی یکی از مهم ترین گونه های ادبیات فارسی است و سعدی از ادیبان سرآمد این عرصه محسوب می شود. ادبیات تعلیمی ارائه شده از جانب سعدی از این جهت متمایز و دارای اهمیت ویژه است که وی در آثار خود، علاوه بر بیان مفاهیم اخلاقی و بیان نظریات تربیتی، به بیان روش های متنوع آموزش ادبیات تعلیمی نیز پرداخته است. سعدی در فرآیند تربیت مخاطبان از روش های آموزشی خاصی از جمله؛ روش سخنرانی، نمایشی، آزمایشی، استقرایی، گفت وگو و ... کمک گرفته است و رویکردهای ویژه ای چون؛ رویکرد ایجاد صمیمیت، گریز از تنبیه و تنبیه زبانی را در فرایند تربیت مخاطبان، اعمال کرده است. سعدی در برخی از حکایات، از فرآیند تربیت پذیری خود نیز سخنانی به میان آورده است که در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت نل نادینگز قابل بررسی است. در گلستان، به دلیل شرایط حاکم بر قلمرو آثار ادبی، نظریات و روش های آموزشی سعدی به صورت مستقیم بیان نشده و به شکلی غیر مستقیم به این موارد اشاراتی شده است. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است و هدف؛ شناسایی و تحلیل نظریات و روش های آموزشی در آثار سعدی است تا قدرت روانشناسی او در دوره ای که علم روانشناسی تربیتی به شکل امروزی ظهور نکرده بود، مشخص شود. در نتیجه؛ روش های آموزشی مورد استفاده سعدی، با توجه به اینکه وی درک عمیقی از آثار و مخاطبان خود داشته است، ثمربخش بوده است و به همین دلیل، در بحث آموزش آثار سعدی، می توان از همان روش های آموزشی کمک گرفت که سعدی در گذشته از آن ها استفاده کرده است.
بررسی و نقد جامعه اندرزگویان ایرانی (پیش از اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
57 - 101
حوزه های تخصصی:
وجود ادبیات اندرزی در فرهنگ ایرانی، ازجمله موضوعات ریشه دار و با پیشینه طولانی است؛ به طوری که در کهن ترین منابع و آثار برجای مانده از ایران باستانی نیز می توان مضامین و سخنان پندآموز را دید. با این حال و با وجود پژوهش های ارزشمندی که در سال های اخیر درباره آن صورت گرفته است، هنوز برخی موضوعات مرتبط با آن مغفول مانده و یا نیازمند نگاه و بررسی های عمیق تری است. یکی از این موضوعات، بررسی جامعه اندرزگویان در ادبیات پیش و پس از اسلام است که به شکل تأمل برانگیزی دچار تحول شده اند. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، بیش از هر موضوع دیگری درپی پاسخگویی به این پرسش است که در دوران پیش از اسلام در سرزمین ایران، وظیفه موعظه و ارشاد و نگارش رسالات تعلیمی، به چه افرادی تعلق داشته است؟؛ همچنین کیفیّت و عوامل اندرزگویی این افراد با استفاده از منابع و آثار برجای مانده بررسی خواهد شد. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که در ادبیات پیش از اسلام، در سرزمین ایران، تنها افراد و گروه های خاصّی به اندرزگویی پرداخته اند که بیشتر نیز وظیفه رهبری دینی و سیاسی جامعه را بر عهده داشته اند و این موضوع نیز خود نکات مثبت و منفی داشته است.
تحلیل افعال اخلاقی و تعلیمیِ کتایون و هما در شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه خودشکوفایی مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه اخلاقی خودشکوفایی مزلو، برخی صفات نیک و پسندیده، به عنوان الگوهای برتر اخلاقی، برای شکل گیری یک زندگی ایده آل و آرمانی ارائه شده است که بصورت بالقوه در همه افراد وجود دارد.پرداختن به ابعاد اخلاقی و تعلیمیِ اشخاص مختلف در شاهنامه، یکی از موضوعات ادبی قابل توجّه است که در تحقیق های متعددی به آن پرداخته شده و با توجّه به نظریه خودشکوفایی مزلو، الگوهای برتر اخلاقی و تعلیمی دو تن از بانوان خاندان گشتاسپی در اشعار شاهنامه که سند و کارنامه فرهنگی و تاریخی ملّت ایران است و در هرم اخلاقی این نظریه وجود دارد، شناسایی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی چنین نتیجه ای را نشان می دهد که در شاهنامه، کردارهای آموزنده بعضی از زنان در رویدادها، از جمله عوامل منحصر به فرد و تأثیرگذار بوده که از نیازهای اصلی در استحکام بنیان خانواده است و با نظریه های روز دنیا، علی الخصوص نظریه مزلو همخوانی دارد؛ به عنوان مثال همان طورکه در شخصیت کتایون دختر قیصر روم می بینیم، در جریانات مختلف، نقش خلّاق و سازنده ای دارد و نمونه ای بارز از گذشت و ایثار و عشق است که پایبند به همسر بوده، نه در بند زر و مال دنیا؛ هم چنین حضور اخلاق مدارانه زن را در اجرای امر عظیم عدالت و سخاوت، می توان در شخصیت هُما، همسر بهمن مشاهده کرد. خصایص ذکر شده از عناصر اصلی هرم خودشکوفاییِ اخلاقی مزلو است که باعث پیدایش جریان های معناسازِ اخلاقی وآموزنده در حوزه ادب فارسی شده است.
تحلیل مهارت های شناختی رمان رضوی بیدارم کن بر پایه تفکّر انتقادی لیپمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
102 - 123
حوزه های تخصصی:
رمان های برگرفته از فرهنگ اسلامی در ادب فارسی با هدف پردازش جنبه هایی از آموزه های تربیتی و گونه هایی از مهارت های گونه های تفکّر پدید آمده اند که می توان از آنها در اجتماع پژوهی استفاده کرد و به یاری آنها به جنبه های بیشتری از فلسفه وجودی انسان و گونه های تفکّر دست یافت. رمان رضوی بیدارم کن از فریبا کلهر با الگوی شخصیت امام رضا(ع) مبتنی بر بایدها و نبایدهای اخلاقی و آموزه های شناختی است که مهارت های تفکّر انتقادی را مانند خوداصلاحی، دگراصلاحی، داوری صحیح و تأثیر و تفسیر زمینه متن در بر دارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین مهارت های تفکّر انتقادی در رمان رضوی بیدارم کن بر پایه تفکّر انتقادی لیپمن با رویکردی توصیفی تحلیلی انجام شده است. دستاورد پژوهش، دستیابی به مهارت های تفکّر انتقادی است که می تواند مخاطب را با بیان استدلال های منطقی، برخورداری از انعطاف در برخورد با روش های جدید و تکیه بر شرایط نامتعارف به درک صحیحی از متن برساند. فراشناخت متن، مرهون پرسش از تفکّر مخاطب است که وی را به شناختی فراتر از شناخت معمولی رسانده است. زوایایی از داوری های صحیح در متن رمان مشاهده می شود که تفکّر انتقادی و اصلاحی نویسنده دلیل اصلی آن است؛ چنانکه تفکّر و استدلال مخاطب (نوجوان) را به چالش کشیده است و وی را به درکی صحیح از داوری نسبت به شخصیت امام رضا(ع) و تأثیر این داوری بر پرورش مهارت های تفکّر انتقادی او در دنیای معاصر رسانده است.
معنای زندگی از نگاه ناصرخسرو با تکیه بر ایماژهای هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
35 - 56
حوزه های تخصصی:
مسئله معنای زندگی ازجمله دغدغه های انسان معاصر است که بیشتر محل توجه فلاسفه و روان شناسان قرار گرفته است. مطالعه افکار حکیمان گذشته در این زمینه، پیام های مهمی را برای انسانِ معاصرِ گرفتارِ هیاهویِ هستی درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش، تحلیل معنای زندگی از منظر ناصرخسرو قُبادیانی است. نوع نگاه آدمی به هستی می تواند نگرش وی را به زندگی آشکار کند؛ به همین سبب ایماژهای هستی در قصاید وی، شمارش و تحلیل شد. این نوع بررسی نشان داد که اصلی ترین ایماژ ناصرخسرو از هستی مادر و زن است. زن یا مادر دارای دو خصلت ظرفیت یا پذیرش و باردهی یا بَردهی است. البته تصاویر دیگری در قصاید وی وجود دارد که به نوعی با این کلان ایماژ پیوند می یابند. این ایماژها هرچند دربردارنده نگاه منفی نسبت به هستی و دنیا هستند، تحلیل و مقایسه آنها با کلان تصویر هستی (مادر و زن) نشان داد که ناصرخسرو زندگی و هستی را ناپسند نمی داند؛ بلکه زیستن را امری ارزشمند تلقی می کند؛ زیرا تنها فرصتی است که در اختیار آدمی قرار گرفته است؛ اما این ارزش، ابزاری است، نه ذاتی؛ یعنی این زندگی ابزاری برای دست یافتن به زندگی دیگر است. از خلال این تصویر ِکلان، نقش یا کارکرد آدمی در هستی نیز تبیین می شود. نقش انسان در ارتباط با مادر، فرزند است و در ارتباط با زن می تواند شوهر باشد که در هر دو صورت، باید ضمن بهره مندی از مواهب هستی، مراقب دلبسته و شیفته نشدن بود. شیوه پژوهش در این اثر، تحلیل محتواست.
تحلیل کهن الگوهای «سایه» و «پیرخردمند» در طوطی نامه ضیاء الدین نخشبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
124 - 143
حوزه های تخصصی:
طوطی نامه اثر ضیاءالدین نخشبی، عارف قرن هشتم هجری، داستانی تعلیمی، پندآموز و با موضوع محوری فریبکاری زنان، با ساختار داستان در داستان به شیوه هزار و یک شب است. موضوع اصلی بسیاری از این داستان ها، جدال بین خیر و شر و سعادت و شقاوت است و نویسنده در این داستان ها در پی رسیدن به نتیجه اخلاقی برای مخاطب است؛ به همین سبب، فرض بر این است که این ویژگی ها از یک سو با آموزه های عارفان مسلمان و ریاضت ها و مجاهدت هایی که آنها در سیر و سلوک عارفانه خویش بر نفس سرکش تحمیل می کنند و از سوی دیگر با کهن الگوهای سایه و پیرِخردمند در نزد یونگ، منطبق هستند. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی و با رهیافت نقد روانکاوانه در پی اثبات این فرضیه و پاسخ به این پرسش هاست که چگونه داستان های عامیانه طوطی نامه قابلیت تطبیق با دو کهن الگوی مذکور را دارند و این کهن الگوها چگونه در تکمیل فرایند ناخودآگاه جمعی و رسیدن به کمال و تعلیم مسائل اخلاقی مؤثر واقع شده اند؟. فرجام سخن حکایت از آن دارد که این کهن الگوها در مشاجرات طوطی و خجسته کاملاً مشهود است. اصرار خجسته در دنیاطلبی و کام گرفتن از معشوق و بیم و هشدار از سوی طوطی به خجسته، جلوه ای از رابطه نفس اماره و نفس مطمئنه است که با کهن الگوهای سایه و پیرخردمند تحلیل پذیر و درخور واکاوی است. کهن الگوی سایه در این داستان ها به صورت حماقت و نادانی، حیله و نیرنگ، خباثت، خیانت، حرص و طمع، شهوت رانی و... و کهن الگوی پیر فرزانه در هیأت پادشاه، طوطی سخنگو، حکیم، وزیر، دایه، پیرزن معمّر و عناصر طبیعی همچون باد و دریا نمایان می شود.
متغیرهای دوگانه تحکیم و انحطاط حکومت از دیدگاه سعدی بر مبنای نظریه هرمنوتیک اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
1 - 34
حوزه های تخصصی:
سعدی از شاعرانی است که بیش از دیگران دغدغه حکومت داری را بی محابا در شعر خود مطرح کرده است. او در تعامل و تقابل با حاکمان، عوامل متعددی را ارائه کرده است که در تثبیت و تحکیم همچنین انحطاط و سقوط حکومت ها مؤثرند. در این مقاله، با الگوی روش هرمنوتیک اسکینر به بررسی متغیرهای دوگانه استحکام حکومت و انحطاط و سقوط آن در لایه های متن و فرامتنی آثار سعدی و هنجارگریزی او از رسوم رایج و موجود پرداخته ایم تا برداشت دقیقی از مبانی اندیشگی و قصد و نیت مؤلف را از متن به دست آوریم. انجام این تحقیق به روش توصیفی و تحلیل محتوایی و مطالعه هرمنوتیک متن اسکینر بوده است. در این پژوهش به این نتیجه دست یافتیم که سعدی با آشنایی با زمینه های اندیشگی نظری اعم از هنجارهای قرآن و حدیث و هنجارهای اجتماعی قبل از خود، ضمن درک شرایط عملی موجود درباره مسائل سیاسی اجتماعی هنجارگریزی داشته است و به طور متعدد، هم به تصریح و هم به تلویح درباره علل سقوط حاکمان و دلایل تثبیت حکومت ها، راهکارهای عملی را فراروی دولتمردان و امرا قرار داده است.
رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.
بررسی الگوهای ساختاری بر حسب نوع فت و گو در مناظرات مثنوی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش چگونگی فرایند تولید معانی اخلاقی در نوع ادبی مناظره با تکیه بر واکنش های مخاطب درونی است و در تلاشیم به این سوال پاسخ دهیم که، آیا نوع واکنش خطاب شونده تاثیری در خلق معنا و نوع ساختار مناظره دارد یا خیر؟ بر این باوریم که مناظره یکی از انواع ادبی و بستری است که شاعران با تمسک به عنصر گفت و گو در صدد خلق معنا هستند و نکته حائز اهمیت، نوع واکنش کنشگران گفت و گو کننده در مناظره است. ژپ لینت ولت (1986) قائل به چهار نوع واکنش: تایید کننده، باطل کننده، استفهامی و غایب از طرف مخاطب درونی روایت است. نگارنده با تمسک به این نظریه به تحلیل نوع واکنش ها و ساختار مناظره در ادبیات فارسی پرداخته و حین پژوهش به این مهم رسید که، نوع واکنش خطاب شونده نقش مهمی در فرایند تولید معنا و نوع ساختار مناظره دارد به طوری که مطالعه شبکه های ارتباطی و واکنشی منجر به ترسیم چهار الگوی ساختاری در مناظره شد.
دگراندیشی در اشعار اسماعیل شاهرودی(از 1332 تا 1357 هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
144 - 172
حوزه های تخصصی:
دگراندیشی، شیوه نگرش متفاوت و ناسازگار با اصول حاکمیت، باورهای دینی و سنّت های اجتماعی است که با رویکردی تعقلی و تخیّلی، دیدگاهی تازه بیان می دارد. این رویکرد با سلطه استبداد، استمرار جهل و تحجّر جهت گیری متضاد دارد و جنبه های ستیزه جویانه آن مؤلّفه های متنوّعی در افکار شاعران نوپرداز پدید می آورد. با تحلیل و توصیف محتوای مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی به روش کتابخانه ای مشخص خواهد شد که در زمینه های فکری این شاعر به ظاهر گمنام چه اندیشه ها و آرمان های تأثیرگذار و برجسته اخلاقی و تعلیمی وجود دارد. در نتیجه متناسب با تأثیرات حوادث مهم تاریخی از وی، مبارزی عدالت طلب، آزادی خواه و الهام بخش تصویر می گردد. او مبارزه را برای مساوات، آگاهی را برای آزادی خواهی و دانایی را برای گذار از کاستی های سنّت به کار می بندد. با مطالعه زمینه های فکری مساوات جو، فساد ستیز، ضد استعماری، جهل ستیز، صلح طلب و انسان مدار شاهرودی در مقایسه با شاعران غیر متعهد، لذت طلب، وابسته به حاکمیت و فردگرا، کارکرد ارزش های اخلاقی و انسانی ازیادرفته برجسته می گردد و پیوند تاریخی اصالت های فکری فرهنگ ایرانی پایدار می ماند. افکار دگراندیشانه شاهرودی، نواقص سنّت های اجتماعی را نمودار می سازد، ریشه های ساختار حاکمیت استبداد را بر ملا می نماید و توانمندی های نهاد دین را برای هماهنگی با نیازهای روزآمد آشکار می کند.
تحلیل زمینه های اجتماعی، فرهنگی شکل گیری خشونت های رفتاری (رمان خریف العصافیر به مثابه گزارشی انتقادی از بحران یک نسل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان، عموماً بازتولید تصویری از لایه های پنهان زندگی انسانی- اجتماعی است. رمان خریف العصافیر (پاییزگنجشک ها) اثر نویسنده مغربی خالد اقلعی، از جمله رمان هایی است که بخشی از بحران فکری-اجتماعی نسل جوان در کشورهای اسلامی را بازگویی نموده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، این رمان را بررسی نموده و کوشیده به این پرسش پاسخ گوید که بر اساس باور نویسنده رمان، چه عواملی روانی و اجتماعی ای، بستر شکل گیری و رشد خشونت های رفتاری را در جامعه فراهم می کنند و افراط اندیشی دینی چه رابطه ای با این مقوله دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ای مثل طلاق، فساد اجتماعی، نابرابری اقتصادی، بی عدالتی و استفاده ابزاری از تعالیم دینی، همگی زمینه ساز شکل گیری بحران های روحی نسل جوان و ترویج خشونت های رفتاری در میان این نسل بوده است. قهرمان رمان، یکی از قربانیان این تیپ اجتماعی است. سرنوشت تراژدیک او، وصف حال دردناک نسلی است که یک تجربه زیسته تلخ داشته و پس از آن، در رؤیای دستیابی به حقیقت و عدالت، عاشقانه دل به توهمات گروه های تندرو سپرده است. نویسنده رمان بر این باور است که افراط اندیشی دینی نیز به بهانه مبارزه با نابسامانی های وضع موجود، پندار تنش زای دیگری منحرف را در میان این نسل تقویت و به آن رنگ و لعاب دینی بخشیده است که در نتیجه آن، ایجاد دشمنی و تیرگی در روابط میان افراد جامعه و توجیه دست زدن به هرگونه رفتار خشونت آمیزی به منظور حذف دیگری های منحرف رفته رفته به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است.
سیاوش شخصیتی خودشکوفا (بر اساس نظریه آبراهام مزلو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیستم میلادی مکاتب روانشناختی بسیاری ظهور کردند که به جنبه های مختلف روان آدمی پرداختند و به نتایج شگفت انگیزی دست یافتند. یکی از این مکاتب روانشناختی که برخلاف مکاتب روانی دیگر به جنبه های مثبت و روشن زندگی انسان پرداخته، روانشناسی انسانگرای آبراهام مزلوی آمریکایی است. او تحقیقات خود را بر روی سالم ترین افراد جامعه انجام داد و به این نتیجه رسید که درصد کمی از افراد جامعه هستند که اگر تمام نیازهای جسمی و روانی آن ها فراهم باشد به خودشکوفایی و کمال مطلوب خواهند رسید. شخصیت های بزرگ و انسان های متعالی بسیاری در شاهنامه فردوسی هستند که مصداق بارز انسانهای کامل و رشدیافته طرح و الگوی آبراهام مزلو بشمار می روند. یکی از این شخصیت ها سیاوش فرزند کی کاووس است که جزو عزیزترین پهلوانان شاهنامه است. در این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و به کمک منابع کتابخانه ای ابتدا به مولفه های سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو پرداخته ایم، سپس با بررسی اجمالی شخصیت سیاوش در شاهنامه فردوسی بر اساس مولفه های ارائه شده توسط مزلو درباره افراد خودشکوفا به این نتیجه رسیدیم که سیاوش با توجه به اخلاق، رفتار و تصمیماتی که در مواجهه با اتفاقات زندگی خود گرفته است مانند: پذیرش خود و دیگران، داشتن استقلال وحریم خصوصی، درک درست از واقعیت، قدرشناسی نسبت به پدیده های اطراف، روابط میان فردی قوی، حس همدردی و نوعدوستی، تجربه های متعالی وعارفانه، مقاومت در برابر فرهنگ پذیری، می تواند جزو نمونه های بارز افراد خودشکوفا و خواستاران تحقق خود بشمار رود.