جانشینی پول به پدیده ای اطلاق می شود که مردم یک کشور در پرتفوی دارایی خود، ترجیح می دهند به جای پول داخلی، پول خارجی نگهداری کنند. این امر دلایل متعددی دارد که مهمترین آنها کاهش مداوم ارزش پول ملی، تداوم تورم شدید داخلی، بی ثباتی اقتصادی، منفی بودن نرخ های واقعی بهره، خروج سرمایه به علت مهاجرت های قانونی و غیرقانونی و گسترش فعالیت های قاچاق کالا است. این پدیده هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای در حال توسعه مشاهده شده است. در کشورهای پیشرفته جانشینی پول به صورت متقارن و دو طرفه است. ولی در کشورهای در حال توسعه به صورت یک طرفه است و بر سیاست های پولی این کشورها تاثیر گذاشته و اثربخشی سیاست ها را کاهش داده است.این مقاله از طریق تخمین توابع تقاضای پول داخلی و خارجی به مقایسه درجه دلاری شدن ایران و کانادا می پردازد. برای مقایسه درجه دلاری شدن دو کشور، توابع تقاضای پول داخلی و تقاضای پول خارجی توسط ساکنین دو کشور برآورده شده است. در این تحقیق از روش اقتصادسنجی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دلاری شدن اقتصاد ایران یک طرفه است یعنی پول خارجی جانشین پول داخلی شده ولی در خارج ایران تقاضایی برای پول داخلی (ریال ایران) وجود ندارد. در حالی که دلاری شدن اقتصاد کانادا دو طرفه است یعنی پول خارجی جانشین پول داخلی شده و در خارج کانادا هم تقاضا برای پول داخلی (دلار کانادا) وجود دارد.
این مقاله اعتبار نظریه قدرت خرید در ایران را برای نرخ ارز بازار سیاه، در مقطع قبل از اعمال سیاست تعدیل نرخ ارز در سال 1993، مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاکی است که چنانچه درآمد نفت را به عنوان یک متغیر اثر گذار نامتقارن در بلند مدت وارد نماییم، فرم قوی (مطلق) نظریه PPP مورد تایید قرار می گیرد؛ نرخ ارز و قیمتهای داخلی و خارجی یک بردار همجمع واحد را با یکدیگر تشکیل می دهند. عدم تقارن مورد اشاره به این معنی است که نرخ ارز در مقطع قبل از انقلاب نسبت به در آمد نفت غیر حساس بوده است، در حالی که در دوره ی بعد از انقلاب افزایش درآمد نفت در بلند مدت ریال را با کاهش ارزش مواجه ساخته است. عدم تقارن مورد اشاره به این دلیل است که اثر درآمدی ناشی از درآمد نفت در شرایط رکودی بعد از انقلاب منجر به افزایش واردات شده است؛ در حالی که این اثر قبل از انقلاب با افزایش تولید داخلی همراه بوده است.