علیرضا پیروزمند

علیرضا پیروزمند

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲ مورد.
۱.

الگوی پیشرفت فرهنگی کشور مبتنی بر منظومه اندیشه ای حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ الگو الگوی فرهنگی پیشرفت فرهنگی تمدن اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۶
زمینه و هدف: فرهنگ بسان روح جامعه زمینه ساز تکامل و پیشرفت است. کشور در عرصه فرهنگی نیازمند طراحی الگوهایی مبتنی بر مبانی دین اسلامی است. هدف این پژوهش ارائه الگویی اسلامی پیشرفت فرهنگی کشور بر مبنای منظومه اندیشه ای حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)می باشد.روش: روش ﭘﮋوﻫﺶ تکاملی است. از نظر ﻫﺪف ﮐﺎرﺑﺮدی و از ﻧﻈﺮ ﻣﺎﻫﯿﺖ اکتشافی، با رویکرد کیفی در چارچوب نظری منویات حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) می باشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده نسبت به ابعاد و مؤلفه های وصفی الگو انجام می شود؛ اعتباریابی الگو توسط نرم افزار اس پس اس اس با آزمون روایی پایایی با تایید نهایی 45 نفر از خبرگان دانشگاهی انجام می گیرد.یافته ها: این الگو دارای سه بعد (ارکان، سطوح، آثار) است. بعد ارکان شامل سه مولفه (مبناکاوی، هدف گذاری، راهبردنویسی) است؛ بعد سطوح شامل سه مولفه (مفاهیم فرهنگی، ساختار فرهنگی، محصولات فرهنگی) و بعد آثار شامل سه مولفه (تمد ن سازی، جامعه پردازی، خود سازی) می باشند که با تضارب آنها و ایجاد ارتباط میان این 9 مولفه ۲۷ متغیر اولویت بندی شده حاصل می شود.نتایج: از میان آثار الگو، تمدن سازی در اولویت اول است. تمدن سازی وقتی با شتاب و قوت بیشتری انجام می گیرد که فردسازی و جامعه پردازی مناسب به عنوان پشتوانه آن انجام شود، یعنی همچنان در مسیر تمدن سازی باید نسبت به فردسازی و جامعه پردازی پرداخته و اهتمام داشت تا کشور بتواند با توان و قوت کافی برای تمدن سازی پیشرفت نماید.واژگان کلیدی: فرهنگ، الگو، الگوی فرهنگی، پیشرفت فرهنگی، تمدن اسلامی.
۲.

آینده انقلاب اسلامی با نظرداشت به وضعیت فرهنگ غرب براساس منظومه فکری مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آینده انقلاب اسلامی فرهنگ غرب منظومه فکری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۶۶
علم محیط شناسی راهبردی و علم آینده پژوهی، در تحلیل و شناخت واقعیت های محیط بیرونی و آینده نگری در عرصه های مختلف مکمل یکدیگرند. بررسی آینده انقلاب اسلامی، نیازمند تحلیل وضعیت محیط درون و بیرون است. نشو، نمو و شناخت محیط پیرامونی انقلاب اسلامی وابسته به شناخت جبهه معارض انقلاب اسلامی است. با شناخت وضعیت فرهنگی آینده حریف، بهتر می توانیم وضعیت آینده انقلاب اسلامی را ترسیم کنیم. در حال حاضر نشانه هایی از افول فرهنگی آمریکا قابل مشاهده است. مسئله پژوهش حاضر این است که آینده انقلاب اسلامی با نظر داشت به وضعیت فرهنگ غرب در گام دوم انقلاب بر اساس منظومه فکری مقام معظم رهبری چگونه است؟ نوع تحقیق، توصیفی - کیفی و نتیجه توسعه ای و روش گردآوری اسناد و مدارک و مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی بوده و ازطریق استقرایی، منظومه فکری مقام معظم رهبری در سه محور محتوا، ساختار، پیامد استخراج شده است. نتیجه مقاله نشان می دهد، افول غرب در پیامد های فرهنگی، مبدأ ایجاد تزلزل در ساختار های نظام لیبرال دموکراسی غرب و تضعیف اعتبار ساختارهای فرهنگی، مبدأ سلب مرجعیت غرب در محتوای فرهنگی او خواهد شد و به همان میزان زمینه سازی محتوای فرهنگ اسلام و اهل بیت علیه السلام بیشتر مرجعیت یافته و بر اساس آن ساختارهای جهانی تغییر نموده و به تبع آن، پیامدهای معنوی توحید محور در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی و تمدنی فراهم تر خواهد شد.
۳.

بازسازی مدیریت دانش: الگوی تحول رشته «مدیریت دانش» در راستایِ پشتیبانی از مدیریت تحول علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت دانش مدیریت راهبردی دانش الگوی تحول علوم انسانی مدیریت اسلامیِ دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۷
مدیریت و سیاست گذاری تحول علوم انسانی، نیازمند یک رشته و حوزه مطالعاتی است که بتواند از فعالیت ها، فرآیندها و اقداماتی که در راستای علوم انسانی اسلامی در کشور به انجام می رسد، پشتیبانی علمی و نظری نماید. در اسناد بالادستی عرصه علوم انسانی به حوزه مطالعاتی «مدیریت دانش» تأکید ویژه ای شده است. ایجاد تحول در رشته «مدیریت دانش» که صورت تحول یافته آن را می توان با عنوان «مدیریت اسلامیِ دانش» یا «مدیریت راهبردی دانش» خطاب قرار داد، می تواند یک برنامه پژوهشی اولویت دار برای هدایت جریان تحول علوم انسانی و سامان دهی به فعالیت ها و اقدامات نهادهای بالادستی سیاست گذار و مجری، دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی در راستای تحول علوم انسانی باشد. براساس این، تحول در رشته مدیریت دانش، یکی از ضرورت های تحول علوم انسانی در دیگر رشته های علوم انسانی می تواند به شمار آید. دراین پژوهش، ضمن اشاره و ارزیابی پژوهش هایی که درزمینه «مدیریت دانش با رویکرد اسلامی» انجام شده، الگویی برای تحول رشته مدیریت دانش ارائه شده است. این الگو که در دو بخش «الگوی مفهومی» و «الگوی موضوعی» ارائه شده، شامل 3 بُعد، 9 مؤلفه و 27 متغیر است. مزیت این الگو نسبت به دیگر الگوهای ارائه شده درزمینه مدیریت اسلامیِ دانش، ازیک سو توجه توأمان به سه مؤلفه «مبانی، روش، مسائل» به ارکان تحول مدیریت دانش، و ازسوی دیگر ارتقایِ مقیاسِ مدیریت دانش از سطح «دانش سازمانی» به سه مقیاسِ «دانش اجتماعی، دانشِ نهاد علم و دانشِ سازمانی» به صورت توأمان است. همچنین، براساس نیازمندی های تحول علوم انسانی، سه مؤلفه «تولید دانش، توزیع دانش و کاربست دانش» به صورت توأمان ملاحظه شده است. از دیگر مزیت های این پژوهش، ارائه منطقی برای اهمیت گذاری و اولویت بندی مؤلفه های مدل و پیشنهاد اجمالی برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای تأسیس رشته «مدیریت اسلامیِ دانش» است. 
۴.

مدیریت راهبردی دانش به مثابه علم پشتیبان مدیریت تحوّل علوم انسانی (چرایی، چیستی، چگونگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت راهبردی دانش مدیریت دانش مدیریت تحوّل دانش تحول علوم انسانی علوم انسانی اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۵
در این مقاله، پس از تبیین ضرورتِ پشتیبانیِ علمی از مدیریت تحوّل علوم انسانی، به امکانات رشته مدیریت دانش در این زمینه پرداخته شد. در این راستا، بر اساس خوانشِ «وصفی» موصوف و صفت و خوانشِ «اضافی» مضاف و مضاف الیه از مدیریت دانش و مدیریت راهبردی دانش، چهار قرائت ارایه شد و بررسی شد که آیا این قرائت ها می توانند متضمّن تحوّل پارادایمی دانش باشد. در نتیجه این بررسی مشخص شد که تنها خوانش اضافی از مدیریت راهبردی دانش یعنی «مدیریت راهبردی بر دانش»، حاویِ معنایی معادلِ «مدیریت تحوّل دانش» است و می تواند سازگار با نیاز جامعه اسلامی و تحوّل علوم انسانی باشد. سپس، ضمن اشاره به روند تحوّلات جهانی رشته مدیریت دانش، بر ضرورت دوچندان بازسازی و تحوّل ماموریت رشته مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش، پرداخته شد. در بخش چگونگی،سه محور اصلی جهت تحوّل ماموریت مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش ارایه شد و در نهایت پیشنهادات راهبردی جهت پشتیبانیِ علمی رشته مدیریت راهبردی دانش از مدیریت تحوّل علوم انسانی مطرح گردید.
۵.

الگوی مهندسی سبک زندگی حرفه ای پلیس های فراجا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۸۷
زمینه و هدف: سبک زندگی، سبک کنش بر اساس یک فرهنگ خاص ولی قابل تشخیص است. سبک زندگی حرفه ای فراجا، خصوصیات ویژه ای از سبک زندگی اسلامی را دارد. اهمیت و ضرورت پرداختن به سبک زندگی در این سازمان به لحاظ جایگاه و قداست شغلی و همچنین الگوپذیری جامعه از آن به عنوان نماینده نظام اسلامی یکی از دغدغه های مهم مسئولین است.روش: روش تحقیق تکاملی است، و در روش شناختی نوآوری دارد. از نظر هدف، کاربردی است و با رویکرد ترکیبی (کیفی توصیفی) انجام پذیرفته است. اعتباریابی الگو بر اساس پرسشنامه ای خودساخت یافته به دست آمد. ابعاد و مؤلفه های سبک زندگی حرفه ای و ارتباط بین آنها از خبرگان اخذ شده، و نظرات آنان توسط نرم افزار SPSS تحلیل و برای آزمون روایی همگرایی در نرم افزار SmartPls بررسی شده است.یافته ها: پس از گردآوری اطلاعات از قواعد الگوسازی با اکتشاف الگو در زندگی حرفه ای لایه درون سازمانی پلیس استفاده شد؛ تجزیه و تحلیل اطلاعات با «گمانه زنی، گزینش، پردازش» نسبت به ابعاد و مؤلفه های وصفی الگو، و در مراجعه به عینیت، به تعیین الگوی موضوعی انجامید.نتایج: غنی سازی و اسلامی تر شدن سبک زندگی حرفه ای پلیس از طریق ارتباط با خدا و خود برای خودسازی، در ارتباط با دیگران برای دگرسازی و در ارتباط با محیط برای محیط سازی بهتر به ترتیب اولویت نشأت می گیرد؛ از سوی دیگر، شناخت ابعاد و مؤلفه های این الگو در سطوح مختلف درون سازمانی، و ایجاد ارتباط میان این ابعاد به اکتشاف یک الگوی مهندسی شده در سبک زندگی حرفه ای فراجا می انجامد.
۶.

چگونگی پیوند معارف وحیانی، عقلانی و تجربی در نظریه پردازی بر اساس روش تحقیق تکاملی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: روش تحقیق تکاملی جریان معارف وحیانی فرایند تحقیق علم دینی علوم انسانی اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۷
فرهنگستان علوم اسلامی قم به دنبال ارائه الگویی برای علم دینی است که از هر سه منشأ معرفتی وحی (نقل)، عقل و تجربه به محوریت وحی استفاده کند. طبق این دیدگاه، هر نظریه علمی، مدلی ساده شده از واقعیتی پیچیده بوده و دارای سه سطح توسعه، کلان و خرد است.«سطح توسعه» نظریه علمی، وضعیت مطلوب و آرمانی پدیده را بیان می کند. در نظریه علم دینی، این وضعیت مطلوب، از آموزه های اسلام به مثابه یک کل −نه تک تک معارف وحیانی− اخذ می شود. «سطح کلان» نظریه علمی، با تولید وصف تکاملی شروع می شود. برای به دست آوردن اوصاف تکاملی نیازمند اطلاعات سطح توسعه (به عنوان مفاهیم دینی حاکم بر تحقیق) و اطلاعات تجربی (براساس مطالعات کتابخانه ای و تاریخی) هستیم؛ زیرا بستر گمانه زنی پژوهشگر را برای تولید اوصاف فراهم می کند. با اعتبارسنجی تجربی، دینی و نظری گمانه ها (و تأیید یا اصلاح آنها)، مدل وصفی پدیده به دست می آید. این اوصاف نظام مند وظیفه توصیف پدیده به عنوان یک کل متغیر را برعهده دارند. سرانجام، در سطح خُرد با توجه به سطوح توسعه و کلان نظریه علمی و با کمک اطلاعات میدانی، درضمن تحفظ بر خطوط قرمز شارع، معادله تصرف و تغییر موضوع به گونه ای ارائه می شود که بر نظریات رقیب تمدنی تفوق یابد.
۷.

اصول و راهبردهای جبهه سازی فرهنگی (با تأکید بر اندیشه سید محمدمهدی میرباقری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جبهه فرهنگی انقلاب اصول جبهه سازی راهبردهای جبهه سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۵۸
در گام دوم انقلاب، بسیاری از دلسوزان و فعالان فرهنگی نسبت به کارآمدی سازمان های رسمی تشکیک کرده و بیش از پیش به ظرفیت های مردمی به عنوان رمز ماندگاری و پیشروی نظام اسلامی در مقابله با جبهه فرهنگی دشمن رو آورده اند. تا جایی که رویش های سال های اخیر در بین جوانان مؤمن انقلابی، شکل گیری حلقات میانی و تشکیل قرارگاه جبهه فرهنگی انقلاب در دهه نود به عنوان بخشی از مسیر تحقق دولت اسلامی و مردمی سازی حکمرانی محسوب می شود.به نظر می رسد سیاست گذاری کلان با هدف شکوفایی و بالندگی جبهه فرهنگی انقلاب، مبتنی بر مبانی دینی، واکاوی تجربیات گذشته و وضعیت کنونی آن، و همچنین متناسب با آخرین نقشه و تهاجم فرهنگی دشمن یکی از اولویت های اصلی گام دوم انقلاب است. در این پژوهش با روش تحلیل مضمون، آثار مکتوب و گفتارهای استاد سید محمدمهدی میرباقری در مسائل مرتبط با جبهه فرهنگی انقلاب بررسی گشته و دوازده مضمون پایه برای مدیریت فرآیند شکل گیری این جبهه شناسایی شد. با خوشه سازی گروه های مشابه، نتایج حاصله در قالب دو مضمون سازمان د هنده شامل اصول جبهه سازی و راهبردهای کلان آن دسته بندی شد که ذیل مضمون فراگیر الزامات جبهه سازی در عرصه فرهنگی به عنوان کانون و هسته شبکه مضامین، تعریف می شوند.
۸.

بنیان های نظری جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی (در اندیشه حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری)(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۴۱
رویش های سال های اخیر در بین جوانان مؤمن فعال در عرصه فرهنگ و شکل گیری جبهه فرهنگی انقلاب، برگ برنده نظام اسلامی در مواجهه با تهاجم فرهنگی دشمن بوده و بخشی از فرآیند تحقق دولت اسلامی در گام دوم انقلاب قلمداد می شود. پیشبرد چنین تشکیلات عظیمی، نیازمند بنیان های نظری عمیق، محکم و کارآمدی است که ضمن پشتیبانی نرم افزاری از سیاستگزاری راهبردی، مانع انحرافات و رکود احتمالی جبهه گردد. هدف این پژوهش آن است تا با تکیه بر نظام اندیشه استاد سید محمد مهدی میرباقری، پشتوانه های فکری جبهه فرهنگی را واکاوای نماید. در تحقیق حاضر با روش تحلیل مضمون، گفتارها و آثار مکتوب استاد در مسائل مرتبط بررسی گشته و نُه مضمون پایه شناسایی شد. با خوشه سازی گروه های مشابه، نتایج حاصله در قالب سه مضمون سازمان د هنده شامل چیستی جبهه فرهنگی، ضرورت جبهه سازی و اصول آن دسته بندی شد و همگی ذیل مضمون فراگیر «بنیان های عمیق نظری جبهه فرهنگی انقلاب» به عنوان کانون و هسته شبکه مضامین، تعریف می-شوند.
۱۰.

ارزیابی انتقادی مفهوم تجاری سازی در علوم انسانی موجود(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۰۸
در « مدیریت دانش»، چهار خروجی برای علوم انسانی موجود برشمرده شده است: ۱. دانش افزایی؛ ۲. کارکرد داشتن؛ ۳. کاربردی سازی؛ ۴. تجاری سازی. مفهوم متأخر تجاری سازی با مسئله بنیادینِ «نگاه مادی و کالایی به دانش» و تأثیرپذیری مستقیم از «نئولیبرالیسم»، «نظریه اقتصاد دانش» و «مفهوم صنعت دانش»، زلزله های عمیقی را در دانش جهانی ایجاد کرده است. در منطق تجاری سازی، دانش و دانشگاه خدمتگزار بازارهای آزاد اقتصادی و شرکت های تجاری توصیف شده است؛ به طوری که مرکز ثقل آن دو غالباً «انتفاع» و «سود مادی» برشمرده شده تا «فهم» و «صدق». پژوهش پیش رو با رویکرد کیفی و با «روش توصیفی تحلیلی» انجام شده و نویسندگان برای دستیابی به نتایج پژوهش، از دو راهبرد تحقیقاتی «خلاصه اسناد و مدارک» (فیش برداری) و «تفکر پایان تا آغاز» استفاده کرده اند. این پژوهش با توجه به «اصل تقدم فهم بر نقد» و با بهره مندی از «روش شناسی بنیادین تکوین نظریه های علمی»، مبادی معرفتی و عوامل غیرمعرفتی تجاری سازی علوم انسانی را مورد ارزیابی قرار داده و درصدد آن است که فواید و آفات تجاری سازی را در عرصه علوم انسانی شناسایی و تبیین کند. در مبادی معرفتی شش گانه تجاری سازی علوم انسانی، ردپای مسئله بنیادین تجاری سازی یعنی نگاه ماتریالیستی به دانش قابل مشاهده است. بر همین مبنا نمی توان با نگاه تحویلی نگری، «کاربردی سازی علوم انسانی» و مفاهیم هم پیوند با آن را به «تجاری سازی علوم انسانی» فروکاست. همچنین، از میان عوامل غیرمعرفتی و زمینه ای تجاری سازی علوم انسانی، سه عرصه «دانش»، «دانشگاه» و «آموزش و پژوهش»، که به طور جدی در شعاع تجاری سازی قرار دارند، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. در این عرصه ها هم، نگاه کالایی، شئ واره و ابزاری به دانش قابل مشاهده است.
۱۱.

الگوی مردم سالاری دینی، اساس مهندسی سیاسی نظام اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مردم سالاری دینی مهندسی سیاسی نظام ولایت مردم ولایت دین ولایت فقیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۶۷۰
این پژوهش درصدد است تا تاثیر مردم سالاری دینی بر بهبود مهندسی سیاسی نظام اسلامی را بررسی نماید. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی، پیوند «ولایت امام، ولایت ولی فقیه و ولایت مردم» به مثابه جوهره ، سه عرصه ی «قدرت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» به عنوان گستره، و «اعتماد، مشارکت و اقتدار» در جایگاه ثمرات مردم سالاری دینی معرفی شده اند. هم چنین وضعیت «تولید، توزیع و بهره مندی» از قدرت در نظامات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفته و اهم قوت ها و ضعف ها در این رابطه واکاوی شده اند.
۱۴.

ارزیابی انتقادی عمده ترین الگوها و نظریه های کاربردی سازی علوم انسانی موجود(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۳۰۳
با توجه به نقش تمدن سازی و اعتبار سرمایه ای علوم انسانی موجود در جوامع غربی، گروهی از دانش پژوهان ذیل پارادایم دانش شناسی سکولار، نظریه ها و الگوهایی را برای کاربردی سازی علوم انسانی موجود ارائه کرده اند. در همین راستا، با مطالعه ای روشمند می توان به دوازده نظریه و الگوی زیر دست یافت که علاوه بر ادعاهایی در عرصه تولید دانش، کاربردی سازی دانش از دغدغه های اصلی آن ها به شمار می رود. این الگوها را به جهت فصل مشترک، می توان ذیل سه الگوی اول، دوم و سوم تولید دانش صورت بندی و تحلیل کرد. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بهره مندی از دو راهبرد پژوهشی «خلاصه اسناد و مدارک (فیش برداری)» و «تفکر پایان تا آغاز»، پس از مفهوم شناسی حوزه کاربردی سازی و مفاهیم هم پیوند با آن همانند تجاری سازی، سودمندسازی، کارآمدی و کارکردگرایی، الگوها و نظریه های پیش گفته با توجه به ارزش های پارادایم دانش شناسی اسلامی و برخی دانش پژوهان منتقد غربی همانند ژان فرانسوا لیوتار موردارزیابی انتقادی قرار گرفته اند. سیطره نگاه های ماتریالیستی، کالایی و بنگاهی و تقویت منفعت گرایی و نسبیت گرایی به دانش و انکار حقیقت گرایی و ضعف اخلاق و معنویت و نگاه اومانیستی و ابزاری به عالَم، آدم و علم و دانش ازجمله اشتراکات و نتایج نظریه ها و الگوهای کاربردی سازی در علوم انسانی موجود است.
۱۵.

درآمدی تاریخی بر تأسیس دانش پشتیبان مدیریت تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۳۰۳
در این پژوهش ماجرای تاریخی تحول علوم انسانی پس از انقلاب اسلامی روایت شده و مواجهه منتقدانه و تحول خواهانه با علوم انسانی مدرن، در قالب سه دوره تاریخی بررسی شده است. از اعلام «انقلاب فرهنگی» تا اعلام «نهضت نرم افزاری» (1379-1359) دوره نخست درنظر گرفته شده است که با ظهور و نشاط ایده های تحول خواهانه دینی در سال های آغازین انقلاب شروع شد، ولی بنا به دلایلی، درنهایت، به سیطره نگرش های پوزیتیویستی بر دانشگاه ها ختم شد. در دوره دوم (1388-1379)، به تأثیرات و بازتاب های طرح گفتمان نهضت نرم افزاری ازسوی رهبر معظم انقلاب بر فضای علمی دانشگاه های کشور و نضج یافتن مجدد جریان تحول علوم انسانی در کشور اشاره شده است. در بررسی این دوره، هم به تلاش های سلبی در «نقد فلسفه و معرفت شناسی علوم انسانی غربی» و هم به تلاش های ایجابی برای تبیین «مبانی و مبادی علوم انسانی اسلامی» پرداخته شده است. در بررسی دوره سوم (1398-1388)، با اشاره به ریشه های تئوریک و فکری فتنه 88، توضیح داده شده است که چگونه این واقعه سیاسی موجب شد «علوم انسانی غربی» به مثابه یک «چالش استراتژیک» در اداره کشور موضوعیت یابد و وجه انضمامی، عملی و تجویزی علوم انسانی به صورت برجسته تری موردتوجه واقع شود. پس از طرح و بررسی تجربه نهادسازی و سندنگاری مدیریت علم جمهوری اسلامی در دوره سوم، به دلالت های برآمده از تجربه تاریخی این ادوار سه گانه پرداخته شده است. در نتیجه گیری از این دلالت ها، بر ضرورت تأسیس حوزه مطالعاتی میان رشته ای و دانش جدیدی که متکفل مطالعه و پژوهش در زمینه «مدیریت تحول علوم انسانی» باشد، تأکید شده و به برخی از مأموریت ها و الزام های تأسیس این دانش جدید اشاره شده است.
۱۶.

مؤلفه های ساختاری تمدن سازی اسلامی(با رویکرد آینده پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمدن تمدن اسلامی تمدن سازی اسلامی تمدن نوین اسلامی بعد ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۷۷۶
ارائه یک پارادایم الهی در پاسخ به سیطره تمدنی غرب در جهان اسلام نیازمند حرکت به سمت ساخت تمدن نوین اسلامی است. برای نیل بدین مهم، تبیین علمی و ایجاد گفتمان تمدنی با تمییز مؤلفه های اثرگذار در تمدن سازی اسلامی ضروری بوده و چنانچه مؤلفه های ساختاری تمدن سازی اسلامی مجموعه ای از عوامل منسجم است که با ترکیب مطلوب و تنظیم روابط منطقی آن ها با یکدیگر شبکه روابط عناصر در نظام تمدنی را شکل می دهد، در این تحقیق با رویکرد اکتشافی- آمیخته ضمن بررسی ادبیات نظری، در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا و انجام مصاحبه با 11 تن از خبرگان، مؤلفه های اصلی بُعد ساختاری تمدن سازی اسلامی با عناوین؛ حکومت مداری اسلامی، بین الملل اسلامی، جامعه کارآمد اسلامی، شکل گیری انقلاب اسلامی و نظام سازی اسلامی از طریق تهیه پرسشنامه و پیمایش خبرگی میان 50 نفر از جامعه آماری)با فرض N= n ( به کمک فنون آمار استنباطی مانند آزمون تی یک نمونه، آزمون تحلیل عاملی و آزمون فریدمن با بهره گیری از نرم افزار Spss در بخش کمی تحقیق مورداعتبار سنجی و اولویت بندی قرارگرفته است.
۱۷.

فرایند برنامه ای پالایش، پیرایش و پیدایش در تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۱۲
تحول و تکامل همواره در نسبت یک مبدأ و مقصد معنا می یابد؛ یعنی باید از جایی شروع کرد و به جایی رسید و در سراسر این فرایند مراحل پیشین باید پشتوانه مراحل پسین قرار گیرند. این بدین معناست که تولید علم دینی را باید «فرایندی» دید و همواره آن را با تکیه بر تراث پیشین علوم اسلامی به جلو برد؛ ازاین رو، در این مقاله، نویسندگان با توجه به تجربه های خود در این حوزه فرایندی چهارمرحله ای را برای تحقق تحول در علوم انسانی مطرح کرده اند که به زعم آن ها می تواند مسیری روشن و کارآمد به حساب آید. این فرایند از شناخت نظام مند و مبنادار ادبیات علمی موجود آغاز می شود و در ابتدا با تغییر ظاهری در چهره علم و پالایش آن از موارد قطعی مخالفت با دین، به صورت کوتاه مدت در حل مسائل جامعه مورد بهره برداری قرار می گیرد. در مرحله بعد، ضمن طبقه بندی علوم و توجه به نظام نظریه ها، شرایط را برای نقد جامع نظریه های غربی به صورت نظام مند و مؤثر فراهم می کند و به صورت بخشی به تولید نظریه های جدید اسلامی می پردازد. در مرحله نهایی هم به صورت بنیادین، فراگیر و منسجم موضوع پیدایش علوم را مطرح می کند. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی اکتشافی صورت گرفته و ازنظر هدف کاربردی است.
۱۸.

روش شناسی نظریه پردازی هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۴۴ تعداد دانلود : ۸۲۶
در این مقاله تلاش شد تا با توجه به اشتراکات و افتراقات روش شناسانه ای که در نظریات مختلف هنر و معماری اسلامی وجود دارد، امکان مقایسه و تحلیل نظریات مختلف را براساس روش های به کار رفته در آنها فراهم گردد. نظریات با روش «اسنادی» گردآوری و طبقه بندی و براساس «تحلیل نظری» از پایگاه آموزه های دینی، مبانی، توانایی ها و محدودیت های هر گروه روشی نقد و تحلیل شد. روش های تاریخ نگاری، سنت گرایی و معناگرایانه، توانایی انتساب نظریه به «اسلام» و شکل گیری هنر و معماری اسلامی را ندارند و به «منابع» معتبر مراجعه نمی کنند؛ روش های نص گرایانه رجوع به منابع را با «روش های نامعتبر» انجام داده و به انواع قیاس و تمثیل های ذوقی مبتلا هستند؛ روش فقه فردی، با وجود اینکه به منابع و روش های مناسب مجهز است، به ابزار کشف ارتباط بین احکام اجتماعی و کنترل شناخت موضوعات مجهز نیست؛ و روش فقه نظام که این نقیصه فقه فردی را برطرف کرده نیازمند منطقی است که هماهنگی بین روش های موضوع شناسی و حکم شناسی را برقرار نماید؛ منطقی که می تواند با استفاده از یافته های «فلسفه نظام ولایت»، به کارگیری شود
۱۹.

جایگاه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران درتمدن اسلامی

کلید واژه ها: نظم انتظام جامعه اسلامی تمدن اسلامی «قدرت عزت و رحمت» تمدن سازی اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۹
در اندیشه اسلامی، حکومت فقط مسئول نظم و امنیت یا مسئول توسعه و رفاه مادی مردم نیست، بلکه وظیفه سرپرستی همه جانبه فرد و جامعه را در مسیر تکامل الهی به عهده دارد؛ یعنی هم نسبت به دنیای مردم و هم نسبت به تأمین آخرت آنها وظیفه بسترسازی و هدایت دارد.  مأموریت های سخت و نرم نیروی انتظامی جمهوری اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین سازمان های حکومتی نیز نمی تواند از این مهم تفکیک شود. وظیفه پلیس در حکومت اسلامی فقط جلوگیری از تخلفات مشهود نیست، بلکه به علت به هم تنیدگی موضوعات اجتماعی باید از موضع مأموریت خود در همه عرصه های جامعه و در کل مهندسی اجتماعی نقشی تعیین کننده داشته باشد. نیروی انتظامی صرفاً یک نیروی بازدارنده و ناظر مأمور و معذور نیست، بلکه نیرویی سازنده است که حضور پیش برنده ای نسبت به پیشرفت جامعه اسلامی از منظر نظم، امنیت، قانون گذاری و اجرای آن در همه عرصه ها دارد؛ زیرا فلسفه نظم و امنیت جدای از فلسفه حکومت نیست. حکومتی که مسئول بسترسازی برای پرستش خدا و هدایت مردم به سمت ارزش ها و اوصاف حمیده الهی است، نیروی انتظامی آن نیز نمی تواند به ابزارهایی همچون جریمه کردن بسنده و از تأثیرگذاری اخلاقی بر افراد جامعه و به دست آوردن مهارت لازم در این زمینه، شانه خالی کند. با این حال، وقتی مقیاس حکومت اسلامی در سطح تمدن اسلامی گسترش پیدا می کند، بدیهی است جایگاه نظم و امنیت و مأموریت های نیروی انتظامی نیز به تناسب آن ارتقا می یابد.  جامعه از «دولت، اصناف و خانواده ها» تشکیل شده و نظم و امنیت در این سه قالب تحقق عینی پیدا می کند. در مقیاس تمدن اسلامی، وظیفه نیروی انتظامی ایجاد نظم و امنیتی است که مبدأ «قدرت، عزت و رحمت» در «دولت، صنف و خانواده» باشد.  در این بین، نیروی انتظامی برای نیل به اهداف فوق باید با تعریف «استراتژی، برنامه ریزی و سازماندهی» در سه سطح جایگاه خود را ارتقا بخشد:1. اقدام به انجام وظایف قانونی؛        2. ارتقای کارامدی؛ 3. توسعه روابط بین سازمانی. انتظار می رود در هر سطح از بهینگی از طریق ارتقای احساس «قدرت، عزت و رحمت» توسط مردم، علاوه بر ارتقای اثربخشی نیروی انتظامی، جامعه نیز به تمدن نوین اسلامی نزدیک تر شود.
۲۰.

انقلابی گری، هویت ساز حوزه و روحانیت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هویت هویت حوزه و روحانیت انقلابی گری حوزه انقلابی اقامه دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۴۱۳
مسئله مقاله حاضر، بررسی حال و آینده هویت حوزه و روحانیت و نسبت آن با حوزه انقلابی است؛ چراکه حفظ و تقویت هویت جمعی روحانیت، امری مهم و نیازمند مراقبت و تدبر است. بررسی کردیم که حفظ و ارتقای هویت روحانیت، نیازمند بازشناسی مأموریت حوزه و روحانیت در مقیاس اقامه اجتماعیِ دین و حضور ملی و بین المللی در این مقیاس است. جوهره حوزه انقلابی نیز چیزی جز پذیرش این مأموریت نیست. برای این منظور فرضیه مقاله حاضر بدین قرار است که انقلابی گری، عامل محوریِ هویت ساز حوزه و روحانیت بوده، فضیلتی زاید بر مأموریت اصلی حوزه های علمیه نیست. همچنین انقلابی گری صرفاً به معنای مشارکت سیاسی روحانیت در حکومت نیست؛ بلکه به معنای مسئولیت پذیری در اقامه اجتماعی اسلام است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان