۱.
تقویم مرسوم در بین مردم کُرد از منظر: نام گذاری ماه ها، وجه تسمیه، مناسبت های بی شمار، همخوانی با طبیعت و شرایط آب و هوایی، اندیشه های اسطوره ای و دینی و ... متمایز از تقویم سایر اقوام ایرانی است. در این فرهنگ، همچون تقویم جلالی، سال به چهار فصل و دوازده ماه و هر ماه به سی روز تقسیم می شود اما آغاز سال این مردم با تقویم شمسی متفاوت است. فصل پاییز در آن مقدم بر فصل تابستان است. نام ماه های دوازده گانه ی آن به ترتیب؛ گییا باریک، گییا جی ̌مان، نوروز مانگ، که و کی ̌ ر، گه نی ̌ م دی ̌ره و، پیوش په ر، گا قوˇر، میوه ره سان، ئاخی ̌ریˇ سه رده وا، وه لنگ ریزان، مانگی̌ سی̌ یه و خاکه لیوه است که همگی بنیادی برخاسته از قاموس گاه شماری دارند و در هر یک از این ماه ها، مناسبت های مختلفی وجود دارد که مبتنی بر تکرار، شرایط جوی و اقلیمی است. این مقاله بر آن است با روش تلفیقی (کتاب خانه ای میدانی) و به شیوه ی تحلیلی توصیفی مبانی گاه شماری کردی را تشریح نماید. این امر بیان گر پیشینه ی و تقویم غنی مردم این فرهنگ است و ریشه یابی این تقویم در تاریخ و فرهنگ ایران شاید نتایج ارزنده ای به بار آورد.
۲.
این مقاله در پی بازخوانی زیست عشایری به مثابه الگویی از زیست جمعی در ایران بر پایه پیوند حوزه های طبیعی و انسانی می باشد. پرسش اصلی عبارت است از: بازیابی و بازخوانی این میراث طبیعی-فرهنگی و کاربست آن برای آینده چگونه امکان پذیر است؟ به نظر می رسد ارتباط حیاتی عشایر و جوامع گیاهی از یک سو و دانش و مهارت عشایر برای فعالیت در تنوع زمینی و اقلیمی از سوی دیگر، کالبدشکافی زیست عشایری را به مثابه دانش و فناور های بومی زیست های پایدار، میسر می سازد. برای تحدید دامنه وسیع مساله زیست عشایری، تمرکز اصلی بر «زمین-گیاه» قرار داده شد. از روش توصیفی-تحلیلی-انتقادی و رویکردی تلفیقی از مناظر گیاه شناسی، زمین شناسی، اکولوژی عمیق و آمایش سرزمین، بازخوانی فعالیت عشایر به مثابه جامعه نگاران و جامعه شناسان گیاهی(شفاهی) متقدم در فلات مرتفع ایران انجام شد. یافته-ها نشان می دهد گسیختگی دانشی در شناسایی روابط حوزه ها(طبیعی و انسانی) و بی توجهی به حوزه های زیستی و منابع پایه نظیر زمین و گیاهان، موجب شده تا زیست عشایری به مثابه یک بافت، در مطالعات طبیعی و انسانی، بیش از پیش فراموش شود. بنابراین، بازیابی و بازخوانی آن، نیازمند احیاء مطالعات بین-رشته ای و فرارشته ای با مستندسازی و تولید داده های بوم زاد و بهره گیری از داده های جهانی برای بهره-برداری بهینه در طراحی زیست های پایدار برای آینده می باشد.
۳.
سنجاق های قفلی از جمله اشیایی است که در اوایل عصرآهن(حدود 1400ق.م) ابداع شده و در اواسط این دوره و حدود 800ق.م در مناطق مختلف عمومیت پیدا کرده و استفاده از آن توسط فرهنگ های مختلف، به شکل های متنوع و کاربردهای مختلف تاکنون تداوم پیدا کرده است. این ساخته ها بعد از گسترش استفاده در عصرآهن 3 و در مناطق مختلف و از جمله ایران، جهت اتصال لباس، تزیین شخصی و در مواردی به عنوان طلسم به کار برده شدند. در خصوصگونه شناسی سنجاق قفلی های مکشوفه از ایران تاکنون پژوهش جامعی در داخل صورت نگرفته و پژوهش های باستان شناسان غربی نیز یافته های چند دهه اخیر را شامل نمی شوند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاریخچه، معرفی و گونه شناسی سنجاق قفلی های عصرآهن ایران انجام شده و تلاش دارد به روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به اهداف مورد نظر دست یابد. نتایج حاصله نشان می دهد سنجاق قفلی بعد از ابداع در حوضه مدیترانه، به تدریج در مناطق دیگر رواج پیدا کرده و در موارد زیادی جایگزین سنجاق های میله ای شدند. در اواخر قرن 8ق.م و به ویژه در طول قرن 7ق.م سنجاق قفلی در قالب گونه ها و زیرگونه هایی مختلفی و نیز کاربردهای مشابه در ایران عمومیت پیدا کرد؛ هر چند نوع فنردار مثلثی شکل آن بیشترین فراوانی را داشته است.
۴.
ساخت زیورها، از جمله صنایعی است که همواره در ایران باستان مورد توجه بوده است..از جمله آثار شاخص در این زمینه، طوق های طلای متعلق به دوره های ساسانی و اشکانی موزه ی رضا عباسی است. این طوق های زرین ، دارای ویژگیهای ساختاری و شیوه های تزئینی خاصی هستند که با مطالعه بر روی آنها علاوه بر نشان دادن سیر تاریخی ساخت طوق به معرفی تزئئینات خاص آنها نیز پرداخته می شود. محور اصلی این پژوهش، فرم ساختاری دو نمونه مورد مطالعه و تزئینات هر اثر است. بر همین اساس، ابتدا ویژگی های ساختاری و تزئینی هر اثر به صورت جداگانه بررسی شده، سپس طوق ها به صورت تطبیقی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از یافته های این پژوهش، معرفی فنون به کار رفته در این آثار و همچنین نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق در طوق سازی این دو دوره است، به طوری که می توان اظهار کرد که این دو طوق از لحاظ ساختار و شیوه ی تزئین شباهت های زیادی دارند که خود نشان دهنده ادامه استفاده از سنّت های هنری مقبول به مدت چند قرن است.
۵.
قلمدان سازی به روش پاپیه ماشه یکی از هنرهای سنتی رایج در دوران صفویه و قاجار بوده و امروزه رو به فراموشی نهاده است. به دلیل حفظ میراث فرهنگی و هنرهای سنتی ایرانی، ضرورت "مطالعه تحلیلی قلمدان سازی کشویی سنتی به شیوه پاپیه ماشه (لایه چسبانی کاغذی) با تأکید بر روش قالب سازی چوبی و ارائه روش جایگزین" از بعد علمی و فنی آن ایجاد می شود. اهداف پژوهش شناخت شیوه های ساخت قلمدان کشویی سنتی به روش پاپیه ماشه (لایه چسبانی کاغذی) است و پرسش پژوهش عبارت از: - قدما در مرحله قالب گیری ساخت قلمدان های سنتی پاپیه ماشه، چگونه عمل می کرده اند و امروزه چه روش جایگزینی برای این مرحله می توان ارائه نمود؟ در این مقاله اطلاعات کتابخانه ای و داده های اسنادی و تجربی با رویکرد توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج نشان می دهد با جایگزینی قالب سازی با یونولیت به جای قالب های چوبی به راحتی می توان به طراحی و ساخت قلمدان سنتی با روش پاپیه ماشه اقدام کرد و روش پاپیه ماشه شیوه ای در بازیافت کاغذهای دورزیر محسوب می شود که در حفظ سلامتی محیط زیست نقش به سزایی دارد و هنرمندان قدیمی آگاهانه از هر امکانات و شرایطی برای تولید آثار هنری استفاده می کرده اند.
۶.
اهمیت فن آوران بومی کهنسال به عنوان حاملان میراث فرهنگی ناملموس و پاسداری از آن به طور گسترده ای از طرف جامعه ی جهانی شناخته شده است. حفاظت بهینه از ایشان، به عنوان تضمین ادامه ی توسعه دانش و مهارت و انتقال آنها به نسل های جوان تر از دغدغه های مهم امروزین یونسکو و نهاد میراث فرهنگی می باشد. این پژوهش به دنبال طرح مسله تعیین راهبردهای حفاظت و پاسداری از حاملان میراث فرهنگی بوده و با استفاده از تجارب کشورهای دیگر، به مقایسه مسله طرح شده در ایران پرداخته است. مطالعه موردی در شهر کرمان و در خصوص فن آوران این شهر با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مطالعه مردم نگارانه و بهره گیری از تکنیک های مصاحبه ، تفسیر آنها و استخراج درون مایه های فرعی و اصلی انجام پذیرفته است. آنچه از این مطالعه بدست آمد موید این مسله مهم است که در ایران مسله حفاظت از حاملان کهنسال میراث فرهنگی با توجه به روند رو به رشد سالمندی و مسایل مترتب بر آن که تهدیدی جدی برای از دست رفتن گنجینه های دانش بومی محسوب می گردد باید با همکاری نهادهای گوناگون و میراث فرهنگی پیگیری و راهبردهای موثر اتخاذ گشته و تهدیدها به فرصت بدل شوند.
۷.
یکی از گونه های ادبیّات و موسیقی عامّه، آواها و ترانه هایی است که پیرامون پیشه ای خاص سروده شده و یا توده مردم در حین انجام فعالیت و کار، آن ها را بر زبان می آورند. این سروده ها بیانگر اندیشه مردم پاک دل و ساده زیستی است که موسیقی و شعر در جای جای زندگی شان، حتّی در حین کار کردن، راه یافته است. در فرهنگ منطقه کرمانشاه نیز می توان نمونه هایی از این گونه سروده ها به دست داد؛ بنابراین در این مقاله که مبنای آن کتابخانه ای و با روش تحلیلی- توصیفی انجام می گیرد، نگارندگان می کوشند ضمن تبیین جایگاه کار و کوشش در میان کُردان، اشعاری که پیرامون کاری خاص سروده شده و یا در هنگام فعالیتی بر افواه عامّه مردم کُرد کرمانشاه جاری و ساری است، ضمن ترجمه و توضیحاتی، بررسی نمایند. از میان انواع مختلف ترانه های کار، لالایی ها، اشعار مربوط به شیر دوشیدن و مشک زدن دارای بسامد بیشتری هستند که از گنجینه خاطر زنان کُرد به یادگار مانده اند.
۸.
شیوه های همیاری و تعاون از دیرباز در جوامع روستایی ایران متداول بوده و به رغم تحولاتی که در طی سالیان دراز در جوامع روستایی به وقوع پیوسته، هنوز هم صورت هاى گوناگون تعاون و همیاری، در بین بسیاری از اقوام لر، کرد، ترکمن، گیلک و بلوچ و... به چشم مى خورد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی شیوه های همیاری سنتی در فرهنگ کشاورزی مردم روستای جعفرآباد بخش سیوان از توابع شهرستان ایلام با استفاده از نظریه کارکردگرایی و نظریه مبادله صورت گرفته است.. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت ترکیبی از روش های مشاهده مستقیم، مطالعه اسناد و عمدتا مصاحبه، بوده است. در روش مصاحبه، محقق به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی و با انتخاب 21 نفر که در زمینه موضوع مورد نظر دارای اطلاعات کافی بوده اند صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پیش از کاشت محصولات زراعی و به جهت رعایت عدالت در برخورداری عامه مردم از امکانت خدادادی روستا، از شیوه قرعه کشی (تیرپِشک)، تقسیم زمین (زه مین به ش) در مرحله کاشت محصول از روش شخم گروهی (گله جفت)، در مرحله داشت از روش فرار دادن حیوانات آسیب رسان برای مزرعه (وِراز راو) و در مرحله برداشت از روش هایی همچون درو گروهی، خرمن کوبی گروهی، پاک کردن محصول به صورت گروهی استفاده می-شود.
۹.
قوم جانورشناسی یا اتنوزئولوژی مطالعه تعامل بین گروه های انسانی و جانوران اهلی و وحشی اطراف آن ها است. این دانش جنبه های نامگذاری، شناسایی عادت های غذایی، تولیدمثلی و زیستگاهی، دشمنان طبیعی، بیماری های جانوران و شیوه درمان آنها، محافظت انسان ها از خطر جانوران، استفاده های دارویی، غذایی، زینتی، مذهبی و روحانی انسان از جانوران، و تشریح روابط و شیوه های تعامل با حیوان برای اهداف حفاظتی و همانند آن ها است. هدف مقاله معرفی دانش قوم جانورشناسی در پهنه پژوهش های دانش بومی است. ابتدا دانش سنتی، اکولوژی قومی، زیست شناسی قومی و زمینه های خرد آن از جمله جانورشناسی قومی تشریح شده است و با مرور نمونه های کلاسیکی از میراث ایرانی همانند بازنامه و کبوترخانه و نمونه های جدیدی از پژوهش های بین المللی تلاش شده زمینه های پژوهشی مرتبط با جانورشناسی قومی معرفی گردد. در ادامه نمونه هایی از دانش قوم جانورشناسی ساکنان منطقه ی حفاظت شده ی اشترانکوه در مورد خصوصیات زیستگاهی، عادت های لانه گزینی، غذایی و دشمنان گونه های جانوری کبک، تشی و خرس قهوه ای تشریح گردیده است. هر سه گونه توسط انسان شکار می شوند. کیسه ی صفرا از اجزای پرکاربرد این گونه ها است که با اهداف گوناگونی از جمله برای تسکین درد، درمان بیماری ها و باورها مورد استفاده قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهد آگاهی های قوم جانورشناسی می تواند مدیریت پایدار حیات وحش در سطح محلی را یاری نماید
۱۰.
ارزیابی اتنوبوتانیکی در مراتع کوهستان آبیدر واقع در جنوب غربی شهرستان سنندج و دهستان محدوده ی آن وجود تنوع بسیار بالای اکولوژیکی از یک سو و رویکرد گسترده ی مردم به استفاده از گیاهان دارویی و طب سنتی از سوی دیگر، شناسایی و معرفی گیاهان دارویی و بومی منطقه و موارد استفاده ی آن ها را ضروری ساخت. مطالعات پیشتاز و پیمایش صحرایی، تهیه لیست گیاهان دارویی و خوراکی منطقه با منابع معتبر گیاه شناسی، مطالعات اسنادی و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته، باورها و دانستنی های جوامع محلی و مستندسازی آن ها. برای هر گونه ، خانواده ی گیاهی، نام علمی گونه، نام فارسی، نام محلی، خواص درمانی، اندام مورد استفاده و نحوه ی مصرف تدوین شد. شناسایی 215 گونه ی دارویی و خوراکی با ارزش دارویی متعلق به 49 خانواده ی گیاهی. از لحاظ فراوانی گونه های دارویی و خوراکی با خواص دارویی خانواده های Asteraceae با 64 گونه، Poaceae با 38 گونه و Apiaceae با 35 گونه دارای بیشترین فراوانی و فراوانی درصد توزیع همین ترتیب برقرارابوده ، برگ ها با 35% توزیع بیشترین استفاده و تهیه دمنوش بیشترین نوع مصرف، التیام دردهای مفصلی و رماتیسمی بیشترین مقدار فقدان مطالعات مستند اتنوبوتانیکی، لزوم حفاظت این گیاهان و ثبت و ضبط دانسته های مردم در رابطه با درمان های محلی