حسین شیخ رضایی

حسین شیخ رضایی

مدرک تحصیلی: استادیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، گروه ترویج علم، ایران تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۶ مورد از کل ۳۶ مورد.
۲۱.

هستی شناسی، روش شناسی، و رابطه ی آن ها در طبیعت گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طبیعت گرایی فلسفی طبیعت گرایی هستی شناختی طبیعت گرایی روش شناختی تقدم معرفتی سنت پژوهشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۵ تعداد دانلود : ۶۶۲
طبق تلقی غالب، طبیعت گرایی دیدگاهی است که با دو آموزه ی فلسفی، یعنی طبیعت گرایی هستی شناختی و طبیعت گرایی روش شناختی، مشخص می شود. با چنین توصیفی از طبیعت گرایی، این پرسش پیش می آید که این دو آموزه چه ارتباطی با هم دارند که هر دو، «طبیعت گرایی» خوانده می شوند؟ در این مورد چهار دیدگاه وجود دارد: عدم ارتباط این دو آموزه با هم، تقدم معرفتی طبیعت گرایی هستی شناختی بر طبیعت گرایی روش شناختی، تقدم معرفتی طبیعت گرایی روش شناختی بر طبیعت گرایی هستی شناختی، و ارتباط داشتن این دو آموزه بدون تقدم یکی بر دیگری. در این مقاله، این دیدگاه ها یک به یک به اجمال معرفی و ارزیابی می شوند، و تلاش می شود تا نشان داده شود که هیچ یک از آن ها دیدگاهی قابل قبول و باکفایت نیست. سپس پیشنهادی جایگزین برای توصیف طبیعت گرایی مطرح می شود که طبق آن، مسأله ی ارتباط آموزه های طبیعت گرایی منحل می گردد. به طور خلاصه، برای توصیف طبیعت گرایی از مدل سنت های پژوهشی لاودن، که در اصل برای تبیین تطور علم در تاریخ و مسایل مربوط به آن پیشنهاد شده است، استفاده می کنیم.
۲۴.

معمای جدید استقرا و انواع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معمای جدید استقرا گودمن واقع گرایی انواع طبیعی روش آماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۶ تعداد دانلود : ۴۴۰
گودمن نخستین کسی بود که به معمایش درباره استقرا پاسخ داد، هرچند پاسخی نسبی گرایانه که زمینه ای شد برای پروژه برساخت گرایی وجودشناختی اش. واقع گرایانی که دغدغه حفظ معرفت استقرایی را داشتند اما کوشیدند با نقد راه حل او و ارائه راه حلهای بدیل اعتبار قاعده استقرا و نتیجتا معرفت استقرایی را بازیابی کنند. در اینجا من سه واکنش جکسون، الدر و گادفری اسمیت را به معما و راه حل گودمن بررسی می کنم. این ارزیابی با محوریت ایده انواع طبیعی انجام می شود، ذیل این پرسش که آیا این ایده (با فهمی واقع گرایانه) می تواند راهی برای حل معمای گودمن به روی ما باز کند یا خیر؟ واکنش جکسون را به پشتوانه نقدهای الدر و گادفری اسمیت به نقد می کشم. پس از آن به سراغ راه حل الدر می روم و نشان خواهم داد پیشنهاد او حاوی نوعی مصادره به مطلوب است. سپس راه حل گادفری اسمیت را بررسی خواهم کرد، که در واقع نوعی بازسازی از راه حل جکسون است، با این تفاوت که به جای مفهوم پردازی فلسفی، به قواعد روش شناسی آماری توسل جسته است. به عقیده من این پیشنهاد از یک سو پیشنهاد خوبی برای حل معمای گودمن است، و از سوی دیگر قویا نیز بر فرض انواع طبیعی تکیه دارد. اما در عین حال نمی تواند راه حل خود گودمن را از حیّز انتافع ساقط کند؛ راه حلی که از قضا به لحاظ متافیزیکی نیز سبکتر است.
۲۶.

بررسی امکان برون رفت از مغالطه ی طبیعت گرایانه در اخلاق از دیدگاه مایکل روس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طبیعت گرایی اخلاقی مغالطه ی طبیعت گرایانه داروینیسم اجتماعی اخلاق تکاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۷ تعداد دانلود : ۳۳۱
رویکردهای طبیعت گرایانه به اخلاق درصدد هستند تا از یافته های علوم تجربی در مباحث فلسفه ی اخلاق بهره گیرند. از معروفترین رویکردهای طبیعت گرایانه به اخلاق رویکرد تکاملی است. اخلاق تکاملی همواره به ارتکاب مغالطه های طبیعت گرایانه متهم بوده است. مغالطه ی طبیعت گرایانه دو قرائت هیومی و موری دارد. قرائت هیومی که به قرائت استنتاجی مغالطه ی طبیعت گرایانه نیز موسوم است استنتاج «بایدها» از «است ها» را ارتکاب به نوعی مغالطه می داند. قرائت موری که به قرائت تعریفیِ مغالطه ی طبیعت گرایانه موسوم است تعریف ویژگی های اخلاقی به ویژگی های نااخلاقی، و به ویژه ویژگی های طبیعی، را مغالطه درنظر می گیرد. در این مقاله پس از معرفی اخلاق تکاملی روس دلایل وی برای آنکه دچار مغالطه های طبیعت گرایانه نشده است آورده می شوند. سپس به این پرسش پاسخ می دهیم که آیا روس واقعا از مغالطات اجتناب کرده است یا خیر. پاسخ ما به این پرسش مثبت است. اما همگام با منتقدانی مانند روتشیفر و مارتینسن نشان خواهیم داد که هزینه ی اجتناب از این مغالطه ها از عینیت انداختن اخلاق بوده است. سپس به این پرسش می پردازیم که آیا روس می توانست بدون آنکه اخلاق را از عینیت بیاندازد و آنرا موهومی بپندارد دچار مغالطه ها نشود؟ و نشان خواهیم داد که با دادن نقش بیشتری به فرهنگ می توانست چنین قرائتی ارائه دهد. بنابراین هدف مقاله مخالفت با قرائت ذهنی روس از اخلاق و دفاع از قرائتی است که عینی گرایانه باشد. به نظر ما عناصری از این قرائت را در آراء خود روس نیز می توان یافت که در انتهای مقاله آورده شده اند.
۲۷.

فمینیسم و جایگاه ارزش ها در علم: بررسی دیدگاه هِلِن لانجینو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علمِ رها از ارزش علم فمینیستی ارزش های سازنده ارزش های زمینه ای تعین ناقص علم بد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۱ تعداد دانلود : ۴۵۳
بررسی جایگاه و نقش ارزش ها در علم و فعالیت علمی موضوعی است که در چند سال اخیر بحث های زیادی را برانگیخته است و پژوهشگران مطالعات علم از زوایای مختلفی به آن نگریسته اند. طرفداران فمینیسم در علم و معرفت شناسی نیز از کسانی بوده اند که در این موضوع بسیار بحث کرده اند. برخی از آن ها بر این باورند که ارزش ها در محصول کار علمی مدخلیت تام دارند، و در علم کنونی، نقش برجسته ی ارزش های مردانه مشهود است. برخی از فمینیست ها تلاش می کنند نشان دهند که در علم، ارزش های زنانه بر ارزش های مردانه برتری دارند و باید به تدریج جایگزین ارزش های مردانه شوند. اما برخی دیگر از فمینیست ها این تلقی را رد می کنند. هِلِن لانجینو یکی از این فمینیست ها است. او در عین تأیید نفوذ ارزش های مردانه در علم کنونی، تلاش می کند دیدگاه خاصی را در مورد نقش ارزش ها در علم و تبعات آن مطرح کند. دراین مقاله، به بررسی و ارزیابی دیدگاه لانجینو پرداخته ایم، و تلاش کرده ایم تا نشان دهیم دیدگاه لانجینو به طور کلی قابل دفاع است، هرچند در دو مورد نیز دیدگاه او را نقد کرده ایم.
۲۹.

معرفت و علایق انسانی؛ جُستاری درباره نسبت دو مقوله(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: علایق انسانی معرفت (علمی) رابطه استعلایی رابطه برسازنده رابطه برساخته بُردارهای تصمیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۳۹۵
این مقاله می کوشد به یکی از مباحثِ چالش برانگیز در معرفت شناسی یا علم شناسی، یعنی رابطه «علایق انسانی» با «معرفت» به ویژه «معرفت علمی» بپردازد و الگویی قابل دفاع از نسبتِ میان این دو مقوله ارائه دهد. در این راستا، نخست سه سنخ الگوی پیشنهادی درباره این رابطه طرح و نقد می شوند: «رابطه استعلاییِ» علایق با معرفت (هابرماس)، «رابطه برسازنده» یک سویه علایق با معرفت علمی (برنامه قوی) و «رابطه برساخته دوسویه» علایق معرفت (نظریه شبکه عامل). سپس در ادامه تلاش می شود الگوی جدیدی از پیوند علایق انسانی و معرفتِ علمی در یک چارچوب «تصمیم گرایانه» ارائه گردد که معتقدیم هم در برابرِ نقدهای پیش گفته مصون است و هم به شکلِ واقع گرایانه تری موقعیت های بالفعلِ تصمیم گیریِ علمی و نقشِ علایق در آن را توضیح می دهد. در این نظریه، به اختصار علایق و منافعِ انسانی همواره نقشی برسازنده در معرفت دارند (در برابر اسطوره «دانشمند بی علاقه»)، ولی برخلافِ هر سه الگوی مورد نقد، آنها را به عنوان «بُردارهای تصمیمِ» امکانی که عضوِ خانواده ای بزرگ تر از ارزش ها هستند تصویر می کند که در برهم کنشِ با یکدیگر به انتخاب های علمی شکل می دهند.
۳۰.

مدل های داستانی و مدل های استعاری: نگاهی انتقادی به داستان انگاری مدل های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۴۷۶
داستان انگاری مدل های علمی رویکردی فلسفی است که طبق آن دسته مهمی از پرسش های فلسفی ناظر به مدل ها (مانند چیستی ماهیت مدل، چرایی وجود احکام صادق و کاذب در مدل های علمی و چگونگی دسترسی معرفتی به حقایقی تازه در باره جهان از راه به کارگیری مدل های علمی) از طریق «داستان» انگاشتن مدل ها پاسخ می یابد، بدون اینکه تعهدی هستی شناختی به وجود مدل ها وجود داشته باشد. در این رویکرد فلسفی، «داستان» در معنایی خاص به کار می رود و مشتمل بر نوع خاصی از تخیل است که در آن مشارکت کننده به دلیل حضور چیزی که «اسباب صحنه» نامیده می شود در کنش «وانمود» کردن وارد می شود: او برخی احکام کاذب را صادق می انگارد و در جهان داستانی ساخته شده مشارکت می کند. در این نوشته، پس از تشریح نگاه کندل والتون به مقوله داستان و بازی های وانمودی و تلاش او برای تبیین «استعاره» در همین چهارچوب، با بررسی نقدهای الیزابت کمپ به این نتیجه خواهیم رسید که چهارچوب پیشنهادی والتون برای تشریح و تبیین دسته خاصی از داستان ها و بازی ها، یعنی داستان ها و بازی های استعاری، کفایت لازم را ندارد. آنگاه استفاده کسانی مانند رومن فریگ از چهارچوب نظری والتون برای تحلیل مدل های علمی را بررسی می کنیم و خواهیم دید که ضعف چهارچوب مفهومی والتون در تشریح استعاره عیناً خود را در نظام مفهومی فریگ نیز نشان می دهد و این الگو از عهده تبیین مدل های استعاری برنمی آید.
۳۱.

بررسی نظریۀ تغییر مفهومی پل تاگارد و نتایج آن بر مسئله ی پیشرفت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انقلاب علمی تغییر مفهومی ناهمسنجگی پیشرفت علمی پُل تاگارد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۴۴۵
 تغییر مفهومی و بررسی نتایج آن بر تاریخ علم همواه یکی از مسائل چالش برانگیز در مباحث تاریخ و فلسفه ی علم بوده است. در این مقاله ابتدا به معرفی آرای پُل تاگارد یکی از فیلسوفان طرفدار فلسفه ی علم محاسباتی در مورد چیستی و چگونگی تغییر مفاهیم می پردازیم و بر این اساس، به رویکرد او به تاریخ علم از جهت انباشتی بودن یا انقلابی بودن اشاره خواهیم کرد. از نظر تاگارد، شواهد و روش ها دست کم چیزهایی هستند که در اکثر انقلاب های علمی بین نظریه ی موجود و نظریه ی جایگزین مشترک هستند. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که این ادعا با رویکرد کل گرایی معناشناختی تاگارد سازگار به نظر نمی رسد. همچنین با موردکاوی تاریخی در خصوص انقلاب علمی مکانیک کوانتومی در تاریخ علم فیزیک، نشان خواهیم داد که - برخلاف نظریه ی پل تاگارد - تدریجی بودن و همپوشانی نظریه ی موجود و جایگزین دلیلی بر پیوستگی آن دو نیست ؛ زیرا اگر چه مرز دقیقی نمی توان میان آن دو یافت ، اما این به معنای عدم وجود هیچ مرزی نیست و علی الاصول جایی نظریه ی موجود کنار رفته و نظریه ی جایگزین مستقر شده است.
۳۲.

ارزیابی انسجام درونی نظریه یگانه انگاری راسلی در باب رابطه ذهن و بدن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: یگانه انگاری راسلی همه روان دارانگاری فیزیکی انگاری ویژگی های فیزیکی ویژگی های پدیداری ویژگی های مقوم پدیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۲۶۶
یگانه انگاری راسلی، عنوان یکی از جدیدترین نظریه های فلسفه ذهن است. این نظریه مدعی غلبه بر مشکلات نظریه های فیزیکی انگار و دوگانه انگار است. به طور خاص مشکل عمده فیزیکی انگاری، در تبیین آگاهی پدیداری است. یگانه انگاری راسلی بر اساس یک فهم هستی شناختی متفاوت از جهان، مدعی است ویژگی های درونی (ذاتی) اشیای فیزیکی که تا کنون مورد غفلت نظریه های فیزیکی واقع شده اند، منشأ ظهور آگاهی پدیداری هستند. بر این اساس، یگانه انگاری راسلی مدعی ارائه تبیینی مناسب از آگاهی پدیداری است که با جهان فیزیکی، یکپارچه است. در این مقاله به صورت بندی دو نسخه اصلی این نظریه یعنی یگانه انگاری راسلی پدیداری و یگانه انگاری راسلی مقوم پدیداری و نقد و بررسی آنها می پردازم. بررسی ها نشان می دهد این نظریه علی رغم مزیت های جدی مثل کنارگذاشتن شکاف معرفتی بین حقایق پدیداری و حقایق فیزیکی دچار مشکلات جدی ای مثل مسئله ترکیب است.
۳۳.

رویکردهای «عقلانی» و «اجتماعی» به تاریخ نگاری علم و معضل «غیرتاریخی» بودن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۷۰
در این نوشته ابتدا پیشنهادهای توماس کوهن در خصوص نقش عوامل بیرونی و اجتماعی را در تاریخ علم مرور خواهیم کرد. سپس به دو رویکرد عقلانی و اجتماعی در تاریخ نگاری علم که هر دو واکنشی به سخن کوهن بوده اند اشاره می کنیم. نشان خواهیم داد که تاریخ نگاری عقلانی به مشکل غیرتاریخی بودن مبتلا است و دلایل معرفتی کنشگران تاریخی را در تبیین های خود دخالت نمی دهد. علاوه بر این، چنین رویکردی با خلط تبیین و توجیه اصولاً فاقد توان تبیینی است. در ادامه، بررسی خواهیم کرد که رویکرد اجتماعی تا چه حد در معرض خطر غیرتاریخی بودن است. با دفع شبهه غیرتاریخی بودن نشان خواهیم داد که خطر توسل به آگاهی کاذب در کمین رویکرد اجتماعی است. دفع این خطر نیازمند به دست دادن الگویی مناسب برای رابطه میان امر عقلانی و امر اجتماعی است. یک گزینه پیشنهادی تبعیت از یگانه انگاری بی قاعده است که تبعات مهمی برای تاریخ نگاری علم خواهد داشت.
۳۴.

داستان پردازی و مدل سازی: هستی شناسی داستان انگارانه و مسأله بازنمایی در مدل های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان انگاری مدل های علمی مدل های نظری باورآوری بازنمایی مستقیم بازنمایی غیرمستقیم ارجاع گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۴۶
دانشمندان جهان را به کمک ابزارهایی گوناگون بازنمایی می کنند و یکی از مهم ترین ابزارهای آنان مدل های علمی است. در بسیاری مواقع، پدیده های پیچیده در جهان واقعی با ساخت مدل هایی ساده و ایدئال شده بازنمایی می شوند. مدل ها سؤالات مهمی در فلسفه علم مطرح می کنند، اما از میان آنها دو سؤال اساسی تر از بقیه است. نخست اینکه مدل ها اصولاً چیستند، و دوم اینکه مدل ها چگونه جهان را بازنمایی می کنند. ما در این نوشته عمدتاً به پرسش نخست، هستی شناسی و چیستی مدل ها، در چهارچوب داستان انگاری مدل های علمی می پردازیم، اما نشان می دهیم این دو پرسش درهم تنیده اند و پاسخی که به پرسش هستی شناختی می دهیم، پاسخ های ما به پرسش بازنمایی را محدود و مقید می کند. در مدل سازی نظری، دانشمندان معمولاً فرض هایی مطرح می کنند که در جهان فیزیکی برقرار نیست. از سوی دیگر، دانشمندان چنین «وانمود» می کنند که «گویی» چیزهایی در جهان وجود دارند که آنچه مدل توصیف می کند درباره آنها صادق است. یکی از راه حل های جذابی که در سال های اخیر در خصوص هستی شناسی مدل های نظری مطرح شده رویکردی موسوم به «داستان انگاری» است که در آن برای پاسخ به سؤال هستی شناختی به مفهوم «بازی وانمودی» و «باورآوری» توسل می شود. ادعا شده است مدل های علمی از سنخ داستان هایی هستند که از آنها در بازی های تخیلی استفاده می شود.
۳۵.

نگاهی به متافیزیک رابطه «برساختن اجتماعی» و نسبت آن با طبیعی گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۳۹
برساخت گرایی اجتماعی نظریه ای است که طبق آن بسیاری از وجوه واقعیت و معرفت ما به آن برساخته تعامل های بینافردی و اجتماعی است. اگرچه در سال های اخیر انواع و اقسام هویت ها و بازنمایی ها برساخته اجتماع دانسته شده اند، اما در باره اینکه رابطه «برساختن اجتماعی» به لحاظ فلسفی و متافیزیکی چگونه رابطه ای است تحقیقات نسبتاً اندکی انجام شده و توافق نظری ای بر سر آن وجود ندارد. نخستین هدف این نوشته ایضاح مفهومیِ رابطه برساختن اجتماعی و مرور چهار گزارش مختلف در باره متافیزیک این رابطه است. هر یک از این گزارش ها به لحاظ کفایت متافیزیکی ارزیابی شده اند تا روشن شود آیا با آنچه کاربران مفهوم برساختن اجتماعی در ذهن دارند انطباق دارد یا خیر. در بخش پایانی مقاله، پس از به دست دادن تعریفی از طبیعی گرایی فلسفی، به بررسی این نکته پرداخته شده است که آیا می توان گزارشی طبیعی شده از برساختن اجتماعی به دست داد یا نه. استدلال شده است که چنانچه موضوع و متعلَق برساختن اجتماعی را بازنمایی ها در نظر بگیریم، تعارضی با طبیعی گرایی نخواهد داشت. اما اگر موضوع و متعلَق آن را هویات خود جهان لحاظ کنیم، تنها یکی از صورت بندی های برساخت گرایی هستی شناختی با طبیعی گرایی فلسفی سازگار نیست، اما درخصوص سایر صورت بندی ها، باید منتظر تعیین تکلیف مفاهیمی مانند نوپدیدی و اصل بستار علّی در علوم تجربی بود. در حال حاضر، دلیلی پیشینی/فلسفی دال بر تعارض میان این نسخه های برساخت گرایی هستی شناختی و طبیعی گرایی فلسفی در دست نیست.
۳۶.

چارچوب مفهومی برای شناسایی و ارزیابی مؤلفه های اصلی مسئولیت اجتماعی دانشگاه با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۹
در سال های اخیر، به دلیل مسائل متعدد اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی، پرسش از چیستی مسئولیت اجتماعی دانشگاه موردتوجه قرارگرفته است. در این مقاله با هدف تعریف مسئولیت اجتماعی دانشگاه و شناسایی مؤلفه های آن به بررسی انتقادی نظریات گوناگون در زمینه دانشگاهِ مطلوب در دنیای پیچیده امروز، پرداخته شد؛ و سپس با استفاده از روش فراترکیب دسته بندی جامع و منسجمی از ابعاد و مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه، ارائه گردید. در حوزه مطالعات دانشگاه پژوهی از طریق جستجو در پایگاه مقالات داخلی و با توجه به واژگان مرتبط، 870 منبع اولیه در بازه زمانی ده سال اخیر استخراج گردید، سپس با بررسی ارتباط عنوان، چکیده، روش و یافته های مقالات؛ با اهداف این پژوهش، 23 مقاله برای کدگذاری انتخاب گردید. در ادامه با کدگذاری باز و محوری، شاخص های مسئولیت اجتماعی دانشگاه در 5 بعد و 26 مقوله اصلی دسته بندی گردید که عبارت اند از: ابعاد حکمرانی با مؤلفه های (چشم انداز و راهبرد روشن، رهبر حامی، ائتلاف و تعامل گسترده با ذی نفعان بیرونی، تأمین مالی پایدار، اداره مشورتی و آزادی دانشگاهی؛ و ارزیابی، مستندسازی و گزارش دهی مستمر)، آموزش با مؤلفه های (آموزش اصول شهروندی، توسعه توانمندی دانشجو، آموزش فراگیر، محتوای درسی مسئله محور، یادگیری مشارکتی؛ و اخلاق در آموزش)، پژوهش (پژوهش مشارکتی، پژوهش مسئله محور، اخلاق در پژوهش؛ حمایت از نوآوری و ترویج علم در صنعت و جامعه)، خدمات (حمایت از شرکت های نوپا، مشارکت در اقتصاد منطقه، تقویت سرمایه فرهنگی و اجتماعی؛ و فعالیت های خیرخواهانه) و مدیریت داخلی (رویه های کاری منصفانه، کیفیت زندگی کاری دانشگاهیان، توجه به محیط زیست؛ ساختار و فرهنگ پویا و زیرساخت نوین). این مقاله نشان می دهد که یک دانشگاه مسئولیت پذیر در قبال جامعه، در تمامی کارکردهای خود به صورت متناسب به مسائل اجتماعی توجه دارد و این دغدغه را تنها به رسالت سوم دانشگاه و فعالیت های خیرخواهانه تقلیل نمی دهد. در انتهای مقاله پیشنهادهایی نیز برای تقویت مؤلفه های مسئولیت اجتماعی در دانشگاه ایرانی ارائه گردید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان