بهنام طالبی

بهنام طالبی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۱ مورد از کل ۳۱ مورد.
۲۱.

اثربخشی برنامه ی آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) بر مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۵۴
مسئولیت پذیری، به تعهد و پاسخگویی فرد نسبت به امور فردی و اجتماعی اشاره دارد. افراد مسئولیت پذیر بر تفکر، عواطف و اعمال خود کنترل دارند و خود را در قبال پیامدهای رفتارشان مسئول می دانند. بنابراین مسئولیت پذیری با مسائل فردی و اجتماعی مرتبط است و از رویکردهای آموزشی نیز تاثیرپذیر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان (فبک) بر مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان ششم ابتدایی شهرستان سقز بود که از میان آنها دانش آموزان مدرسه ابتدایی سما به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نمونه انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره گواه و آزمایش جایگزین شد. پیش از مداخله، مسئولیت پذیری دانش آموزان به وسیله پرسشنامه مسئولیت پذیری اندازه گیری شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، آموزش فلسفه برای کودکان را دریافت کرد و پس از آن پس آزمون برای دو گروه اجرا شد. در پایان داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش فلسفه برای کودکان به طور معناداری باعث افزایش مسئولیت پذیری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شده است. به عبارتی محتوا و روش برنامه فبک، مسئولیت پذیری اجتماعی کودکان را بهبود می بخشد.
۲۲.

ارزیابی بهره وری سازمان های آموزشی به روش داده بنیاد طراحی مدل (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل ارزیابی بهره وری سازمان های آموزشی نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۱۷
پژوهش حاضر در سال 1399 و با هدف طراحی مدل ارزیابی بهره وری دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجان شرقی، با روش تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل استادان و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند. با رعایت قاعده نمونه گیری نظری و اشباع نظری، 25 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی از نوع هدفمند به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. داده ها با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و با رویکرد سیستماتیک استراس و کوربین در سه مرحله، باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند و 943 کد باز و 144 کد محوری استخراج شد. برای عوامل مؤثر بر بهره وری، 649 کد باز و 35 کد محوری استخراج شد. با دو استراتژی بررسی عضو و بازبینی خارجی ارزشمندی پژوهش تأیید شد. با انجام آزمون نسبت، چون میانگین محاسبه شده(21/4) در سطح اطمینان 99درصد (01/0=α) بزرگتر از میانگین نظری(3) بود، لذا اعتبار مدل کلی تأیید شد. همچنین میانگین محاسبه شده همه ابعاد مدل، در سطح اطمینان 95درصد (05/0=α)، بزرگتر از میانگین نظری بدست آمد و اعتبار همه ابعاد مدل تأیید شدند. نتایج نشان داد که شاخص های ارزیابی بهره وری دانشگاه، آموزشی، پژوهشی، دانشجویی، فرهنگی و اعتبارات و امکانات می باشند. دانشگاه می تواند با رعایت بسترسازهای فردی، سازمانی و فراسازمانی، و رفع موانع ورودی، فرایندی و خروجی، از طریق راهبردهای درون سازمانی و برون سازمانی به پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی بهره وری دست پیدا کند.
۲۳.

School Human Resource Development's Policymaking Model: A Grounded Theory Study(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Human resource development Policymaking School Manpower

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۸
  سرمایه انسانی بیشتر در بهره وری، رشد اقتصادی، بهبود و تامین کیفیت زندگی بهتر در جهان می شود. توسعه منابع انسانی به معنای هر فعالیتی است که برای بهبود و ارتقای شایستگی های حرفه ای از طریق بهبود دانش، مهارت ها و نگرش های آنها طراحی شده است. مدیریت منابع انسانی در مدارس بر اساس جایگاه و نقش مهمی که در توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مهم است. هدف از این پژوهش طراحی مدل سازی توسعه منابع انسانی در مدرسه با نظریه نظریه پایه (GT) بود. بر این اساس ابزار مصاحبه طراحی و در مرحله بعد با شرکت کنندگان در پژوهش انتخاب و مصاحبه در مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس نتایج تحلیل داده ها موضوعات بررسی و ارائه شد. شرکت کنندگان در این پژوهش 25 نفر از کارشناسان پرورشی شامل معاون وزیر، مشاور وزیر، مدیرکل ستادی وزارتخانه، رئیس سازمان آموزش و استان و مدیر مدرسه بودند که در زمستان 1398 با آنها مصاحبه شد. این مطالعه با نمونه هدف آغاز شد. ورود، تحصیل تخصصی با مدرک کارشناسی ارشد، سابقه کار در سطح وزارتخانه، معاون وزیر، مدیر کل و رئیس سازمان استان بود. و حداقل 10 سال سابقه مدیریت در مدارس با جمعیت دانش آموزی بالای هزار نفر. گروهی که به اشباع داده بودند بر اساس نمونه گیری نظری ادامه دادند. ابزار جمع آوری داده ها
۲۴.

راهبردهای سواد سلامت نیروی انسانی (مطالعه کیفی در یکی از بانکهای کشور)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: راهبردها بهداشت نیروی انسانی سلامت کارکنان سواد سلامت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۴۱
هدف و زمینه : امروزه ارتقای سلامت نیروی انسانی چیزی فراتر از الزامات قانونی برای سلامتی و ایمنی است و شامل هر اقدامی در جهت افزایش سلامت آنان است. هدف پژوهش حاضر طراحی راهبردهای آموزش سلامت به نیروی انسانی در یکی از بانکهای کشور بوده است . روش پژوهش : این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام یافته است تعداد مشارکت کنندگان این پژوهش 14 نفر از خبرگان بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . برای تحلیل متون مصاحبه از تحلیل محتوی بر اساس روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است در اعتبار سنجی داده ها به متخصصان و مشارکت کنندگان در پژوهش مراجعه شده است . یافته ها : نتایج حاصل از کدگذاری باز،محوری و انتخابی نشان داد : راهبردهای آموزش سلامت نیروی انسانی در بانک مورد مطالعه عبارتند از : راهبردهای برنامه ریزی (پیش نگری، به کارگیری نیروهای تخصصی ، نیازسنجی آموزشی، تدوین استراتژیها و چشم اندازو ...)، راهبردهای اجرایی (جایگزینی نیروی موقت، برون سپاری، فراگیر نمودن آموزش سلامت و ...)، راهبردهای ارزیابی (پایش مستمر اثربخشی و بازنگری و ...) و راهبردهای جهانی (توجه به روندها و تغییرات بین المللی و ...). نتایج : با توجه به راهبردهای مستخرج از پژوهش، توجه به چشم انداز حوزه بانکی و حوزه سلامت، منابع و محدودیتهای اجرایی، ارزیابی مناسب اثرات آموزش و روندهای بین المللی در حوزه آموزش سلامت به نیروی انسانی می تواند نتایج مثبتی را در این راستا به دنبال داشته باشد.
۲۵.

ارائه چارچوبی برای عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادالعمر با استفاده ظرفیت فضاهای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عناصر برنامه درسی یادگیری مادم العمر فضای مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۵۷
مقاله حاضر با هدف ارائه چارچوبی برای عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادام العمر با استفاده ظرفیت فضاهای مجازی انجام شد. روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه آماری اساتید و خبرگان برنامه ریزی درسی دانشگاه های تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه تا اشباع نظری داده ها (15نفر) از اساتید خبره انتخاب و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه-ساختاریافته به روش گلوله برفی انجام گرفت. اعتبار مصاحبه ها از نوع درونی بود و جهت افزایش پایایی، مصاحبه ها در فضای مناسب و با رعایت شرایط مصاحبه و به دور از سوگیری و اعمال نظر شخصی انجام پذیرفت. از تحلیل داده ها بر اساس روش «تحلیل مضمون» حاصل از مصاحبه با خبرگان مورد مطالعه؛ 34 مضمون فرعی استخراج و به ترتیب در یازده مضمون اصلی منطق و چرایی برنامه درسی، اهداف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، فعالیت های یادگیری، روش تدریس، توجه به نقش معلم در برنامه درسی، مواد و منابع برنامه درسی، فضا و مکان برنامه درسی، زمان برنامه درسی، گروه بندی برنامه درسی و ویژگی های ارزشیابی برنامه درسی بعنوان چارچوب عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادالعمر با استفاده ظرفیت فضاهای مجازی قرار گرفتند. در نتیجه 11عنصر شناسایی شده و شاخص های 34گانه تشکیل دهنده آنها عمده ترین عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادام العمر با استفاده از ظرفیت فضای مجازی می باشند. با توجه به اینکه دانش آموزان در مدرسه به یادگیری و آموزش دست می یابند، بنابراین یادگیری مادام العمر دانش آموزان با استفاده از فضاهای مجازی با توجه به فناوری های آموزشی و ارتباطی روز دنیا در طراحی برنامه درسی مدارس، امری حیاتی است.
۲۶.

کاوش سطوح، پیامدها و عوامل تسهیل کننده توانمندسازی معلمان مبتنی بر درس پژوهی و آزمون نقش میانجی عوامل تسهیل کننده: گزارش یک پژوهش آمیخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: درس پژوهی توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف این مطالعه کشف سطوح، پیامدها و عوامل تسهیل کننده توانمندسازی مبتنی بر درس پژوهی به شیوه کیفی و بررسی نقش میانجی عوامل تسهیل کننده در تأثیرگذاری سطوح بر پیامدهای توانمندسازی به شیوه کمّی بوده است. در بخش کیفی با استفاده از راهبردهای نمونه گیری هدفمند، از بین دستورالعمل های آموزش و پرورش، مبانی نظری و پیشینه عملی و مصاحبه با صاحب نظران(13نفر)، اقدام به استخراج متون مرتبط گردید. سپس با تحلیل محتوای استقرایی متون سطوح، پیامدها و تسهیل کننده های توانمندسازی مشخص گردید. در بخش اول کمّی پژوهش، داده-های کیفی به پرسشنامه تبدیل گردید و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده نظر صاحبنظران تأیید گردید و با توزیع آن در بین676 نفر از معلمان دوره ابتدایی، روایی سازه، آن نیز با استفاده از روش تحلیل عاملی تأئیدی محاسبه گردید. در قسمت دوم کمّی برای تعیین نقش میانجی عوامل تسهیل کننده، پرسشنامه ی استاندارد شده در بین 223 نفر از معلمان مجری درس پژوهی، سرگروه های آموزشی، کارشناسان اداری و برخی از صاحب نظران شرکت-کننده در بخش کیفی پژوهش توزیع گردید که همگی به صورت نمونه گیری قضاوتی انتخاب شده بودند. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که اثر متغیرهای پیش بین(سطوح توانمندسازی و تسهیل کننده ها)بر متغیر وابسته(پیامدها) مثبت و معنادار (05/0 ≥P)بود. برازش کلی مدل با استفاده از معیارGOF در حد قوی(۵۸۳/0) بوده و نقش میانجی عوامل تسهیل کننده با استفاده از آزمون سوبل(18/9) به طور کامل تأیید گردید. نتیجه آزمونVAF نشان داد که متغیر میانجی، شدت اثر متوسط در مدل دارد.
۲۷.

ارتقاء سرمایه روان شناختی دانش آموزان از طریق توانمندسازی یادگیری (تجارب زیسته مدیران مدارس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارتقا آگاهی و مهارت تجارب زیسته توانمندسازی یادگیری سرمایه روان شناختی مشارکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۴۷
سرمایه روان شناختی از طریق مداخله های آموزشی قابل ارتقا است که ارتقا آن از طریق توانمندسازی یادگیری کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته مدیران مدارس از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری بوده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، با مطالعه 23 نفر مشارکت کننده از میان مدیران مدارس متوسطه دخترانه دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شده است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و تا رسیدن به اشباع نظری، با 23 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که تجربه زیسته مدیران از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری در 3 مضمون و 23 زیرمضمون شامل: ارتقاء مهارت ها (خودباوری، عزت نفس، خود توسعه ای، خودرهبری، خودتنظیمی، خودارزیابی، جذب بازخورد، مهارت مطالعه، مهارت های زندگی)، ارتقاء آگاهی و جوّ حمایتی یادگیری (مشاوره، آموزش های روان شناختی، فرصت تعاملات بین فردی در کلاس درس، جوّ مثبت کلاس درس، یادگیری مستقل، بهبود کیفیت یادگیری، فرآیند یادگیری مبتنی بر نیاز، هم افزایی در یادگیری، یادگیری معنی دار)، مشارکت دهی در کلاس و مدرسه (مشارکت در مدیریت کلاس درس، مشارکت در مدیریت مدرسه، یادگیری تیمی، نوآوری تیمی، فعالیت های جمعی) قابل دسته بندی است. می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی یادگیری از طریق ایجاد مدل های مثبت شناختی در دانش آموزان، ارتقا سرمایه روان شناختی آنان را فراهم می نماید.
۲۸.

راهبردهای سواد سلامت نیروی انسانی (مطالعه کیفی در یکی از بانکهای کشور)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: راهبردها بهداشت نیروی انسانی سلامت کارکنان سواد سلامت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف و زمینه : امروزه ارتقای سلامت نیروی انسانی چیزی فراتر از الزامات قانونی برای سلامتی و ایمنی است و شامل هر اقدامی در جهت افزایش سلامت آنان است. هدف پژوهش حاضر طراحی راهبردهای آموزش سلامت به نیروی انسانی در یکی از بانکهای کشور بوده است . روش پژوهش : این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام یافته است تعداد مشارکت کنندگان این پژوهش 14 نفر از خبرگان بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . برای تحلیل متون مصاحبه از تحلیل محتوی بر اساس روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است در اعتبار سنجی داده ها به متخصصان و مشارکت کنندگان در پژوهش مراجعه شده است . یافته ها : نتایج حاصل از کدگذاری باز،محوری و انتخابی نشان داد : راهبردهای آموزش سلامت نیروی انسانی در بانک مورد مطالعه عبارتند از : راهبردهای برنامه ریزی (پیش نگری، به کارگیری نیروهای تخصصی ، نیازسنجی آموزشی، تدوین استراتژیها و چشم اندازو ...)، راهبردهای اجرایی (جایگزینی نیروی موقت، برون سپاری، فراگیر نمودن آموزش سلامت و ...)، راهبردهای ارزیابی (پایش مستمر اثربخشی و بازنگری و ...) و راهبردهای جهانی (توجه به روندها و تغییرات بین المللی و ...). نتایج : با توجه به راهبردهای مستخرج از پژوهش، توجه به چشم انداز حوزه بانکی و حوزه سلامت، منابع و محدودیتهای اجرایی، ارزیابی مناسب اثرات آموزش و روندهای بین المللی در حوزه آموزش سلامت به نیروی انسانی می تواند نتایج مثبتی را در این راستا به دنبال داشته باشد.
۲۹.

الگوی پیشنهادی جهت طراحی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی بر اساس طرح گریوز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: الگو برنامه درسی ترکیبی آموزش الکترونیکی آموزش غیرالکترونیکی آموزش پزشکی عمومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۹۶
مقدمه: یکی از عوامل موثر در اثربخشی و ارتقاء کارایی نظام آموزشی، توجه ویژه به آن است. برنامه درسی ترکیبی، تلفیقی از دو آموزش الکترونیکی و غیرالکترونیکی است. هدف از این مطالعه طراحی الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه کاربردی از نوع پژوهش های کیفی بود. به روش تحلیل مضمون از نوع قیاسی – استقرایی استفاده شده است. ویژگی های عناصر برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی با استفاده از تحلیل داده های حاصل از مرور نظام مند منابع علمی و پژوهش های داخل و خارج کشور و اسناد بالادستی آموزش پزشکی و شیوه نامه های آموزش پزشکی و متن مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و صاحبنظران مشخص شد. فرایند نمونه گیری هدفمند بوده است. بر اساس یافته ها، الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز طراحی گردید. نتایج: با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی داده های حاصل از متن مصاحبه با مشارکت کنندگان و متن اسناد بالادستی و شیوه نامه های آموزش پزشکی، نتایج پژوهش های داخل و خارج کشور و تحلیل شده است. در تحلیل نهایی مفهوم اولیه استخراج گردید که با مقوله بندی آنها عناصر اصلی الگو شامل اهداف ، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی شناسایی و مشخص گردید. نتیجه گیری: نتایج نشان داد الگوی تدوین شده متناسب با نظام آموزش پزشکی است. بسیاری از چالش های موجود در نظام آموزش پزشکی با برنامه ریزی مناسب قابل حل است و سیاست گذاران آموزش پزشکی، و پژوهشگران با درک پتانسیل آموزشی این نوع برنامه درسی، باعث توسعه و گسترش آموزش های دانشجویان پزشکی عمومی شوند.
۳۰.

فرایند تکوین هوش معنوی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه (نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش معنوی زمینه فرایند پیامد پدیده مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
پژوهش حاضر با هدف تعیین فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه به روش نظریه داده بنیاد و بر اساس مدل پارادایمی کوربین و اشتراوس(2008) انجام شده است. مطالعه در شهر تبریز و در سال تحصیلی 99-1398 صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در پژوهش 21 دانش آموز دوره دوم متوسطه، معلمان و افرادی بودند که با دانش آموزان در ارتباط اند. برای نمونه گیری از رویکرد هدفمند و روش نمونه گیری نظری و برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع داده ها استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با نرم افزار MAXQDA10 کدگذاری شده اند. به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش زاویه بندی پژوهشگر و چک کردن داده ها از سوی شرکت کنندگان استفاده شده است. نتایج نشان داد که شکل گیری هوش معنوی، فرایندی پیچیده است که از عوامل درونی و بیرونی تأثیر می پذیرد. از آنجا که داده ها حاکی از تغییر و تحول در کنش/واکنش و عواطف و روحیات افراد در یک روند تکاملی با گذشت زمان و تغییر در شرایط زمینه ای است، لذا در این مطالعه فرایند به صورت مراحلی پیوسته و درهم تنیده و مرتبط به هم توصیف می شود. همچنین با توجه به ماهیت کیفی بودن روش، توالی دقیق و مبتنی بر مراحل ثابت برای آن شناسایی نشده است، اما با استنباط از تجارب زیسته و تفاسیر به عمل آمده از سوی مشارکت کنندگان می توان گفت که این فرایند با درک اهمیت هوش معنوی آغاز می شود و با الگوپذیری و کسب تجارب معنوی شکل می گیرد و به پیامدهایی می انجامد. در این پژوهش دستیابی به آرامش درونی به مثابه پدیده مرکزی مفهوم پردازی شده است.
۳۱.

راهبردهای اساتید در فرآیند تغییر برنامه درسی قصد شده در اجرا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: راهبردها تغییر برنامه درسی آموزش عالی نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۷۶
مقدمه: برنامه درسی در آموزش عالی مدت طولانی است بر اساس سازمان دهی در سطح متمرکز اجرا می شود. این پژوهش باهدف آشکارسازی راهبردهای اساتید در فرآیند تغییر برنامه درسی در اجرا با رویکرد نظریه ی داده بنیاد انجام یافته است. روش ها: با شیوه نمونه گیری هدفمند با 20 نفر از اعضای هیئت علمی ذی صلاح مصاحبه شد. سپس افرادی را انتخاب نمودند که طبقات موردنظر را توسعه دهند؛ بنابراین نمونه گیری نظری در پیش گرفته شد. برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع نظری داده ها استفاده گردید. ابزار مورداستفاده، مصاحبه فردی از نوع نیمه ساختاریافته و یادداشت های عرصه بود. برای تعیین اعتبار داده ها، از ثبت مصاحبه ها و تأیید توصیف های نهایی توسط شرکت کنندگان و تکنیک زاویه بندی استفاده گردید. متن مصاحبه ها پس از تایپ به نرم افزار MAXQDA 2020 منتقل شد. کدگذاری بر اساس مدل پارادایم اشتراوس و کوربین (2008) شامل سه مرحله (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) بوده است. یافته ها: راهبردها: شامل اجرای نیمه سازگارانه (ایجاد ارتباط، پویش نظام مند ، فعالیت های انعطاف پذیر، لحاظ کردن وضعیت شخصی دانشجو و استراتژی سازگاری با محیط)، اجرای آزاد (سهولت دسترسی به امکانات، نوآوری در نظام دانشگاهی، استفاده از نوآوری در آموزش و به روزرسانی برنامه درسی)، اجرای وفادارانه (ایجاد اعتماد اساتید و مقاومت اساتید در آموزش) و اجرای ناقص (نگرش برخی از اساتید در آموزش و ترمیم ساخت شناختی) بوده است. نتیجه گیری: مفهوم ایجاد تغییر در برنامه درسی قصدشده به مجموعه ای از ویژگی ها، باورها و نیازهای روانی تربیتی، دشواری ها، عوامل و اصولی مربوط می شود که اگر به درستی مشخص شوند می توانند ما را دررسیدن به پاسخ های مناسبی رهنمون سازند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان