فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳٬۱۳۲ مورد.
تعیین مزیت نسبی و ساختار بازار صادرات جهانی گیاهان دارویی ( مطالعه موردی: رازیانه، بادیان، انیسون و گشنیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بمنظور کاهش آسیب پذیری اهداف توسعه اقتصادی، گسترش صادرات غیرنفتی و تنوع بخشیدن به درآمد های صادراتی کشور ضرورت دارد. نظر به اهمیت گیاهان دارویی در صادرات غیرنفتی کشور این پژوهش با هدف تعیین مزیت نسبی و تحلیل ساختار بازار صادرات جهانی گیاهان دارویی انجام شده است. دوره مورد مطالعه این پژوهش 2011-2000 می باشد. بمنظور تعیین مزیت نسبی کشورهای صادرکننده گیاهان دارویی از دو شاخص مزیت نسبی آشکار شده و مزیت نسبی آشکار شده متقارن و برای تعیین ساختار بازار صادرات جهانی گیاهان دارویی از دو شاخص نسبت تمرکز و هرفیندال استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دادند از بین کشور های صادرکننده گیاهان دارویی کشورهای سوریه، افغانستان، ایران، هند، مصر، بلغارستان، مراکش، مقدونیه و ترکیه دارای مزیت نسبی بالاتری نسبت به سایر کشورهای جهان می باشند. افزون بر این، نتایج نشان دادند طی سال های مورد مطالعه مزیت نسبی ایران ثبات لازم را نداشته و همیشه در نوسان می باشد. نتایج مربوط به ساختار بازار نشان دادند که بازار صادرات جهانی گیاهان دارویی طی دوره مورد بررسی از سه نوع رقابت انحصاری، انحصار چندجانبه بسته و باز پیروی می کند. کشور ایران در مقایسه با کشورهایی که سهم ناچیز از صادرات جهانی را دارند، دارای قیمت صادراتی پایینی می باشد که دلیل این امر ضعف در فرآیند بازاریابی جهانی می باشد. لذا ارتباط با بازارهای نو، دسترسی به بازارهای مطمئن خارجی و در پیش گرفتن سیاست ایجاد تنوع در بازارهای هدف صادراتی و کاهش تمرکز روی تعدادی بازار محدود، می تواند مزیت نسبی و قیمت صادراتی ایران را بهبود ببخشد.
الگوی رقابت پذیری صادرکنندگان برتر جهانی پسته در بازارهای واردکننده ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با استفاده از شاخص های مزیت رقابتی(مزیت صادراتی، مزیت تجاری و رقابت پذیری) و شاخص های ساختار بازار (نسبت های تمرکز و هرفیندال- هیرشمن) به بررسی رقابت پذیری ایران و رقبای صادراتی آن در کشورهای واردکننده پسته ایران در دوره زمانی 2011-1997 پرداخته است. براساس نتایج، ایران در بازار جهانی با وجود داشتن مزیت صادراتی و تجاری بیشتر در مقایسه با دیگر رقبا، با رشد منفی روبرو بوده است. همچنین مهم ترین رقیب صادراتی ایران در بازارهای هدف، کشور آمریکا است. زیرا از ده شاخص بررسی شده در این زمینه، هشت شاخص نشان دهنده رقابت روزافزون آمریکا با ایران در بازارهای واردکننده پسته ایران است. شایان ذکر است، با توجه به همبستگی منفی مزیت صادراتی آمریکا و هنگ کنگ با ایران، هرگاه ایران به هر دلیلی سهم بازاری خود را از دست بدهد، پسته صادراتی این دو کشور جایگزین آن می شود. تحلیل رفتار رقابتی صادرکنندگان برتر در بازارهای وارداتی پسته گویای آن است که فعالیت بازاری رقبای ایران در کشورهای حوزه خلیج فارس کمتر بوده است که با توجه به مسافت جغرافیایی اندک ایران با آنها، فرصتی مناسب برای توسعه بازار این محصول در این کشورها به شمار می آید. براساس نتایج، پیشنهاد می شود، به منظور بازیابی قدرت تجاری ایران در بازار پسته، سیاست های تجاری کشورهای رقیبی که ارتباط همبستگی منفی نیز با مزیت صادراتی پسته ایران داشته اند (بویژه آمریکا) در بازارهای هدف همواره مورد بررسی قرار گیرد و همچنین با شناسایی سلیقه و استانداردهای بهداشتی بازارهای اروپایی، ضمن اعمال تمهیدات لازم برای بهبود روابط اقتصادی با این منطقه و لغو تحریم های تجاری، سهم صادراتی کشور را در بازار جهانی افزایش داد.
بررسی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت آزادسازی تجاری بر تابع واردات گندم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور تعیین اثرات آزاد سازی تجاری بر تابع واردات محصول گندم ایران با استفاده از داده های سری زمانی 1357تا 1387 که ازمنابعی مانند آمارنامه های سالانه کشاورزی و هواشناسی، اداره گمرک و بانک مرکزی ایران بدست آمده، انجام پذیرفته است. در این مطالعه ابتدا شاخص آزادسازی محصول گندم با استفاده از معیار سطح تجارت بین المللی (LIT) سنجیده شده و سپس آثار LIT بر تابع مذکور بررسی شده است. به منظور بررسی روابط کوتاه مدت و بلند مدت بین متغیرهای تابع، از مدل خود توضیح با وقفه های گسترده (ARDL) و مدل تصحیح خطا (ECM) بهره گیری شده است. برآورد تابع واردات گندم نشان داد، با آزادسازی تجاری تقاضا برای واردات افزایش می یابد؛ این افزایش در بلندمدت بیشتر از کوتاه مدت است. پیشرفت تکنولوژی باعث کاهش تقاضا برای واردات گندم هم درکوتاه مدت و هم در بلندمدت خواهد بود.
بورژوازی ملاکان
کشاورزی ژاپن
XML تعیین درجه ی توسعه یافتگی کشاورزی شهرستان های استان فارس با استفاده از روش تاکسونومی عددی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً سطح توسعهیافتگی بخش کشاورزی یک منطقه در مناطق مختلف آن یک سان نیست، و در واقع در این زمینه نبود تجانس و ناهمگنی به چشم می خورد. این امر ضرورت مطالع ی ه روند توسعهیافتگی را در میان بخش های یک منطقه اجتناب ناپذیر می سازد.شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعهیافتگی مناطق مختلف نخستین گام در فرآیند برنامه ریزی و توسعه ی چونین مناطقی به شمار می رود. هدف کلی این مقاله تعیین سطوح توسعهیافتگی کشاورزی شهرستان های استان فارس از روش تاکسونومی عددی است. برای دستیابی به این هدف از 10 شاخص اصلی کشاورزی برای رتبه بندی شهرستان های استان استفاده گردید. آمار و اطلاعات این مطالعه از آمارنامه های کشاورزی استان و سال نامه ی آماری سال های 1382- 1386 به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد که شهرستان های خرم بید، ارسنجان، مهر، و سپیدان نسبت به دیگر شهرستان ها درجه ی توسعهیافتگی بالاتری دارد و شهرستان های کازرون، لامرد، و قیروکارزین رتبه ی پایین تری دارند. شهرستان فراشبند نیز به علت ناهمگن بودن نسبت به شهرستان های دیگر حذف گردید. در نهایت راه کارهایی برای توسعه ی بخش کشاورزی شهرستان های مختلف داده می شود.
بررسی نظام تعرفه بخش کشاورزی ایران طی دوره 1361 ـ 1382(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعرفه از مهمترین و متداولترین ابزارهای کنترل مرزی در کلیه کشورهای جهان محسوب می شود. در ایران این ابزار بر اثر سیطره ساختار دولتی تجارت، انواع ابزارهای غیر تعرفه ای و سیاستهای ارزی مغفول مانده است. تعامل و گسترش مناسبات با اقتصاد جهانی نیازمند شفافیت، پایداری و انعطاف پذیری رژیم تجاری و نظام تعرفه کشور است. دستیابی به این خصوصیات طراحی یک نظام نوین و بهینه تعرفه کشاورزی را ضروری ساخته است. به منظور طراحی بهتر نظام نوین تعرفه کشاورزی ارزیابی ساختار و وضعیت گذشته نظام تعرفه کشاورزی بسیار موثر است. تحقیق حاضر به منظور شناخت نقاط ضعف و کاستیهای نظام فعلی و وضعیت موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای در سالیان گذشته صورت گرفته است. در تحقیق حاضر برای اولین بار سعی شده است موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای محصولات کشاورزی مشمول موافقتنامه کشاورزی سازمان جهانی تجارت طی دوره 1361-1382 بررسی شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که به رغم سطح بالای تعرفه محصولات کشاورزی، این ابزار قادر به حمایت موثر از تولیدات داخلی نبوده است. از دیگر نتایج تحقیق حاضر می توان به اتکای رژیم تعرفه ای به تصمیمات کوتاه مدت سالانه، استفاده نامناسب ابزارهای تعرفه ای و غیر تعرفه ای در کنار یکدیگر، شکاف زیاد بین تعرفه اسمی و وزنی و تک ابزاری و انعطاف ناپذیر بودن نظام تعرفه بخش کشاورزی اشاره کرد.
عوامل موثر بر گرایش کشاورزان نسبت به بهرهمندی پیشبینیهای جوی (مورد: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشورهای در حال توسعه، یعنی جایی که پذیرش فناوریهای جدید برای خنثیسازی اثرات گوناگون تغییر شرایط محیطی بسیار کند است؛ افزایش تقاضا برای اطلاعات جوی بیشتر مطرح است. از این رو کشاورزان برای تصمیمات عملی به اطلاعات جوی نیاز دارند. هدف این تحقیق تعیین عوامل موثر برگرایش کشاورزان استان گلستان نسبت به بهرهمندی پیشبینیهای جوی بوده است. روش تحقیق توصیفی و ازنوع پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کل بهرهبرداران استان گلستان به تعداد 130000 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای تعداد 322 نفر از آنان انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمعآوری گردید و با استفاده از نرمافزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی پرسشنامه از طریق اعضای هیات علمی ترویج کشاورزی و متخصصان هواشناسی بدست آمد. محاسبه قابلیت اعتماد آن از روش آلفای کرونباخ با تکمیل 30 پرسشنامه انجام شد که مقدار آن برای بخشهای مختلف پرسشنامه 80/0، 85/0 و 90/0 بوده است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد بین عملکرد محصول گندم، اعتقاد زارعان به تغییر وضعیت آب و هوای محل سکونت طی سالهای گذشته، اعتقاد زارعان به تغییر وضعیت آب و هوای دنیا طی سالهای گذشته، اعتقاد زارعان به گرم شدن آب و هوای جهان و گرایش آنان نسبت به بهرهمندی پیشبینیهای جوی رابطه مثبت و معنیداری با اطمینان 99 درصد و بین سطح اراضی ملکی، کل هزینه کشت و کار و کل درآمد کشت و کار زارعان در سال گذشته و گرایش آنان نسبت به بهرهمندی پیشبینیهای جوی رابطه مثبت و معنیداری با اطمینان 95 درصد اطمینان وجود دارد. توجه به ارایه پیشبینیهای قطعی به کشاورزان و توجه بیشتربه تدارک اطلاعات هواشناسی در زمینههایی چون مقدار بارندگی، تعداد روزهای آفتابی و مقدار پوشش ابر از جمله پیشنهادهای این مطالعه است.
بررسی دسترسی به وام گروههای فقیر در مناطق روستایی استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، عوامل مؤثر بر دسترسی به وام از بانک کشاورزی توسط کشاورزان در مناطق روستایی در استان کهگیلویه و بویر احمد مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از مدل پروبیت طبقهبندی شده استفاده گردید. اطلاعات مورد نیاز این مطالعه با تکمیل پرسشنامه از 198 زارع در شهرستان بویراحمد که با روش نمونهگیری تصادفی ساده در سال زراعی 1384-1383 انتخاب شدند، جمعآوری گردید. سپس، با استفاده از بسته نرمافزاری LIMDEP 7.0، که مختص مدلهای با متغیرهای وابسته محدود است، مدل پروبیت طبقهبندی شده برآورد گردید. در این مدل متقاضیان اعتبارات بر اساس میزان وام دریافتی از بانک کشاورزی به پنج گروه تقسیمبندی گردید. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که درآمد کل، فاصله تا بانک، میزان تحصیلات، سطح زیرکشت، تعداد افراد خانوار و سن زارع از عوامل تاثیر گذار بر دریافت وام از بانک میباشد. در این خصوص بانک کشاورزی میتواند با مکانیابی مناسب در جهت افزایش و تجهیز مناسب شعبههای بانک در منطق مختلف روستایی و شناسایی گروههای هدف زمینه لازم را برای دسترسی کشاورزان کوچک و فقیر به اعتبارات خرد را فراهم نماید و موجب توزیع مناسب وام در گروههای مختلف کشاورزان گردد.