آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

متون ادبی زبان فارسی، همواره از مهم ترین مصادیق و کارآمدترین عناصر تعلیم و تبیین آموزه های تربیتی و اخلاقی جامعه به شمار آمده اند. حال با در نظرگرفتن این حقیقت که متون عرفانی ذاتاً و فی نفسه رسالت تعلیمی و انتقال آموزه هایی تعالی بخش دارند؛        می توان دریافت که بررسی و تحلیل وجوه تعلیمی این آثار با رویکردهای پژوهشی مختلف، یک ضرورت به شمار می آید. مولانا یکی از شاخص ترین چهره های عرفانی- تعلیمی ادب فارسی است که با بررسی سخن وی می توان سویه های کارآمد پیوند عرفان و تعلیم را آشکار ساخت. وی برای تبیین و ابلاغ تعالیم روحانی خود، از همه شگردهای زبانی و بلاغی بهره می گیرد. در این زمینه، علم معانی و ابزارهای بلاغی آن؛ به ویژه اغراض ثانوی جملات، به دلیل آنکه بیشتر به ظرایف و ظرفیّت های درونی سخن و اندیشه ها وتعالیم عارف می پردازد، توانسته در خدمت رسالت هدایت محور این شاعر قرار گیرد. هدف نگارنده در پژوهش حاضر بررسی، دریافت و معرفی تلاقی تعلیم و عرفان با استفاده از امر و نهی در غزلیات مولاناست. این که آیا غزلیات شمس به عنوان اثری عاشقانه- عارفانه، می تواند به عنوان اثری تعلیمی قلمداد شود؟ و امر و نهی چگونه و چقدر توانسته در خدمت وجه تعلیمی کلام مولانا باشد؟ روش بررسی در این مقاله تحلیلی- توصیفی با مطالعه موردی غزلیات شمس است. نتایج حاصل نشان می دهد؛ با توجه به نگاه مخاطب محور مولانا در سخنانش و نیز آنکه در کاربرد امر و نهی، حضور مخاطب زنده و پویا است؛ توانسته در این اثر با وجود ماهیت غیرتعلیمی و غنایی آن، به دوشیوه مستقیم و غیرمستقیم و با هدف ارشاد و تعلیم به بیان اندیشه های تعلیمی خود بپردازد.  

تبلیغات