ادب پایداری و مقاومت یکی از گونه های سرآمد، پذیرفته شده و مقدّس در تمامی کشور هاست. در این میان، ادبیات اسارت که از زیر شاخه های مهم ادب جنگ است، در ادبیات سایر ملل، جایگاه درخشانی دارد. پس از انقلاب اسلامی، این گونه ادبی در ایران مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفت و آثار متعددی در این زمینه خلق و آفریده شد. یکی از وجوه اصلی ادبیات اسارت که تاکنون از دید پژوهشگران مغفول مانده، توجه به شیوه نامه نگاری اسیران جنگ تحمیلی است. این گونه از ادب اسارت، علاوه بر اهمّیت محتوایی از نظر ساختار، سبک و زبان نیز حائز توجه است. در این مقاله، پس از بررسی نزدیک به شش هزار نامه از آزادگان، ویژگی های ساختاری و معنایی آنها به روش تحلیل محتوایی، طبقه بندی و تحلیل می شود. این نوع نامه ها در تقسیم بندی هایی با عناوین سرلوحه دار، بی سرلوحه، الگویی (کلیشه ای) و منحصر به فرد جای گرفته است. در یک نگاه کلّی باید گفت که در ادب فارسی، نامه های اسیران، ادامه دهنده سنّت ترسّلات اخوانی در ادبیات است؛ با وجود این، چنین نامه هایی از نظر ساختار، زبان، محتوا و نوع کارکرد، تمایزاتی با دیگر نامه های اخوانی دارد.
ساختارگرایی یکی از شیوه های تحلیل متن در قرن بیستم است که با نگاهی کلّی گرایانه، قواعد و الگوهای موجود در متن را مورد بررسی قرار می دهد. گرینتسر از نظریّه پردازان روسی است که ساختار قصّه های حماسی تمدن های آسیایی را مورد بررسی قرار داده است. در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از روش تحلیل کتاب خانه ای، ضمن بررسی نظریة گرینتسر و گریماس به تحلیل بهمن نامهبر پایة این دو نظریّه پرداخته تأثیر اندیشه ها ی خیر و شر را بر ساختار داستان های پهلوانی این اثر مورد مطالعه قرار داده ایم تا به این پرسش، پاسخ دهیم که آیا این گونه قصّه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و قهرمان این حماسه ها نیز مانند ایزدِ باروری قصّه های اسطوره ای به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود؟ طبق تحقیقات انجام شده در پژوهش حاضر، به نظر می رسد که قهرمان داستان های پهلوانی بهمن نامهطبق نظریّة گرینتسر دارای ساختار اسطوره ای تقویمی است و بافت روایی این منظومه تحت تأثیر اندیشة جدال همیشگی خیر و شر قرار گرفته است که این موضوع سبب پیدایش تقابل های آشکاری در شخصیّت ها و کنش های داستان شده است.