یاسر مدنی

یاسر مدنی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

تبیین فرآیند شکل گیری خیانت زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خیانت زناشویی مصرف مواد اعتیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۲۱۱
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین فرآیند شکل گیری خیانت زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد شهرستان قروه بود که 18 نفر از آن ها با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته بود. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام پذیرفت. یافته ها: عوامل شناسایی شده و استخراج شده تاثیرگذار در شکل گیری خیانت زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مواد شامل: الف) عوامل زمینه ساز شامل عوامل فردی، روانی، و بین فردی ، ب) عوامل آشکارساز شامل عوامل خانوادگی و خطر، ج) عوامل تدوام بخش شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی، و محیطی، و د) عوامل تشدیدکننده شامل عوامل عاطفی و جنسی بودند. همچنین، راهبردها شامل مداخله در عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، محیطی، فرهنگی، بین فردی، ارتباطی، و مداخله ای بودند. نتیجه گیری: عوامل متعددی در فرآیند شکل گیری خیانت زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مواد نقش دارند که با شناسایی آنها در محیط ها، فرهنگ ها، و جوامع مختلف، می توان اقدامات موثری در راستای کاهش خیانت زناشویی و حتی پیشگیری از اعتیاد تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
۲۲.

بازنمایی پدیدارشناسانه مناسبات اجتماعی در نزد زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان سرپرست خانوار پدیدارشناسی مناسبات اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۳۴
زمینه و هدف: هم اینک تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر سر موضوع آسیب پذیری آنان موجب شده است، بسیاری از پژوهش ها به سمت گره گشایی از مسائل آنان برآیند. یکی از مهمترین آنها بخصوص در ایران، تغییر شکل مناسبات اجتماعی این زنان و انتظاراتی است که جامعه از آنان دارد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته این زنان در مناسبات اجتماعی آنان است. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، 1962 زن سرپرست خانوار شهر مشهد در زمستان1400بود که به شیوه هدفمند و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد که در بیست و یکمین مورد به اشباع نظری رسید، سپس تحلیل داده ها با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد که زنان سرپرست خانوار در چهار بعد زیسته بدن، روابط، فضای اجتماعی و زمان در قبل و بعد از سرپرستی خانوار تغییراتی را در مناسبات اجتماعی خود می دهند. بدن برای گروهی محملی برای حفظ شرافت و برای گروهی ابزاری برای اعتراض به شرایط موجود تلقی می شود. روابط زیسته نیز در طیفی وسیع از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. اکثریت آنان متفق-القولند که فضای اجتماعی برای آنان ناامن و غیر قابل اعتماد است. تعدادی به گذشته با نگرشی مثبت، گروهی با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و زندگی در اکنون و تعدای خود را تسلیم سرنوشت و بالاخره گروهی با توجه به شرایط موجود درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. نتیجه گیری: ضروریست که سیستم های حمایتی از این زنان چگونگی مناسبات اجتماعی آنان را جدی بگیرند و به طور توامان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه نمایند.
۲۳.

پدیدارشناسی ادراک زنان سرپرست خانوار از خود در دو عرصه خصوصی و عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان سرپرست خانوار عرصه خصوصی عرصه عمومی مشهد پدیدارنگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۶۱
هویت زنان سرپرست خانوار در هر جامعه ای در قالب نقش های جنسیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرزندپروری در دو عرصه خصوصی و عمومی تعریف می شود. هدف از مطالعه حاضر، واکاوی و بازنمایی تجربه زیسته این زنان در مناسبات خویش در دو عرصه خصوصی و عمومی آنان است. این پژوهش با رویکردی پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، شهر مشهد و شرکت کنندگان زنان سرپرست خانوار در تابستان 1400بودند که با روش هدفمند از نوع ملاکی و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد و در اتمام 21مورد با اشباع نظری به پایان رسید. تحلیل روایت مشارکت کنندگان با روش کلایزی و نرم افزار MAXQDA نسخه 12 انجام شد. مرور مصاحبه ها، چهار مضمون اصلی نقش های خانوادگی، اجتماعی، ویژگی های زنانه و ارتقاء خودپنداره را آشکار ساخت. در ادراک زنان سرپرست خانوار، عرصه خصوصی، قلمروی خاص آنان محسوب می شود که با مضمون مراقبت و زنانگی گره خورده است. در این عرصه، مضامین خانه داری، رسیدگی به فرزندان و امور خانه پررنگ است. در عرصه عمومی این گونه زنان، به فعالیت های اقتصادی مشغولند. ناتوانی های مالی، شناختی، جسمی و عملکردی در این حوزه شناخته ترین عوامل تأثیر گذار در حضور کم رنگ تر آنان در فعالیت های عمومی است. پاردایم هایی ادراکی در این گونه از زنان از خود وجود دارد که می تواند موضوع تفکر و پژوهش در عرصه جنسیت، زنانگی و سرپرستی خانوار باشد. 
۲۴.

پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از حمایت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی حمایت اجتماعی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۴
زمینه و هدف: شواهد نشان می دهد برخلاف روند افزایشی سرپرستی خانوارها توسط زنان، کیفیت و کمیّت حمایت های اجتماعی از ایشان ارتقا نیافته است؛ این امر به بروز و تشدید مشکلات و آسیب هایی فردی و اجتماعی دامن زده است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شد تا با واکاوی در تجربه زیسته ایشان از حمایت های اجتماعی و شناخت عمیق مسائل و معضلات این قشر در معرض آسیب، راهکارهای مناسب ارائه شود. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی و مصاحبه با 21 زن سرپرست خانوار شهر مشهد، که به شیوه هدفمند و با روش های نمونه گیری ملاکی و بیشینه پراکنش انتخاب شده بودند، اجرا شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند، گردآوری و سپس با روش کُلایزی تحلیل شد. یافته ها: زنان سرپرست خانوار، حمایت های اجتماعی را در چهار مضمون شامل «تجربه زیسته از حمایت»، «عزت نفس»، «رفتار حمایت کننده» و «پیوندهای اجتماعی» ادراک می کنند. حمایت ها برای عده ای موجب رشد عزت نفسشان می شود؛ در مقابل، گروهی معتقدند که عزت نفسشان کاهش می یابد. همچنین براساس اینکه این حمایت ها توسط چه کسانی و با چه هدفی صورت می گیرد، ادراک آنان در قالب مضامین دیگری تجربه می شود. برخی معتقدند که این حمایت ها پیوندهای اجتماعی شان را مستحکم می کند و گروهی اعتقاد دارند که منزوی تر شده اند. فضای حمایتی برای بیشتر آنان بر بی اعتمادی، به خصوص نسبت به مردان بنا شده است؛ بنابراین همنوایی و کناره جویی، محورهای اصلی پیوندهای اجتماعی آنان است؛ ولی برای بیشتر آنان این حمایت ها به عنوان یک ضربه گیر روانی عمل می کند.
۲۵.

اثربخشی رویکرد تأثیر درمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسئله و امیدواری دختران نوجوان در خانواده های پرتنش(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به کارگیری اصول تأثیر درمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارت های حل مسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانواده های پر تنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانواده هایی است که والدین آن ها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت از زندگی، حل مسئله و امیدواری استفاده شد. یافته ها: مقایسه بین گروهی نشان می دهد تفاوت میانگین نمره های رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروه های آزمایش و کنترل معنی دار است؛ بنابراین می توان گفت تأثیر درمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانواده های پرتنش اثر داشته و آن ها را افزایش داده است. نتیجه گیری: تأثیردرمانی با ارتقای تاب آوری نوجوانان خانواده های پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنی ها کمک کرد تا در برابر عوامل استرس زا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیر درمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. به عبارت دیگر این مداخلات به شرکت کنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را به عنوان فرصت در نظر بگیرند شماره ی مقاله: ۶
۲۶.

تبیین فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بی رمقی زناشویی سوءمصرف مواد افیونی وابستگی به مصرف مواد افیونی نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۸۸
یک خانواده موفق، سازگار و سالم بر پیوندها، تعاملات و ارتباطات هیجانی و اعتماد میان زن و شوهر و اعضا به همدیگر بناشده که آرامش و آسایش اعضای خانواده در گرو آن است. پژوهش حاضر با هدف بازگفت فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی با رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. پژوهش حاضر به روش کیفی، نظریه زمینه ای انجام شد. در این پژوهش، جامعه آماری دربرگیرنده زنان با دامنه سنی 25 -45 سال و دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی از مشتقات خشخاش (صنعتی و سنتی) شهرستان قروه در سال های 1400 و 1401 مراجعه کننده به درمانگاه نیکو سلامت قروه بود. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری هدفمند بود، اندازه نمونه در این پژوهش با 17 نفر به اشباع رسید و مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده ها انجام شد. به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. عوامل تأثیرگذار در شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی دربرگیرنده عوامل زمینه ساز دربرگیرنده عوامل فردی، روانی و میان فردی؛ عوامل آشکارساز دربرگیرنده عوامل خانوادگی، شخصیتی و ارتباطی؛ عوامل تداوم بخش دربرگیرنده عوامل اجتماعی، فرهنگی و عوامل محیطی؛ و عوامل تشدیدکننده دربرگیرنده عوامل هیجانی، عوامل مربوط به سبک زندگی و جنسی شناسایی و استخراج گردید. عوامل فراوانی در فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی نقش دارند که می توان با شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع گوناگون اقدامات کارسازی در راستای کاهش بی رمقی زناشویی و حتی پیشگیری از وابستگی به مصرف مواد تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
۲۷.

شناسایی مؤلفه های زیربنایی در شکل گیری تمایزیافتگی خود: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پژوهش کیفی تمایزیافتگی خود خودمتمایزسازی شکل گیری طرح نظام مند نظریه برخاسته از داده ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و تحت تأثیر شرایط و عوامل مختلفی شکل گرفته و تجربه می شود. با توجه به همین موضوع، این پرسش مطرح شد که مؤلفه های زیربنایی در شکل گیری تمایزیافتگی خود چیست؟ بدین منظور از رویکرد کیفی، طرح نظام مند نظریه برخاسته از داده ها در سطح نظم دهی مفهومی بهره گیری شد. از طریق نمونه گیری نظری و با توجه به اشباع نظری در گردآوری داده ها با 17 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از مرحله اول شیوه کدگذاری استراوس و کوربین انجام پذیرفت. پس از تحلیل داده ها، 112 کد اولیه شناسایی شد، سپس در فرآیند ادغام و مقایسه، 28 زیرمقوله تدوین شده و در قالب 3 مقوله اصلیِ استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی دسته بندی و معرفی گردید. یافته ها نشان می دهند که تمایزیافتگی خود، به شکل افکار، رفتارها و نگرش های مستقلانه و منحصر به فرد به همراه هویت طلبی با تأکید بر توانمندی ها و منزلت اجتماعی و رفتارهای مقتضی پدیدار شده و جریان می یابد. در نتیجه، در شکل گیری تمایزیافتگی خود، مؤلفه های زیربنایی عمدتاً به صورت استقلال فکری تجربه می شود اما هویت طلبی و منزلت اجتماعی بخشی دیگری از این مؤلفه ها را به خود اختصاص داده اند که در فرهنگ ایرانی تجربه می شوند. یافته های مطالعه حاضر علاوه بر غنی سازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهش های آتی، شناخت عمیق تر این ویژگی روان شناختی را در بستر فرهنگی فراهم نمود که می تواند پیامدهای عملی ویژه ای نیز در مشاوره و خانواده درمانی با توجه به مباحث چندفرهنگی داشته باشد.
۲۸.

رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی: نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باورهای ارتباطی دلزدگی زناشویی ذهن آگاهی تحلیل مسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۴
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی، به علاوه شناسایی نقش ذهن آگاهی به عنوان متغیری بود که ممکن است دراین بین اثر میانجی گر داشته باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متأهل شهر یزد در سال 1395 و نمونه مورد نظر شامل 380 نفر (200 زن و 180 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به سیاهه باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتین، مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری براون و ریان و اندازه گیری دلزدگی زناشویی پاینز پاسخ دادند. بر اساس یافته ها، ذهن آگاهی با مؤلفه های باورهای ارتباطی شامل باور به تخریب کنندگی مخالفت، باور به تغییرناپذیری همسر، کمال گرایی جنسی و باور مربوط به تفاوت های جنسیتی رابطه منفی معنادار داشت. یافته دیگر این پژوهش، رابطه منفی معنادار ذهن آگاهی با دلزدگی زناشویی بود. همچنین مؤلفه های باورهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت معنادار داشتند.
۲۹.

روابط ساختاری کودک آزاری و بد تنظیمی هیجانی با نشانه های شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بد تنظیمی هیجانی تجارب کودک آزاری نشانه های شخصیت مرزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۱
هدف از انجام این پژوهش، تعیین روابط ساختاری کودک آزاری و بد تنظیمی هیجانی با نشانه های شخصیت مرزی بود. بدین منظور 377 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه کودک آزاری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و پرسشنامه شخصیت مرزی را تکمیل نمودند. داده ها با نرمافزار SMART-PLS و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان میدهد که بین کودک آزاری عاطفی با نشانه های شخصیت مرزی، کودک آزاری جنسی با نشانه های این اختلال شخصیت و طرد با نشانه های این اختلال ارتباط غیرمستقیم و معنی دار از طریق بد تنظیمی هیجانی وجود دارد. همچنین طرد به صورت مستقیم با نشانه های این اختلال مرتبط است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان