معصومه بهبودی

معصومه بهبودی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۱ مورد از کل ۳۱ مورد.
۲۱.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ایماگوتراپی کیفیت زندگی زناشویی تعارضات زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۴۸
هدف: تعارضات زناشویی سلامت روان زوجین را با آسیب مواجه می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش حاضر زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره مهستا، اوستا، ایرانیان و ارمغان شهر تهران در سال 1396 بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه (30 زن) و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروه های آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه) و ایماگوتراپی (10 جلسه) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه کنترل این مداخلات را دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی(1375) و پرسشنامه کیفیت زندگی زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) بود. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با بهره گیری از نرم افزار SPSS 23 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی موثر بوده است (0001/0>p). همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی این زنان استفاده کرد.
۲۲.

الگوی ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و جهت گیری زندگی در زنان متاهل: با نقش واسطه ای هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهت گیری زندگی رضایت زناشویی سبک دلبستگی هیجان خواهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۱ تعداد دانلود : ۳۲۵
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و جهت گیری زندگی با نقش واسطه ای هیجان خواهی در زنان متاهل بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 1854 زن متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شمال تهران در سال 1397 بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی محله های ازگل، اراج، نیاوران و باغ فردوس انتخاب و از این محله ها بر اساس نرم افزار سمپل پاور 350 زن انتخاب شدند. سپس پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989)، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990)، جهت گیری زندگی شیرر و کارور (1985) و هیجان خواهی زاکرمن (1978) تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم برازش مدل از سبک دلبستگی ایمن (62/0= β )، اضطرابی (65/0-= β )، اجتنابی (43/0-= β )، و جهت گیری زندگی خوشبینانه (46/0= β ) و بدبینانه (57/0-= β ) و هیجان خواهی (59/0= β ) بر رضایت زناشویی شدت اثر مطلوبی دارد. همچنین الگوی ساختاری می تواند رضایت زناشویی را بر اساس سبک دلبستگی ایمن (53/0= β )، اضطرابی (65/0-= β )، اجتنابی (43/0-= β )، و جهت گیری زندگی خوشبینانه (42/0= β ) و بدبینانه (45/0-= β ) با میانجی گری هیجان خواهی پیش بینی کرده و از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی رضایت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و جهت گیری زندگی با نقش واسطه ای هیجان خواهی با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است؛ لذا برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با شناخت هیجان های هریک از زوج ها، نوع سبک دلبستگی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
۲۳.

الگوی ساختاری رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی ساختاری رضایت زناشویی دلبستگی طرحواره ها هیجان خواهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۸ تعداد دانلود : ۴۱۶
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری هیجان خواهی و ارائه الگوی ساختاری برای آن بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شمال تهران در سال 1397 بالغ بر 1854 نفر بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای ابتدا تهران به 4 منطقه شمال، غرب، شرق و جنوب تقسیم و با قرعه کشی منطقه شمال انتخاب شد. از بین 23 محله نواحی 1 و 2 آن، 4 محله ازگل، اراج، نیاوران و باغ فردوس و از هر خانه سلامت 88 زن و در مجموع بر اساس نرم افزار سمپل پاور 350 زن انتخاب شد. سپس پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 1989، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید 1990، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ 1988 و هیجان خواهی زاکرمن 1978 توسط آن ها تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها : نتایج در سطح 99 درصد اطمینان نشان داد که الگوی ساختاری می تواند رضایت زناشویی را بر اساس سبک دلبستگی (624/0= β ) و طرحواره های ناسازگار اولیه (693/0-= β ) با میانجی گری هیجان خواهی پیش بینی کند و از برازش مطلوبی برخوردار است. مسیر مستقیم سبک دلبستگی (653/0= β )، طرحواره های ناسازگار اولیه (731/0-= β ) و هیجان خواهی (594/0= β ) بر رضایت زناشویی معنادار و مسیر غیرمستقیم نشان داد که سبک دلبستگی (532/0= β) و طرحواره های ناسازگار اولیه (561/0-= β ) با میانجیگری هیجان خواهی بر رضایت زناشویی شدت اثر مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با شناخت هیجان های هریک از زوج ها، طرحواره های ناسازگار اولیه، نوع سبک دلبستگی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
۲۴.

مقایسه اثربخشی سه روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان هیجان مدار و درمان تلفیقی بر بهزیستی معنوی خانواده های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ساری: مطالعه نیمه آزمایشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: بهزیستی معنوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درمان هیجان مدار درمان تلفیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۱۸۹
سابقه و هدف: یافتن روش های درمانی مؤثر بر ارتقای معنویت افراد به ویژه همسران، در سازگاری و افزایش روابط صمیمانه آنان و جلوگیری از طلاق و مسائل خانواده بسیار سودمند و منطقی است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان هیجان مدار (EFT) و درمان تلفیقی بر معنویت خانواده های متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ساری بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش خانواده های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ساری بودند. شرایط ورود به مطالعه نداشتن اعتیاد همسران و هوش بهر بالا تر از ۸۵ بود. ابتدا افراد به پرسش نامه ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻓﺮاﮔﯿﺮ پاسخ دادند و از میان آنان ۵۶ زوج که نمره شان پایین تر از متوسط بود، به روش نمونه گیری دردسترس و تصادفی ساده انتخاب؛ و به طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. سپس گروه آزمایشی یک، 10 جلسه درمانی ACT؛ گروه دو، 10 جلسه درمانی EFT و گروه سه، ۱۶ جلسه آموزش تلفیقی دریافت کردند و به گروه گواه هیچ آموزشی داده نشد. در پایان، همسران با ﻣﻘﯿﺎس ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻓﺮاﮔﯿﺮ آزمون مجدد شدند و آزمون پیگیری بعد از گذشت یک ماه اجرا شد. داده ها به دلیل طبیعی بودن با آزمون تحلیل کوواریانس و کرویت ماچلی تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل های آماری نشان داد که سه روش درمان ACT، EFT و تلفیق این دو روش درمانی موجب افزایش معنی دار بهزیستی معنوی همسران متقاضی طلاق در مقایسه با گروه گواه شد، اما تفاوت معناداری بین سه روش درمان مشاهده نشد. ماندگاری اثر درمان هر سه روش نیز در پیگیری یک ماهه نشان داده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که معنویت تغییرپذیر است و با آموزش و درمان بهزیستی معنوی افزایش می یابد. از سوی دیگر، یافته ها گویای اصالت ACT و EFT در افزایش بهزیستی معنوی همسران متقاضی طلاق و کاهش میزان طلاق بود. بنابراین، می توان هر سه روش مذکور را برای ارتقای بهزیستی معنوی به کار برد.
۲۵.

مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر ارتباطات میان فردی زنان معلم شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد معنادرمانی ارتباطات میان فردی زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۲
هدف: هدف این پژوهش سنجش میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی بر ارتباطات میان فردی زنان بود. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان معلم مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرج بود که با نمونه گیری در دسترس 45 نفر از بین آنها انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت روابط (پیرس، 1991) بود. گروه های آزمایش به مدت 10 جلسه در جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(Hayes,2004: 639-665) و جلسات معنادرمانی (فرانکل، 1963) به صورت گروهی به مدت دو ساعت شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دو گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند (05/0 P<) و مداخلات دو گروه باعث بهبود حمایت اجتماعی، تعارض بین فردی و عمق روابط در زنان شد، در مقایسه بین دو گروه آزمایش در مولفه تعارض بین فردی، تفاوت معناداری وجود داشت (05/0 P<) معنادرمانی اثربخشی بیشتری بر بهبود تعارض بین فردی داشت. در مولفه های حمایت اجتماعی و عمق روابط تفاوت معنی داری نبود (05/0 P>) و اثربخشی هر دو گروه تقریبا یکسان بود. نتیجه گیری: می توان گفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی موجب بهبود کیفیت روابط زنان می شود و می توان از آنها برای کاهش مشکلات روابط بین فردی زنان و ارتقای حمایت اجتماعی، تعارض بین فردی و عمق روابط استفاده کرد.
۲۶.

مقایسه اثربخشی حساسیت زدایی حرکت چشم و بازپردازش، درمان شناختی- رفتاری و فن رهاسازی هیجانی در کاهش اضطراب بیماران دچار اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس پس از سانحه بازپردازش حساسیت زدایی حرکت های چشم رفتاری رهاسازی هیجان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۴۴۶
هدف: هدف پژوهش تعیین و مقایسه اثربخشی سه روش حساسیت زدایی حرکت چشم و بازپردازش، شناختی-رفتاری و رهاسازی هیجانی در کاهش اضطراب بیماران دچار اختلال استرس پس از سانحه بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه آزمایش، یک گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 486 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان اعصاب و روان نوریه کرمان در سال 1397 بود. با روش نمونه گیری هدفمند 60 مرد انتخاب و در چهار گروه 15 نفری گمارش تصادفی شد. گروه 1 در 6 جلسه 45 دقیقه ای انفرادی حساسیت زدایی با حرکت چشم و بازپردازش شاپیرو (2014) را، گروه 2 در 6 جلسه 1 ساعته گروهی درمان شناختی-رفتاری داگاس و رابیچوود (2007) را و گروه 3 در 6 جلسه 1 ساعته انفرادی فن رهاسازی هیجانی چورچ (2014) را دریافت و هر چهار در سه مرحله سیاهه اضطراب اشپیلبرگر، کروسوچ، لاشن، وَگ و جاکوبز (1983) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در سطح 99 درصد اطمینان در گروه 1 اضطراب حالت (36/42 =F،) و صفت (66/12 =F)، در گروه 2 اضطراب حالت (38/5 =F،) و صفت (30/11 =F) و در گروه 3 اضطراب حالت (23/15 =F) و صفت (50/18 =F) کاهش یافته و این تأثیر در پیگیری پایدار مانده و از بین سه روش فقط درمان حساسیت زدایی منظم حرکت های چشم و بازپردازش در اضطراب حالت مؤثرتر از دو مداخله دیگر است (015/0=P). نتیجه گیری: از آنجا که هر سه روش با تأتیر بر افکار غیرمنطقی و رهاسازی هیجان ها منجر به بهبود راهبردهای رفتاری شدند؛ بنابراین روش هایی موثری برای کاهش اضطراب افراد دچار استرس پس از سانحه محسوب می شوند.
۲۷.

پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان بر اساس کارکرد خانواده با واسطه گری سبک دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک دلبستگی عملکرد خانواده مشکلات درونی سازی اضطراب افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۸ تعداد دانلود : ۴۰۱
زمینه: کارکرد خانواده و سبک های دلبستگی از متغیرهای مهم در زمینه مشکلات رفتاری کودکان می باشد. اما مسئله اصلی اینست، آیا می توان بر اساس سبک های دلبستگی و کارکرد خانواده مشکلات رفتاری درونی سازی در دانش آموزان را پیش بینی کرد؟ هدف: پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی بر اساس سبک های دلبستگی و کارکرد خانواده در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران بود. روش: پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 97-1396 به همراه خانواده های آنها بود، تعداد 341 نفر (175 دختر و 166 پسر) با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سنجش خانواده ( اپشتاین، بالدوین و بیشاب، 1983)، سیاهه رفتار کودک (آخنباخ، ۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، ۱۹۹۰). تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کارکرد خانواده به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق سبک دلبستگی، مشکلات رفتاری درونی سازی را پیش بینی می کند، و هر سه نوع سبک دلبستگی قادر به پیش بینی مشکلات رفتاری درونی سازی هستند و متغیر دلبستگی ایمن تأثیر منفی بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده دارد (05/ P≤ ). نتیجه گیری: برای پیشگیری از اختلالات درونی سازی مانند اضطراب و افسردگی می توان از دلبستگی ایمن و کارکرد خانواده مؤثر با رفتارهای همدلانه و درگیری عاطفی مناسب، مراقبت های محافظتی و والدگری مثبت استفاده کرد.
۲۸.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ایماگوتراپی تاب آوری زنان متأهل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۴۸۷
زمینه: تعارضات زناشویی سبب کاهش تاب آوری زوجین می شود. اما آیا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی می توانند به بهبود تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره کمک کنند؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام گرفت. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، گروه های آزمایش مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروساهل، 2010) و ایماگوتراپی (مورو و همکاران، 2016) را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی (1375) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره مؤثر بود (0/001 p< ). همچنین تفاوت معناداری بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر تاب آوری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره وجود نداشت (0/05 p> ). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی اثربخشی مشابهی بر تاب آوری زنان دارای تعارضات زناشویی داشتند و می توان از این دو روش جهت بهبود تاب آوری این زنان استفاده کرد.
۲۹.

پیش بینی تمایل به مصرف مواد در دانشجویان بر اساس عوامل خطرساز و محافظت کننده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: عوامل محافظت کننده عوامل خطر ساز تمایل به مصرف مواد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۰ تعداد دانلود : ۵۲۳
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی تمایل به مصرف مواد بر اساس عوامل خطرساز و محافظت کننده مصرف مواد در دانشجویان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی واحد رودهن که تعداد 310 نفر از آن ها (165 پسر و 145 دختر) به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب، و به پرسش نامه عوامل خطرساز و محافظت کننده پاسخ دادند. داده ها با روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS.18 تحلیل شدند. یافته ها: از بین عوامل محافظت کننده خودپنداره و جرأت مندی با تمایل به مصرف رابطه منفی معنی دار داشتند (001/0>p) و از بین عوامل خطرساز هیجان خواهی، نگرش نسبت به مواد، تعارضات خانوادگی، دسترسی پذیری و بی نظمی محیطی رابطه مثبت با تمایل به مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج تحلیل رگرسون نشان داد که خودپنداره و نگرش نسبت به مصرف مواد قادر هستند سهم معنی داری از واریانس تمایل به مصرف مواد را تبیین کنند. هم چنین بین تمایل به مصرف مواد در دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر نقش عوامل درون فردی، بین فردی و اجتماعی محیطی در این زمینه تأکید کرد. از نتایج این پژوهش می توان جهت تهیه پکیج های آموزشی در زمینه پیشگیری از سوء مصرف مواد استفاده نمود.
۳۰.

بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر افزایش عزت نفس مادران دارای کودک فلج مغزی (CP)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: عزت نفس واقعیت درمانی گروهی مادران کودکان فلج مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۴ تعداد دانلود : ۷۵۸
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف تعین اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد واقعیت درمانی گلاسر بر میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در سال 1391 در مرکز بهزیستی شهر همدان انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش گمارش شدند. پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه تحقیق معلوم کرد که روش مشاوره گروهی با تأکید بر واقعیت درمانی گلاسر باعث افزایش میزان عزت نفس مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان