حماسهء گیلگمش که اصل سومرى اما روایت بابلى دارد از ترجمهء زبانهاى اروپایى از لوحه هاى سنگى آن به زبان فارسى برگردانده شده است و در قالب چند ترجمهءکامل یا تلخیص به دست ما رسیده است. هر چند سیر اصلى داستان یک روایت دارد اما در بسیارى موارد مطالبى متفاوت در بعضى از روایات بیان شده است. در این تحقیق به تمام جزییات نمى پردازیم زیرا توضیحات برخى موارد تأثیرى عمده در فهم اصل داستان ندارد اما در مواردى دیگر بر تفسیر آن تأثیرى مستقیم مى گذارد. مثلأ وجود یک آیین مانندکشتى یا قربانى و نحوه آن کاملا بر باورهاى صاحبان آن اساطیر مبتنى است. در این مقاله سعى شده است تا ضمن بیان شواهد تعدد روایت و دلایل آنها، دربارهء صحت و سقم آنها داورى شود و ارزش کار در آن است که محققان حماسه گیلگمش را از داورى یک جانبه برحذر مى دارد. مبناى تحقیق کتاب (ANCIENT NEAR EASTERN TEXT’S BY JAMES B.PRINCHARD) متون شرق نزدیک باستان از جیمز. ب پیچارد) مى باشد، علاوه بر آن از چند ترجمهءکامل و ملخص استفاده شده است.
داستان اسکندر با آنکه اساس تاریخ معین و صریح دارد، با افسانه های عجیب آمیخته شده است که برخی از آنها تنها صورت عجایب و خرافات دارد و برخی هم از عناصر حماسی است که بتدریج در آنان راه یافته است. این داستان در میان بعضی از ملتها و ادبیات کشورها، از جمله ادبیات یونانی و عربی و ایرانی و ... وارد شده است.
فردوسی با عنایت به شهرت اسکندر و داستان وی و آمیختگی آن با قصه ها و افسانه های ملی، بناچار در شاهنامه خود حکایت او را می آورد و بعضی افسانه های آن را نیز می پذیرد. نظامی گنجوی، در آخرین مثنوی پنج گنج خود داستان اسکندر را در دو بخش شرفنامه و اقبالنامه نقل کرده، بویژه اینکه علاوه بر تقلید از فردوسی، با به کار گیری اصطلاحات علمی، و لغات و ترکیبات عربی و افکار فلسفی و ... چهره ای دیگر بدان داده است.
کالیستین، مورخ و فیلسوف یونانی که از رفقای دوران تحصیل اسکندر بود، تاریخی در باب فتوحات وی نوشته بود، اما چون حاضر نشد رفتارهای او را خوب جلوه دهد و از وی تعریف و تمجید کند و او را به پایه یکی از خدایان برساند، اسکندر بر او خشم گرفت و او را به زندان انداخت و کالیستین در همانجا مرد؛ اما در قرنهای بعد، کتابی رمان گونه ساخته آمد که در قرن هفتم میلادی، از یونانی به پهلوی و از پهلوی به سریانی و سپس به زبانهای عربی و فارسی ترجمه گردید. بین متن عربی قصه اسکندر و روایت و متن فارسی منثور شباهت هایی است بین متن فارسی منثور و اسکندر نامه نظامی نیز تفاوتها و شباهت هایی وجود دارد که در این مقاله بدانها پرداخته و سعی شده است تا بخشی از این وجوه اشتراک و افتراق به منظور آشنایی بیشتر با این دو متن منظوم و منثور نشان داده شود
خواجوی کرمانی یکی از چهره های برجسته در عرصه ادب فارسی و غالب اشعارش گواه قدرت و مهارت وی در شاعری است. وی پدیدآوردنده مثنوی هایی است به تقلید از بعضی شاعران پیشین و بخصوص نظامی گنجوی و از آن میان مثنوی همای و همایون است که از منظومه های غنایی و بزمی به شمار می رود. این منظومه غنایی است نظیره ای بر خسروشیرین و مشتمل بر 4435 بیت است، تاثیرپذیری خواجو را از داستان سرای گنجه هم در حوزه محتوا و هم در عرصه زبان و تصویرهای شاعرانه به خوبی نشان می دهد. این مقاله بر آن است که پس از معرفی اجمالی مثنوی همای و همایون به بررسی ارتباط آن با خسروشیرین بپردازد و گوشه هایی از تاثیرپذیری خواجو از نظامی را نشان دهد.
افراسیاب، شاه پهلوان نامدار تورانی و بزرگترین دشمن ایرانیان در شاهنامه در دورهای تقریباً سیصد و بیست ساله است که در منابع اساطیری - حماسی ایران مانند اوستا، متون پهلوی و آثار عربی و پارسی از او در کنار شهریاران و یلان ایراان زمین به تفصیل و اختصار سخن رفته است.