محمدرضا کردی

محمدرضا کردی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰۳ مورد.
۸۱.

تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی هماتوکریت فیبرینوژن ویسکوزیته خون ویسکوزیته پلاسما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱۴ تعداد دانلود : ۱۷۵۵
رئولوژی زیستی، شاخه ای از بیولوژی است که به مطالعه جریان و تغییر شکل مواد زیستی تحت نیروهای وارده می پردازد و با تأکید بیشتر بر خون این علم را همورئولوژی نامیده اند. ارتباط آمادگی جسمانی و وضعیت همورئولوژیکی در تحقیقات متعددی گزارش شده است. علی رغم اهمیت تمرینات مقاومتی بر سلامت افراد، تأثیر این تمرینات بر همورئولوژی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر متغیرهای همورئولوژیکی مردان جوان سالم بود. به همین منظور، تعداد 20 دانشجوی پسر غیرورزشکار سالم به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره تمرین (میانگین± انحراف معیار، سن: 7/1±0/22 سال، درصد چربی: 0/2±5/15، قد: 7/3±3/177 سانتی متر و وزن: 7/3±5/77 کیلوگرم) و کنترل (میانگین± انحراف معیار، سن: 1/2±5/22 سال، درصد چربی: 5/2±1/15، قد: 7/2±0/174 سانتی متر و وزن: 7/2±4/74 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین برای 12 هفته و هر هفته سه جلسه با شدت های متفاوتی تمرین کردند. ابتدا، تمرینات با شدت 50 درصد یک تکرار بیشینه (RM-1) شروع شد و در پایان هفته چهارم شدت تمرین به 60 درصد RM-1 و در پایان هفته هشتم به 70درصد RM-1 افزایش یافت. هر جلسه تمرین شامل سه ست 10 تکراری برای هشت حرکت پرس سینه، چهارسر ران، پرس سرشانه، دراز و نشست در سطح شیب دار، پارویی، کشش پایینی (لت پول)، جلو بازو و پرس پا بود. نمونه های خونی قبل از تمرین و در انتهای هفته های چهارم، هشتم و دوازدهم جمع آوری شدند و برای اندازه گیری ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، آلبومین، پروتئین تام و هماتوکریت مورد آنالیز قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس دو طرفه مکرر با عامل بین گروهی استفاده شد. نتایج نشان دادند که ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، پروتئین تام و هماتوکریت در پایان هفته های چهارم و هشتم کاهش معنی داری (05/0P<) داشتند که هم زمان، کاهش معنی داری در درصد چربی و وزن بدن نیز مشاهده شد (05/0P<). باوجود این، با افزایش شدت تمرین به 70درصد RM-1 در چهار هفته پایانی، علی رغم کاهش معنی دار درصد چربی بدن متغیرهای همورئولوژیکی تقریباً به سطوح قبل از تمرین بازگشتند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تمرین مقاومتی با شدت های 50 و 60درصد RM-1 می تواند سبب بهبود سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژیکی شود که با افزایش شدت تمرین، این تغییرات به سطوح اولیه قبل از تمرین باز می گردند.
۸۳.

اثرات حاد دو نوشیدنی انرزی زا (OR و مگابیسیک) بر توان بی هوازی و سطوح لاکتات خون پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خستگی نوشیدنی ورزشی آزمون رست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵۰ تعداد دانلود : ۸۷۴
برای بررسی اثرات حاد دو نوشیدنی انرژیزا (OR و مگابیسیک) بر توان بیهوازی و سطوح لاکتات خون پسران ورزشکار، از بین تعداد 42 آزمودنی داوطلب، 30 نفر به طور تصادفی با سن 74/1±36/22 سال، قد 66/7 ±26/181 سانتی متر و وزن 52 /14± 57/76 کیلوگرم انتخاب شدند. آزمودنیها در طی دو جلسه و با فاصله 4 روز در قالب سه گروه 10 نفری (دارونما، OR و مگابیسیک) در این تحقیق شرکت کردند. در هر دو جلسه، آزمون بی هوازی رست در مدت 40 دقیقه پس از صرف صبحانه به عمل آمد. به علاوه سطوح لاکتات خون در سه مرحله شامل قبل از آزمون، 2 و 6 دقیقه پس از پایان آزمون، اندازه گیری شد، در ضمن فقط در یکی از جلسات، هر گروه به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مقدار 6 میلیلیتر از نوشیدنی مربوط به خود را بلافاصله پس از صرف صبحانه دریافت کردند. برای بررسی دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه و t وابسته استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در گروه OR، توان حداقل به مقدار01/11 درصد و توان میانگین به مقدار 85/9 درصد افزایش یافت (05/0>P). همچنین سطوح لاکتات خون در زمان 2 دقیقه پس از پایان آزمون رست، به مقدار 63/3 درصد کاهش یافت (05/0>P). نتیجه گیری میشود که مصرف حاد نوشیدنی OR میتواند به عنوان یک عامل ارگوژنیک مورد توجه قرار گیرد، اما به نظر میرسد که اثرات حاد آن، کوتاه مدت و گذرا باشد.
۸۴.

تاثیر مصرف مکمل کربوهیدرات و اسید آمینه شاخه دار در دوره بازیافت بر ترشح انسولین و حفظ عملکرد کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کربوهیدرات اسید آمینه شاخه دار دوره بازیافت انسولین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۰۸۷
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف مکمل کربوهیدرات و اسید آمینه شاخه دار در دوره بازیافت بر ترشح انسولین و حفظ عملکرد کشتی گیران است. به این منظور 21 کشتی گیر تیم شهرستان زنجان با میانگین سنی 93/1±04/20 سال، قد 37/5±171 سانتیمتر، وزن 39/6±38/65 کیلوگرم، انسولین قبل از آزمون بروس 16/1±13/14 میکرویونیت در هر میلی لیتر و حداکثر اکسیژن مصرفی 94/3±74/65 میلی لیتر در هر کیلوگرم از وزن بدن به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها پس از صرف صبحانه استاندارد، راس ساعت 7:30، ساعت 00: 9 صبح در آزمون بروس شرکت کردند. گروه کنترل در دوره بازیافت محلولی به مقدار و حجم ml/kgBW 6 که شامل لیمو و نمک بود، و گروه CHO+BCAAs از محلول 8 درصد گلوکز به مقدار و حجم ml/kgBW6 به اضافه ml/kgBW45 از هر کدام (والین، لوسین و ایزولوسین) دریافت کردند. گروه CHO نیز از محلول 8 درصد گلوکز به مقدار و حجم ml/kgBW6 استفاده کردند. برای بررسی تاثیر مصرف مکمل بر ترشح انسولین، قبل و بلافاصله بعد از آزمون بروس اول و 30 دقیقه پس از مصرف مکمل ها، خونگیری شد. برای بررسی تاثیر مصرف مکمل بر عملکرد کشتی گیران، 45 دقیقه پس از مصرف مکمل، آزمودنی ها دوباره در آزمون بروس شرکت کردند. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تی جفتی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که ترشح انسولین 30 دقیقه پس از مصرف مکمل در گروه BCAAs + CHO نسبت به گروه CHO و گروه دارونما به طور معنی داری (05/0P<) بیشتر بود. عملکرد گروه CHO+BCAAs و گروه CHO در آزمون دوم نسبت به آزمون اول افت کرد اما این کاهش معنی دار نبود (05/0P<)، در حالی که کاهش عملکرد در گروه کنترل معنی دار بود (05/0P<).
۸۵.

تاثیر مصرف کافئین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی و سطوح لاکتات خون دانشجویان پسر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بیهوازی کافئین شاخص خستگی لاکتات خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۰ تعداد دانلود : ۱۷۷۰
هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر مصرف کافئین بر توان بی هوازی، شاخص خستگی و سطوح لاکتات خون دانشجویان پسر ورزشکار بود. به همین منظور از میان داوطلبان شرکت کننده، 16 نفر با میانگین وزن 1/9± 9/68 کیلوگرم، قد 7± 73/1 سانتیمتر و سن 2 ± 24 سال به روش تصادفی ساده (قرعه کشی) انتخاب و براساس شاخص خستگی حاصل از پیش آزمون، به صورت زوج های همتا به دو گروه کافئین (8 = n) و دارونما (8 = n) تقسیم شدند. از آزمودنی ها درخواست شد که 24 ساعت قبل از شروع آزمون، از فعالیت جسمانی شدید و 48 ساعت قبل از شروع آزمون، از خوردن یا آشامیدن هرگونه ماده حاوی کافئین پرهیز کنند. جلسه اول آزمون رست (پیش آزمون)، بعد از گذشتن دست کم 4 ساعت از صرف غذا انجام شد و 6 دقیقه بعد از آزمون مقدار لاکتات خون آنها سنجیده شد. جلسه دوم آزمون رست (پس آزمون)، یک هفته بعد دقیقاً مشابه جلسه اول صورت گرفت، به طوری که آزمودنی ها مصرف معمولی کافئین را ادامه دادند و 48 ساعت قبل از آزمون، مصرف آن را قطع کردند. در پس آزمون، آزمودنی ها مصرف معمولی کافئین را ادامه دادند و 48 ساعت قبل از آزمون، مصرف آن را قطع کردند. در پس آزمون، آزمودنی ها یک ساعت قبل از شروع آزمون، کافئین یا دارونما را به مقدار 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در قالب کپسول های ژلاتینی مصرف کردند. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون های آماری t وابسته و مستقل (05/0 =P)، نشان داد مصرف کافئین بر میانگین توان، حداقل توان و شاخص خستگی تاثیر مثبت داشته، درحالی که بر اوج توان و مقدار لاکتات خون تاثیر معنی دار نداشت. به نظر می رسد مصرف کافئین در بهبود میانگین عملکرد فعالیت های رفت و برگشت سریع کوتاه مدت مؤثر باشد.
۸۶.

تاثیر یک دوره تمرین سرعتی تناوبی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید و دستگاه ضداکسایشی موش های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالون دی آلدئید دستگاه ضداکسایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۶ تعداد دانلود : ۹۵۰
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت ورزشی سرعتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر مقدار پراکسیداسیون لیپید (MDA) و پاسخ دستگاه ضداکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه به صورت تصادفی در 2 گروه تمرین سرعتی (15 = n) و کنترل (15 = n، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا تاثیرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنی ها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده (دما، رطوبت و چرخه روشنایی _ تاریکی (12:12 ساعت)) نگهداری شدند و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی و دیگر متغیرها به وسیله کیت ارزیابی شدند. پس از سه مرحله خونگیری (پیش آزمون ، میان آزمون (انتهای هفته هشتم)و پس آزمون (انتهای هفته دوازدهم))، نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد دو گروه حداقل در یکی از مراحل ارزیابی به لحاظ متغیر MDA (022/0 = P)، FRAP (005/0 = P) و بیلی روبین (002/0= P) با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند، درحالی که پروتئین تام و اسیداوریک دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشتند. همچنین، در گروه تجربی طی زمان های مختلف اندازه گیری به لحاض شاخص MDA (001/0 = P) ، FRAP (001/0 = P) و بیلی روبین (008/0 = P) و اسیداوریک (012/0 = P) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، نتایج این تحقیق نشان می دهد که یک دوره تمرین سرعتی موجب ایجاد سازگاری نسبی در دستگاه ضداکسایشی و اکسایش لیپید می شود، اما در اثر بی تمرینی نتایج معکوس خواهد شد.
۸۷.

تغییرات هورمون رشد و حجم پلاسما در ورزش با شرایط آبزدایی و آبگیری طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هورمون رشد آب گیری طبیعی وضعیت آب گیری آب زدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۱۰
به منظور تعیین تغییرات هورمون رشد و حجم پلاسما در ورزش با شرایط آب زدایی (دی هیدراسیون) و آب گیری طبیعی(یوهیدراسیون)، 10 فوتبالیست مرد داوطلب با میانگین سنی 57/1±24سال، وزن80/3±77/71 کیلوگرم و قد 37/4 ±3/177 سانتی متر در دو جلسه تمرینی مشابه (30دقیقه دویدن با شدت60 % درصد از حداکثر ضربان قلب) شرکت داشتند درحالی که در جلسهدوم به اندازه کاهش وزن مشاهده شده در جلسه اول74 ±463 میلی لیتر آب مقطر مصرف کردند. در هر دو جلسه، پس از اندازه گیری وزن، هماتوکریت و سطوح هورمون رشد پلاسما در زمان های پیش و پس از تمرین، میزان تغییرات حجم پلاسما از طریق فرمول محاسبه شد. پس از تحلیل داده ها با آزمون t همبسته مشخص شد که وزن بدن در جلسه اول به مقدار74± 463 گرم کاهش یافت و مقدار این کاهش در جلسه دوم علی رغم جایگزینی مایعات، معنی دار نبوده و فقط به اندازه 65±41 گرم بیشتر بود. همچنین، حجم پلاسما در طول جلسه اول دچار کاهش(161±380 میلی لیتر) شد، اما در جلسه دوم، به میزان195±117 میلی لیتر افزایش یافت(05/0>P) که این افزایش معنی دار نبود. سطوح هورمون رشد پلاسما نیز در پایان جلسات اول و دوم، نسبت به ابتدای جلسات به ترتیب به مقدار57/1±11/6 و 87/1 ± 77/9 نانوگرم در میلی لیتر افزایش نشان داد(05/0>P). یافته های این پژوهش نشان داد، ورزش به همراه آب گیری طبیعی، سبب افزایش بیشتر سطوح هورمون رشد پلاسما نسبت به حالت آب زدایی می شود.
۸۸.

ارتباط بین سرعت در نقطه چرخش لاکتات و مدت زمان ماندن در VO2max هنگام دویدن با سرعت vVO2max در دوندگان استقامتی و نیمه استقامتی حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حداکثر اکسیژن مصرفی دویدن در vVO2max زمان رسیدن به درماندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۹ تعداد دانلود : ۸۶۰
هدف تحقیق حاضر عبارت است از مطالعه ارتباط بین سرعت دویدن در نقطه چرخش لاکتات ((vLTP و زمان ماندن در max2VO (max2TVO) هنگام فعالیت با max2vVO تا رسیدن به درماندگی در دوندگان استقامتی و نیمه استقامتی. بدین منظور 11 دونده عضو تیم ملی دو و میدانی (9مرد و 2زن) در رشته های استقامت و نیمه استقامت با میانگین سن، قد و وزن- به ترتیب 1/1±36/24 سال، 1/2±36/173 سانتی متر، 21±25/63 کیلوگرم- آزمودنی این تحقیق انتخاب شدند. هر آزمودنی در سه آزمون مجزا تا رسیدن به درماندگی روی نوارگردان با شیب صفر درجه و در 3روز متفاوت به فاصله حداقل 48 ساعت شرکت کردند. آزمون اول به منظور سنجش max2VO و max2vVO با سرعت اولیه 10 کیلومتر در ساعت تا رسیدن به درماندگی انجام شد. در آزمون دوم max2TVO، max2TlimVO و max2TAVO آزمودنی ها سنجیده شد. سرعت اولیه دستگاه متناسب با max2vVO آزمودنی ها تنظیم شد. در آزمون سوم vLTP آزمودنی سنجیده شد. شروع آزمون با سرعت 10کیلومتر در ساعت بود که پس از هر 4 دقیقه 1 کیلومتر در ساعت بر سرعت نوارگردان افزوده می شد، تا غلظت لاکتات آزمودنی به فراتر از 5 میلی مول برسد. اطلاعات مربوط به گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS مدل 12 و روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد ارتباط معناداری بین vLTP نسبی (max2vVO%) و max2TVO آزمودنی ها وجود ندارد (48/0 P= و 33/0r =). از سوی دیگر، ارتباط مثبت معناداری بین max2TVO و max2TlimVO (000/0P= و 91/0 r =) مشاهده شد. یافته دیگر این تحقیق که بیانگر max2TVO نیز می تواند باشد، ارتباط مثبت معنادار بین max2TlimVO و max2TAVO (001/0 P= و 80/0 r=) است. بنابراین، شاید بتوان چنین پیش بینی کرد که با توجه به ارتباط مثبت معنادار بین متغیرهای ذکر شده، برای افزایش max2TVO بتوان از تمریناتی با شدت max2vVO استفاده کرد.
۹۰.

تأثیر تمرین تداومی منظم و بی تمرینی متعاقب آن بر عامل نشانگر بیماری های عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴۷ تعداد دانلود : ۹۲۵
هدف از این پژوهش، تاثیر تمرین تداومی منظم و بی تمرینی متعاقب آن بر عامل نشانگر بیماری های عروق کرونر بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (20 = n) و کنترل (15=n بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص اجرا شد (پس از 24 جلسه تمرین، 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود). خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون t وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر sICAM-1 در 24 جلسه نخست تمرین کاهش یافت که معنی دار نبود (122/0 = P)، اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، کاهش معنی داری در مقدار sICAM-1 مشاهده شد (000/0 = P). همچنین مشخص شد در اثر بی تمرینی سازگاری های ایجاد شده از دست می رود و بدن در معرض خطر آسیب های التهابی آتروژنز قرار می گیرد (070/0 = P). به طور کلی، این تحقیق نشان می دهد اندازه گیری مولکول چسبان سلولی sICAM-1 ابزار سودمندی در تشخیص مؤثر عوامل مختلف محیطی در اختلالات عروقی است و از طرفی تمرینات تداومی منظم با کاهش غلظت sICAM-1 روشی سودمندی در پیشگیری و کاهش آترواسکلروز است.
۹۵.

اثر 4 هفته تمرین ویبریشن بر توان بی هوازی و قدرت دانشجویان مرد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت تمرین ویبریشن (WBV) توان بی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۷ تعداد دانلود : ۱۰۵۳
کاربرد تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT ) به عنوان یک روش نسبتا جدید تمرین عصبی عضلانی مورد توجه می باشد و به عنوان عاملی برای تحریک مکانیکی قوی در سیستم عصبی عضلانی، بافت استخوانها و عضلات بطور وسیعی در حرفه های پزشکی، ارگونومی و آزمایشات حیوانی مورد مطالعه قرار گرفته است.هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تاثیر 4 هفته تمرینات ویبریشن (WBV) بر توان بی هوازی و قدرت دانشجویان پسر ورزشکار بود. بدین منظور 20 نفر از دانشجویان پسر ورزشکار دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران ( میانگین : سن 4/1± 5/20 سال؛ وزن5/5 ± 5/69 کیلوگرم ؛ قد 5/5 ± 175سانتی متر ؛ 4/1± 57/22 = BMI ) که همگی سالم بودند داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 = n ) و کنترل (10 = n ) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 4 هفته، هر هفته 3 جلسه و به مدت 5 دقیقه در حالت اسکات 110 درجه به تمرین با دستگاه ویبریشن با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلی متر پرداختند. از گروه کنترل خواسته شد که فعالیت بدنی و روزانه خود را در مدت زمان پروتکل تمرینی حفظ کنند و از کارهای قدرتی و تمرین با وزنه خودداری کنند. هر یک از متغیرهای وابسته مورد پژوهش در مراحل پیش و پس آزمون مورد سنجش قرار گرفت. برای تعیین همگن بودن گروه ها از لحاظ عملکردی از آزمون T مستقل در مرحله پیش آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش آماری T زوجی در سطح معناداری 05/ ≥α تجزیه و تحلیل شد. نتایج افزایش معنی داری در توان بی هوازی و قدرت گروه تجربی نشان داد (002/0 =P و 001/0 =P ). می توان نتیجه گرفت که WBVT باعث بهبود توان بی هوازی و قدرت می شود.
۹۷.

رابطه میان قوس کمر با طول عضله سوئز خاصره و قدرت عضلات شکم(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۱۶
هدف از اجرای این تحقیق ، بررسی رابطه میان قوس کمر با قدرت عضلات شکم و انعطاف عضله سوئز خاصره بود. آزمودنی های تحقیق 20 دانشجوی رشته تربیت بدنی با میانگین سنی 21/5 سال ، وزن 66/6 کیلوگرم و قد 172 سانتی متر بود . قوس کمر به وسیله خط کش منعطف و در وضعیت ایستاده از مهره اول تا مهره پنجم کمری دوبار اندازه گیری شد . قدرت عضلات شکم با استفاده از آزمون پائین آوردن مستقیم پاها و انعطاف عضله سوئز خاصره از طریق آزمون اصلاح شده توماس اندازه گیری شد . یافته های تحقیق با استفاده از روش های آمار توصیفی ، همبستگی میان متغیرها و t-student تجزیه و تحلیل شد . نتایج رابطه معنی داری را میان قوس کمر و انعطاف پذیری عضله سوئز خاصره پای چپ و راست نشان نداد . همچنین میان قوس کمر و قدرت عضله شکم رابطه معنی داری مشاهده نشد . براساس یافته های این تحقیق شاید بتوان اظهار داشت که در بررسی عضلات موثر بر قوس کمر توجه به عملکرد عضلات راست شکمی یا سوئز خاصره ای کافی نباشد و لازم است تا زوج نیروهای موجود در مجموعه کمر بند لگنی که تقویت یا ضعف آنها بر قوس کمر اثر می گذارد ، مورد توجه قرار گیرد . به بیان دیگر تغییرات قوس کمر بدون در نظر گرفتن عملکرد سایر عضلات چندان موثر نیست و در این باره به کار همزمان سایر عضلات مرتبط توجه شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان