علی اصغر رواسی

علی اصغر رواسی

مدرک تحصیلی: استاد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۸۵ مورد.
۴۱.

تأثیر تمرین هوازی و محدودیت کالریک بر ICAM-1 و VCAM-1 سرم در زنان چاق سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت هوازی زنان چاق محدودیت کالریکی مولکول های چسبان بین-سلولی و عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۲ تعداد دانلود : ۶۴۴
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح مولکول های چسبان سلولی و عروقیِ سرم زنانِ چاقِ کم تحرک است. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6±6/44سال، 95/3±6/26 درصد و 81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تجربی1(محدودیت کالریک)، تجربی2 (فعالیت های ورزشی)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی2 (فعالیت ورزشی) شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه بود. گروه تجربی1 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 2 استفاده کردند. آزمودنی های گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی2 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی1 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتا و در پایان 48 ساعت پس از اتمام تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس تفاضلی پیش تا پس، آزمون تعقیبی بانفرونی ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معنی-داری 05/0P < تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروه های تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی2 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(05/0P<). نتایج تحقیق حاکی از کاهش 3/9%، 7/19% و 1/23% سطوح ICAM-1 به ترتیب در گروه های تجربی1، 2 و 3 است. این کاهش تنها در گروه تجربی 2 (فعالیت ورزشی) معنی دار بود (از 05/46± 7/253 به و10/82±6/203 نانوگرم بر میلی لیتر،(05/0>P). سطوح VCAM-1 نیز در هر سه گروه تجربی کاهش یافت، اما معنی دار نبود (05/0< P). بین مقادیر سرمی مولکول های چسبان با درصد چربی و وزن بدن و نیز تغییرات آن همبستگی پایینی مشاهده شد.
۴۳.

تأثیر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر غلظت گرلین و GH پلاسمای زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی گرلین GH

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۷ تعداد دانلود : ۸۷۲
هدف از این پژوهش، بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر گرلین و GH پلاسمای زنان جوان غیرورزشکار است. به این منظور 20 زن بالغ جوان به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی شامل سه گروه بودند که گروه 1 با شدت 1RM %40، گروه 2 با شدت 1RM % 60 و گروه 3 با شدت 1RM %80 به اجرای پروتکل تمرینی پرداختند و گروه کنترل بدون تمرین بودند. قبل و بلافاصله بعد از تمرین نمونه های خونی جمع آوری شد. از روش های آماری t همبسته و آنالیز واریانس یکطرفه و مقیاس همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (05 /0 ≥ P) . نتایج نشان داد در هر سه شدت تمرینی، گرلین افزایش داشت (05 /0 > P) که این افزایش در گروه تجربی 2 بیشتر از دیگر گروه ها بود (001 /0 > P) . GH در هر سه گروه تجربی افزایش داشت (05 /0 > P) که افزایش در گروه تجربی 3 نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود (001 /0 > P) . بین گرلین و GH در شدت های متفاوت رابطه ی معناداری مشاهده نشد (719 /0 = P) . باتوجه به نتایج تحقیق می توان احتمال داد که افزایش گرلین، در پاسخ به تعادل منفی به وجود آمده در اثر تمرین مقاومتی شدید است. همچنین می توان گفت افزایش گرلین کاملاً به افزایش شدت تمرین وابسته نیست.
۴۶.

اثر یک دوره مسابقه شبه رسمی کاراته بر شاخص های دستگاه ایمنی (CD4، CD8 و CD4/CD8) مردان نخبه کاراته کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پاسخ های ایمنی مسابقات کاراته CD4؛ CD8؛ نسبت CD4

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۷ تعداد دانلود : ۷۳۳
هدف این پژوهش عبارت است از مطالعه تاثیر یک دوره مسابقه شبه رسمی کاراته و یک دوره زمانی ۲٤ ساعته بازیافت بر پاسخ سلول های دستگاه ایمنی (4CD، 8CD و 8CD/4CD). بدین منظور ١۲ کاراته کار تیم ملی به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و در دو جدول منهای ٧٠ کیلوگرم با قد معادل 2/5 ± 175 سانتی متر و BMI معادل 68/1 ± 7/21 کیلوگرم بر مجذور قد، به علاوه ٧٠ کیلوگرم با قد معادل 9/2 ± 8/181 سانتی متر و BMI معادل 3/2 ± 4/25 کیلوگرم بر مجذور قد، به صورت دوره ای به رقابت پرداختند و هر کدام در یک روز ٥ مسابقه را به روش مسابقات رسمی برگزار کردند. نمونه های خونی قبل از مسابقه اول، بعد از مسابقه اول، سوم، پنجم، و بازیافت (۲٤ ساعت پس از اتمام مسابقات) گرفته شد و در آزمایشگاه تخصصی و با روش های ویژه مورد سنجش قرار گرفت. آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون t وابسته برای مقایسه بین مراحل مسابقه و بازیافت استفاده شد. در این پژوهش سلول های 4CD پس از یک دوره مسابقه، در مقایسه با مرحله پیش آزمون، ٤٦ درصد افزایش و ۲٤ ساعت پس از اتمام مسابقات، ٤٤ درصد کاهش نشان دادند. سلول های 8CD نیز پس از مسابقات، در مقایسه با مرحله پیش آزمون، ١۲ درصد کاهش و ۲٤ ساعت پس از آن ٤ درصد افزایش نشان دادند. نسبت سلول های 8CD/4CD در پایان مسابقات، ٨٩ درصد افزایش و ۲٤ ساعت پس از آن ۲١ درصد کاهش داشت. با وجود این، هیچ کدام از این تغییرات معنادار نبود. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد مقادیر استراحتی سلول های 4CD، 8CD و نسبت 8CD/4CD پس از یک دوره مسابقه شبه رسمی کاراته و یک دوره بازیافت ۲٤ ساعته تغییر معناداری نداشتند.
۴۷.

اثر شدت های مختلف فعالیت بدنی بر سلول های بنیادی خونساز CD34+ و ارتباط آن با برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی در زنان

۴۸.

تأثیر تمرینات مقاومتی و سرعتی بر ANP پلاسمای مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ANP پلاسما تمرین مقاومتی و سرعتی غیرورزشکار مرد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۷۰ تعداد دانلود : ۵۹۳
قلب، هورمونی به نام پپتید ناتریورتیک دهلیزی تولید و ترشح می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی بر ANP در مردان غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 مرد سالم غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه 12 نفری (مقاومتی با میانگین±انحراف معیار: سن 9/2 ± 1/33 سال، سرعتی با میانگین±انحراف معیار: سن 5/2 ± 1/32 سال، کنترل با میانگین±انحراف معیار: سن 6/2 ± 6/32 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه مقاومتی شامل 8 هفته،3 روز در هفته، 5 ست /5 حرکت،50-80 RM1 و برنامه تمرینی گروه سرعتی 8 هفته، 3 روز در هفته، 5 بار 10متر - 4بار 20متر- 3 بار 30متر- 3 بار 60 متر- 2 بار 100 متر-1 بار 200 متر بود و گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. قبل و بعد از دوره تمرین دو نمونه خونی برای اندازه گیری ANPگرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSpss (نسخه 18) و آمار توصیفی، آزمون های تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0≥ P تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی موجب افزایش معنادار ANP پلاسما شد (05/0≥P). در دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت غیرمعناداری درANP پلاسما (106/0=P) و بین گروه کنترل و دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت معناداری مشاهده شد (000/0=P). براساس یافته های تحقیق حاضر می توان گفت که تمرینات مقاومتی و سرعتی تغییراتی در سطوح هورمون ANP ایجاد می کند و احتمالاً تأثیرات سودمند فعالیت بدنی در افراد سالم به واسطه تغییر در این شاخص ها باشد.
۴۹.

تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر IL-6، IL-10 و نسفاتین - 1پلاسمای رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی تمرین استقامتی التهاب IL-6 نسفاتین -1

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۳۰ تعداد دانلود : ۷۸۵
کاهش التهاب بلندمدت در اثر چاقی ناشی از رژیم غذایی پرچرب با تمرین ورزشی مشاهده شده، اما سازوکارهای آن به طور کامل مشخص نشده است. به همین منظور در پژوهش حاضر، تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر IL-6، IL-10 و نسفاتین -1 رت های نر چاق، بررسی شد. 16 سر، رت نر ویستار دو ماهه به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g 30 ± 319 رسیدند. سپس به طور تصادفی به دو گروه 8 تایی (گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی دوازده هفته ای) هر جلسه 60 دقیقه با سرعت 25 تا 30 متر در دقیقه، 5 روز در هفته، دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند و از آب و غذای در دسترس استاندارد استفاده کردند. از روش الایزا برای اندازه گیری متغیرهای بیوشیمیایی IL-6، IL-10 و نسفاتین -1 استفاده شد. نتایج نشان داد که دوازده هفته تمرین استقامتی تفاوت معناداری بین وزن رت ها ایجاد کرد (001/0 = P). IL-6 گروه تمرین به طور معناداری کمتر بود (04/0 = p). نسفاتین -1 گروه تمرین به طور معناداری افزایش یافت (01/0 = P). IL-10 با آنکه در گروه تمرین کمتر بود، از لحاظ آماری معنادار نبود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین استقامتی بلندمدت به افزایش عامل ضدالتهابی نسفاتین -1 منجر شد و احتمالاً نسفاتین -1 در تعادل انرژی بدن نقش دارد که در سطح پلاسما مستقل از تغییرات IL-10 و IL-6 است.
۵۰.

اثر دوازده هفته تمرینات ترکیبی بر اپلین پلاسما و مقاومت انسولینی زنان نسبتاً چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضافه وزن تمرینات ترکیبی اپلین ادیپوسایتوکاین حساسیت انسولینی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۰۲ تعداد دانلود : ۷۲۷
اپلین، ادیپوکاینی جدید است که مهم ترین نقش فیزیولوژیکی آن، تعامل مستقیم با هورمون انسولین است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثر دوازده هفته تمرینات ترکیبی بر اپلین پلاسما و مقاومت انسولینی زنان نسبتاً چاق بود. بدین منظور، چهل دانشجو با BMI بیش از 25 و غیرورزشکار، به صورت تصادفی از بین بیش از چهارصد دانشجوی واجد شرایط، پس از تکمیل رضایت نامه و پرسش نامه سلامت جسمانی و فعالیت بدنی انتخاب و به وسیله جدول اعداد تصادفی، به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی، دوازده هفته شامل هفت جلسه فعالیت در هفته بود که چهار جلسه را تمرینات استقامتی شامل تمرینات تناوبی دویدن ملایم یا پیاده روی تند، دو جلسه را تمرینات مقاومتی به روش دایره ای و یک جلسه را تمرینات هندبال به خود اختصاص داد. نمونه گیری خون از دو گروه، پس از 12 ساعت ناشتایی و در دو نوبتِ قبل از شروع برنامه تمرینی و 72 ساعت پس از پایان برنامه تمرینی انجام پذیرفت. مقادیر اپلین و انسولین پلاسما با روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور مقایسه متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل، از آزمون آماری ANOVA با اندازه گیری های مکرر (2×2)، در سطح 05/0p < استفاده شد. بر اساس نتایج، کاهش معنی داری در مقادیر اپلین (035/0p =)، شاخص مقاومت انسولینی (014/0p =) و توده چربی (001/0p <) گروه تجربی پس از دوره تمرینی ملاحظه شد. این نتایج، نقش محوری کاهش وزن را در بهبود هم زمان الگوی ترشح ادیپوسایتوکاین اپلین و حساسیت انسولینی نمایان ساخت.
۵۱.

تأثیر تمرین هوازی طولانی مدت قبلی و مصرف غذای پرچرب بر مارکر التهابی مولکول چسبان عروقی و نیمرخ لیپیدی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیمرخ لیپیدی آترواسکلروز فعال سازی آندوتلیال غذای پرچرب مولکول چسبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۱ تعداد دانلود : ۷۳۴
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی طولانی­مدت پیشین با 70 درصد VO2max بر مارکر التهابی[1] (sVCAM-I) و نیمرخ لیپیدی متعاقب مصرف یک وعده غذای پرچرب در مردان غیرورزشکار بود. سطوح پلاسمایی مولکول­های چسبان و نیمرخ لیپیدی شاخص­های مهمی در برآورد خطر بیماری­های قلبی – عروقی به­شمار می­روند. به­این منظور 20 مرد جوان غیرورزشکار به­صورت تصادفی انتخاب و باتوجه به درصد چربی به دو گروه 10 نفره، تجربی (30/1±98/21 سال، 48/2±04/18 درصد چربی) و کنترل (22/1±06/22 سال، 54/3±15/18 درصد چربی) تقسیم شدند. گروه تجربی فعالیتی به مدت 90 دقیقه با شدت معین­شده روی تردمیل انجام دادند. در روز بعد هر دو گروه یک وعده غذای پرچرب مصرف کردند. نمونه­های خون در زمان­های 5/0 ساعت قبل و 5/0، 1، 3 و 24 ساعت بعد از غذا جمع­آوری شد. برای تعیین نرمال بودن گروه­ها، از آزمون کلوموگروف – اسمیرنوف (999/0 = PEX) (996/0 = PCON) و برای تعیین همگنی واریانس­ها از آزمون لوون و برای بررسی نتایج بین­گروهی از آزمون تی مستقل استفاده شد. از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر[2] و آزمون تعقیبی LSD نیز برای نشان دادن تفاوت­های درون­گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد یک جلسه تمرین هوازی طولانی­مدت پیشین sVCAM-I را کاهش می­دهد (029/0 = P). همچنین در نیم و 24 ساعت بعد از مصرف غذای پرچرب کاهش وجود داشت (016/0 = P) (049/0 = P). همچنین نشان داده شد یک جلسه تمرین هوازی طولانی­مدت پیشین مقادیر HDL-c را افزایش (00/0 = P) اما مقادیر LDL-c (012/0 = P) و (00/0 = P) و تری­گلیسیرید (037/0 = P) را کاهش می­دهد. باتوجه به نتایج به­دست­آمده می­توان گفت مصرف غذای پرچرب مقادیر sVCAM-I را افزایش می­دهد و به افزایش التهاب و بیماری منجر می­شود. تمرین قبلی می­تواند شاخص sVCAM-I و نیمرخ لیپیدی را کاهش دهد که با احتمال کاهش بیماری­های قلبی همراه است.
۵۲.

تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین و برخی عوامل التهابی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان یائسه TNF-α متابولیسم ورزشی آدیپولین فورین TGF-β1 یک جلسه تمرین هوازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۵۶ تعداد دانلود : ۵۹۷
در پژوهش حاضر، تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین، فورین، فاکتور رشد تغییر دهنده بتا1 (TGF-β1)، فاکتور نکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 18 زن چاق یائسه و غیر فعال (با شاخص توده بدنی 2/7±30/2 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین سنی 4±57/8 سال ) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 30 دقیقه در یک جلسه دویدن روی تردمیل با شدت 70 60 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت نمود و سطوح سرمی آدیپولین، فورین، TGF-β1، TNF-α، انسولین و گلوکز ناشتای آن ها پس از پایان جلسه تمرین اندازه گیری شد . تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تی زوجی، تی مستقل و آزمون هم بستگی پیرسون در سطح معناداری (P<0.05) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که اجرای یک جلسه تمرینات هوازی به ترتیب موجب کاهش و افزایش معنا دار سطوح آدیپولین (P=0.049) و فورین (P=0.001) شده است، اما تغییر معنا داری در سطوح TGF-β1، TNF-α، انسولین، گلوکز و HOMA-IR مشاهده نمی شود (P>0.05). قابل ذکر است که تنها تغییرات آدیپولین بین دو گروه تجربی و کنترل معنا دار می باشد (P=0.046). علاوه براین، پس ازیک جلسه تمرین هوازی، بین تغییرات آدیپولین با تغییرات انسولین ارتباط منفی و معنا داری مشاهده می شود (P=0.001). چنین به نظر می رسد که تغییرات نیم رخ التهابی و متابولیکی نمی تواند علت اصلی تغییرات آدیپولین در پاسخ به یک جلسهتمرین هوازی با شدتمتوسط در زنان چاق یائسه و کم تحرک باشد و انجام مطالعات بیشتر جهت درک سازوکار درگیر، ضروری می باشد.
۵۳.

تأثیر دو نوع فعالیت بدنی، بر پاسخ VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنژیوژنز فاکتور رشد آندوتلیال عروقی فعالیت هوازی پیشرونده فعالیت تناوبی شدید

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۴۶ تعداد دانلود : ۶۴۱
از جمله سازگاری های مهمی که در پی تمرینات ورزشی رخ می دهد، افزایش چگالی مویرگی یا آنژیوژنز است. فاکتور رشد آندوتلیال عروقی (VEGF) نقش میتوژنیک برای سلول های آندوتلیال دارد و واسطه مهمی در فرایند آنژیوژنز به شمار می رود. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر دو نوع فعالیت بدنی بر پاسخ VEGF-A سرمی در مردان غیر ورزشکار بود. به همین منظور 11 مرد غیر ورزشکار (میانگین سنی80/23 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید پرداختند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری (Repeated Measures)، برای بررسی تغییرات درون گروهی VEGF و از آزمون آمار استنباطی t مستقل برای مقایسه داده های برآمده از دو نوع فعالیت بدنی استفاده شد. اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده موجب افزایش VEGF-A سرمی بلافاصله بعد از اجرا شد (44/31 درصد). همچنین دو ساعت بعد از اجرای این فعالیت، سطح VEGF-A سرمی همچنان به افزایش خود ادامه داد و نسبت به سطح استراحتی 90/59 درصد افزایش یافت. بلافاصله بعد از اجرای فعالیت تناوبی شدید، سطح VEGF-A سرمی کاهش یافت (74/10 درصد)، اما دو ساعت بعد از اجرا نسبت به سطح استراحتی، افزایش 20/13درصدی نشان داد. بررسی های مقایسه ای بین دو فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید نشان داد که اختلاف معناداری بین این دو نوع فعالیت در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار، در سه مرحله قبل (257/0P=)، بلافاصله (620/0P=) و دو ساعت بعد از اجرا (704/0P=) وجود ندارد. بر اساس یافته های این تحقیق، اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و یک جلسه فعالیت تناوبی شدید، به یک اندازه می توانند سطوح فاکتور آنژیوژنیکی VEGF-A سرمی مردان غیر ورزشکار را تحت تأثیر قرار دهند.
۵۴.

تأثیر تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، غلظت هورمون رشد و IGF-1 دختران تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی هورمون رشد IGF-1 تمرینات ویبریشن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۰۱ تعداد دانلود : ۴۹۴
ویبریشن کل بدن به عنوان روشی جدید و مکمل برای فعالیت عصبی عضلانی، باعث تحریک مکانیکی این سیستم می شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ویبریشن بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 دانشجویان دختر تمرین کرده بود. 20 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 2/2±75/21سال، وزن 28/7±25/54 کیلوگرم و BMI 44/2±1/20 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (10n=) قرار گرفتند. تمرینWBV به مدت10 روز با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلی متر در 6 وضعیت بدنی مختلف انجام شد. نمونه های خونی 24 ساعت قبل و بعد از تمرینWBV اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و مستقل استفاده شد. یافته های تحلیل آماری نشان داد 10 روز برنامه تمرین WBV منجر به افزایش معنی دار قدرت، سرعت، توان، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 در گروه تجربی شد (05/0≥P)، در حالی که چابکی در این گروه تغییر معنی داری نداشت. یافته ها نشان داد برنامه تمرینیWBV می تواند به عنوان یک شیوه تمرینی جدید و مکمل در کنار سایر روش های تمرینی جهت بهبود مقادیر هورمون های آنابولیکی و عوامل آمادگی جسمانی استفاده شود
۵۵.

اثر دو شدت مختلف فعالیت بدنی بر سلو ل های اجدادی اندوتلیال سیار(EPC) در زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان جوان شدت فعالیت بدنی سلول های اجدادی اندوتلیال سیار(EPC)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۸۶ تعداد دانلود : ۴۹۳
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر دو شدت مختلف فعالیت بدنی بر سلو لهای اجدادی اندوتلیال سیار در زنان جوان سالم بود. به همین منظور به وسیله پرسشنامه، 15 دانشجوی دختر از بین داوطلبان شرکت در 22 سال، شاخص توده بدن ±1/ پژوهش به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه (گروه 1: میانگین سن 8 21 سال، شاخص توده بدن ±1/ 20/81±1/91 کیلوگرم بر متر مربع، تعداد 8 نفر، گروه 2: میانگین سن 5 20/38±1/66 کیلوگرم بر متر مربع، تعداد 7 نفر) قرار گرفتند. هر گروه به مدت 30 دقیقه در شدت فعالیت روی نوارگردان دویدند. نمونه های خونی برای (HRmax %85 : 70 % و گروه 2 : مربوط به خود(گروه 1 گلبول ،(Isotype control) و ایزوتوپ کنترل آن CD اندازهگیری سلول های اجدادی اندوتلیال سیار + 34 سفید و پلاکت، قبل و 10 دقیقه پس از انجام آزمون از همه آزمودنی ها گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل و ضریب همبستگی (ANOVA) وابسته (زوجی)، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه t داده ها از آزمون در نظر گرفته شد. یافته های حاصل از پژوهش (P < 0/ پیرسون استفاده شد. حداقل سطح معن اداری ( 05 CD نشان داد که هر دو شدت فعالیت بدنی باعث افزایش معنادار تعداد 34+ می شود ، این Plt و WBC ، بیشتر بود، اما از نظر آماری معنادار نبود. از بین متغیرهای اندازه گیریشده HRmax % اثرگذاری با شدت 85 CD فقط بین 34+ و پلاکت رابط ه معنادار مشاهده شد. در نهایت می توان بیان کرد که فعالیت بدنی با شود و با توجه EPC می تواند موجب افزایش بازسازی عروق ناشی از بسیج HRmax % شدت 70 % و 85 اینگونه بسیج سلولی ممکن است بهعنوان ساز و کار جبرانی یا ترمی م EPC به ارتباط معنادار پلاکت با فیزیولوژیک در آسیب التهابی حاد ب هکار رود
۵۶.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آپولیپوپروتئین A-I تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی ناقل جعبه ای وابسته به آدنوزین تری فسفات (ABCA1) نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۴۱ تعداد دانلود : ۶۵۸
چاقی زودرس و انتقال آن به بزرگسالی، احتمال بروز بیماری CAD را افزایش می دهد. پروتئین ABCA1 نقش محوری در فرایند انتقال معکوس کلسترول و پیشگیری از CAD دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی بر مقدار بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق بود. به این منظور 30 دانش آموز (میانگین سن 1/1±35/17 سال، وزن 6/11 ±6/88 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 36/2 ±31/28 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15n=) و تمرین (15n=) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی (8 هفته، 4 روز،40 دقیقه در هر جلسه) بود. سنجش میزان بیان پروتئین ABCA1 لنفوستی از طریق همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام گرفت. داده ها به وسیله آزمون آماری T-test در سطح معناداری 05/0>P تحلیل شد.یافته ها نشان داد میزان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی (000/0=P) و VO2max (000/0=P) افزایش معنادار و مقادیر پلاسمایی TG (017/0=P)، TC (001/0=P)، LDL-c/HDL-c (026/0=P) و TC/HDL-c (002/0=P)، درصد چربی بدن (015/0=P) و BMI (042/0=P) کاهش معنادار داشتند. اما افزایش مقادیر Apo A-I، HDL-c و کاهش LDL-c و وزن بدن معنادار نبود. نتیجه اینکههشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی می تواند تأثیرات مثبتی بر پروتئین ABCA1 (به عنوان دروازه بان فرایند انتقال معکوس کلسترول) و پروفایل های چربی خون در نوجوانان با وزن زیاد و چاق داشته باشد.
۵۷.

مقایسه تاثیر شیوه مداخله (فعالیت هوازی، محدودیت کالری و ترکیب هر دو) در سطح انرژی مصرفی یکسان بر سطح شاخص های التهاب عمومی(فیبرینوژن وCRP) سرم زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP فیبرینوژن فعالیت هوازی زنان چاق محدودیت کالریکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۲۲ تعداد دانلود : ۶۴۷
هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح CRP و فیبرینوژن سرم زنان چاق کم تحرک می باشد. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6± 6/44سال، 95/3±6/26 درصد و81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و بصورت تصادفی به چهار گروه تجربی1 (فعالیتهای ورزشی)، تجربی2 (محدودیت کالریک)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه تجربی1 شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه و گروه تجربی2 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 1 استفاده کردند، آزمودنیهای گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی1 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی2 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. مرحله اول خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی و در پایان پس از 48 ساعت از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروههای تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی1 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(p>0/05). نتایج تحقیق حاکی از از کاهش قابل توجه 6/56%، 7/25% و 2/44% سطوح CRP به ترتیب در گروههای تجربی 1، 2 و 3 می باشد. این کاهش در گروه تجربی1 (فعالیت ورزشی)و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بود که به ترتیب از 64/1±1/3 به 08/1±3/1 و از 10/2±9/2 به 47/1±6/1 میلی گرم بر لیتر کاهش یافت(P>0/01). سطوح فیبرینوژن نیز در هر سه گروه تجربی 1، 2 و 3 به ترتیب 7/11%، 2/6% و 8/7% کاهش یافت که این کاهش در گروه تجربی 1(فعالیت ورزشی) و 3 (مداخله رژیم غذایی و فعالیت ورزشی)معنی دار بودکه به ترتیب از 83/27±4/278 به 25/8±7/24 و از 60/25±3/271 به 56/29±0/250 میلی گرم بر دسی لیتر(P>0/01). بین مقادیر سرمی CRP و فیبرینوژن با درصد چربی بدن، وزن بدن، شاخص توده بدنی و تغییرات درصد چربی بدن همبستگی پائینی مشاهده شد(P>0/05).
۵۹.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر تودة عضله و شاخص های اکسایشی – ضداکسایشی در بافت عضلة موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسایشی تمرین مقاومتی دیابت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۹۸۰ تعداد دانلود : ۶۹۸
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین مقاومتی فزاینده بر توده عضله و شاخص های اکسایشی و ضداکسایشی عضلانی موش های صحرایی دیابتی بود. طی یک مطالعه تجربی تعداد 24 سر رت ویستار به دو گروه تمرین مقاومتی (12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. دیابت از طریق تزریق تک دوز استرپتوتوزوسین (50 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن، درون صفاقی) حل شده در بافر فسفات القا شد. گروه تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته تمرین کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، حیوانات بی هوش شدند و خون گیری از قلب انجام گرفت. سپس عضله خم کننده دراز انگشتان پا (FHL) از اندام تحتانی حیوان جدا شد. برای مقایسه گروه ها از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. در گروه تمرین مقاومتی وزن عضله FHL و نسبت وزن عضله FHL/وزن بدن به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 033/0= P و 002/0=P). میزان مالون دی آلدئید (MDA) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی ۲/۱۲ درصد بیشتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها به لحاظ آماری معنا دار نبود (176/0=P). همچنین، میزان پروتئین کربونیل (PC) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی 26 درصد کمتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها معنا دار نبود (062/0=P). به علاوه، یافته ها نشان داد محتوای گلوتاتیون تام (T-GSH) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی (به میزان ۸/۳۶ درصد) بیشتر از گروه کنترل بود (0001>P). افزایش مشاهده شده در وزن عضله در کنار بهبود ایجادشده در محتوای T-GSH و PC نشان می دهد که تمرین مقاومتی موجب کاهش میزان استرس اکسایشی عضلانی می شود و می تواند آثار ضدآتروفی مفیدی در دیابت داشته باشد.
۶۰.

تأثیر فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی هوازی شاخص مقاومت به انسولین آدروپین محدودیت کالریک زنان چاق کم تحرک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۶۴ تعداد دانلود : ۱۳۴۲
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه آثار فعالیت هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین سرم، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و شاخص های آنتروپومتریک در زنان چاق کم تحرک بود. بدین منظور، ٣٠ نفر از زنان چاق کم تحرک (با میانگین سنی ٤/٥±3/٤٠ سال؛ وزن ١/٧±9/٧٧ کیلوگرم) در پژوهش شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه محدودیت کالریک (گروه تجربی یک)، فعالیت هوازی به همراه محدودیت کالریک (گروه تجربی دو) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی یک از یک رژیم غذایی با ٢٥ درصد محدودیت کالریک به مدت ١٦ هفته استفاده نمود. آزمودنی های گروه تجربی دو نیز از یک برنامه تمرینی شامل: فعالیت هوازی و دویدن بر روی تردمیل به مدت ٣٤/٥±٨٥/٦٦ دقیقه به صورت هفته ای سه جلسه به همراه 50 درصد محدودیت کالریک از برنامه رژیم غذایی گروه تجربی یک به صورت ترکیبی استفاده نمودند (٥/١٢ درصد افزایش هزینه انرژی و ٥/١٢ درصد محدودیت کالریک). قبل و پس از ١٦ هفته، خون گیری به منظور اندازگیری آدروپین سرم انجام شد. داده ها نیز با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معناداری (P

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان