عباس مصلی نژاد

عباس مصلی نژاد

مدرک تحصیلی: فوق دکتری سیاست گذاری راهبردی و استاد علوم سیاسی، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۰ مورد.
۱.

Iran and the Resistance Policy making Toward US Regional Client’s Actors(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: resistance Identity Group’s Gecurity Policy Making Islamic values violence

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 712 تعداد دانلود : 698
Resistance is a concept that has been raised at different times and considered by many analysts from different angles. Islamic Republic of Iran’s resistance Policy Making is a method for foreign Policy analysis. Iran’s Foreign Policy is based on Policy Making. The Indexes of Islamic Republic of Iran’s resistance Policy Making in Foreign Policy is Cooperative method and interactive process with regional and international actors in environment crisis. Iran’s foreign policy is related and accordance with Identity and Revolution a thought on international relations.This article uses the descriptive method of analyzing and using library resources and information to answer the main questions of the article. What is Iran's strategic policy towards the American regional clients and what is the role of resistance in this process?The results show, the content and orientation of resistance policy making is based on regional competitive approach. Each kind of resistance Policy based on environmental competitive controls structural, identity, cultural and ideological differences and changes Islamic Republic of Iran’s resistance policy making have be seen in different issues especially resistance diplomacy and environmental security making in competitive regional policy.
۲.

راهبرد مقاومت به مثابه ی چرخش ژئوپلیتیکی ایران در عصر بحران های منطقه ای(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: بحران منطقه ای سیاست آشوب زده مقاومت ائتلاف ضد هژمونی چرخش ژئوپلیتیکی ایران سیاست خارجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 539 تعداد دانلود : 88
تحولات تکنولوژیک و دگرگونی های ژئوپلیتیکی را می توان در زمره عوامل اصلی شکل گیری تغییرات راهبردی در حوزه های منطقه ای دانست. ضرورت های شناخت موضوعات امنیتی در محیط راهبردی، بیانگر این واقعیت است که هرگاه نشانه هایی از بحران منطقه ای به وجود آید، به گونه ای اجتناب ناپذیر، زمینه ی شکل گیری تهدیدات امنیتی فراهم خواهد شد. تمامی تحولات یک دهه ی گذشته، بیانگر این واقعیت است که نظام جهانی با نشانه هایی از تغییرات ژئوپلیتیکی روبه رو شده و این امر موازنه ی منطقه ای را دگرگون کرده است. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نشانه های بحران و آشوب در سیاست جهانی چه بوده؟ تحت تأثیر چه مؤلفه هایی شکل گرفته؟ و چگونه می توان آن را مدیریت نمود؟ همچنین پژوهش بر این فرضیه استوار است که «برای مقابله با تهدیدات منطقه ای و ژئوپلیتیکی در عصر بحران و سیاست آشوب زده، می بایست از سازوکارهای چرخش ژئوپلیتیکی برای کنترل محیط منطقه ای بهره گرفت». آزمون فرضیه بر مبنای نظریه ی «دهه ی پرمخاطره و سیاست آشوب زده»ی ریچارد هاس انجام شده است. ریچارد هاس معتقد است که بسیاری از بحران های منطقه ای در حال ظهور، ناشی از معمای افول نظم جهانی است. برای مقابله با تهدیدات راهبردی عصر جدید، کشورهایی همانند ایران، در محیط منطقه ای، نیازمند بهره گیری از سازوکارهای مربوط به چرخش ژئوپلیتیکی هستند. پیش بینی می شود که تحرکات چندجانبه ی بازیگران آسیایی نظیر ایران، چین، روسیه، ترکیه و... به فضای امنیتی محدود نخواهد ماند و در راستای ثبات سازی به سمت افزایش مراودات دیپلماتیک، اقتصادی، تبادل منابع انسانی و... حرکت خواهد کرد. در این فضای عملیاتی جدید، بازیگران می بایست محیط داخلی خود را برای همراه سازی با فرایندهای جدید آماده کنند.
۳.

Geopolitical Power Balancing in Biden’s Strategic Policy Making(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: balance of threat geopolitical balancing Containment Constraint crisis management strategic policy regional balancing

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 297 تعداد دانلود : 464
The balance of geopolitical power of the United States during the last decades was changed. Biden tries to examine US security policy in the third decade of the 21st century by providing a “geopolitical balancing”. The geopolitical balance of the main axis of strategic policy-making should be in the regional security approaches. The main axes of the geopolitical balance of strategic policy- making in regional environments should be the power limitation, containment and balancing the power of the China, Russia, and Iran. Understanding the US security policy in the geopolitical field has generally been accompanied by the signs of change. Barack Obama took advantage of the geopolitical balance of power. Donald Trump policy making was based on the regional and international hegemony. The strategic hegemonic policy system has put regional hegemony on the agenda and need to be addressed in order to make US policy strategic and enforce it. Each US president has adopted a specific form of security policy making in the regional environment. The main question of the article is “Should a strategic policy making of Joe Biden be in a regional environment?” The hypothesis of the article is based on the view that “Biden uses strategic policy making threat of balancing to counter the various rival actors as so China, Russia and Iran.” Threat balancing theory has been used in compiling the article. Threat balancing theory was a special form of US strategic behavior of the power equation to limit and containing the rise of others as so emerging actors. The methodology of article based on data analysis and content analysis.
۴.

معنا، اسطوره و روایت در سیاستگذاری هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 786 تعداد دانلود : 361
هویت از عناصر بنیادین نظم سیاسی، منطقه ای و بین المللی جدید. قالب های هویتی ارتباط درهم تنیده ای با تاریخ، فرهنگ و قالب های کنش پیشین یک جامعه دارد. توضیح آنکه نشانه های فرهنگی به گونه تدریجی بازتولید می شود و شکل جدیدی از رفتار سیاسی را منعکس می سازد. بخشی از جدال های سیاسی در روابط ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اسرائیل، یمن و اوکراین ماهیت هویتی دارد. به این ترتیب هویت را می توان کالاهای گمشده عصر موجود دانست که تأثیر زیادی در سیاستگذاری امنیتی کشورها دارد. مسئله اصلی پژوهش آن است که معنا، اسطوره و روایت در روندهای سیاستگذاری هویتی به ویژه در سطوح اجتماعی، ملی و منطقه ای نادیده انگاشته شده است. دو پرسش پژوهشی عبارت اند از: 1. سیاستگذاری هویتی در دهه سوم سده بیست ویکم دارای چه ویژگی هایی است؛ و 2. چگونه می تواند زمینه ثبات و تعادل را به وجود آورد؟ در فرضیه پژوهش استدلال می شود که سیاستگذاری هویتی مبتنی بر شناخت قالب های تعارض فرهنگی، تاریخی، ایدئولوژیک و آرمانی بازیگران است و از راه سازوکارهای مبتنی بر کنش بین الاذهانی حاصل می شود. ا بهره گیری از رهیافت سازه انگاری و قالب های پارادایمیک جدید آلن تورن از روش تحلیل داده ها و تحلیل محتوای مفهومی برای تبیین نشانه های معنایی، اسطوره ای و روایتی در سیاستگذاری هویتی سده بیست ویکم استفاده می شود. دستاوردهای پژوهش مربوط به قالب های سیاستگذاری هویتی، رسانه ای و جامعه شبکه ای است که می تواند برای برخی کشورها زمینه تولید قدرت، و برای برخی دیگر نشانه های تهدید امنیتی را فراهم سازد. نوآوری پژوهش مربوط به تأثیر نشانه های روایتی و اسطوره ای در سیاستگذاری هویتی است.
۵.

ارائه چارچوبی برای برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه با استفاده از روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه برنامه ریزی سبد پروژه پورتفولیوی پروژه مدل پورتفولیو مدیریت سبد پروژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 425 تعداد دانلود : 801
هدف: با توجه به اینکه برنامه ریزی سبد پروژه، اقدامی استراتژیک در سازمان های پروژه محور محسوب می شود، اجرای صحیح آن به پیروی از مراحلی ساختاریافته نیازمند است. این پژوهش بر آن است که با شناسایی عوامل مؤثر بر برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه به ویژه خلأهایی که چارچوب ها و مدل های پیشین به آن توجه نکرده اند، چارچوبی مرحله بندی شده برای اجرا ارائه کند.روش: در این پژوهش با به کارگیری روش تحلیل مضمون، ابتدا مضامین مربوطه از ادبیات موضوع شناسایی و سپس مضامین شناسایی شده در قالب شبکه مضامین تحلیل شدند. در مرحله بعد، این یافته ها به روش دلفی و همچنین مصاحبه با 12 نفر از خبرگان به روش گلوله برفی بررسی و تأیید شدند. در ادامه، چارچوب اولیه ای برای برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه تهیه و با تکرار فرایند دلفی و اخذ نظر خبرگان، در نهایت به صورت چارچوب ارائه شده تکمیل شد.یافته ها: در این پژوهش برای برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه 12 مضمون پایه، 4 مضمون سازمان دهنده و 1 مضمون فراگیر شناسایی شده است. بر مبنای عناصر سازمان دهنده، عناصر کلیدی برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه عبارت اند از: 1. سناریو محوربودن برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه، 2. تعیین چشم اندازهای واگرا از آینده پورتفولیوها، 3. ترسیم مسیر تغییرات سبد از گذشته به امروز و آینده در قالب نقشه راه، 4. پایش و تحلیل هم زمان تغییرات در سناریوها و وضعیت سبد به عنوان مبنای برنامه ریزی مجدد پورتفولیو. نتیجه گیری: بر مبنای عناصر کلیدی برنامه ریزی استراتژیک سبد پروژه و یافته های دیگر پژوهش، پژوهشگر چارچوبی «مفهومی»، «فراین دی» و «توصیفی تج ویزی» برای برنامه ریزی استراتژیک سبد پ روژه ارائه داد و به کارگیری آن را در این شش گام تش ریح کرد: 1. مستندسازی پیشینه سبد پروژه؛ 2. مستندسازی وضع موجود (کنونی) سبد پروژه؛ 3. تعیین چشم اندازهای سبد پروژه در قالب سناریوهای مختلف؛ 4. تهیه نقشه راه برای حرکت از وضع کنونی به وضع چشم انداز سبد؛ 5. ارزیابی تحقق سناریوها و 6. پایش، تحلیل و برنامه ریزی مجدد سبد.
۶.

تبیین اثرگذاری ژئواکونومی در رقابت های عربستان و قطر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ژئوپلیتیک ژئواکونومی اقتصاد سیاسی عربستان قطر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 103 تعداد دانلود : 962
رقابت و تنش های سال های اخیر عربستان سعودی و قطر، موضوعی ریشه دار بوده که نباید دلایل آن را صرفا در مسائل هویتی، ایدئولوژیکی و سیاسی جستجو کرد. مهمترین وجه رقابتهای این دو کشور ناشی از انگیزه های ژئوپلیتیکی متأثر از پویایی هایی ژئواکونومیکی است. اولین نشانه این رقابت ها از سال 1995 و در نتیجه اختلافات طولانی بر سر منابع گاز طبیعی به وجود آمد. از همان زمان گاز طبیعی به عنوان مهمترین پیشرانه رقابتهای دو کشور محسوب شده است. سوال اصلی این مقاله چگونگی اثرگذاری مولفه های ژئواکونومیکی در رقابتهای قطر و عربستان است و از این رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه ای و بررسی تمام اطلاعات در دسترس در پی تبیین ژئواکونومیکی رقابتهای عربستان و قطر از منظر اقتصاد سیاسی به عنوان یکی از پایه های اصلی تحلیل مناسبات ژئوپلیتیکی است. نتایج نشان می دهد، ابعاد مختلف رقابتهای ژئواکونومیکی قطر و عربستان را می توان در مسائلی چون کنش های منطقه ای رقابت گازی عربستان و قطر، کنشهای بین المللی رقابت گازی قطر و عربستان، رقابت در سرمایه گذاری های بین المللی، رقابت خطوط هواپیمایی و توریسم، رقابت در حوزه رسانه ای و رقابت های ورزشی دسته بندی کرد.واژگان کلیدی:ژئوپلیتیک، ژئواکونومی، اقتصاد سیاسی، عربستان، قطر.
۷.

دولت، توسعه و بحران های اجتماعی ایران، 1371-1398(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایران بحرانهای اجتماعی توسعه نامتوازن ساختار بوروکراتیک سیاستگذاری اقتصادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 368 تعداد دانلود : 843
روند تحولات اقتصادی و اجتماعی ایران نشان دهنده آن است که بسیاری از فرایندهای رشد و توسعه نامتوازن به بروز بحران های اجتماعی، سیاسی و امنیتی منجر شده است. بحران های اجتماعی ایران در سال های 1398-1371 را نمی توان تنها مربوط به نقش رسانه های بین المللی یا کنش گروه های اجتماعی ناراضی دانست. ساخت دولت و چگونگی سیاستگذاری اقتصادی-اجتماعی دولتی نقش مؤثری در شکل گیری بحران های سیاسی و اجتماعی ایران در سه دهه گذشته داشته است. بنابراین، اگر کارگزاران راهبردی کشور درصدد مبارزه با تهدیدها و بحران های اجتماعی باشند، باید به وضعیت رشد اقتصادی و نوسازی سیاسی در ایران توجه کنند. دو پرسش پژوهش مطرح شده در این مطالعه موردی ایران عبارت اند از: 1. چه رابطه ای بین ساخت دولت، فرایند توسعه اقتصادی، و بحران در دوره زمانی 1398-1371 وجود داشته است؟ 2. تا چه حد بروز بحران های اقتصادی- اجتماعی و امنیتی به ماهیت رشدمحوری سیاستگذاری، و نبود نهادهای سیاسی و اقتصادی متوازن کننده مربوط می شود؟ فرضیه پژوهش بیانگر تأثیر ماهیت ساختار سیاسی، و سیاستگذاری توسعه اقتصادی دولت بر بحران های اقتصادی- اجتماعی است. با تأکید بر نظریه نهادگرایی تاریخی، و  با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و ارزیابی نظام مند برنامه های توسعه اقتصادی ایران همراه با واکاوی یافته های سایر پژوهشگران در زمینه سیاستگذاری اقتصادی، پیامدهای سیاست های اقتصادی ایران بررسی می شوند. نتایج نشان می دهد که بخش چشمگیری از سیاستگذاری های اقتصادی-اجتماعی ایران ارتباط مستقیم با «ساختار دسترسی محدود» دارد، اگرچه عواملی مانند تحریم و ماهیت نظام اقتصاد بین المللی در این زمینه اثرگذار بوده اند، توسعه نامتوازن مبتنی بر سیاست های اقتصادی ناکارامد دولت عامل ایجاد و اوج گیری بسیاری از بحران های اجتماعی در کشور بوده است. 
۸.

سیاست گذاری قواعد و نهادهای ورزشی در عصر جهانی شدن و جامعه شبکه ای

نویسنده:

کلید واژه ها: سیاست گذاری ورزشی جهانی شدن عام گرایی قواعد و نهادها و جامعه شبکه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 924 تعداد دانلود : 362
جهانی شدن فرایندی است که طی آن، قواعد و نهادهای محلی، ملی و منطقه ای در فضای شبکه ای و جهانی قرار می گیرند. چنین فرایندی در نگرش «شولت و گیدنز» به مفهوم عام گرایی هنجاری و نهادی تلقی می شود. در فرایند جهانی شدن، شاهد ظهور طیف گسترده ای از حوزه های تحول فرهنگ و کنش بازیگران هستیم که در فضای جهانی قرار گرفته و نقش خود را تحت تأثیر نهادهای فراملی ایفا می کنند. در سال های پایانی قرن 20، مانوئل کاستلز مفهوم جامعه شبکه ای را در ارتباط با ساختار اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و خانوادگی قرن 21 به کار گرفت. ارزیابی های تاریخی و نهادی بیانگر این واقعیت است که اولین حوزه تحول نهادهای جهانی مربوط به عرصه های اقتصادی می باشد. نهادهای سیاسی و امنیتی نیز به گونه تدریجی در فضای قواعد و سیاست های عمومی نظام جهانی قرار گرفتند. پرسش اصلی مقاله آن است که «سیاست گذاری قواعد و نهادهای ورزشی در عصر جهانی شدن دارای چه ویژگی ها و فرایندی خواهد بود؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «سیاست گذاری ورزشی در عصر جهانی شدن مبتنی بر عام گرایی قواعد و نهادهای ورزشی بوده و در فضای جامعه شبکه ای ایفای نقش می کند.» در تبیین مقاله از « رهیافت جهانی شدن و سیاست گذاری نهادی شولت» استفاده می شود که معطوف به یکپارچه سازی الگوهای کنش و قواعد رفتاری بازیگران خواهد بود. در انجام پژوهش از روش تحلیل داده ها و تحلیل محتوا استفاده می شود.
۹.

Iran’s Policy Toward Terrorist Groups and Regional Crises(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Identity Policy violence conflict Regional security Tenets values Foreign Policy and Terrorism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 149 تعداد دانلود : 624
Strategic policy is tantamount to a method for foreign policy analysis. The foreign and strategic policies of Iran have been in line with multilateral cooperation in regional crises. The key indicators of Iran’s policy comprise mechanisms of identity and revolutionary actions in international and regional relations. Iran’s strategic policy has generally been formed on the pillars of multilateral cooperation with regional countries and in line with the unity of the Muslim world. Iran has accepted many of the rules of the Westphalian system, and has therefore based its strategic policy orientation on the doctrine of adaptability to the world order. Iran’s policy of managing regional crises has generally been based on cultural tenets, historical experiences and structural consequences. Each of the latter components has played a crucial role in Iran’s Westphalian order paradigm for protecting the territories of other countries. The experiences gained by Iran during the Holy Defense [Iran-Iraq War] and its acceptance of the United Nations Security Council Resolution 598 are indicative of the fact that Iran has employed pragmatic mechanisms with regard to regional conservative countries. Iran’s nuclear diplomacy can be regarded as another sign of its structural action which aims to deter threats and manage crises. The acceptance of the Joint Comprehensive Plan of Action and Iran’s efforts toward peacemaking in the regional order of the Persian Gulf and Middle East can be considered as actions taken by Iran toward confronting terrorist groups and organizing regional order under such circumstances as violence, crises and chaos.
۱۰.

سیاس تگذاری امنیت منطقه ای ایران در محیط آشوب زده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 162 تعداد دانلود : 370
امنیت منطقه ای بسیاری از کشورهای حوزه آسیای جنوب غربی در شرایط چالش و بحران های سیکلی قرار گرفته است. علت اصلی ظهور چنین بحران هایی در جابه جایی قدرت و فقدان شکل بندی های ساختاری در نظام بین الملل و محیط منطقه ای قرار دارد. بحران های نوظهور عموما ماهیت ساختاری داشته و بیانگر آن است که بازیگران از سازوکارهای مربوط به نقش فراساختاری بهره می گیرند. ایران در زمره کشورهایی است که همواره نقش محوری در سازماندهی و موازنه امنیت منطقه ای داشته است. سیاست و امنیت بین الملل در سال های بعد از جنگ سرد با نشانه هایی از بحران و تصاعد تهدیدات برای کشورهای مختلف همراه شده است. در این دوران، شکل بندی های ساختاری با تغییراتی همراه گردیده است. ساختار دوقطبی کارکرد خود را از دست داد و زمینه برای شکل گیری وضعیت های سیال در سیاست بین الملل به وجود آمد. در سال های 2020-1991 سیاستگذاری امنیتی ایران با نشانه هایی از چالش ناشی از نقش قدرت های بزرگ، بازیگران منطقه ای و گروه های هویتی روبه رو شده است. پرسش اصلی مقاله آن است که «سیاستگذاری امنیت منطقه ای ایران در غرب آسیا دارای چه ویژگی های رفتاری و ساختاری بوده است؟» فرضیه مقاله مبتنی بر این گزاره است که «سیاستگذاری راهبردی ایران در غرب آسیا به ویژه سوریه و عراق مبتنی بر نقش یابی حمایتی در مقابله با نیروی آشوب ساز بوده است.» در تبیین مقاله از «رهیافت سیاست آشوب زده» روزنا و «معمای کنش جمعی» الینر آسترم و هربرت سایمون استفاده شده است. روش شناسی پژوهش بر اساس سازوکارهای تحلیل داده ها و تحلیل محتوا انجام شده است.
۱۱.

ارائه چارچوب نظری راهبرد فرسایش در سیاست گذاری امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: چارچوب نظری راهبرد فرسایش سیاستگذاری امنیت ملی سیاستگذاری راهبردی کنترل موازنه و فرسایش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 544 تعداد دانلود : 249
شرایط نظام بین الملل و ساختار قدرت جهانی، مبین تسری ناامنی و بحران در مقیاس های مختلف محلی تا جهانی است. امروزه وقوع بحران های پردامنه و فراگیر، سازوکارهای امنیتی نظام بین الملل را با چالش مواجه کرده و ضرورت بازآرایی و گذار از ابهامات امنیتی را ایجاب کرده و به اهمیت به کارگیری راهبردهای کارامد و به روزرسانی ساختار سیاست گذاری امنیت ملی کشورها افزوده است. «فرسایش» به عنوان یکی از راهبردهای دیرینه و کارامد کشورها در جنگ و کنترل بحران در شرایط تغییر معادله قدرت، قدمتی تاریخی دارد و با سازوکارهای کارامد و مقرون به صرفه در منازعات مختلف، طرف های قوی یا ضعیف به عنوان ابتکاری راهبردی از آن استفاده کرده اند. با وجود کاربرد گسترده این راهبرد در سیاست گذاری امنیت ملی، چارچوب نظری مدونی برای شناخت عمیق و کاربرد اثربخش آن در سطوح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی وجود ندارد. ادبیات موجود درباره آن نیز ماهیت تاریخی و توصیفی داشته و روند نظری مدونی ندارد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف چارچوب بندی نظری راهبرد فرسایش در سیاست گذاری امنیت ملی به وسیله ادبیات نظری و دانش علمی رشته های مدیریت راهبردی و سیاست گذاری راهبردی و نیز اطلاعات علمی و تاریخی راهبرد فرسایش سامان یافته است. این پژوهش ماهیت نظری دارد و با رویکرد کیفی و روش تحلیلی توصیفی انجام گرفته است. داده ها با روش کتابخانه ای گردآوری شده و در تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل عمیق و کیفی استفاده شده است. در مباحث علمی سیاست گذاری به رهیافت فرایندی و در موضوع شکل گیری راهبرد، به مکتب توصیفی اتکا شده است. سرانجام براساس مدل مفهومی طراحی شده، اطلاعات علمی و تاریخی راهبرد فرسایش در سه گام «تدوین»، «اجرا» و «ارزیابی» که شامل پنج بخش «کاوش مفهومی»، «کاوش محیطی»، «تصمیم گیری»، «پیاده سازی» و «کنترل و بازخورد» است، متناظر با مراحل فرایندی سیاست گذاری امنیت ملی چارچوب بندی نظری شده است.
۱۲.

جابه جایی ژئوپلیتیکی قدرت و امنیت در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ژئوپلیتیک قدرت امنیت منطقه ای ناسیونالیسم جدید موازنه منطقه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 670 تعداد دانلود : 45
   نقاط عطف تاریخی عموماً براساس تغییرات ابزاری و تحولات تکنولوژیک حاصل می شود. تغییرات تکنولوژیک در وهله نخست زمینه دگرگونی های بین المللی و در وهله دوم زمینه برخورد بازیگران با پیشینه رقابتی ناشی از مولفه های ایدئولوژیک، تاریخی و ژئوپلیتیکی بوده اند. در سال های پایانی دهه دوم قرن 21 نیز شاهد تحولات شگرف تکنولوژیک و ظهور اندیشه های نئوناسیونالیستی در طیف گسترده ای از کشورهای جهان می باشیم. مصادیق تشدید اندیشه های نئوناسیونالیستی در آمریکا با  قدرت گرفتن ترامپ، در روسیه در چارچوب اندیشه سیاسی و جایگاه پوتین در ساختار قدرت سیاسی و در اروپا ظهور اندیشه های راست افراطی چالش های بنیادینی را برای اتحادیه اروپا به وجود آورده است. در همن چارچوب ناسیونالیسم ایرانی متأثر از فرهنگ و هویت را می توان در واکنش فراگیر گروه های اجتماعی ایران به ترور و هدف گیری سردار سلیمانی مشاهده نمود. فرآیندهای یادشده می تواند پیشرانه تغییرات راهبردی و ژئوپلیتیکی محسوب شود. شهادت سردار سلیمانی انعکاس منطق کنش عملیاتی، تاکتیکی و راهبردی آمریکا برای تغییر در سازوکارهای موازنه قدرت منطقه ای است. هرگونه اقدام نظامی و کنش متقابل به آن از سوی سایر بازیگران را می توان بخشی از واقعیت های نهفته رقابت ژئوپلیتیکی کشورها در مناطق بحرانی و امنیتی دانست. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از نظریه واقع گرایی ساختاری تهاجمی برای تغییر در موازنه و ژئوپلیتیک قدرت در پی پاسخ به این پرسش است که: «ژئوپلیتیک قدرت و امنیت منطقه ای در آسیای جنوب غربی بعد از ترور سردار سلیمانی، چه ویژگی هایی دارد و چه تغییراتی در معادله قدرت بازیگران به وجود آورده است؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «ترور سردار سلیمانی منجر به تشدید اقدامات محدود کننده و مقابله جویانه آمریکا علیه ایران و پیش زمینه ایجاد موازنه ضعف در محیط منطقه ای محسوب می شود».
۱۳.

سیاست مقایسه ای آمریکا در برخورد با ایران و امنیت خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جنگ نیابتی سیاست گذاری راهبردی خاورمیانه ایران آمریکا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 59 تعداد دانلود : 176
چگونگی تصمیم گیری و سیاست گذاری راهبردی رؤسای جمهور آمریکا در برخورد با ایران و امنیت خاورمیانه براساس نشانه های راهبردی حاصل میشود. این گونه نشانه ها با تغییرات مرحله ای روبه رو شده و تابعی از ایستارهای ذهنی تصمیم گیران و نگرش ژئوپلیتیکی آمریکا نسبت به حوزه های مختلف جغرافیایی است. ارزیابی الگوهای رفتاری باراک اوباما، جورج بوش پسر و دونالد ترامپ در مورد امنیت خاورمیانه و الگوهای راهبردی آنان در قبال ایران بیانگر این واقعیت است که آمریکا از سیاست مهار، تحریم اقتصادی، جنگ های نیابتی و اقدامات نامتقارن در برخورد با ایران بهره گرفته است. برای اعمال چنین سیاست هایی در برخورد با ایران، روسای جمهور ایالات متحده از راهبردهایی همانند: «موازنه فراساحلی»، «اقدامات ضدتروریستی» و «نقش آفرینی غیرمستقیم در محیط پیرامونی» بهره گرفته اند. هدف اصلی مقاله آن است که درک دقیقی نسبت به الگوهای رفتار امنیتی رؤسای جمهور آمریکا در برخورد با ایران و امنیت خاورمیانه به وجود آید. این مقاله با رویکرد رئالیستی و استفاده روش توصیفی و تحلیلی در پی پاسخگویی به این پرسش است که: «مدل تصمیم گیری رؤسای جمهور آمریکا در روند امنیت سازی منطقه ای کدام است؟». نتایج مقاله نشان میدهد که «تغییر در رؤسای جمهور آمریکا صرفاً منجر به الگوهای کنش و تاکتیک های متفاوت امنیتی شده و این امر تاثیر بنیادین در راهبرد آمریکا بهجا نگذاشته است».
۱۴.

تحلیل مدل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در سیاست گذاری امنیتی ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 260 تعداد دانلود : 83
روندهای سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ بیانگر این واقعیت است که نامبرده سیاست گذاری امنیت ملی آمریکا را براساس «ژئوپلیتیک فرااستعماری» شکل می دهد. ژئوپلیتیکی فرااستعماری زمینه یک جانبه گرایی در سیاست خارجی و فرایندهای امنیتی ایالات متحده را اجتناب ناپذیر می سازد. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «سیاست گذاری امنیتی دونالد ترامپ براساس چه نشانه ها و مدلی شکل گرفته است؟» فرضیه مقاله آن است که: «سیاست گذاری امنیتی دونالد ترامپ مبتنی بر الگوی ژئوپلیتیک فرااستعماری بوده که ترکیبی از نشانه های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک خواهد بود.» در تنظیم مقاله از رهیافت «امنیت و ژئوپلیتیک فرااستعماری» استفاده می شود. چنین رویکردی، به مفهوم آن است که تنظیم دستور کار راهبردی و دیپلماتیک جهان در دوران دونالد ترامپ با نشانه هایی از تهدید، تغییر در شکل بندی های سیاست جهانی و ناامنی بین المللی همراه خواهد بود.
۱۵.

سیاستگذاری راهبردی عربستان در روند گسترش ژئوپلیتیک بحران خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوپلیتیک بحران جنگهای نیابتی گذار از موازنه منطقهای نظامیگری راهبردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 176 تعداد دانلود : 701
سیاستگذاری راهبردی عربستان تابعی از نقش منطقه ای، ویژگی رهبران سیاسی و جهت گیری ساختار نظام بین الملل است. نقش امنیتی عربستان در دوران ملک سلمان را می توان ادامه سیاست قدرت برای کسب هژمونی منطقه ای دانست. چنین رویکردی، ادامه الگوهای رفتاری عربستان در دوران ملک عبدالله است. به قدرت رسیدن دونالد ترامپ و انعقاد قراردادهای نظامی آمریکا با عربستان، نقش این کشور در آینده امنیت منطقه ای را افزایش داده است. نقش منطقه ای عربستان براساس نشانه هایی همانند گسترش ژئوپلیتیک بحران تعریف می شود. چنین وضعیتی به منزله گذار از سیاست موازنه منطقه ای ایالات متحده خواهد بود. ساختار نظام بین الملل در سال های پس از جنگ سرد با تحولات ژئوپلیتیکی روبه رو شده است. واقعیت های تحول منطقه ای بیانگر آن است که ژئوپلیتیک خاورمیانه در چارچوب سیاست های راهبردی عربستان براساس نقش یابی بازیگران و نیروهای قدرت ساز، آشوب ساز و منازعه آفرین ایجاد شده است. واقعیت های ژئوپلیتیکی جدید نظام جهانی نشان می دهد که خاورمیانه مرکزیت جدیدی برای گسترش منازعه و مدیریت بحران های منطقه ای تلقی می شود. پرسش اصلی مقاله آن است که «راهبرد عربستان در محیط امنیتی خاورمیانه در دومین دهه قرن بیست ویکم براساس چه مؤلفه هایی شکل گرفته است؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «عربستان از سازوکارهای گسترش نظامی گری، تصاعد بحران و جنگ نیابتی در راستای گسترش ژئوپلیتیک بحران در خاورمیانه بهره گرفته است». در تبیین این مقاله از «رهیافت هویت ساختار» بهره گرفته می شود. روش شناسی مقاله مبتنی بر «تحلیل داده ها» و «تحلیل محتوا» خواهد بود.
۱۶.

سیاستگذاری اقتصادی کنترل تحریم در فرایند دیپلماسی هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اقتصاد سیاسی دیپلماسی هستهای اقتصاد تحریم سیاستگذاری اقتصاد سیاسی بین المللی مدیریت بحران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 271 تعداد دانلود : 814
رهیافت نئولیبرالیسم در اقتصاد سیاسی بین المللی اهمیت، مطلوبیت و کارامدی بالایی در حل منازعات سیاسی و بحران های منطقه ای  دارد. بخش شایان توجهی از تضادهای جهان غرب و ایران در سال های دهه 1990 به بعد عمدتاً تحت تأثیر فعالیت هسته ای ایران شکل گرفته و گسترش یافته است. در این مقاله به تبیین زمینه های اقتصادی کنش راهبردی آمریکا در مقابله با ایران و فرایند دیپلماسی هسته ای ایران و کشورهای گروه 1+5 براساس سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرالی می پردازیم. پایان مذاکرات در 14 جولای 2015 و انتشار برنامه جامع اقدام مشترک را می توان انعکاس کاربرد رهیافت نئولیبرالی در حوزه سیاستگذاری اقتصادی تحریم و اقدام های متقابل ایران برای کنترل و گذار از تحریم دانست. علت اصلی موفقیت مذاکرات و برنامه هسته ای را می توان بهره گیری از سازوکارهای رهیافت نئولیبرالی در اقتصاد سیاسی بین المللی ذکر کرد. چنین رهیافتی زمینه های نیل به همکاری مشترک برای کاهش تهدیدات فراروی کشورها را سازماندهی کرد. در رهیافت سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرال، همکاری بازیگران برای دستیابی به سود، قدرت و امنیت را امکان پذیر می سازد. در این فرایند، قالب های تحلیلی اقتصاد سیاسی رابطه ارگانیک بین مؤلفه های سیاست بین الملل و اقتصاد بین الملل برقرار می کند. براساس چنین رویکردی، هر گونه حل وفصل مرحله ای موضوعات هسته ای تابعی از ضرورت های اقتصاد و سیاست جهانی خواهد بود. از سوی دیگر، مذاکرات هسته ای را می توان در قالب الگوهایی از جمله «اعتمادسازی راهبردی» نیز تفسیر کرد. روند دیپلماسی هسته ای ایران و کشورهای گروه 1+5 بیانگر آن است که مؤلفه های اقتصاد سیاسی با نیازهای راهبردی جمهوری اسلامی ارتباط مستقیمی با حل وفصل فعالیت های هسته ای ایران دارد. پرسش اصلی مقاله آن است که «مبانی سیاستگذاری کنترل تحریم در رهیافت نئولیبرالی اقتصاد سیاسی بین الملل چیست و ایران چگونه از آن در فرایند مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 استفاده کرده است؟» فرضیه مقاله بر این موضوع تأکید دارد که ضرورت های اقتصاد سیاسی ایران و امنیت راهبردی کشورهای 1+5 چنین فرایندی را به وجود آورده است. در تنظیم این مقاله از رهیافت سیاستگذاری اقتصادی سیاسی نئولیبرال استفاده شده است.
۱۷.

سرمایه اجتماعی و خوداتکایی راهبردی در فرآیند توسعه و نوسازی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سرمایه اجتماعی امنیت ملی نظام جهانی خوداتکایی راهبردی سیاست گذاری توسعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 80 تعداد دانلود : 67
خوداتکایی راهبردی را می توان به عنوان بخش اجتناب ناپذیر سیاست گذاری راهبردی کشورهایی دانست که در روند توسعه و نوسازی ملی قرار دارند. در سال های بعد از جنگ دوم جهانی کشورهایی توانستند موقعیت راهبردی و ژئوپلیتیکی خود را ارتقاء دهند که به نشانه هایی از خوداتکایی راهبردی دست یافته اند. در این زمینه، مدل توسعه با نشانه هایی از امنیت و سرمایه اجتماعی پیوند می یابد. حوزهسیاست گذاری راهبردی تلاش دارد تا موضوع مربوط به توسعه و نوسازی در کشورهای مختلف را بر اساس نشانه های خوداتکایی و سرمایه اجتماعی تبیین نماید. در این مقاله با رویکردی تبیینی و با استفاده از روش تحلیل داده و محتوا تلاش می شود ضمن تبیین ارتباط توسعه و امنیت، جایگاه خوداتکایی راهبردی و سرمایه اجتماعی در سیاست گذاری راهبردی با تأکید بر ایران مشخص شود. شایان توجه است که «خوداتکایی راهبردی» و «سرمایه اجتماعی» به عنوان متغیرهای مستقل محسوب شده و «توسعه و نوسازی ملی» متغیر وابسته این مطالعه هست. یافته ها بیانگر این است که اگر ضرورت های حکمرانی جهانی با نشانه هایی از حکمرانی خوب در کشورهای پیرامونی با یکدیگر پیوند یابد، زمینه برای تحقق اهدافی همانند خوداتکایی راهبردی به وجود می آید.
۱۸.

سیاست گذاری امنیتی و الگوی مدیریت بحران در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 63 تعداد دانلود : 337
سیاست گذاری امنیتی در زمره موضوعات راهبردی جدید در فرآیند امنیت سازی می باشد. بحران در سوریه به عنوان نمادی تراژدی قدرت و خشونت تلقی می شود. درک واقعیت های سوریه بدون توجه به مدل های سیاست گذاری امنیتی امکان پذیر نمی باشد. در این مقاله تلاش می شود تا الگوی سیاست گذاری امنیتی در بحران سوریه مورد بررسی قرار گیرد. سه مؤلفه بنیادین در تبیین این مقاله مورد توجه قرار می گیرد. اولین مؤلفه ساختار دولت اقتدارگرا در سوریه می باشد. این دولت در دوران های گذشته به ویژه در سال 1982 از الگوی مشت آهنین برای تحقق اهداف سیاسی و راهبردی خود در حما استفاده کرده است. کاربرد قدرت، اگرچه منجر به پیروزی دولت و نظام سیاسی گردد، آثار خود را در افکار عمومی گروه های اجتماعی به جا خواهد گذاشت. دومین مؤلفه سازوکارهای کنش نخبگان سیاسی است. نخبگان و زمامداران حکومت بشاراسد عموماً ترجیح می دهند که موقعیت سیاسی و امتیازات ویژه خود را حفظ نمایند. چنین شاخص هایی منجر به افزایش انگیزه سرکوب گروه های اجتماعی می داند. سومین مؤلفه مربوط به تحول مؤلفه های گفتمانی در سوریه می باشد. گفتمان انتقادی اخوان المسلمین تحت تأثیر فضای منطقه ای و بین المللی به گفتمان مقاومت با راهبرد جنگ مسلحانه در برابر دولت گردیده است. این سه مؤلفه عناصر تداوم تضادهای امنیتی و گسترش خشونت در سوریه است. در تنظیم مقاله از الگوی سیاست گذاری امنیتی رهیافت انتقادی استفاده شده که بیانگر آن است که نیروهای اجتماعی و گروه های گریز از مرکز نقش مؤثری در تحولات امنیتی خاورمیانه ازجمله سوریه ایفا می نمایند. در شرایط ابهام امنیتی، نقش مستقیم قدرت های بزرگ به گونه ای تدریجی کاهش یافته اما آنان درصدد برمی آیند تا از سازوکارهای کنش غیرمستقیم و نیروهای جنگ نیابتی استفاده نمایند. به همین دلیل است که مدیریت بحران سوریه نیازمند پیوند بازیگران بین المللی، منطقه ای، ملی و فرا ملی می باشد.
۱۹.

The Middle East Security and Donald Trump’s Grand Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: خاورمیانه تروریسم جنگ نیابتی موازنه فراساحلی آشوب امنیت منطقه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 568 تعداد دانلود : 674
The Middle East region has been a longstanding major source of concern for American leaders due to its eternal religious and cultural relevance, a strategically pivotal location, huge oil reserves, interlocked and intractable conflicts, and the persistence of major security threats such as terrorism and the risk of nuclear proliferation. <br />The Middle East region is undergoing security shifts. Regional security in the Middle East will be changed in Trump era. Security and power in each region has connected, empowered and influenced a new generation of young people, who are questioning political authority with new intensity. <br />The outcomes of the Arab Spring mostly disappointed the world and its policymakers. The region is violent; disfigured by inter and intrastate conflict and by sectarian divisions. Power and security in Middle East countries has been fragmented. The nature of security in Middle East policy is based on Proxy war and Non-state actor’s initiation. Non-state actor who are active in the region, are both a symptom of state weakness and amplify the threats to states. <br /> The Middle East region recognize with economic bedrock of the regional security as exports of hydrocarbons is under threat. Surveying the region shows that, in the throes of historic turmoil and facing massive challenges. The US, UK and other European countries has critical interests in the region, both economic and security. Moreover, what is happening in the Middle East, it will be expanded to other regions and does not stay in the Middle East. In this situation, Trump’s policy and strategy lead to instability, turmoil and power transition. For control and leading this process, world politics to need co-operational security model with other great powers and regional actors like Iran, Turkey and Saudi Arabia. <br />This article, by descriptive-analytical method, seeks to study the "Trump’s Grand strategy in the Middle East". the main hypothesis emphasis that “U.S strategy on Middle East in Donald Trump policy based on offshore balancing, proxy war and increasing chaos’’. <br />  <br /> 
۲۰.

Trump's Middle East Policy Making and the Future of Security(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Regional security ISIS the Middle East Trump Administration Policy Making

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 201 تعداد دانلود : 263
As it looks at the region, Trump can see three central challenges facing the Middle East, working together to create the horrible brew we're now dealing with. The first challenge is the security vacuums in places like Syria, Iraq, Libya and Yemen that followed the collapse of some of these Arab republics. These vacuums are highly problematic, setting the conditions for extremism. They are where extremists organize and plan attacks, and where refugees originate. A lot of these destabilizing problems, then affect the entire region. Trump's election is a massive setback for humanitarian issues, in fact, many welcome him, despite his rhetoric on Muslims, women and minorities. Most troubling, however, is that many of U.S questions about his approach to the Middle East cannot be answered right now because he literally has no experience in foreign policy. The international community has no idea what to expect from Trump, and such diplomatic uncertainty is a humbling experience at best. Trump needs to reassure its nation's allies before he becomes president; assurances and commitments are especially crucial when times are tough, as they are now. NATO is important, but so are the Sunni Arab states. Given that one of Trump's few clear aims is to destroy the Islamic State, it is absolutely imperative that Saudi Arabia and similar countries be involved, since the group's ideology cannot be discredited without them.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان