فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای مایکل ریفاتر در زمینه درک دلالت های زبانی و ژرف ساخت متن، نظریه نشانه شناسی شعر اوست. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه شناختی در صدد است فرآیند های نشانه پردازی قصیده «المتنبّی» جواد الحطاب؛ شاعر معاصر عراقی را بر اساس نظریه ریفاتر در دو سطح خوانش اکتشافی و پس کنشانه بررسی و تحلیل نموده تا به لایه های پنهان متن، ایده محوری و رابطه بینامتنی آن با دیگر متون دست یابد. شاعر در این قصیده با بازخوانی گذشته تاریخی و اسطوری و با محکوم کردن اوضاع کنونی، فریاد انتقاد و تغییر سر می دهد و با به کار گیری شخصیت های تاریخی، دینی و اسطوری به ترسیم اوضاع کنونی عراق و ایدئولوژی های خویش می پردازد. در سطح نخست (اکتشافی)، مخاطب با تصویرهای رمزآلود از دوران حکومت خلفای عباسی و متنبّی شاعر رو به رو می شود که صرفاً مجموعه ای از اخبار متناقض و متضاد است که خواننده خلاق را اقناع نمی کند؛ اما در خوانش سطح دو (پس کنشانه) با بهره جستن از توانش ادبی و گذر از سطح محاکاتی به سطحی بالاتر و بررسی عناصر «غیر دستوری» و نشانه پردازیِ هر یک از آنها، به «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» دست می یابد که بیان گر فضای فکری مسلط و حاکم بر قصیده است. سپس با کشف هیپوگرام به دلالت های معنایی و ضمنی متن دست یافته و در نهایت به تحصیل ماتریس یا خاستگاه اصلی متن نائل می گردد. تحلیل این قصیده نشان می دهد ایده محوری متن، نقد فضای آفت بار جامعه عراق، اعتراض و انتقاد از سیاست های ناکارآمد حاکمان و مشروعیت زدایی از سلطه حاکم با تکیه بر استراتژی بینامتنیت و ریشخند و ناسازواری است
بررسی مقایسه ای افسانه کُهزاد و بَسی با زال و رودابه در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
23 - 40
حوزه های تخصصی:
داستان های عاشقانه ای مانند لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، زال و رودابه و... بخشی غنی از ادبیات عاشقانه و غنایی این مرز و بوم را تشکیل می دهد. افزون بر این روایات مکتوب، گاه روایت عشق هایی جانسوز در میان عامه مردم رواج دارد که کمتر مجال طرح و بررسی یافته اند. یکی از این روایت ها، روایتی است که علی حسین عالی نژاد، نقّال 73 ساله و اهل روستای رمقانِ استان فارس نقل می کند. نگارنده کوشیده است نخست به روش میدانی این افسانه را ثبت کند و سپس به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی مقایسه ای آن با روایت فردوسی بپردازد. پرسش اساسی این پژوهش این است که تفاوت ها و شباهت های روایت مکتوب و شفاهی در چه بخش هایی است و این دگرگونی ها حاصل چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد افسانه عامیانه از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل شده است: بخش نخست جز در برخی از جزییات بسیار شبیه به داستان زال و رودابه است؛ اما بخش دوم داستان، یک باره دگرگون می شود و خواننده با نمایشی کاملاً متفاوت روبه رو می شود. درباره این روایت عامیانه، به طور کلی دو فرضیه را می توان طرح کرد: 1- افسانه عامیانه، تقلید و آمیزشی از روایت زال و رودابه و داستان های عاشقانه باشد که ذهن راوی و نقّال ساخته و پرداخته است.2- نقّالان و راویان با آمیزش داستان عاشقانه رایجی در میان مردم با داستان شاهنامه و دیگر روایت ها، داستانی نو بنیاد نهاده اند. به هر روی این روایت از جنبه های گوناگون مانند مکان داستان، شخصیت ها، فضا، برخی از رخدادهای داستانی، فرجام داستان و... با روایت شاهنامه فردوسی تفاوت هایی دارد؛ اما در مجموع یکسانی های زیادی با روایت شاهنامه دارد.
بررسی ویژگی های غنایی در افسانه نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
135 - 152
حوزه های تخصصی:
افسانه نیما یوشیج، با عنوان تغزّل نو و سرآغاز شعر غنائی مدرن شناخته می شود. شعر غنائی، ویژگی هایی دارد که از دل تعاریف آن به دست می آیند. هدف از پژوهش حاضر آن است که دریابیم کدام یک از این ویژگی ها در «افسانه» وجود دارند و نوآوری ها و هنجارشکنی های نیما، در کدام ویژگی ها صورت گرفته است؟ در این مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی، با بررسی مؤلّفه های غنایی درمی یابیم که نوآوری اصلی نیما، در بیان عشق زمینی و توجه به معشوق واقعی و زوال پذیر است و از شعر سنّتی به دلیل فرورفتن در وادی عشق های انتزاعی و عرفانی انتقاد می کند و جانب انسان گرایی (اومانیسم) را می گیرد. بهره گیری از عشق تراژیک، قالب مکالمه آزاد و نمایشی، بیان مسائل اجتماعی به شکل گسترده، ساختار داستانی، راوی اول شخص، وزن بدیع و عامیانه، ایجاز روایی، روایت در زمان حال حاضر، توصیفات عینی و واقعی از اشیاء در کنار انطباق حالات درونی انسان و عوامل بیرونی طبیعت، صور خیال غنایی و تخیل نیرومند و برخورداری از عناصر روساخت و ژرف ساخت زیبایی شناسی، از مهم ترین ویژگی های این منظومه است که آن را به سرچشمه شعر ناب غنایی وارد ساخته و با ایجاد تحوّل در همه ابعاد، راه را برای گسترش شعر غنایی معاصر هموار می نماید
تحلیل کهن الگوهای «سایه» و «پیرخردمند» در طوطی نامه ضیاء الدین نخشبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
124 - 143
حوزه های تخصصی:
طوطی نامه اثر ضیاءالدین نخشبی، عارف قرن هشتم هجری، داستانی تعلیمی، پندآموز و با موضوع محوری فریبکاری زنان، با ساختار داستان در داستان به شیوه هزار و یک شب است. موضوع اصلی بسیاری از این داستان ها، جدال بین خیر و شر و سعادت و شقاوت است و نویسنده در این داستان ها در پی رسیدن به نتیجه اخلاقی برای مخاطب است؛ به همین سبب، فرض بر این است که این ویژگی ها از یک سو با آموزه های عارفان مسلمان و ریاضت ها و مجاهدت هایی که آنها در سیر و سلوک عارفانه خویش بر نفس سرکش تحمیل می کنند و از سوی دیگر با کهن الگوهای سایه و پیرِخردمند در نزد یونگ، منطبق هستند. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی و با رهیافت نقد روانکاوانه در پی اثبات این فرضیه و پاسخ به این پرسش هاست که چگونه داستان های عامیانه طوطی نامه قابلیت تطبیق با دو کهن الگوی مذکور را دارند و این کهن الگوها چگونه در تکمیل فرایند ناخودآگاه جمعی و رسیدن به کمال و تعلیم مسائل اخلاقی مؤثر واقع شده اند؟. فرجام سخن حکایت از آن دارد که این کهن الگوها در مشاجرات طوطی و خجسته کاملاً مشهود است. اصرار خجسته در دنیاطلبی و کام گرفتن از معشوق و بیم و هشدار از سوی طوطی به خجسته، جلوه ای از رابطه نفس اماره و نفس مطمئنه است که با کهن الگوهای سایه و پیرخردمند تحلیل پذیر و درخور واکاوی است. کهن الگوی سایه در این داستان ها به صورت حماقت و نادانی، حیله و نیرنگ، خباثت، خیانت، حرص و طمع، شهوت رانی و... و کهن الگوی پیر فرزانه در هیأت پادشاه، طوطی سخنگو، حکیم، وزیر، دایه، پیرزن معمّر و عناصر طبیعی همچون باد و دریا نمایان می شود.
دگراندیشی در اشعار اسماعیل شاهرودی(از 1332 تا 1357 هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
144 - 172
حوزه های تخصصی:
دگراندیشی، شیوه نگرش متفاوت و ناسازگار با اصول حاکمیت، باورهای دینی و سنّت های اجتماعی است که با رویکردی تعقلی و تخیّلی، دیدگاهی تازه بیان می دارد. این رویکرد با سلطه استبداد، استمرار جهل و تحجّر جهت گیری متضاد دارد و جنبه های ستیزه جویانه آن مؤلّفه های متنوّعی در افکار شاعران نوپرداز پدید می آورد. با تحلیل و توصیف محتوای مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی به روش کتابخانه ای مشخص خواهد شد که در زمینه های فکری این شاعر به ظاهر گمنام چه اندیشه ها و آرمان های تأثیرگذار و برجسته اخلاقی و تعلیمی وجود دارد. در نتیجه متناسب با تأثیرات حوادث مهم تاریخی از وی، مبارزی عدالت طلب، آزادی خواه و الهام بخش تصویر می گردد. او مبارزه را برای مساوات، آگاهی را برای آزادی خواهی و دانایی را برای گذار از کاستی های سنّت به کار می بندد. با مطالعه زمینه های فکری مساوات جو، فساد ستیز، ضد استعماری، جهل ستیز، صلح طلب و انسان مدار شاهرودی در مقایسه با شاعران غیر متعهد، لذت طلب، وابسته به حاکمیت و فردگرا، کارکرد ارزش های اخلاقی و انسانی ازیادرفته برجسته می گردد و پیوند تاریخی اصالت های فکری فرهنگ ایرانی پایدار می ماند. افکار دگراندیشانه شاهرودی، نواقص سنّت های اجتماعی را نمودار می سازد، ریشه های ساختار حاکمیت استبداد را بر ملا می نماید و توانمندی های نهاد دین را برای هماهنگی با نیازهای روزآمد آشکار می کند.
مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی در غزلیّات حافظ بر پایه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریّه بهزیستی سلیگمن ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاوردی برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلت عدالت طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه روی و بیست وچهار توانمندی، زیربنای آن را تشکیل می دهند. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی سلیگمن در غزلیّات حافظ می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان شناسی مثبت نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید به آینده و کسب شادی در زمان حال به منظور پرورش انسان توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی هم معنا است. در این راستا معیار ذهنی حافظ نسبت به جهان و روزگار، پیامی جز شادی و درمانی جز عشق برای بشر نمی شناسد و همین امر پیام او را فرا زمانی و فرا مکانی کرده است. وی شادی و عشق را همواره نجات بخش بشر می داند که در روزگار بلا راهگشاست. از آنجایی که غزلیّات حافظ، عرصه نمودِ عناصر نظریه بهزیستی است که در این پژوهشِ میان رشته ای بدان پرداخته شده است، موجب توجه بر اندیشه های سازگاری حافظ و سلیگمن در مقوله شادی، شکوفایی و ضرورت هایِ تلاش انسان برای دستیابی به کمال، می شود.
فرایند ارتباطات غیرکلامی در مراثی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
41 - 58
حوزه های تخصصی:
مراثی خاقانی از تشخّص منحصربه فردی در گونه مرثیه سرایی ادب فارسی برخوردار است؛ این مراثی سرشار از زبان تصویری و کنش های تعاملی گوناگونی با مخاطب است که بر لحن غنایی و جنبه اثرگذاری شعر افزوده است. سهم بسیاری از غنا در مرثیه های خاقانی، برخاسته از فرایند ارتباطات غیرکلامی است که با توانمندی های هنری و کلامی خاقانی در بافت این شعر القاء شده است؛ مساله اصلی تحقیق حاضر، بررسی انواع ارتباطات غیرکلامی موجود در مرثیه های خاقانی و تحلیل زیرساخت های اَشکال این ارتباطات در عاطفی تر شدن مراثی خاقانی بوده است. برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی و استدلالی استفاده شده است؛ جامعه آماری این تحقیق، اشعار رثایی خاقانی بوده است و از انجام آن، این نتایج به دست آمد: فرایندهای ارتباطی غیرکلامی در مراثی خاقانی در شاخه های اصلی اندامی (27%)، محیطی (%23)، چهره (20%)، حرکتی (18%) و موسیقایی (12%) و اغلب متأثر از باورهای عامیانه و فرهنگی و اسطوره ای، سنت های ادبی و نیز نیازهای روحی و روانی انسان است. پیوند بین ارتباطات غیرکلامی با متن شعر به روش های تأکید (50%)، تکمیل (30%) و جایگزینی (20%) صورت گرفته است که موجب تقویت بار عاطفی، جانداری تصاویر شعری، تازگی و پویایی زبانی و نیز تأکید و تشخّص لحن غنایی مرثیه های خاقانی شده است.
واژه سازی در مجموعه های طنز: موردپژوهی مجموعه شب های برره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابزار صرفی در زبان یکی از ابزارهای مهم در آفرینش طنز کلامی است. در این راستا استفاده آگاهانه از فرایندهای ساخت واژه در کنار عوامل دیگر، جذابیت هنری آثار طنز را دوچندان می کند. پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی در یک گونه زبانی ساختگی در مجموعه طنز شب های برره می پردازد. این مجموعه از نظر ابداعات و نوآوری های زبانی نسبت به سایر مجموعه های طنز در دو دهه اخیر بسیار شاخص است. عامل اصلی خنده و طنز در این مجموعه طنز کلامی است که واژه سازی در آن نقش مهمی ایفا می کند. برای انجام این پژوهش 355 داده از مشاهده 90 قسمت این مجموعه استخراج و در چارچوب بوی (2007) دسته بندی شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای واژه سازی و واژه آفرینی در این مجموعه از الگوهای جهانی پیروی کرده اند. سرواژه سازی و پسین سازی کم ترین میزان کاربرد (2/. درصد) و فرایند ابداع (28/20درصد) بیشترین میزان کاربرد را داشته اند و میزان کاربرد فرایندهای غیرصرفی (83/60 درصد) در این مجموعه از فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی بیشتر بود.
مواجهه نظام دانایی ایرانی یونانی در روایت های مده آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
155 - 185
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایش نامه مده آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
مردم نگاری آیین ازدواج در جنوب استان فارس (مطالعۀ موردی: علامرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۹۸-۱۶۵
حوزه های تخصصی:
آیین ازدواج از نخستین مراحل تا پایان جشن عروسی مجموعه ای از مراحل و عناصر را در خویش دارد. این آیین در فرهنگ عامه کشور ما با وجود همانندی ها، تفاوت هایی نیز دارد. استان فارس به ویژه مناطق جنوبی آن، مجموعه ای متنوع از فرهنگ ها، آداب و رسوم را در خود دارد که با وجود اشتراک با دیگر نقاط کشور، تفاوت ها و زیبایی های ویژه ای نیز دارد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل ویژگی های فرهنگی و بومی آیین ازدواج، بر مبنای مردم نگاری است که به روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از بزرگ سالان و آگاهان بومی، به توصیف و تحلیل آیین ازدواج در علامرودشت (در جنوب استان فارس) پرداخته است. همچنین از زاویه «آیین های گذر» نیز برخی از مراحل تحلیل شده است. مراسم عروسی در علامرودشت از سنت هایی است که همچنان نشانه هایی از پای بندی به رسوم و میراث پیشین، در آن مشاهده می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرایند ازدواج از انتخاب همسر تا پایان عروسی در این منطقه شامل مجموعه ای است که شادابی، همکاری گروهی، مشورت، احترام به بزرگ ترها، تأثیر مذهب و باورهای دینی، باورهای بومی، بازی های محلی، اشعار متنوع و موسیقی، همدلی، شور و شادی مهم ترین عناصر بومی و فرهنگی در مراحل مختلف آن است.
بررسی و تحلیل اندیشه پایداری در متون منثور عرفانی از قرن پنجم تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
27 - 60
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجّه در متون عرفانی، بررسی روابط عرفا با حاکمان زمانه و چگونگی برخورد با آنان است. در بادی امر به نظر می رسد که عرفا با سیاست بیگانه اند و عرفان که از مقوله معنا، کشف و شهود، خلوت و خلسه است، با سیاست که پدیده ای بیرونی، عمومی، اجتماعی و مرتبط با زندگی و معیشت انسان هاست؛ قابل جمع نیست و رابطه ای بین معنویت گرایی و عرفان با سیاست ورزی وجود ندارد. بررسی متون عرفانی نشان می دهد که علاقه مندی عارفان به سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت او که به گونه ای با شیوه اداره کشور مرتبط است، آنها را به واکنش در برابر سیاست و حکومت واداشته است. بسیاری از بزرگان عرفان در آثار خود به پایداری سیاسی پرداخته و دیدگاه خود را نسبت به مسائل سیاسی و گردانندگان حکومت بیان نموده اند. مؤلّفه هایی چون: توصیه حاکمان به عدالت ورزی، ستم ستیزی، انتقاد از حاکمان، حق گویی در برابر حاکمان ظالم و پایداری در برابر قدرت های حاکم، بیانگر نقد و اعتراض به رفتار حاکمان و پایداری سیاسی عرفا می باشد.
کارکردهای سنت گفت وگو در داستان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب عامه در جایگاه یکی از بخش های مهم فرهنگ عامه، علاوه بر جنبه های عمومی و هنری خود، نقش مؤثری در شکل گیری ادبیات جدی آن جامعه و بیش از هر عنصری، در اصالت آثار هنرمندان آن نقش دارد. ذهن هنرمند به عنوان فردی پرورش یافته در فرهنگ بومی یک اجتماع لبریز از وجوه مختلف ادب عامه است و به کارگیری و احضار آن ها در آثار هنری فردی، روحی تازه و عمیق و ژرف به اثر می بخشد. هرچند درمورد وجوه مختلف فرهنگ عامه و حتی ادب عامه در آثار مختلف بحث شده، اما کارکردها و جنبه های هنری آن کم تر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی (از نوع مطالعه موردی) انجام گرفته، بررسی وجوه زیباشناختی سنت های گفت و گوی عامه در داستان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی است. وی توانسته جنبه های وسیع این نوعِ ادبیات ازجمله: کاربرد حکایات، ضرب المثل ها، کنایات، بوم سروده ها و واسونک های بومی را در ایجاد لحن مناسب، تصویرپردازی، فضاسازی، ایجاد رابطه بینامتنی و ساخت پشتوانه و بستر فرهنگی متناسب با موضوع به کار گیرد تا جایی که بخشی از وجوه اثرگذاری، ادبیت و ژرفای فرهنگی این داستان، برخاسته از کاربرد هنرمندانه ادب عامه به خصوص سنت های گفت وگو در آن است.
تحلیل الگوهای پایداری در اشعار حماسی بختیاری و بویراحمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
1 - 26
حوزه های تخصصی:
از جمله راه های شناخت مبانی فرهنگ پایداری و آموزش آن، انجام مطالعات علمی در حوزه فرهنگ و ادب عامه است. علی رغم وجود مؤلفه های ادبیات پایداری ازجمله ستایش واقعه کربلا، دفاع از وطن، ستایش قهرمانان و شهیدان، مبارزه با ستمگری و... در اشعار حماسی بختیاری و بویراحمدی، هدف این پژوهش، تحلیل الگوهای پایداری به عنوان یکی از مولفه های ادب پایداری در اشعار حماسی بختیاری و بویراحمدی است. اشخاص اساطیری (کیخسرو، بهرام، آرش کمانگیر و...)، حماسی (رستم، سیاوش و...) و تاریخی (آریوبرزن و...) در اشعار حماسی بختیاری و بویراحمدی وجود دارند که از آنان به عنوان الگوهای پایداری یاد می شود. روش جمع آوری داده های پژوهش، بر پایه مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل آن ها، به صورت محتوای کیفی انجام شده است. پس از بررسی ها و تحلیل های انجام شده می توان گفت که شخصیت های الگودهنده به مبارزان برای تحریک، تشویق و حضور در میدان های نبرد در اشعار حماسی بختیاری و بویراحمدی، بیشتر اساطیری و حماسی هستند که خود از شاهنامه فردوسی به نوعی وام گرفته شده اند. علاوه بر این، در بیشتر اشعار سروده شده، پیوند عمیقی میان شخصیت های اساطیری، تاریخی و قهرمانان قومی بختیاری و بویراحمدی برقرارشده است که درواقع القاکننده روحیه پیروزی و الگوگیری از اساطیری ایرانی است.
آسیب شناسی علمی پژوهش های ادبیات پایداری بر مبنای دیدگاه استادان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
61 - 95
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی علمی پژوهش های ادبیات پایداری از ضرورت های این حوزه است که می تواند در شناسایی مسائل و ضعف های علمی، دستیابی به راهکارها و سیاست های پژوهش محور در این عرصه کارساز باشد. روش تحقیق این پژوهش اکتشافی بوده است. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته از یازده تن از استادان و صاحب نظران گردآوری و برای تحلیل آن ها از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.دیدگاه مصاحبه شوندگان به مسئله شناسی در ادبیات پایداری به 5 مقوله تقسیم شد. این مقولات عبارتند از: تفکیک سؤال و مسئله در پژوهش های علمی؛ تضاد بین ذهن و عین به عنوان منشأ شکل گیری مسئله؛ شکل گیری مسئله فارغ از تعصب و تقیّد؛ اصالت دادن به روش علمی؛ به روز شدن مسائل حوزه ادبیات پایداری و ژرف نگری در آن ها.آسیب های حوزه پژوهش در دو سطح و هر یک در چهار بعد طبقه بندی شد: 1. آسیب های علمی و پژوهشی شامل: سرمایه انسانی؛ مسئله شناسی؛ مباحث نظری و روش شناسی. 2. آسیب های ساختاری و سازمانی شامل: غلبه نگاه سیاسی و ایدئولوژیک، ضعف در سیاستگذاری، مسائل اقتصادی و مدیریت ناکارآمد.به منظور رفع مشکلات در هر دو سطح، راهکارهایی از سوی مصاحبه شوندگان ارائه شد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:تعیین سیاست ها، دستورالعمل ها و نقشه راه؛ شناسایی نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها از طریق انجام پژوهش های بنیادی و وضعیت سنجی، تشکیل بانک اطلاعات و شبکه سازی فعالان و علاقه مندان این حوزه، گسترش ارتباطات ملی و فراملی با برگزاری همایش و ... .
نمودها و خویشکاری فرّه در اقتباس های محمّدرضا یوسفی از شاهنامه با رویکرد بوم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرّه یکی از مفاهیم اسطوره ای است که رابطه انسان و طبیعت را به خوبی نمایان می کند. این نیروی اَهورایی که به باور انسان های دوره اسطوره ، در همه موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاری های خود می شود.در شاهنامه فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جانوری همراه است و هم گامی انسان و طبیعت را در دوره اسطوره ای در جهت برقراری نظم و نجات طبیعت از سلطه ضدّ طبیعت آشکار می سازد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به کنش گری های فرّه با نمودهای جانوری پرنده (سپیدا) و برّه (فرهان) در ایجاد نظم، نجات انسان و طبیعت از تسلّط ضدّ طبیعت (دیوان، خشک سالی، سرمای سخت و...) با اقتباس محمّدرضا یوسفی از شاهنامه فردوسی برای کودکان و نوجوانان می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که یوسفی با رویکردی زیست محورانه، نمادهای جانوری فرّه را در ساحتی اسطوره ای برای مخاطبان خود بازنمایی کرده است. بنابراین، فرّه در این آثار بخشی از طبیعت است که با مقابله با شرور و برگرداندن نظم گیتی، هم زمان به بقای انسان و ناانسان یاری می رساند. نقش فرّه بعدها در ادوار تاریخی تغییر می یابد و در خدمت نظم سیاسی و اجتماعی قرار می گیرد.
تحلیل کارکرد عاطفی تصاویر در شعر غنایی معاصر(مطالعه موردی: غزل ها ی شهریار و ابتهاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
153 - 170
حوزه های تخصصی:
تصاویر شعری با گذر از سنت به مدرنیته، ماهیت و کارکردهای تازه ای یافته است. تا دوره مشروطه، تصاویر اغلب جنبه وصفی و جمال شناسانه دارد. از دوره مشروطه به دنبال دگرگونی در شعر فارسی، کارکرد تصاویر متحول شده است. با ورود رمانتیسم، خودآگاهی شاعران نسبت به جایگاه اجتماعی خود، اهمیت یافتن حقوق فردی و اجتماعی، بروز فردیت شاعرانه و عوامل دیگر، تصاویر شعری، واسطه ای برای بیان عواطف فردی و اجتماعی شده است. در شعر غنایی معاصر، روح تصاویر رمانتیک به قالب های شعر نو محدود نمی شود. حتی ویژگی ها و کارکردهای تصاویر رمانتیک با شعر برخی از غزل سرایان عجین شده است. شهریار و ابتهاج از جمله شاعران نیمه سنت گرا هستند که کارکردهای نوین تصاویر در شعرشان به وفور یافت می شود. این موضوع، شعر این شاعران را به لحاظ همزادی تصویر با عاطفه و تأثیر در احساس مخاطب متمایز می نماید. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این پرسش است که کدام کارکردهای عاطفی تصاویر رمانتیک در اشعار غنایی دو شاعر برجسته معاصر، حضور پررنگ تری دارد. بررسی آثار این دو شاعر، آشکار می کند، کارکردهایی مانند: تأثیر در احساس، همزادی با احساس و معنی و دلالت ضمنی برجستگی دارد. روش پژوهشی مقاله، توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ا ی است.
نقد و بررسی ساختار، زبان، بلاغت و محتوای گاگریوه های بختیاری (گونه ای از اشعار عامّه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گاگریوه اصطلاحی است برای گونه ای از سوگ سروده های بختیاری . بختیاری ها به سوگ سروده های خود «گاگریوه»، «سرو» یا «دندال» می گویند. این اشعار مانند بسیاری از اشعار عامّه، ساده و بی تکلّف اند؛ سراینده مشخّصی ندارند و زنان اولین سرایندگان آن هایند. با اینکه این اشعار، در میان بختیاری ها از قدمت و محبوبیّت فراوانی برخوردارند، به صورت چندجانبه نقد و بررسی نشده اند. در این مقاله این اشعار با روش تحلیل محتوا، رویکرد توصیفی تحلیلی نقد و بررسی شده اند. داده ها به صورت میدانی در قالب پانزده نمونه (675 بیت)، از سه شهرستان اَردل، کوهرنگ و لردگان واقع در استان چهارمحال و بختیاری جمع آوری شده اند. در این مقاله به طور خلاصه مشخص شده است که گاگریوه های بختیاری نوعی شعر روایی توصیفی اند که گفت وگو وار از زبان خواننده به نیابت از خود، خانواده و متوفا بیان می شوند. از آنجا که اغلب آن ها به صورت دوبیت دوبیتی (دوگانی) تنظیم شده اند، می توان قالب آن ها را دوگانی نامید. وزن در آن ها هجایی است. از نظر صنایع ادبی، تشبیه، استعاره و کنایه بالاترین بسامد را دارند. در حجم نمونه (675 بیت) 68 تشبیه، 45 استعاره و 50 کنایه به دست آمد. در اغلب این آرایه های ادبی، سادگی و ملموس بودن آشکار است. این اشعار از نظر زبانی دربردارنده مجموعه بزرگی از واژگان، ترکیبات و اصطلاحات زبان لری بختیاری اند. از نظر محتوا، دارای محتوایی چندوجهی اند؛ در آن ها هم به دنیا توجه می شود و هم به آخرت. سن، جنس، شغل، موقعیت و چگونگی مرگ متوفا بخش دیگری از محتوای این اشعار را تشکیل می دهد. صبغه محلی در این اشعار قوی است و برخی از نگرش های مردم بختیاری را ازجمله ترسناک و مذموم بودن مرگ، باور به قیامت و چالش با آسمان و فلک در این اشعار می توان دید.
آیین «یُوار» در بین اقوام تات، ترک، ترکمن و کرمانج خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۵۱
۱۷۱-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه اقوام ایرانی دنیایی رمزآلود است که بررسی محتوایی ظرایف آن می تواند چشم انداز های تازه ای به دنیای مردم شناسی و جامعه شناسی بگشاید. در پژوهش پیش رو کوشش می شود با بیان عناصر فرهنگی و اعتقادات مرسوم در میان اقوام استان خراسان شمالی، به تبیین و تحلیل یک آیین محلی با نام «یُوار» در بین چهار قوم تات، ترک، ترکمن و کرمانج با بهره گیری از شیوه مبتنی بر مصاحبه با پژوهشگران حوزه فرهنگ عامه خراسان شمالی و گویشوران موثّق و منابع مکتوب پرداخته شود تا ضمن معرّفی این آیین و آداب مربوط به آن، شباهت ها و تفاوت ها در نحوه برگزاری، موارد کاربرد و پیامدهای آن در بین چهار قوم مذکور مشخّص شود. حاصل این بررسی نشان می دهد که آیین یُوار در گذشته تقریباً با شیوه های یکسان و با اندکی تفاوت در مراسم های گروهی نظیر درو کردن و جمع آوری محصولات کشاورزی، خانه سازی، پشم چینی گوسفندان، قالی بافی و... در بین اقوام مذکور انجام می شده است. از پیامدهای مهمّ این آیین علاوه بر تعاون و همکاری می توان به ایجاد حسّ همدلی و نوع دوستی در بین مردمان این خطّه، افزایش درک، ابراز شادی و محبّت به هم نوعان اشاره کرد. درواقع این آیین نشان دهنده همدلی و ایثار بین افراد این اقوام بوده است، زیرا از تمامی اقشار جامعه به خصوص جوانان با توجّه به مهارت و نیروی جسمانی که داشتند، در آن حضور داشتند. این آیین تا دهه 1350 رونق داشته، امّا به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی، تغییر نسل ها و مشکلات مالی ای که برای مردم به وجود آمده، باعث کم رنگ شدن و درنهایت از بین رفتن آن شده است.
روان اسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعه موردی؛ اسطوره سنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
135 - 166
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطوره سنجی نویسنده یا الگوی اسطوره ایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سه گانه اسطوره شناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهم ترین اثر هنرمند و تشخیص خرده اسطوره کانونی آثار وی به انجام رسید. روان سنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خرده اسطوره یافت شده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی حرفه ای هنرمند و تشخیص عقده شخصی نویسنده) و کنار هم گذاری مجموعه یافته ها، به کشف اسطوره شخصی و فراشخصی هنرمند نائل می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خرده اسطوره کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقده شخصی وی نیز تثبیت شدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطوره شخصی او ایزدبانو آناهیتا است.
تحلیل تصاویر انسان گونه انگارانه و درون مایه آن ها در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا جدای از زیبایی ها و جذابیت های ادبی، دارای مفاهیم ژرفی است که پس از قرن ها، همچنان با معیارهای فکری امروز قابل سنجش است و به همین دلیل هنوز تازگی دارد و کهنگی نمی پذیرد. بی تردید یکی از ژرف ترین مفاهیم مثنوی، مفهوم انسان است. انسان در مثنوی، با اعتبارهای مختلف، شئون و وجوه گونه گون دارد. گاهی ضعیف، خوار و ناتوان است، ولی با این همه مغرور و سرکش و طاغی و گاهی وجهی خداگونه دارد و تاج کرامت بر سر او نهاده می شود و عالَم در او، مُنطَوی. اما آنچه مهم است، این است که این هردو شأن، مبنای تصویرگری های انسان گونه انگارانه از خدا، جهان، امور اُلوهی و طبیعی است. پژوهش حاضر با تأملی در ریشه ها و زمینه های انسان گرایی و انسان گونه انگاری در قلمروهای مختلف، به روش توصیفی تحلیلی به «تحلیل تصاویر انسان گونه انگارانه و درون مایه آن ها در مثنوی مولانا» پرداخته است. این تحقیق نشان می دهد که چگونه معرفت و شناخت و زبان و بیان و تخیل آدمی، همواره دچار انسان گونه انگاری است حتی آنگاه که از «تنزیه» سخن می گوید.