فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع تبیینی است و در آن به بررسی احساس امنیت زنان 29-15 ساله شهر تهران در دو بعد احساس امنیت در محیط خانواده و احساس امنیت در مکان های عمومی پرداخته می شود. در این نوشتار، با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و نمونه گیری تصادفی ساده با 384 نفر از زنان 29-15 ساله شهر تهران مصاحبه شده است و نتایج آماری آزمون ها نشان می دهد که متغیرهای احساس امنیت محل سکونت و احساس نظم اجتماعی تاثیر مثبت و مستقیم و متغیرهای پدرسالاری و خشونت خانگی تاثیر منفی و معکوسی بر احساس امنیت زنان دارند.
مقایسه نگرش زنان و مردان اصفهانی نسبت به دنیای عادلانه برای زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیرآموزش دلگرم سازی بر ارتقاء خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش دلگرم سازی بر ارتقاء خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار اجرا شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش موسسه خیریه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس، 28 نفر آنان انتخاب شدند و این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش، در معرض آموزش دلگرم سازی، در 10 جلسه120 دقیقه ای قرار گرفتند. دو گروه، قبل و بعد از مداخله آموزشی به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (شرر، 1982) و مقیاس تاب آوری (کانرو دیویدسون، 2003) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد. به این صورت که آموزش دلگرم سازی به طور معنی داری موجب افزایش میزان خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار در گروه آزمایش شده است. در نتیجه آموزش دلگرم سازی به عنوان یک مهارت، می تواند باعث ارتقاء خودکارآمدی عمومی و میزان تاب آوری زنان سرپرست خانوارگردد.
تحلیل تطبیقی رضایت مندی زنان از پارک های شهری پارک بانوان حجاب و پارک مختلط ملت (مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزیابی میزان رضایت مندی بانوان از پارک های بانوان و مقایسه آن با پارک های مختلط است. برای این مهم، پارک مختلط ملت و پارک بانوان حجاب در مشهد انتخاب شد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بود. ابزار گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای و پیمایش پرسشنامه ای بود. جامعه آماری کلیه زنان 15 سال به بالا و نمونه تحقیق برابر با 288 نفر بود. یافته ها نشان داد که نقش پارک های شهری به عنوان مهم ترین فضاهای شهری فقط بر کارکرد اکولوژیکی آن خلاصه نمی شود. کارکرد های تسکین و آرامش بخشی، کارکرد آموزشی فرهنگی، روان شناختی و فراغتی اجتماعی مهمترین کارکردهایی بودند که شهروندان از این فضاها انتظار داشته اند. بر طبق تحلیل یافته ها، رضایت مندی زنان از پارک بانوان حجاب مشهد اندکی بیش تر از پارک مختلط ملت بود، ولی تفاوت نمرات بین این دو پارک معنادار نبود. تحلیل نقش متغیرهای اجتماعی اقتصادی بر رضایت مندی از پارک های شهری نشان دادند که تفاوت ها بین گروه های مختلف سنی معنادار نیست. در خصوص نقش تحصیلات بررسی ها نشان داد که زنان با تحصیلات بیش تر و عالی نسبت به زنان دارای سطح تحصیلی پایین تر، رضایت مندی بیش تری از پارک های مختلط داشته اند. رضایت مندی زنان شاغل، محصلان و بازنشستگان در پارک بانوان، پایین تر از میانه نظری بود که نشان از فقدان رضایت آن ها از پارک بانوان دارد، در حالیکه رضایت مندی این سه گروه از پارک ملت که مختلط است، بالاتر از میانه نظری است.
زنان سرپرست خانوار و تنگناهای جامعه پذیری فرزندان (مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار از جمله گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند طلاق، فوت، اعتیاد و... قرار دارند. در بررسی های موجود، اغلب به وضعیت اقتصادی و رفاهی زنان سرپرست خانوار و همچنین وضعیت سلامت جسمی و روحی آنان پرداخته شده است؛ به همین علت از مسائل و مشکلاتی که این زنان در زمینه رشد و تربیت فرزندان با آن روبه رو هستند غفلت شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی تنگناهای زنان سرپرست خانوار در خصوص جامعه پذیری فرزندان است. روش تحقیق، پیمایشی است؛ جامعه آماری پژوهش، زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری تهران هستند و تعداد 328 نفر نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. براساس نتایج پژوهش، اندازه خطر افت و ترک تحصیلی بین فرزندان دختر خانواده های زن سرپرست فراوانی معناداری دارد. اما ناسازگاری اجتماعی، فقدان الگوی پدری و خلأ ارتباطی ناشی از آن و کنترل ناپذیری فرزندان دختر در چنین خانواده هایی فراوانی معناداری ندارد. بین متغیرهای زمینه ای زنان سرپرست، متغیر افزایش سن مادر با اختلال در جامعه پذیری کودکان ارتباط مستقیم دارد. اما بین متغیرهای تحصیلات و درآمد و تنگناهای جامعه پذیری فرزندان، ارتباط معناداری وجود نداشت.
جنسیت و اتوبیوگرافی: ظرفیت های بدیل روایت تجربه زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژانر اتوبیوگرافی در معنای متعارف آن، بیش از هر چیز بر شیوه ها و رویه های مقبول در روایت داستان زندگی ناظر است. به این ترتیب که این ژانر، فرم های قاعده مند و مشخصی را در زمینه چگونگی قوام دادن داستان زندگی تشویق می کند و از این طریق به طرد فرم های بدیل در این زمینه مبادرت می ورزد. بنابراین ژانر اتوبیوگرافی، در نهایت فشار هنجارینی را بر چگونگی قوام دادن داستان زندگی تحمیل کرده و از این طریق می کوشد تا شیوه های مقبول و مشروع را از انواع نامقبول آن تمیز دهد. این تشویق و طرد هنگامی واجد دلالت ها و پیامدهای معناداری می گردد که این واقعیت را مدنظر قرار دهیم که فرم متعارف در نهایت نوع مشخصی از سوژگی را امکان پذیر کرده و به تبع آن، انواع دیگری از سوژگی را محدود می کند. در همین راستا یکی از زمینه هایی که می تواند چنین غیبتی را به نحو معناداری نشان دهد، مقوله جنسیت و به طور مشخص تر، مقوله اتوبیوگرافی زنان است. ژانر اتوبیوگرافی در روند تاریخی قوام یافتن اش، در عمل اتوبیوگرافی زنان را خارج از چارچوب های متعارف و کانونی این ژانر قرار داده و در نتیجه تنها با تحمیل کردن غیبت بر این اتوبیوگرافی ها توانسته خود را به مثابه ژانری مشخص صورت بندی کند. بنابراین معرفی اتوبیوگرافی های زنان به عرصه ژانر، اصولاً در راستای متزلزل کردن مرزها و خودبسندگی های این ژانر عمل کرده و همزمان فرم ها و صور بدیلی را برای قوام دادن داستان زندگی امکان پذیر می کند. در این مجال تلاش می شود تا با تمرکز بر مجموعه ای از اتوبیوگرافی های دانشجویی و با ارائه سنخ شناسی و ذکر مهم ترین نمونه های هر سنخ، چگونگی تلاش این دانشجویان به منظور قوام دادن داستان زندگی و تجربه زنانه شان را نشان دهیم؛ تلاشی که بیش از هر چیز از رهگذر عدول از فرم متعارف اتوبیوگرافی صورت پذیرفته است.
بررسی عوامل مرتبط با میزان احساس امنیت اجتماعی شهروندان مورد مطالعه زنان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله امنیت از گذشته های دور، همواره یکی از دغدغه های اصلی انسان و جوامع بشری به شمار رفته و به اعتقاد برخی از دانشمندان این حوزه، دلیل اصلی دست شستن از آزادی و حیات طبیعی و تن دادن به زیست جمعی است. با ورود به هزاره جدید، جهان شاهد رشد جمعیت و شهرنشینی؛ به ویژه در کشورهای در حال توسعه بوده است. این روند موجب گسترش پیکره شهرها و شکل گیری الگوی جدیدی از شهرهای بزرگ شده است. ظهور چنین شهرهایی همراه با بروز مسائل مختلف شهری، از قبیل: گسترش حاشیه نشینی، افزایش جرایم اجتماعی و در مجموع، افزایش بی نظمی شهری و کاهش امنیت اجتماعی بوده، زنان در این مسائل اجتماعی دغدغه های خاص خود را دارند. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نظر به منظور دستیابی به اهداف تحقیق از «پرسشنامه» استفاده شده است. حجم نمونه 400 نفر از زنان 64-15 ساله ساکن شهر کرمانشاه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده 3/33 درصد زنان، میزان احساس امنیت اجتماعی در شهر مورد مطالعه را پایین، 52 درصد متوسط و 7/11 درصد بالا ارزیابی کرده اند. میانگین نمره احساس امنیت اجتماعی برای زنان 1/31 است که این رقم نشان دهنده سطح پایین امنیت زنان در شهر کرمانشاه است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داده عواملی که به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشته اند، عبارتند از: پایبندی به مذهب، اطلاع رسانی وسایل ارتباط جمعی، حمایت اجتماعی، وقوع جرم در منظر افراد، تحصیلات، قومیت، سن و رعایت نکات ایمنی. در مجموع، این متغیرها 54 درصد از متغیر وابسته را تبیین کرده اند. پایبندی به مذهب و افزایش آگاهی زنان در مورد مسائل مربوط به امنیت اجتماعی و آموزش آن ها از طریق رسانه ها می تواند باعث افزایش احساس امنیت اجتماعی بیشتر آن ها در جامعه شود.
بررسی نگرش به حجاب در بین زنان 15 سال به بالای شهر ایلام و رابطه آن با متغیرهای دموگرافیک در سال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه اسلامی ما، حجاب به عنوان یک هنجار اجتماعی و اخلاقی مهم مطرح شده است. جامعه ایران در اثر تغییرات اجتماعی و فرهنگی، شاهد تحولاتی در الگوهای ارزشی و هنجارهای رفتاری فردی و اجتماعی است. حجاب نیز به عنوان یک الگوی هنجاری تنظیم کننده پوشش در روابط زنان و مردان، از این تحولات برکنار نمانده است. این پژوهش با هدف شناخت نگرش زنان شهر ایلام نسبت به حجاب و رابطه آن با متغیرهای دموگرافیک در سال 1395 صورت گرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری آن، شامل تمام زنان 15 سال به بالای ساکن شهر ایلام است که 267 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران با خطای 04/0، به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای نمونه گیری از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. جمع آوری اطلاعات نیز با استفاده از پرسش نامه گلاک و استارک صورت گرفت. پایایی سؤالات پرسش نامه، از طریق محاسبه آلفای کرونباخ برای همبستگی درونی گویه ها و با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 21 انجام شد. آزمون مورد استفاده برای ارتباط متغیرهای وابسته، آزمون فریدمن بود و جهت تعیین رابطه بین متغیرهای دموگرافیک و نگرش پاسخگویان به حجاب، آزمون t لحاظ شد. اعتبار پژوهش نیز با استفاده از روش اعتبار صوری و به تأیید داوران بوده است. نتایج تحقیق با بررسی اعتقادات، احکام، پیامدها و رفتارهای مربوط به حجاب زنان نشان می دهد که بین ابعاد نگرش به حجاب و متغیرهای وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی - اجتماعی و سن، رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین نتیجه آزمون فریدمن، تفاوت معنادار بین ابعاد نگرش به حجاب را نشان می دهد. بررسی نگرش پاسخگویان در ارتباط با متغیرهای اعتقادات دینی، احکام مربوط به حجاب، پیامدهای حجاب و رفتار در عمل نیز حاکی از آن است که زنان بیشتر از بعد اعتقادی به حجاب می نگرند و از لحاظ رفتاری (استفاده از چادر، پرهیز از لباس تنگ، پوشاندن موهای جلوی سر و عدم استفاده از شلوار کوتاه) کمتر به آن عمل می کنند.
عوامل اقتصادی مؤثر بر نگرش زنان نسبت به نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساز و کار تبعیض مثبت به مثابه ابزار محرومیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسلها و نگرشهای جنسیتی: سنجش آگاهی از تعارض در نگرشهای جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین جامعه شناختی جایگاه حرفهای زنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرور بدون تعصب
بررسی صحت و سقم کلیشههای منفی زنان در سازمانها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی مسئله ازدواج و اعتبار سنجی یک راهحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: