نگاهى به اسرار حج (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
غریزه حبّ ذات و جلب منفعت یکی از خصلت های ذاتی است که در سرشت انسان به ودیعه نهاده شده تا تضمین کننده حیات و تکامل او باشد. (و انه لحب الخیر لشدید)(1) اما مسأله اساسی تشخیص خیر و شر و منعفت و مضرت و ملاکها و معیارهای آن است، دو راهی های هدایت و ضلالت و سعادت و شقاوت را در همین نکته باید کاوید.
پیامبران خدا برانگیخته شدند تا انسان را به فطرت خدایی اش توجه داده و مصالح و مفاسد را بدو بنمایند و بدانچه دستمایه سعادت و هدایت و رشد و کمال اوست ترغیب کنند و از آنچه مایه شقاوت و ضلالت اوست، بر حذر دارند. تشریع شرایع، پاسخی است به این خواسته فطری و با هدف فیض رساندن به انسان که در هر یک از عبادات و تکالیف شرعی، به نوعی تبلور دارد و قرآن کریم در آیات عدیده، با اشاره به آثار و منافع عبادات و احکام، حکمت خداوندی، وجود و فیض او را از این طریق خاطرنشان می سازد. از جمله در خصوص فریضه حج می فرماید: «لیشهدوا منافع لهم»(2) حجاج بیت اللّه الحرام از راه دور و نزدیک بیایند تا شاهد منافع حج باشند. تبیین و توضیح این «منافع»، موضوع مقاله ای است که ترجمه آن را ملاحظه خواهید فرمود. اما پیش از پرداختن به ترجمه اصل مقاله، مروری گذرا بر این مطلب داریم و پاره ای از روایاتی را که به تشریع منافع و فلسفه حج پرداخته است، از نظر می گذرانیم. نخست بنگریم که خود قرآن، از «منافع» چه مقصدی را می خواهد؟ موارد کاربرد این واژه بیانگر این است که منافع، شامل منافع مادی و معنوی، و دنیوی و اخروی می باشد. اما حقیقت منفعت و خیر پایدار، در جهان بازپسین است و منافع مادی نیز باید متضمن سود معنوی باشد تا خیر و منفعت به حساب آید.
قرآن کریم در خصوص «منافع مادی» آیاتی دارد؛ از جمله در بیان منافع آهن در سوره حدید می فرماید: «و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»(3) و بدیهی است که منافع آهن، منافع مادّی است و در مورد منافع کشتی هایی که در دریا شناورند می فرماید: «والفلک الّتی تجری فی البحر بما ینفع الناس.»(4)
همچنانکه در برخی آیات دیگر، از منافع معنوی، هدایت و سعادت آخرت که در پرتو ایمان و فضائل بدست می آید، سخن می گوید نظیر آیه: «هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم»(5) و آیه «فذکّر اِنْ نفعت الذکری»(6) اما نکته ای که نباید پوشیده بماند این است که اساسا هدف خلقت انسان و امکاناتی که جهت منفعت و مصلحت او آفریده شده، همانا رسانیدن انسان به کمال جاودانگی و وصول به مقام قرب و شهود حق تعالی است و دیگر اهداف، مقدمه و وسیله ای هستند که در تحقق هدف اقصی، ایفای نقش می کنند. از اینرو قرآن کریم با تذکر نعمت های الهی و سودرسانی آنها به انسان، در خوردن و آشامیدن، آن را به شکر و سپاس خداوند مقرون ساخته و کسانی را که نـاسپاسی کنند، مورد عتـاب و نکوهش قـرار می دهـد: «و لهم فیها منافع و مشارب أفلا یشکرون»(7)
بدینسان باید نتیجه گرفت: در منطق اسلام، منافع مادی خالص وجود ندارد و تمام نعم مادی و منافع دنیوی، باید در اهداف الهی و سعادت اخروی به خدمت گرفته شود. و حیات و ممات مؤمن و نماز و عبادات و مناسک او، تنها برای خدا و در طریق رضای او باشد و بس. همانگونه که قرآن تعلیم می دهد: «قل انّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی للّه رب العالمین.»(8)
مناسک حج نیز از این اصل مستثنی نیست و آنچه منافع این فریضه عظیم را با ابعاد گسترده اش تحقق می بخشد، همانا اهداف الهی و معنوی است. و اگر از منافع دنیوی سخنی به میان می آید، هرگز به عنوان اهداف اصلی و نهایی نیست بلکه به عنوان آثار جانبی و فرعی باید بدان نگریست که جدای از مقاصد معنوی به محاسبه نهاده نمی شود.
افزون بر این، از دیدگاه اسلام، دنیا و آخرت جدا نیستند (الدنیا مزرعة الآخرة) و حیات دنیوی، اقتصادی یا سیاسی را نباید از دین و آخرت تفکیک کرد.
بطور خلاصه: آنچه در روایات بعنوان منافع اقتصادی یا اجتماعی و سیاسی حج آمده است را با دید الهی باید نگریست و عنصر اساسی حج را همانند سایر عبادات، روح معنویّت آن تشکیل می دهد. شاهد این مدعا، سخن امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ است که در تبیین فلسفه حج می فرماید: «خداوند حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب ساخته، خانه ای که قبله مردم است، تا سراسیمه و با اشتیاق به سوی آن بشتابند و آن را نشانه ای از تواضع آنان در برابر عظمت خود و اذعان به عزت خویش قرار داد، و از میان خلق کسانی را برگزید که گوش به دعوتش فرا دهند و گفتارش را تصدیق کنند و در مقام انبیاء و جایگاه پیامبران بایستند و همانند فرشتگانی که به طواف عرش مشغولند، به طواف کعبه بپردازند و در بازار پرستش او، به جستجوی سود و منفعت برآیند و به میعادگاه مغفرت و آمرزش او سبقت گیرند (یُحرِزون الأرباح فی متجر عبادته، و یتبادرون عند موعد مغفرته) خداوند کعبه را برای اسلام «رایت بلند» و برای پناهندگان «حرم امن» قرار داد و به زیارت آن فرا خواند: «و للّه علی الناس حِجُّ البیت من استطاع الیه سبیلاً.»(9)
در دیگر روایات نیز به بیان منافع و آثار معنوی حج پرداخته شده است.
صاحب مجمع البیان در تفسیر «منافع» روایت ذیل را از حضرت ابی جعفر الباقر ـ ع ـ نقل می کند: «هِیَ منافع الآخرة، العفو و المغفرة.»
مقصود منافع آخرت است؛ یعنی عفو و آمرزش الهی. و نیز از قول «سعید بن مسیب» و «عطیه عوفی» همین را آورده است.(10)
«هشام بن حکم» گوید:
از حضرت ابا عبداللّه ، جعفر بن محمد الصادق ـ علیهما السلام ـ پرسیدم: «چرا خداوند حج را بر مردم واجب ساخته و به طواف کعبه تکلیف فرموده است؟»
امام در پاسخ فرمود:
«خداوند با اراده خود خلق را آفرید و آنان را امر و نهی فرمود تا مصلحت دین و دنیای آنان تأمین شود و برخی گروهها از طریق کسب و تجارت و حمل کالا از شهری به شهر دیگر سود برند و کاروان داران و ساربان ها بهره مند شوند و مردم با آثار و اخبار رسول خدا ـ ص ـ آشنایی پیدا کنند و یاد و خاطره آن بدست فراموشی سپرده نشود. اگر قرار بود هر گروهی تنها به شهر و دیار خود بیندیشد و از حوادث آن سخن بگویند و غافل از دیگر شهرها باشند مردم هلاک و تباه می شدند و شهرها ویران می گردید و حمل و نقل و منافع کسب و تجارت به رکود و تعطیل می کشید و اخبار و حوادث محو و نابود می شد و به دیگر انسانها و سرزمین ها منتقل نمی گشت و مردم بدان واقف و آگاه نمی شدند؛ این است فلسفه حج.»(11)
«محمد بن سنان» گوید: «از امام علی بن موسی الرضا ـ ع ـ طی نامه ای مسائلی را پرسیدم که امام آن را پاسخ دادند. از جمله درباره حج چنین نوشتند:
«فلسفه حج ورود در میهمانی خدای بزرگ و طلب رحمت افزون تر و خروج از معاصی و گناهان و توبه از گذشته اعمال و انتخاب راه و روش صحیح برای آینده است. و نیز در سفر حج، اموال خرج می شود، بدن ها به رنج می افتد و لذات و شهوات نفسانی مهار می گردند و بدینسان حج گزاران با این عبادت به خدای بزرگ تقرب می جویند و سر تسلیم و خضوع و ذلت و انکسار در برابر او فرود می آورند. و در سرما و گرما و در حال آرامش و امنیت و یا بیم و هراس، راه می پویند و قرب حق را می جویند.
افزون بر این در این عبادت جمعی، همه مردم سود می برند و با رغبت و رهبت به سوی خدای سبحان روی می آورند. و از آثار دیگر آن، رهایی از قساوت قلب و خساست نفس و نسیان ذکر خدا و نومیدی از خیر و دل بستن به رحمت او و تجدید حقوق و دور نگهداشتن نفس از فساد است. و همه کسانیکه در شرق یا غرب یاد در دریا و خشکی اند چه حج گزاران و چه غیر آنها از تاجر و پیله ور، فروشنده و خریدار و کاسب و مستمند بهره مند می گردند و در تأمین حوائج ساکنان اطراف و نواحی دیگر سرزمین ها که می توانند در موسم گرد آیند می کوشند. این است که خداوند می فرماید: «لیشهدوا منافع لهم.»(12)
مرحوم علاّمه طباطبایی در توضیح منافع حج چنین می نگارند:
«منافع دو گونه است: دنیوی و اُخروی؛ منافع دنیوی عبارت است از آنچه سرمایه تعالی حیات اجتماعی انسان باشد و زندگی را رونق دهد و حوائج گوناگون را برآورده سازد و کاستی های مختلف در زمینه تجارت، سیاست، ولایت، مدیریت، و آداب و رسوم و سنت ها و عادات و همکاریهای مختلف و همیاری اجتماعی و نظایر آن را جبران کند.
هرگاه گروهها و اجتماعاتی از مناطق مختلف زمین، با نژادها و رنگها و با آداب گوناگون که دارند، گرد آیند و یکدیگر را بازشناسند در حالی که همه بر یک سخن، که سخن حق است، متفق اند و پروردگار یگانه را بپرستند و به سوی یک قبله رو کنند، این وحدت روحانی، آنان را به اتحاد ظاهری نیز فرا می خواند و همانگونه که گفتارشان یکی است عملشان را نیز همگون ساخته و از صمیم جان به تبادل امکانات و همیاری در حلّ مشکلات خود خواهند پرداخت و از آنچه در توان دارند در تعاون به یکدیگر بهره خواهند گرفت بدینسان هر جامعه کوچکی به جامعه ای بزرگ تبدیل می شود و گروهها به یکدیگر می پیوندند و توده ای عظیم تشکیل داده و نیرو و توان و امکانات خود را بر یکدیگر می افزایند، بدانگونه که کوه های سر به فلک کشیده در برابر آن تاب مقاومت نخواهند داشت و هیچ قدرت اهریمنی بر آنها فائق نخواهد آمد و بدیهی است که هیچ عاملی چون اتحاد و همبستگی،برای حل مشکلات کارآیی ندارد و دست یابی به وحدت و همبستگی جز از طریق تفاهم میسر نیست و برای تفاهم هیچ چیز مانند دین و ایمان نقش نخواهد داشت.
اما منافع اُخروی؛ عبارت است از تقرّب به خدا و به آنچه عبودیت انسان را در قالب گفتار و عمل متبلور می سازد. اعمال و مناسک حج در بردارنده انواع عبادات است؛ چون توجه به خدا و ترک لذائذ مادی و مشاغل زندگی و پیمایش طریق عبودیت با تحمل سختی ها و طواف خانه خدا و نماز و قربانی و انفاق و روزه و امثال آنها... .
عمل حج با ارکان و اجزایی که دارد، نمودار کاملی است از آنچه ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در مراحل توحید و نفی شرک و اخلاص بندگی، گذشت. بدین ترتیب تأسی به حضرت ابراهیم ـ ع ـ و آمدن مردم به زیارت خانه خدا این منافع اُخروی و دنیوی را دربَر دارد و چون این منافع را دریافتند بدان چنگ خواهند زد، زیرا انسان بدینگونه سرشته شده که خیر و منفعت خود را دوست بدارد و در طلب آن باشد.»(13)
آثار علمی و فرهنگی حج
در برخی روایات، از منافع علمی و آثار فرهنگی حج و نقش آن در نشر معارف اهلبیت ـ علیهم السلام ـ و تفقه در دین یاد شده است (مع مافیه من التفقه و نقل اخبار الائمة الی کل صقع و ناحیة)(14) ؛ یعنی در حج فوائد دیگری است چون تحصیل فقه دین و نقل اخبار امامان به دیگر سرزمین ها و نواحی، و این خود ثمره گرانقدری بود برای زائران بیت اللّه و شیفتگان اسلام نبوت و امامت و تشنه کامان زمزم ولایت که به سرزمین وحی؛ یعنی خاستگاه اهلبیت پیامبر اکرم و مهد نشو و نمای آنان بیایند و اسلام ناب و فقه خالص وبی آلایش اسلام و قرآن را از زبان حاملان آن بشنوند و با امام وقت خود ملاقات کنند و احکام و شرایع دین را از زبان اهلش بشنوند و بدعت های رایج را از چهره دین بزدایند و در مراجعت به دیار خود اخبار و آثار وارثان وحی را به اقصی نقاط جهان ببرند و برای خویشان و آشنایان و مردم شهر و دیار خود بازگویند.
در سایر عصرها نیز این بهره عملی، کما بیش قابل دسترسی است زیرا وجوه مسلمین و نمایندگان امت و عالمان دین از هر ناحیه به حج می آیند و فرصتی دست می دهد که از تضارب آراء و تبادل افکارشان حق و باطل بازشناخته شود و پیام آن به گوش جانها برسد.
باتوجه بدانچه به اختصار از نظر گذشت، منافع حج را می توان بدینگونه جمع بندی و خلاصه کرد:
1ـ بعد عبادی و معنوی و رسیدن به مقام قرب وجلب رحمت و مغفرت الهی که بزرگتریـن دست آورد ایـن سفر روحـانـی است و بـا تأسی بـه ابـراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح ـ علیهما السلام ـ و هاجر، آن مادر فداکار و موحّد و دیگر صالحان، که مشعلدار توحید و صبر و فداکاری در عصر تیرگی ها بودند، تکمیل شده و تبلور عینی می یابد.
2ـ دیدار سرزمین وحی و میعادگاه پیامبران و مهد ظهور اسلام و حضرت ختم المرسلین و زنده نگهداشتن خاطرات روحانی مکه مکرمه و مدینه طیبه که یادآور نزول وحی آسمانی و مسؤولیت سنگین رسالت و صبر و مجاهدت پیامبر بزرگ و یاران مخلص آن حضرت و مقاوت سیزده ساله مکّه و آنگاه هجرت به مدینه و اعلاء کلمه اسلام در سایه صبر و جهاد و شهادت است و لحظه لحظه خاطرات دیگری که وجب وجب این سرزمین پاک در سینه دارد و تذکار آن برای اهل دل و ارباب معرفت و شیفتگان، جالب و روح انگیز و درس آموز است.
3ـ بهره وری از علم و فقاهت و شناخت معارف و آثار معنوی و فرهنگی که حج همراه دارد و تبلور کامل آن در عصرهای نخستین، مکتب نورانی اهلبیت عصمت و طلایه داران اسلام ناب محمدی ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ بود که پاسداران اسلام حق و عدل در برابر اقطاب قدرت و زورمدارانی بود که در کسوت خلافت اسلامی تجدید کننده جاهلیت و حکومت کسری و قیصر بودند.
4ـ منافع اجتماعی ـ سیاسی که در صحنه جهانی و روابط بین الملل اسلامی برای مسلمین سرنوشت ساز است و به همین لحاظ فریضه حج در زمان و مکان خاص، تضمینی است برای مشارکت سالانه انبوه مسلمین و چهره های مؤثر و برجسته کشورهای اسلامی برای یک دیدار جمعی و رابطه و تفاهم و آگاهی از وضع یکدیگر و چاره اندیشی برای مشکلات و آلام مشترک خود و تأمین و تضمین مصالح جهان اسلام بویژه در عصر کنونی که ملت واحده کفر گستاخانه و با برنامه ای حساب شده در برابر اسلام انقلابی صف آرایی کرده و جز با وحدت امت اسلامی و تدبیر و ایده و آرمان مشترک به مقابله با آن نمی توان پرداخت.
5ـ آثار و منافع اقتصادی بویژه برای نیازمندانی که از کسب و کار و حرفه و تجارت جهت معاش خود بهره می گیرند و نیاز مسافران را برآورده می سازند و از این رهگذر ده ها هزار خانوار سود می برند و فقر و نیازمندی خود را برطرف می سازند و این بدان معنا نیست که زائر به منظور سود تجاری آهنگ حج کند و عملش را بی ارزش سازد و فریضه حج را از قله عظیم معنویش به حضیض مادیات فرو نهد. بنابر این توجه به این نکته اساسی در منافع مادی حج ضروری است تا موارد مثبت و منفی آن باز شناخته شود و زائران بیت اللّه الحرام از آغاز در فکر سود مادی و نفع تجاری نباشند بویژه آنکه عرضه کالا و خرید و فروش در سفر حج بسیاری موارد با شؤونات ملت و کشور و روح اسلام و حیثیت زائران در تضاد باشد.
بطور خلاصه حج جامع ترین عبادات است جهات مختلف عبادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فردی و اجتماعی در آن ملحوظ شده است اما فلسفه نهایی و کلی و محوری آن همانا انسان سازی و تهذیب نفوس و دل کندن از مادیات و تحمل رنج سفر و بذل مال و ریاضت و عبادت و سبکبال شدن روح و توشه معنوی گرفتن و به غنای روحی رسیدن است و نیز تحکیم قدرت اسـلام و امت اسلامی و پابرجا ساختن شعائر پایدار دین همانگونه که در خطبه تاریخی حضرت زهـرا ـ سلام اللّه علیها ـ آمـده است: «و الحج تشییدا للدین.» بنابراین سایر آثار و منافع را باید بعنوان آثار جانبی نگریست. این بود مروری گذرا به منافع و آثار حج در یک نگرش الهی هرچند تبیین فلسفه حج در هر سطر و واژه ای از اعمال و مناسک و شعائر، نیاز به تأمل و تعمق و تشریح و توضیح فراوان دارد و کاوشگران از آن غفلت نورزیده اند و هنوز جای تحقیق باقی است.
اینک خوانندگان گرامی را به مطالعه ترجمه مقاله آقای وهبه الزحیلی فرا می خوانیم:
«لیشهدوا منافع لهم»
احکام و شرایع اسلام، رحمت است برای جهانیان و دربردارنده خیر و متضمن مصالح انسانها و فضل و رحمت خداوندی در تار و پود آن تعبیه شده است. آنکس که بدان مؤمن باشد هدایت یابد و آن که بدان عمل کند خوشبخت گردد و هر کس بدان پایبند شود شاهد رستگاری را در آغوش کشد و هر که از آن روی برتابد به انحراف و ضلالت و حیرت و گمراهی درافتد.
تمام آنچه در این آیین بزرگ آمده، برگرفته از اعتقاداتی است که بر توحید خالص حق تعالی و تنزیه مطلق او مبتنی است، عباداتش صیقل جان ها، تهذیب نفوس، پیرایش طبایع، تربیت کننده قلب ها، هدایتگر اندیشه ها و اصلاحگر فرد و جامعه است. معاملاتش برپایه حق و عدل و نظامی متقن واستوار است، اخلاق و فضائلش استقامت بخش گژی ها و اصلاح کننده هواهای نفسانی است و امیال و شهوات را به بند می کشد، عواطف را شکوفا می سازد، محبت و خیر و صلح و صفا را در جان ها می پرورد و هدایت و استقامت و آرامش نفس و سلامت جامعه انسانی را تضمین می کند.
بدینسان عقاید و شرایع و اخلاق و آداب و معاملات اسلام با انسجام و هماهنگی که دارد تحقق بخش اهداف و مقاصد عالیه انسانی است و هدف نهایی و کلی آن تهذیب نفوس و تربیت صحیح؛ یعنی انسان سازی است و در این میدان ره آورد ارزشمند معنوی و اندوخته عظیمی را در اختیار دانشوران و دانش پژوهان و دولت ها و ملت ها قرار می دهد که شرح این اهداف و مقاصد و ویژگی های آن مستغنی از تذکر و توضیح است؛ بعنوان مثال: در زمینه عبادات و فرایض دین چون نماز، روزه، زکات و حج، قرآن کریم به اهداف عالیه انسانی آن اشاره کرده و از نقشی که هر یک در تهذیب و تربیت و انسان سازی دارد، سخن می گوید.
در خصوص نماز و نقش تربیتی آن می فرماید: «ان الصلوة تنهی عنی الفحشاء و المنکر»(15) و بدین ترتیب هدف نماز را در تزکیه و تهذیب نفس و نقش بازدارندگی اش را از زشتی ها و منکرات خاطرنشان می سازد.
و درباره زکات می فرماید: «خذ من أموالهم صدقة تطَهَّرُهم و تزکّیهم بها»(16) و از تأثیری که زکات در پاکسازی و پیرایش نفوس از صفات ذمیمه، چون: بخل و حرص دارد سخن می گوید، علاوه بر آثار اجتماعی که انفاق و احسان در نجات محرومان و مستضعفان از چنگال فقر و تنگدستی و حقارت ناشی از آن برجای می نهد.
همچنین درباره روزه ماه مبارک رمضان می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.»(17)
و به آثار و ثمرات ارزشمند روزه که همانا تقوای الهی و پرهیز از امیال نفسانی مباح و غیر مباح و اصلاح نفوس و تزکیه جان ها و تعبد و تسلیم در برابر اوامر پروردگار و اجتناب از محرمات است، تصریح می کند.
اینها اهداف والای تربیتی است که در پرتو عبادات و عمل مستمر به احکام و آداب شریعت، قابل دسترسی است.
از جمله شرایع، فریضه حج است که از ترک وطن به قصد زیارت بیت اللّه و انجام مناسک آغاز می شود و با مراجعت به وطن خاتمه می پذیرد. این سیر و سفر یک تجربه عملی و میدانی است که حج گزاران را به آداب و اخلاق اسلامی و تجرد خالص روح برای بندگی خداوند و اطاعت مطلقه او و تصفیه اعمال از تعلقات مادی و قید و بندهای دنیا و عوامل غافل کننده و وابستگی های پر زرق و برق و فریبنده زندگی، مودّب می سازد و فکر و اندیشه را در افقی گسترده و آکنده از تقدیس حق تعالی و اقرار به جلال و عظمت او به جولان در می آورد و منافع دنیوی و اُخروی و مادی و معنوی را تحقق می بخشد.
خداوند درباره فریضه حج می فرماید:
«و اَذِّنْ فی الناس بالحج یأتوک رجالاً وَ عَلی کُلّ ضامرٍ یأتینَ مِن کل فَجٍّ عمیق. لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم اللّه فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الأنعام، فکلوا منها و أطعموا البائس الفقیر.»(18)
«آهنگ حج را بر مردم فرو خوان تا پیاده و سواره بر شتران لاغر (رهوار) از راه های دور بیایند. و شاهد منافع خود باشند و خدا را در روزهای معین یاد کنند که از گوشت حیوانات روزیشان داده، پس بخورید و به بیچارگان تهی دست بخورانید.»
دو آیه فوق، بیانگر فرمان الهی در خصوص حج است که به اسرار مختلف آن در زمینه های عبادی و سیاسی و فردی و اجتماعی اشاره دارد: حج کنگره بین المللی است که مسلمین جهان در آن شرکت جویند و اوضاع کشورهای خود و سرگذشت ملتهای خویش را با صراحت و اخلاص و بطور جدی و با انتقاد سازنده مطرح کنند و گرفتاریهای امت اسلامی را به مذاکره و مشاوره نهند و آنگاه با رهتوشه ای از آگاهی ها و راهبردها، جهت حلّ مسائل درون مرزی و برون مرزی و بین المللی جهان اسلام به کشورهایشان باز گردند و وحدت امت اسلام و مصالح عالیه آن را نصب العین خویش سازند و به اخوت ایمانی بیندیشند و فداکاری لازم و تعاون و همکاری جهت مقابله جدی با نقشه ها و توطئه های خائنانه دشمنان اسلام، آن را مورد مطالعه قرار دهند و برای غلبه بر مشکلات و خنثی کردن توطئه ها و احیای مجد و عظمت و کرامت اسلام و پاسداری از کیان مسلمین و حفظ مصالح خود در درون و برون مرزها، در حال جنگ و صلح و نبرد مسلّحانه با دشمن و حل معضلات اقتصادی و بحران های گوناگون دیگر خود وارد صحنه شوند.
در هرحال سخن گفتن در تفسیر و بیان آیه کریمه: «لیشهدوا منافع لهم» توجه به چند نکته را می طلبد: «لام» اشاره به چیست؟ چرا «منافع» به صورت نکره آمده است؟ این منافع شامل چه چیزهایی می باشد؟
همانگونه که در تفسیر المیزان آمده: «لام»، «لیشهدوا»، «تعلیل» یا «غایت» است و «لهم» متعلق به «یأتوک» می باشد. بدین ترتیب، معنا چنین است:
«زائران خانه خدا بیایند تا منافعی را که در حج برای آنان منظور شده، شاهد باشند.»
در کتاب «احکام القرآن» ابن عربی، آمده است: این لام برای بیان فائده و مقصودی است که سخن برای آن ایراد می شود. یعنی «لام غایت و صیرورت» نظیر قول خدای سبحان: «لتعلموا ان اللّه علی کلّ شی ء قدیر» این لام گاه بر سر فعل می آید؛ مانند آیه فوق و گاه بر سر حرف؛ نظیر: «لئلا یعلم اهل الکتاب.»(19)
و اما نکره آوردن «منافع» به گفته فخر رازی بدین لحاظ است که شامل منافع ویژه این عبادت، در زمینه های دینی و دنیوی باشد؛ منافعی که در سایر عبادات وجود ندارد.
آلوسی گوید: یعنی منافع گرانقدر و بسیار. بنابراین نکره آوردن «منافع» بدون تنوین، برای تعظیم و تکثیر است و ممکن است برای تنویع باشد؛ یعنی: نوع خاصی از منافع دنیوی و اُخروی.
در تفسیر و تبیین «منافع» از امام محمد باقر ـ ع ـ روایت شده که فرمود: «منظور منافع اخروی؛ یعنی عفو و مغفرت است.»
ابن عباس گوید: منظور منافع دنیوی است. بدینگونه که در ایام حج مسلمانان به تجارت بپردازند؛ یعنی اجازه تجارت به حاجیان داده شده است همانگونه که آیه «لیس علیکم جناح أن تبتغوا فضلاً من ربکم»(20) نیز بدان اشاره دارد.
قرطبی گوید: شک نیست که نظر آیه کریمه به تجارت است. اما جمهور مفسّرین ترحیج داده اند که «منافع دنیوی و اخروی» منظور باشد. زید از قول ابن عباس نیز همین را آورده است. ابن ابی حاتم روایت کرده که منافع اخروی عبارت است از رضوان و خشنودی خدای تعالی و منافع دنیوی عبارت است از گوشت قربانی و ذبائح و تجارت.
مجاهد که یکی از مفسرین است، منافع دنیوی را به تجارت تخصیص داده و گوید: آنگاه تجارت مجاز است و کراهت ندارد که هدف اصلی از سفر، حج نباشد. و البته این بعید به نظر می رسد که مقصود از منافع، تجارت باشد. زیرا منافع مورد نظر در فراخوان حج و دعوت مسلمین، برای این عبادت بزرگ، هرگز نمی تواند به تجارت محدود شود بلکه عادت بر این جاری شده که تجارت هم صورت پذیرد و شرع مقدس از آن نهی نفرموده است.
اگر بخواهیم با واقع بینی و نگرش جامع و گسترده به مسأله بنگریم، باید بگوییم آیه مذکور منافع بسیاری را شامل است؛ یعنی مسلمین بیایند و هرگونه خیر و منفعتی را که مورد رضای خداوند است و در امر دین و دنیایشان نقش دارد، شاهد باشند. منافعی که جز از طریق حج قابل دسترسی نیست و خداوند با فضل و انعام خود آن را برای مسلمین میسر ساخته است و دلیلی وجود ندارد که آن را به پاره ای منافع، محدود و محصور سازیم؛ زیرا رحمت واسعه الهی همه چیز را در بر می گیرد.
ابن عربی گوید: دلیل این تعمیم همانا واژه «منافع» است که بصورت مطلق و کلی آمده است. مؤید این تفسیر، آیه «لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلاً من ربکم» می باشد که به اجماع مفسرین مقصود از «فضل» تجارت است. بنابراین، منافع شامل منافع دنیوی و اخروی است.
منافع دنیوی
اما منافع دنیوی؛(21) عبارت است از عواملی که ارتقا و تعالی حیات انسانی را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی تحقق می بخشد. حج و عمره مدرسه عملی تربیتی است برای ایجاد مساوات کامل میان مردم در ظواهر زندگی و حقوق و تکالیفشان. در این اجتماع عظیم توانگران از مستمندان ممتاز نیستند و نیازمندان نشانه ای از فقر بر چهره ندارند. زمامداران را از شکوه و عظمت سلطنت نشانی نیست و افراد متنفذ و سرشناس، نفوذ و شخصیتشان بی رنگ می شود. بطور خلاصه هیچیک از آثار و علائم برتری و تفوق طلبی در اندیشه و عمل مشاهده نمی شود. همه دست تضرّع به بارگاه بی نیاز برآورده و تمام همّ خویش را به مناسک و شعائر چون وقوف به عرفات و مشعر، رمی جمرات و طواف خانه کعبه و سعی صفا و مروه و حلق و تقصیر متوجه ساخته اند و پس از انجام مناسک، به گفتگو می پردازند تا از کمک و مساعدت و امکانات و دست آوردهای مادی یکدیگر بهره مند شوند. و نیز در خلال انجام مناسک، با یکدیگر انس گیرند و در خلال گفتگوها، طریق رهایی از بیماری بخل و آزمندی را بیاموزند و روح بخشندگی و سخا و انفاق در راه خدا را تقویت کنند، خون های قربانی برزمین ریخته شود و ثمرات نیک آن عائد مستمندان گردد و همگان از آن بهره گیری کنند.(22)
بدین ترتیب مسؤولیت اجتماعی و تعهدات انسانی، براساس شالوده مستحکم ایمانی، در عائله بزرگ اسلامی شکل می پذیرد و نیازمندان این خانواده بزرگ مورد حمایت قرار می گیرند و آثار و نتایج دعای پیامبر بزرگ خدا، ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ به وقوع می پیوندد که با خدای خود گفت:
«پروردگارا! من از فرزندان خویش کسانی را در این سرزمین خشک و بی آب و علف در کنار خانه محترم تو سکنی می دهم تا نماز بپا دارند. خدایا! دلهای مردم را به سوی آنان متوجه گردان و از نعمت هایت روزی ده تا سپاسگزار تو باشند.»
«ربنا انی أسکنت من ذرّیتی بوادٍ غیر ذی زرع عند بیتک المحرَّم رَبَّنا لیقیموا الصلوة فاجعل أفئدةً من الناس تهوی الیهم وارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون.»(23)
همبستگی ایمانی و اسلامی
همچنین در پرتو اجتماع باشکوه حج، شعور ایمانی امت نسبت به همبستگی اسلامی بیدار می شود تا بیایند و به مصالح اسلام بیندیشند و نسبت به آحاد مسلمین احساس تکلیف کنند و ضرورت سهیم شدن در حل مشکلات یکدیگر و همدردی در بحران ها و دشواری ها را دریابند و ریشه وحدت امت را با معارفه و آشنایی و ایجاد رابطه عمق بخشند و به بررسی اوضاع و احوال همدیگر بپردازند و دور از اشتباهات و لغزشها، برای آتیه درخشان خود طرحی تدارک کنند و به تحکیم روابط با دیگر برادران مسلمان شرق و غرب اقدام کنند. و نعمت خداوندی را که در پرتو ایمان و اسلام، قلوب آحاد امت را پیوند داد، سپاس گویند و تار و پود آن را با اخوّت خالص و محبت صادق و فقط برای خدا و به منظور جلب رضای او، در فضایی آکنده از ایثار و فداکاری و با صدق گفتار و کردار، مستحکم کنند و خاطره این سرزمین مقدس و صفای پاک معنوی آن را که در سایه حج تکوین یافته، زنده بدارند و بدور از هر نوع شائِبه مادی و چشم داشت نسبت به منافع فردی و گرایش های نفسانی و تمایلات انحرافی، بر آن پایدار بمانند.
حج و انسان سازی
در سفر روحانی حج، علاوه بر آنچه از نظر گذشت، فضائل اخلاقی شکل می گیرد. حج مدرسه انسان سازی است. در این سفر زائران به تمرین صبر و پایداری در برابر رنج ها و سختی ها می پردازند، از عادات زشت و اخلاق نکوهیده پاک می شوند، از معصیت و گناه می پرهیزند و نفوس خود را به عطوفت و محبت می آرایند و انگیزه های خیر و نیکی را شکوفا می سازند. بدین ترتیب حج یکی از نیرومندترین عوامل انسان سازی و تهذیب و اعتدال نفوس است و حج گزاران راحت و اطمینان و آرامش نفس خود و شادمانی واقعی و سعادت و نیکبختی را در ادای این فریضه می دانند و به یاد خدا دلهایشان آرام می گیرد. که «أَلا بذکر اللّه تطمئِنُّ القلوب.»(24)
قرآن کریم ضمن تشریع احکام حج، زائران را از آنچه با معنویت و روحانیت حج در تضاد است بر حذر می دارد و در این خصوص می فرماید: «حج در ماه های مخصوصی است، پس هر که در این ماهها فریضه حج را ادا می کند باید از مباشرت جنسی و گناه و جدال بپرهیزد و آنچه از کار نیک انجام دهید خدا بدان آگاه است. زاد و توشه برگیرید که بهترین توشه تقوا و پرهیزکاری است. پس ای خردمندان از خدا بهراسید.»
«الحج اشهر معلومات فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه و تزوّدوا فانّ خیرالزّاد التقوی و اتَّقون یا أولی الألباب»(25)
پیامبر اکرم ـ ص ـ حج گزارانی را که از رذائل اخلاقی پیراسته اند و به عفت زبان و طهارت قلب آراسته اند به آمرزش خداوندی بشارت می دهد. بخاری و مسلم و نسائی و ابن ماجه و ترمذی نقل کرده اند که پیامبر اکرم فرمود: «آن کس که حج کند و از مباشرت ممنوع با همسر خود بپرهیزد و مرتکب فسق و فجور نشود، از سفر حج برگردد در حالی که همانند روزی که متولد شده از گناه مبرّا می باشد.»
ازهری در تفسیر «رَفَثَ» که در آیه کریمه آمده گوید: «این یک واژه جامعی است که هرگونه بهره گیری از زن را شامل است و «فسوق»؛ یعنی معصیت و گناه. در حدیث جابر آمده است که کمال حج به خوراندن طعام و خوبی کلام و اشاعه سلام است» (ان برّالحج اطعام الطعام و طیب الکلام و افشاء السلام) بطور خلاصه می توان منافع دنیوی حج را در پاکیزگی نفس و پاکی قلب و عفت زبان و سلامت اعضاء و جوارح از گناه خلاصه کرد.
منافع اُخروی
اما منافع اخروی حج؛ عبارت است از تقرّب به خدای تعالی به وسیله مناسک و شعائری که از طریق گفتار و کردار، مراتب عبودیت انسان را در پیشگاه خداوند به نمایش می گذارد و لذائذ مادی و مشاغل دنیوی را پشت سر می افکند.
در تفسیر المیزان بدین نکات اشاره شده است: آثار حج از این دیدگاه محو گناهان و آمرزش معاصی و ایجاد مساوات میان بندگان خدا است که جز به تقوا بر یکدیگر برتری ندارد (انّ أکرمکم عنداللّه أتقاکم)(26) مناسک حج به مفاهیم متعالی رهنمونگر است که حج گزار بی تردید نباید از آن غافل باشد. شناخت حکمت تشریع مناسک، دارای این تأثیر است که روح بیشتر از آن لذت ببرد و با انگیزه بیشتری در انجام تکالیف شرعی و اطاعت خداوند و تحقق بخشیـدن به حقیقـت حـج، به شیوه ای الهی، بدانسـان که متضمن خیـر و سعادت انسان باشد بکوشد.
بستن احرام و بیرون شدن از لباس معمولی، امیال و هواهای نفسانی را به بند می کشد و مردم را از فکر کردن در امورد دنیا دور می سازد و به آفریدگار توجه داده و به اندیشه در جبروت و عظمت و جلال حق تعالی فرامی خواند و به پرواز روح و تعالی وجدان و ضمیر و اظهار خضوع و خشوع در برابر خداوند و دوری جستن از نخوت و غرور وامی دارد و امراض نفسانی چون بلندی جوئی و کبر و کینه و خصومت را درمان نموده و به عمل خالصانه دعوت می کند. زیرا به جز اخلاص که عنصر اصلی اعمال است هیچ عملی ارزش ندارد و برای هیچ مسلمانی در عبادات یا معاملات یا اخلاق جز با اخلاص فضیلتی نیست. یکی از ارکانِ اخلاص، این است که با مسلمانان تفاهم کند و دل را از کینه و دشمنی و خصومت آنان پالایش دهد؛ همانگونه که خداوند در قرآن کریم در وصف مؤمنین می فرماید: «آنان که بعد از ایشان می آیند: گویند: خدایا! ما و برادران مؤمن را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند مشمول آمرزش خویش قرار ده و دلهایمان را از کینه مؤمنان تهی ساز. پروردگارا! توئی مهربان و بخشنده.»
«والذین جائوا من بعدهم، یقولون ربّنا اغفرلنا و لإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غِلاً للذین آمنوا رَبّنا انک رؤوف رحیم.»(27)
لبیک گفتن حجاج همزمان با احرام آغاز می شود و تا صبح روز عید و رجم جمره عقبه ادامه دارد(28) شاهدی زنده و واقعیتی ملموس است بر توجه صادقانه به خدای متعال و دامن برچیدن از پلیدی و آلودگی گناهان و شهوات نفسانی و تذکر و توجه دائم به طاعت حق و امتثال اوامر و نواهی او.
حضور در کنار خانه خدا با قصد طواف و زیارت؛ عامل دیگری است جهت دستیابی به منافع دنیا و آخرت، زیرا مشاهده کعبه مشرفه، تعلقات مادی را از دلهای شیفتگان می زداید و فطرت نفع طلب انسان را به منافع معنوی و مصالح خویش توجه می دهد همچنین طواف خانه خدا تحکیم بخش وحدت عموم مسلمین و رمز تشبیه به فرشتگانی است که بر پیرامون عرش خدا در طوافند و پرواز روح است در افق متعالی حق پرستی و معراج قلب و اندیشه به ملکوت ربانی. ویاد و ذکر صاحب خانه و تجدید میثاق انسان با خدا و اقرار و اعتراف به ربوبیت و وحدانیت اوست که با شروع طواف از حجرالأسود یا «حجرالأسعد» آغاز می گردد. تا نشانه و رمزی باشد بر وحدت عمل مردم و گذرگاهی برای اجرای عهد و پیمان الهی در حق و عدل و خیر و توحید و فضیلت.
قرآن مجید با اشاره به این عهد دیرین می فرماید:
«و هنگامی که خداوند از ذریه بنی آدم پیمان گرفت و آنان را به گواهی فراخواند که آیا من آفریدگار شما نیستم؟ آنان گفتند چرا گواهی دهیم تا روز قیامت نگوئید ما از این مطلب غافل بودیم.»
«و اذ أخذ ربّک مِن بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم ألَسْتُ بربّکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین»(29)
سعی بین صفا و مروه، گام برداشتن در حریم و عرصه گاه رحمت الهی و طلب آمرزش و خشنودی او و درخواست تفضل و خیرات ربّانی و مددجوئی ازساحت قدس او است که توان تحمل مشکلات را موهبت فرماید؛ آنگونه که هاجر همسر ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در این سرزمین از خدای خود یاری طلبید و آنگاه که تشنگی و بی آبی او و کودک خردسالش اسماعیل را تحت فشار قرار داد با تضرع به ساحت قدس ربوبی عرض نیاز و تضرع کرد تا خداوند رحمت خویش بر آنها نازل فرمود. قرآن با اشاره به این مکان مقدس گوید: «صفا و مروه از جمله شعائر الهی است، پس هر کس حج عمره بجای آورد، بر اوست که میان آندو طواف کند، و آن کس که از روی خلوص عمل خیر کند خدا سپاسگوی و داناست.»
«ان الصفا و المروة من شعائر اللّه فمن حج البیت أو اعتمر فلا جناح علیه، أَنْ یطّوّف بهما فمن تطوّع خیرا فان اللّه شاکر علیم.»(30)
احمد حنبل از پیامبر اکرم ـ ص ـ نقل می کند که فرمود: «سعی کنید که خدا سعی را بر شما واجب ساخته است.»
وقوف به عرفه در عرصه گاهی که از رضوان الهی لبریز و از توحید و وحدت آکنده است، زائران را منقطع از غیر خدا به ابتهال و اخلاص وامی دارد که سر به خاک بندگی اش بسایند و بدون هیچگونه حجابی پیوند روحانی برقرار کنند و به سلطنت مطلقه اش پناه گیرند و فضل و رحمت او را بجویند و به یقین بدانند که دعایشان به اجابت مقرون است.
رمی جمره و رجم شیطان در روز عید و ایام تشریق، سمبل مقاومت در برابر وساوس شیطانی و تحریکات نفسانی او و رهایی از انگیزه های شر و مبارزه با فساد و انحراف است.
اهل منطق گویند: «محسوس دلیل معقول است» این اصل در اینجا جریان دارد و رمی جمرات و استلام حجر و طواف کعبه، تبلوری است از حقایق معقول در قالب محسوسات و رمز مفاهیم عمیق در قالب حرکت های ظاهری که به مؤمن می آموزد با چه اهداف و مقاصدی سیر و حرکت خویش را آغاز کند و به پایان برساند و در برابر فتنه ها و شرور و تحرکات نفس اماره مقاوت نماید. مقصد اصلی از این شعائر این است، نه آنگونه که برخی مستشرقین ابله و بی ایمان پنداشته اند که حج طواف بدور سنگ ها، با اهداف مادی شرک آمیز است! (کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نشود)
بالاخره شعائر حج با قربانی و نذورات و کفارات به سر حد کمال می رسد که فدا کردن ذبیحه آخرین وداع با رذائل است و ریختن خون قربانی گویی نقطه پایانی است بر خصلت های نکوهیده و پایبندی به فضیلت فداکاری و قربانی کردن، همانگونه که خداوند فرماید: «گوشت و خون قربانی هرگز به خدا نمی رسد بلکه این تقوای شماست که به محضر حق می رسد، خداوند اینچنین آنها (حیوان قربانی) را تسخیر شما نموده تا خدا را به بزرگی بستایید که شما را هدایت فرمود. و نیکوکاران را نوید و بشارت ده.»
«لن ینال اللّه لحومها و لا دمائها و لکن یناله التقوی منکم کذلک سخّرها لکم لتکبَّروااللّه علی ما هداکم و بشّرالمحسنین.»(31)
آری تمام شعائر و مناسک حج در بردارنده منافع اخروی است. و بطور قاطع نشانگر اعتماد به خدا و طلب فضل اوست و انسان را آگاهی می دهد که از اعماق جان در برابر عظمت و جلال او خضوع کند و شیرینی مناجات وبندگی اش را بچشد و رضا و تقرب او را بجوید، بسیار گریه و زاری کند و جان را پالایش دهد و از روی خلوص به توبه نصوح و پشیمانی از گناهان گذشته رو آورد.
پی نوشتها:
________________________________________
1 ـ عادیات: 8.
2 ـ حج: 28.
3 ـ حدید: 25.
4 ـ بقره: 164.
5 ـ مائده: 119.
6 ـ اعلی: 9.
7 ـ یس: 73.
8 ـ انعام: 162.
9 ـ نهج البلاغه، خطبه اول.
10 ـ تفسیر مجمع البیان، جزء هفتم، ص 81.
11 ـ علل الشرائع، صص 406 ـ 405.
12 ـ علل الشرائع، صص 405 ـ 404.
13 ـ تفسیر المیزان، ج 14، صص 406 ـ 405.
14 ـ تفسیر صافی، ج 2، ص 121.
15 ـ عنکبوت: 145.
16 ـ توبه: 103.
17 ـ بقره: 183.
18 ـ حج: 28 ـ 27.
19 ـ حدید: 29.
20 ـ بقره: 198.
21 ـ آنچه در ذیل عنوان منافع دنیوی آمده، در حقیقت تلفیقی است از مصالح مادی و معنوی و انسان سازی.
22 ـ لازم به ذکر است آنچه در فلسفه قربانی و خیرات و برکات مادّی حج آمده، از نظر شرع مقدس بزرگترین فلسفه انسانی و انساندوستی را دربر دارد. هرچند امروز مسلمانان نتوانند بدرستی از آن بهره گیرند. همین مسأله قربانی که سالانه حدود دو میلیون ذبیحه پاک و پاکیزه حجاج در سرزمین منا با طیب نفس و خلوص نیت فدا می شوند، اگر برنامه ریزی صیحیح باشد می تواند میلیون ها انسان گرسنه را در اقطار مختلف جهان بهره مند سازد. مع الأسف بر اثر جمود و تحجر وهابیت و بی کفایتی سیاستگزاران حج در عربستان چنین سرمایه عظیمی عمدتا به هدر می رود و در کوره ها سوزانده می شود و همین مسأله است که فقهای ما را به بازنگری در مسأله قربانی و ارائه راه حل با چنین وضعی فرا می خواند.«مترجم»
23 ـ ابراهیم: 37.
24 ـ رعد: 28.
25 ـ بقره: 197.
26 ـ حجرات: 12.
27 ـ حشر: 10.
28 ـ در فقه امامیه، تنها تا ظهر عرفه تلبیه ادامه دارد و از آن پس دستوری درباره تلبیه نرسیده است.
29 ـ اعراف: 172.
30 ـ بقره: 158.
31 ـ حج: 37.
پیامبران خدا برانگیخته شدند تا انسان را به فطرت خدایی اش توجه داده و مصالح و مفاسد را بدو بنمایند و بدانچه دستمایه سعادت و هدایت و رشد و کمال اوست ترغیب کنند و از آنچه مایه شقاوت و ضلالت اوست، بر حذر دارند. تشریع شرایع، پاسخی است به این خواسته فطری و با هدف فیض رساندن به انسان که در هر یک از عبادات و تکالیف شرعی، به نوعی تبلور دارد و قرآن کریم در آیات عدیده، با اشاره به آثار و منافع عبادات و احکام، حکمت خداوندی، وجود و فیض او را از این طریق خاطرنشان می سازد. از جمله در خصوص فریضه حج می فرماید: «لیشهدوا منافع لهم»(2) حجاج بیت اللّه الحرام از راه دور و نزدیک بیایند تا شاهد منافع حج باشند. تبیین و توضیح این «منافع»، موضوع مقاله ای است که ترجمه آن را ملاحظه خواهید فرمود. اما پیش از پرداختن به ترجمه اصل مقاله، مروری گذرا بر این مطلب داریم و پاره ای از روایاتی را که به تشریع منافع و فلسفه حج پرداخته است، از نظر می گذرانیم. نخست بنگریم که خود قرآن، از «منافع» چه مقصدی را می خواهد؟ موارد کاربرد این واژه بیانگر این است که منافع، شامل منافع مادی و معنوی، و دنیوی و اخروی می باشد. اما حقیقت منفعت و خیر پایدار، در جهان بازپسین است و منافع مادی نیز باید متضمن سود معنوی باشد تا خیر و منفعت به حساب آید.
قرآن کریم در خصوص «منافع مادی» آیاتی دارد؛ از جمله در بیان منافع آهن در سوره حدید می فرماید: «و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس»(3) و بدیهی است که منافع آهن، منافع مادّی است و در مورد منافع کشتی هایی که در دریا شناورند می فرماید: «والفلک الّتی تجری فی البحر بما ینفع الناس.»(4)
همچنانکه در برخی آیات دیگر، از منافع معنوی، هدایت و سعادت آخرت که در پرتو ایمان و فضائل بدست می آید، سخن می گوید نظیر آیه: «هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم»(5) و آیه «فذکّر اِنْ نفعت الذکری»(6) اما نکته ای که نباید پوشیده بماند این است که اساسا هدف خلقت انسان و امکاناتی که جهت منفعت و مصلحت او آفریده شده، همانا رسانیدن انسان به کمال جاودانگی و وصول به مقام قرب و شهود حق تعالی است و دیگر اهداف، مقدمه و وسیله ای هستند که در تحقق هدف اقصی، ایفای نقش می کنند. از اینرو قرآن کریم با تذکر نعمت های الهی و سودرسانی آنها به انسان، در خوردن و آشامیدن، آن را به شکر و سپاس خداوند مقرون ساخته و کسانی را که نـاسپاسی کنند، مورد عتـاب و نکوهش قـرار می دهـد: «و لهم فیها منافع و مشارب أفلا یشکرون»(7)
بدینسان باید نتیجه گرفت: در منطق اسلام، منافع مادی خالص وجود ندارد و تمام نعم مادی و منافع دنیوی، باید در اهداف الهی و سعادت اخروی به خدمت گرفته شود. و حیات و ممات مؤمن و نماز و عبادات و مناسک او، تنها برای خدا و در طریق رضای او باشد و بس. همانگونه که قرآن تعلیم می دهد: «قل انّ صلوتی و نسکی و محیای و مماتی للّه رب العالمین.»(8)
مناسک حج نیز از این اصل مستثنی نیست و آنچه منافع این فریضه عظیم را با ابعاد گسترده اش تحقق می بخشد، همانا اهداف الهی و معنوی است. و اگر از منافع دنیوی سخنی به میان می آید، هرگز به عنوان اهداف اصلی و نهایی نیست بلکه به عنوان آثار جانبی و فرعی باید بدان نگریست که جدای از مقاصد معنوی به محاسبه نهاده نمی شود.
افزون بر این، از دیدگاه اسلام، دنیا و آخرت جدا نیستند (الدنیا مزرعة الآخرة) و حیات دنیوی، اقتصادی یا سیاسی را نباید از دین و آخرت تفکیک کرد.
بطور خلاصه: آنچه در روایات بعنوان منافع اقتصادی یا اجتماعی و سیاسی حج آمده است را با دید الهی باید نگریست و عنصر اساسی حج را همانند سایر عبادات، روح معنویّت آن تشکیل می دهد. شاهد این مدعا، سخن امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ است که در تبیین فلسفه حج می فرماید: «خداوند حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب ساخته، خانه ای که قبله مردم است، تا سراسیمه و با اشتیاق به سوی آن بشتابند و آن را نشانه ای از تواضع آنان در برابر عظمت خود و اذعان به عزت خویش قرار داد، و از میان خلق کسانی را برگزید که گوش به دعوتش فرا دهند و گفتارش را تصدیق کنند و در مقام انبیاء و جایگاه پیامبران بایستند و همانند فرشتگانی که به طواف عرش مشغولند، به طواف کعبه بپردازند و در بازار پرستش او، به جستجوی سود و منفعت برآیند و به میعادگاه مغفرت و آمرزش او سبقت گیرند (یُحرِزون الأرباح فی متجر عبادته، و یتبادرون عند موعد مغفرته) خداوند کعبه را برای اسلام «رایت بلند» و برای پناهندگان «حرم امن» قرار داد و به زیارت آن فرا خواند: «و للّه علی الناس حِجُّ البیت من استطاع الیه سبیلاً.»(9)
در دیگر روایات نیز به بیان منافع و آثار معنوی حج پرداخته شده است.
صاحب مجمع البیان در تفسیر «منافع» روایت ذیل را از حضرت ابی جعفر الباقر ـ ع ـ نقل می کند: «هِیَ منافع الآخرة، العفو و المغفرة.»
مقصود منافع آخرت است؛ یعنی عفو و آمرزش الهی. و نیز از قول «سعید بن مسیب» و «عطیه عوفی» همین را آورده است.(10)
«هشام بن حکم» گوید:
از حضرت ابا عبداللّه ، جعفر بن محمد الصادق ـ علیهما السلام ـ پرسیدم: «چرا خداوند حج را بر مردم واجب ساخته و به طواف کعبه تکلیف فرموده است؟»
امام در پاسخ فرمود:
«خداوند با اراده خود خلق را آفرید و آنان را امر و نهی فرمود تا مصلحت دین و دنیای آنان تأمین شود و برخی گروهها از طریق کسب و تجارت و حمل کالا از شهری به شهر دیگر سود برند و کاروان داران و ساربان ها بهره مند شوند و مردم با آثار و اخبار رسول خدا ـ ص ـ آشنایی پیدا کنند و یاد و خاطره آن بدست فراموشی سپرده نشود. اگر قرار بود هر گروهی تنها به شهر و دیار خود بیندیشد و از حوادث آن سخن بگویند و غافل از دیگر شهرها باشند مردم هلاک و تباه می شدند و شهرها ویران می گردید و حمل و نقل و منافع کسب و تجارت به رکود و تعطیل می کشید و اخبار و حوادث محو و نابود می شد و به دیگر انسانها و سرزمین ها منتقل نمی گشت و مردم بدان واقف و آگاه نمی شدند؛ این است فلسفه حج.»(11)
«محمد بن سنان» گوید: «از امام علی بن موسی الرضا ـ ع ـ طی نامه ای مسائلی را پرسیدم که امام آن را پاسخ دادند. از جمله درباره حج چنین نوشتند:
«فلسفه حج ورود در میهمانی خدای بزرگ و طلب رحمت افزون تر و خروج از معاصی و گناهان و توبه از گذشته اعمال و انتخاب راه و روش صحیح برای آینده است. و نیز در سفر حج، اموال خرج می شود، بدن ها به رنج می افتد و لذات و شهوات نفسانی مهار می گردند و بدینسان حج گزاران با این عبادت به خدای بزرگ تقرب می جویند و سر تسلیم و خضوع و ذلت و انکسار در برابر او فرود می آورند. و در سرما و گرما و در حال آرامش و امنیت و یا بیم و هراس، راه می پویند و قرب حق را می جویند.
افزون بر این در این عبادت جمعی، همه مردم سود می برند و با رغبت و رهبت به سوی خدای سبحان روی می آورند. و از آثار دیگر آن، رهایی از قساوت قلب و خساست نفس و نسیان ذکر خدا و نومیدی از خیر و دل بستن به رحمت او و تجدید حقوق و دور نگهداشتن نفس از فساد است. و همه کسانیکه در شرق یا غرب یاد در دریا و خشکی اند چه حج گزاران و چه غیر آنها از تاجر و پیله ور، فروشنده و خریدار و کاسب و مستمند بهره مند می گردند و در تأمین حوائج ساکنان اطراف و نواحی دیگر سرزمین ها که می توانند در موسم گرد آیند می کوشند. این است که خداوند می فرماید: «لیشهدوا منافع لهم.»(12)
مرحوم علاّمه طباطبایی در توضیح منافع حج چنین می نگارند:
«منافع دو گونه است: دنیوی و اُخروی؛ منافع دنیوی عبارت است از آنچه سرمایه تعالی حیات اجتماعی انسان باشد و زندگی را رونق دهد و حوائج گوناگون را برآورده سازد و کاستی های مختلف در زمینه تجارت، سیاست، ولایت، مدیریت، و آداب و رسوم و سنت ها و عادات و همکاریهای مختلف و همیاری اجتماعی و نظایر آن را جبران کند.
هرگاه گروهها و اجتماعاتی از مناطق مختلف زمین، با نژادها و رنگها و با آداب گوناگون که دارند، گرد آیند و یکدیگر را بازشناسند در حالی که همه بر یک سخن، که سخن حق است، متفق اند و پروردگار یگانه را بپرستند و به سوی یک قبله رو کنند، این وحدت روحانی، آنان را به اتحاد ظاهری نیز فرا می خواند و همانگونه که گفتارشان یکی است عملشان را نیز همگون ساخته و از صمیم جان به تبادل امکانات و همیاری در حلّ مشکلات خود خواهند پرداخت و از آنچه در توان دارند در تعاون به یکدیگر بهره خواهند گرفت بدینسان هر جامعه کوچکی به جامعه ای بزرگ تبدیل می شود و گروهها به یکدیگر می پیوندند و توده ای عظیم تشکیل داده و نیرو و توان و امکانات خود را بر یکدیگر می افزایند، بدانگونه که کوه های سر به فلک کشیده در برابر آن تاب مقاومت نخواهند داشت و هیچ قدرت اهریمنی بر آنها فائق نخواهد آمد و بدیهی است که هیچ عاملی چون اتحاد و همبستگی،برای حل مشکلات کارآیی ندارد و دست یابی به وحدت و همبستگی جز از طریق تفاهم میسر نیست و برای تفاهم هیچ چیز مانند دین و ایمان نقش نخواهد داشت.
اما منافع اُخروی؛ عبارت است از تقرّب به خدا و به آنچه عبودیت انسان را در قالب گفتار و عمل متبلور می سازد. اعمال و مناسک حج در بردارنده انواع عبادات است؛ چون توجه به خدا و ترک لذائذ مادی و مشاغل زندگی و پیمایش طریق عبودیت با تحمل سختی ها و طواف خانه خدا و نماز و قربانی و انفاق و روزه و امثال آنها... .
عمل حج با ارکان و اجزایی که دارد، نمودار کاملی است از آنچه ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در مراحل توحید و نفی شرک و اخلاص بندگی، گذشت. بدین ترتیب تأسی به حضرت ابراهیم ـ ع ـ و آمدن مردم به زیارت خانه خدا این منافع اُخروی و دنیوی را دربَر دارد و چون این منافع را دریافتند بدان چنگ خواهند زد، زیرا انسان بدینگونه سرشته شده که خیر و منفعت خود را دوست بدارد و در طلب آن باشد.»(13)
آثار علمی و فرهنگی حج
در برخی روایات، از منافع علمی و آثار فرهنگی حج و نقش آن در نشر معارف اهلبیت ـ علیهم السلام ـ و تفقه در دین یاد شده است (مع مافیه من التفقه و نقل اخبار الائمة الی کل صقع و ناحیة)(14) ؛ یعنی در حج فوائد دیگری است چون تحصیل فقه دین و نقل اخبار امامان به دیگر سرزمین ها و نواحی، و این خود ثمره گرانقدری بود برای زائران بیت اللّه و شیفتگان اسلام نبوت و امامت و تشنه کامان زمزم ولایت که به سرزمین وحی؛ یعنی خاستگاه اهلبیت پیامبر اکرم و مهد نشو و نمای آنان بیایند و اسلام ناب و فقه خالص وبی آلایش اسلام و قرآن را از زبان حاملان آن بشنوند و با امام وقت خود ملاقات کنند و احکام و شرایع دین را از زبان اهلش بشنوند و بدعت های رایج را از چهره دین بزدایند و در مراجعت به دیار خود اخبار و آثار وارثان وحی را به اقصی نقاط جهان ببرند و برای خویشان و آشنایان و مردم شهر و دیار خود بازگویند.
در سایر عصرها نیز این بهره عملی، کما بیش قابل دسترسی است زیرا وجوه مسلمین و نمایندگان امت و عالمان دین از هر ناحیه به حج می آیند و فرصتی دست می دهد که از تضارب آراء و تبادل افکارشان حق و باطل بازشناخته شود و پیام آن به گوش جانها برسد.
باتوجه بدانچه به اختصار از نظر گذشت، منافع حج را می توان بدینگونه جمع بندی و خلاصه کرد:
1ـ بعد عبادی و معنوی و رسیدن به مقام قرب وجلب رحمت و مغفرت الهی که بزرگتریـن دست آورد ایـن سفر روحـانـی است و بـا تأسی بـه ابـراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح ـ علیهما السلام ـ و هاجر، آن مادر فداکار و موحّد و دیگر صالحان، که مشعلدار توحید و صبر و فداکاری در عصر تیرگی ها بودند، تکمیل شده و تبلور عینی می یابد.
2ـ دیدار سرزمین وحی و میعادگاه پیامبران و مهد ظهور اسلام و حضرت ختم المرسلین و زنده نگهداشتن خاطرات روحانی مکه مکرمه و مدینه طیبه که یادآور نزول وحی آسمانی و مسؤولیت سنگین رسالت و صبر و مجاهدت پیامبر بزرگ و یاران مخلص آن حضرت و مقاوت سیزده ساله مکّه و آنگاه هجرت به مدینه و اعلاء کلمه اسلام در سایه صبر و جهاد و شهادت است و لحظه لحظه خاطرات دیگری که وجب وجب این سرزمین پاک در سینه دارد و تذکار آن برای اهل دل و ارباب معرفت و شیفتگان، جالب و روح انگیز و درس آموز است.
3ـ بهره وری از علم و فقاهت و شناخت معارف و آثار معنوی و فرهنگی که حج همراه دارد و تبلور کامل آن در عصرهای نخستین، مکتب نورانی اهلبیت عصمت و طلایه داران اسلام ناب محمدی ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ بود که پاسداران اسلام حق و عدل در برابر اقطاب قدرت و زورمدارانی بود که در کسوت خلافت اسلامی تجدید کننده جاهلیت و حکومت کسری و قیصر بودند.
4ـ منافع اجتماعی ـ سیاسی که در صحنه جهانی و روابط بین الملل اسلامی برای مسلمین سرنوشت ساز است و به همین لحاظ فریضه حج در زمان و مکان خاص، تضمینی است برای مشارکت سالانه انبوه مسلمین و چهره های مؤثر و برجسته کشورهای اسلامی برای یک دیدار جمعی و رابطه و تفاهم و آگاهی از وضع یکدیگر و چاره اندیشی برای مشکلات و آلام مشترک خود و تأمین و تضمین مصالح جهان اسلام بویژه در عصر کنونی که ملت واحده کفر گستاخانه و با برنامه ای حساب شده در برابر اسلام انقلابی صف آرایی کرده و جز با وحدت امت اسلامی و تدبیر و ایده و آرمان مشترک به مقابله با آن نمی توان پرداخت.
5ـ آثار و منافع اقتصادی بویژه برای نیازمندانی که از کسب و کار و حرفه و تجارت جهت معاش خود بهره می گیرند و نیاز مسافران را برآورده می سازند و از این رهگذر ده ها هزار خانوار سود می برند و فقر و نیازمندی خود را برطرف می سازند و این بدان معنا نیست که زائر به منظور سود تجاری آهنگ حج کند و عملش را بی ارزش سازد و فریضه حج را از قله عظیم معنویش به حضیض مادیات فرو نهد. بنابر این توجه به این نکته اساسی در منافع مادی حج ضروری است تا موارد مثبت و منفی آن باز شناخته شود و زائران بیت اللّه الحرام از آغاز در فکر سود مادی و نفع تجاری نباشند بویژه آنکه عرضه کالا و خرید و فروش در سفر حج بسیاری موارد با شؤونات ملت و کشور و روح اسلام و حیثیت زائران در تضاد باشد.
بطور خلاصه حج جامع ترین عبادات است جهات مختلف عبادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فردی و اجتماعی در آن ملحوظ شده است اما فلسفه نهایی و کلی و محوری آن همانا انسان سازی و تهذیب نفوس و دل کندن از مادیات و تحمل رنج سفر و بذل مال و ریاضت و عبادت و سبکبال شدن روح و توشه معنوی گرفتن و به غنای روحی رسیدن است و نیز تحکیم قدرت اسـلام و امت اسلامی و پابرجا ساختن شعائر پایدار دین همانگونه که در خطبه تاریخی حضرت زهـرا ـ سلام اللّه علیها ـ آمـده است: «و الحج تشییدا للدین.» بنابراین سایر آثار و منافع را باید بعنوان آثار جانبی نگریست. این بود مروری گذرا به منافع و آثار حج در یک نگرش الهی هرچند تبیین فلسفه حج در هر سطر و واژه ای از اعمال و مناسک و شعائر، نیاز به تأمل و تعمق و تشریح و توضیح فراوان دارد و کاوشگران از آن غفلت نورزیده اند و هنوز جای تحقیق باقی است.
اینک خوانندگان گرامی را به مطالعه ترجمه مقاله آقای وهبه الزحیلی فرا می خوانیم:
«لیشهدوا منافع لهم»
احکام و شرایع اسلام، رحمت است برای جهانیان و دربردارنده خیر و متضمن مصالح انسانها و فضل و رحمت خداوندی در تار و پود آن تعبیه شده است. آنکس که بدان مؤمن باشد هدایت یابد و آن که بدان عمل کند خوشبخت گردد و هر کس بدان پایبند شود شاهد رستگاری را در آغوش کشد و هر که از آن روی برتابد به انحراف و ضلالت و حیرت و گمراهی درافتد.
تمام آنچه در این آیین بزرگ آمده، برگرفته از اعتقاداتی است که بر توحید خالص حق تعالی و تنزیه مطلق او مبتنی است، عباداتش صیقل جان ها، تهذیب نفوس، پیرایش طبایع، تربیت کننده قلب ها، هدایتگر اندیشه ها و اصلاحگر فرد و جامعه است. معاملاتش برپایه حق و عدل و نظامی متقن واستوار است، اخلاق و فضائلش استقامت بخش گژی ها و اصلاح کننده هواهای نفسانی است و امیال و شهوات را به بند می کشد، عواطف را شکوفا می سازد، محبت و خیر و صلح و صفا را در جان ها می پرورد و هدایت و استقامت و آرامش نفس و سلامت جامعه انسانی را تضمین می کند.
بدینسان عقاید و شرایع و اخلاق و آداب و معاملات اسلام با انسجام و هماهنگی که دارد تحقق بخش اهداف و مقاصد عالیه انسانی است و هدف نهایی و کلی آن تهذیب نفوس و تربیت صحیح؛ یعنی انسان سازی است و در این میدان ره آورد ارزشمند معنوی و اندوخته عظیمی را در اختیار دانشوران و دانش پژوهان و دولت ها و ملت ها قرار می دهد که شرح این اهداف و مقاصد و ویژگی های آن مستغنی از تذکر و توضیح است؛ بعنوان مثال: در زمینه عبادات و فرایض دین چون نماز، روزه، زکات و حج، قرآن کریم به اهداف عالیه انسانی آن اشاره کرده و از نقشی که هر یک در تهذیب و تربیت و انسان سازی دارد، سخن می گوید.
در خصوص نماز و نقش تربیتی آن می فرماید: «ان الصلوة تنهی عنی الفحشاء و المنکر»(15) و بدین ترتیب هدف نماز را در تزکیه و تهذیب نفس و نقش بازدارندگی اش را از زشتی ها و منکرات خاطرنشان می سازد.
و درباره زکات می فرماید: «خذ من أموالهم صدقة تطَهَّرُهم و تزکّیهم بها»(16) و از تأثیری که زکات در پاکسازی و پیرایش نفوس از صفات ذمیمه، چون: بخل و حرص دارد سخن می گوید، علاوه بر آثار اجتماعی که انفاق و احسان در نجات محرومان و مستضعفان از چنگال فقر و تنگدستی و حقارت ناشی از آن برجای می نهد.
همچنین درباره روزه ماه مبارک رمضان می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.»(17)
و به آثار و ثمرات ارزشمند روزه که همانا تقوای الهی و پرهیز از امیال نفسانی مباح و غیر مباح و اصلاح نفوس و تزکیه جان ها و تعبد و تسلیم در برابر اوامر پروردگار و اجتناب از محرمات است، تصریح می کند.
اینها اهداف والای تربیتی است که در پرتو عبادات و عمل مستمر به احکام و آداب شریعت، قابل دسترسی است.
از جمله شرایع، فریضه حج است که از ترک وطن به قصد زیارت بیت اللّه و انجام مناسک آغاز می شود و با مراجعت به وطن خاتمه می پذیرد. این سیر و سفر یک تجربه عملی و میدانی است که حج گزاران را به آداب و اخلاق اسلامی و تجرد خالص روح برای بندگی خداوند و اطاعت مطلقه او و تصفیه اعمال از تعلقات مادی و قید و بندهای دنیا و عوامل غافل کننده و وابستگی های پر زرق و برق و فریبنده زندگی، مودّب می سازد و فکر و اندیشه را در افقی گسترده و آکنده از تقدیس حق تعالی و اقرار به جلال و عظمت او به جولان در می آورد و منافع دنیوی و اُخروی و مادی و معنوی را تحقق می بخشد.
خداوند درباره فریضه حج می فرماید:
«و اَذِّنْ فی الناس بالحج یأتوک رجالاً وَ عَلی کُلّ ضامرٍ یأتینَ مِن کل فَجٍّ عمیق. لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم اللّه فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الأنعام، فکلوا منها و أطعموا البائس الفقیر.»(18)
«آهنگ حج را بر مردم فرو خوان تا پیاده و سواره بر شتران لاغر (رهوار) از راه های دور بیایند. و شاهد منافع خود باشند و خدا را در روزهای معین یاد کنند که از گوشت حیوانات روزیشان داده، پس بخورید و به بیچارگان تهی دست بخورانید.»
دو آیه فوق، بیانگر فرمان الهی در خصوص حج است که به اسرار مختلف آن در زمینه های عبادی و سیاسی و فردی و اجتماعی اشاره دارد: حج کنگره بین المللی است که مسلمین جهان در آن شرکت جویند و اوضاع کشورهای خود و سرگذشت ملتهای خویش را با صراحت و اخلاص و بطور جدی و با انتقاد سازنده مطرح کنند و گرفتاریهای امت اسلامی را به مذاکره و مشاوره نهند و آنگاه با رهتوشه ای از آگاهی ها و راهبردها، جهت حلّ مسائل درون مرزی و برون مرزی و بین المللی جهان اسلام به کشورهایشان باز گردند و وحدت امت اسلام و مصالح عالیه آن را نصب العین خویش سازند و به اخوت ایمانی بیندیشند و فداکاری لازم و تعاون و همکاری جهت مقابله جدی با نقشه ها و توطئه های خائنانه دشمنان اسلام، آن را مورد مطالعه قرار دهند و برای غلبه بر مشکلات و خنثی کردن توطئه ها و احیای مجد و عظمت و کرامت اسلام و پاسداری از کیان مسلمین و حفظ مصالح خود در درون و برون مرزها، در حال جنگ و صلح و نبرد مسلّحانه با دشمن و حل معضلات اقتصادی و بحران های گوناگون دیگر خود وارد صحنه شوند.
در هرحال سخن گفتن در تفسیر و بیان آیه کریمه: «لیشهدوا منافع لهم» توجه به چند نکته را می طلبد: «لام» اشاره به چیست؟ چرا «منافع» به صورت نکره آمده است؟ این منافع شامل چه چیزهایی می باشد؟
همانگونه که در تفسیر المیزان آمده: «لام»، «لیشهدوا»، «تعلیل» یا «غایت» است و «لهم» متعلق به «یأتوک» می باشد. بدین ترتیب، معنا چنین است:
«زائران خانه خدا بیایند تا منافعی را که در حج برای آنان منظور شده، شاهد باشند.»
در کتاب «احکام القرآن» ابن عربی، آمده است: این لام برای بیان فائده و مقصودی است که سخن برای آن ایراد می شود. یعنی «لام غایت و صیرورت» نظیر قول خدای سبحان: «لتعلموا ان اللّه علی کلّ شی ء قدیر» این لام گاه بر سر فعل می آید؛ مانند آیه فوق و گاه بر سر حرف؛ نظیر: «لئلا یعلم اهل الکتاب.»(19)
و اما نکره آوردن «منافع» به گفته فخر رازی بدین لحاظ است که شامل منافع ویژه این عبادت، در زمینه های دینی و دنیوی باشد؛ منافعی که در سایر عبادات وجود ندارد.
آلوسی گوید: یعنی منافع گرانقدر و بسیار. بنابراین نکره آوردن «منافع» بدون تنوین، برای تعظیم و تکثیر است و ممکن است برای تنویع باشد؛ یعنی: نوع خاصی از منافع دنیوی و اُخروی.
در تفسیر و تبیین «منافع» از امام محمد باقر ـ ع ـ روایت شده که فرمود: «منظور منافع اخروی؛ یعنی عفو و مغفرت است.»
ابن عباس گوید: منظور منافع دنیوی است. بدینگونه که در ایام حج مسلمانان به تجارت بپردازند؛ یعنی اجازه تجارت به حاجیان داده شده است همانگونه که آیه «لیس علیکم جناح أن تبتغوا فضلاً من ربکم»(20) نیز بدان اشاره دارد.
قرطبی گوید: شک نیست که نظر آیه کریمه به تجارت است. اما جمهور مفسّرین ترحیج داده اند که «منافع دنیوی و اخروی» منظور باشد. زید از قول ابن عباس نیز همین را آورده است. ابن ابی حاتم روایت کرده که منافع اخروی عبارت است از رضوان و خشنودی خدای تعالی و منافع دنیوی عبارت است از گوشت قربانی و ذبائح و تجارت.
مجاهد که یکی از مفسرین است، منافع دنیوی را به تجارت تخصیص داده و گوید: آنگاه تجارت مجاز است و کراهت ندارد که هدف اصلی از سفر، حج نباشد. و البته این بعید به نظر می رسد که مقصود از منافع، تجارت باشد. زیرا منافع مورد نظر در فراخوان حج و دعوت مسلمین، برای این عبادت بزرگ، هرگز نمی تواند به تجارت محدود شود بلکه عادت بر این جاری شده که تجارت هم صورت پذیرد و شرع مقدس از آن نهی نفرموده است.
اگر بخواهیم با واقع بینی و نگرش جامع و گسترده به مسأله بنگریم، باید بگوییم آیه مذکور منافع بسیاری را شامل است؛ یعنی مسلمین بیایند و هرگونه خیر و منفعتی را که مورد رضای خداوند است و در امر دین و دنیایشان نقش دارد، شاهد باشند. منافعی که جز از طریق حج قابل دسترسی نیست و خداوند با فضل و انعام خود آن را برای مسلمین میسر ساخته است و دلیلی وجود ندارد که آن را به پاره ای منافع، محدود و محصور سازیم؛ زیرا رحمت واسعه الهی همه چیز را در بر می گیرد.
ابن عربی گوید: دلیل این تعمیم همانا واژه «منافع» است که بصورت مطلق و کلی آمده است. مؤید این تفسیر، آیه «لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلاً من ربکم» می باشد که به اجماع مفسرین مقصود از «فضل» تجارت است. بنابراین، منافع شامل منافع دنیوی و اخروی است.
منافع دنیوی
اما منافع دنیوی؛(21) عبارت است از عواملی که ارتقا و تعالی حیات انسانی را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی تحقق می بخشد. حج و عمره مدرسه عملی تربیتی است برای ایجاد مساوات کامل میان مردم در ظواهر زندگی و حقوق و تکالیفشان. در این اجتماع عظیم توانگران از مستمندان ممتاز نیستند و نیازمندان نشانه ای از فقر بر چهره ندارند. زمامداران را از شکوه و عظمت سلطنت نشانی نیست و افراد متنفذ و سرشناس، نفوذ و شخصیتشان بی رنگ می شود. بطور خلاصه هیچیک از آثار و علائم برتری و تفوق طلبی در اندیشه و عمل مشاهده نمی شود. همه دست تضرّع به بارگاه بی نیاز برآورده و تمام همّ خویش را به مناسک و شعائر چون وقوف به عرفات و مشعر، رمی جمرات و طواف خانه کعبه و سعی صفا و مروه و حلق و تقصیر متوجه ساخته اند و پس از انجام مناسک، به گفتگو می پردازند تا از کمک و مساعدت و امکانات و دست آوردهای مادی یکدیگر بهره مند شوند. و نیز در خلال انجام مناسک، با یکدیگر انس گیرند و در خلال گفتگوها، طریق رهایی از بیماری بخل و آزمندی را بیاموزند و روح بخشندگی و سخا و انفاق در راه خدا را تقویت کنند، خون های قربانی برزمین ریخته شود و ثمرات نیک آن عائد مستمندان گردد و همگان از آن بهره گیری کنند.(22)
بدین ترتیب مسؤولیت اجتماعی و تعهدات انسانی، براساس شالوده مستحکم ایمانی، در عائله بزرگ اسلامی شکل می پذیرد و نیازمندان این خانواده بزرگ مورد حمایت قرار می گیرند و آثار و نتایج دعای پیامبر بزرگ خدا، ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ به وقوع می پیوندد که با خدای خود گفت:
«پروردگارا! من از فرزندان خویش کسانی را در این سرزمین خشک و بی آب و علف در کنار خانه محترم تو سکنی می دهم تا نماز بپا دارند. خدایا! دلهای مردم را به سوی آنان متوجه گردان و از نعمت هایت روزی ده تا سپاسگزار تو باشند.»
«ربنا انی أسکنت من ذرّیتی بوادٍ غیر ذی زرع عند بیتک المحرَّم رَبَّنا لیقیموا الصلوة فاجعل أفئدةً من الناس تهوی الیهم وارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون.»(23)
همبستگی ایمانی و اسلامی
همچنین در پرتو اجتماع باشکوه حج، شعور ایمانی امت نسبت به همبستگی اسلامی بیدار می شود تا بیایند و به مصالح اسلام بیندیشند و نسبت به آحاد مسلمین احساس تکلیف کنند و ضرورت سهیم شدن در حل مشکلات یکدیگر و همدردی در بحران ها و دشواری ها را دریابند و ریشه وحدت امت را با معارفه و آشنایی و ایجاد رابطه عمق بخشند و به بررسی اوضاع و احوال همدیگر بپردازند و دور از اشتباهات و لغزشها، برای آتیه درخشان خود طرحی تدارک کنند و به تحکیم روابط با دیگر برادران مسلمان شرق و غرب اقدام کنند. و نعمت خداوندی را که در پرتو ایمان و اسلام، قلوب آحاد امت را پیوند داد، سپاس گویند و تار و پود آن را با اخوّت خالص و محبت صادق و فقط برای خدا و به منظور جلب رضای او، در فضایی آکنده از ایثار و فداکاری و با صدق گفتار و کردار، مستحکم کنند و خاطره این سرزمین مقدس و صفای پاک معنوی آن را که در سایه حج تکوین یافته، زنده بدارند و بدور از هر نوع شائِبه مادی و چشم داشت نسبت به منافع فردی و گرایش های نفسانی و تمایلات انحرافی، بر آن پایدار بمانند.
حج و انسان سازی
در سفر روحانی حج، علاوه بر آنچه از نظر گذشت، فضائل اخلاقی شکل می گیرد. حج مدرسه انسان سازی است. در این سفر زائران به تمرین صبر و پایداری در برابر رنج ها و سختی ها می پردازند، از عادات زشت و اخلاق نکوهیده پاک می شوند، از معصیت و گناه می پرهیزند و نفوس خود را به عطوفت و محبت می آرایند و انگیزه های خیر و نیکی را شکوفا می سازند. بدین ترتیب حج یکی از نیرومندترین عوامل انسان سازی و تهذیب و اعتدال نفوس است و حج گزاران راحت و اطمینان و آرامش نفس خود و شادمانی واقعی و سعادت و نیکبختی را در ادای این فریضه می دانند و به یاد خدا دلهایشان آرام می گیرد. که «أَلا بذکر اللّه تطمئِنُّ القلوب.»(24)
قرآن کریم ضمن تشریع احکام حج، زائران را از آنچه با معنویت و روحانیت حج در تضاد است بر حذر می دارد و در این خصوص می فرماید: «حج در ماه های مخصوصی است، پس هر که در این ماهها فریضه حج را ادا می کند باید از مباشرت جنسی و گناه و جدال بپرهیزد و آنچه از کار نیک انجام دهید خدا بدان آگاه است. زاد و توشه برگیرید که بهترین توشه تقوا و پرهیزکاری است. پس ای خردمندان از خدا بهراسید.»
«الحج اشهر معلومات فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه و تزوّدوا فانّ خیرالزّاد التقوی و اتَّقون یا أولی الألباب»(25)
پیامبر اکرم ـ ص ـ حج گزارانی را که از رذائل اخلاقی پیراسته اند و به عفت زبان و طهارت قلب آراسته اند به آمرزش خداوندی بشارت می دهد. بخاری و مسلم و نسائی و ابن ماجه و ترمذی نقل کرده اند که پیامبر اکرم فرمود: «آن کس که حج کند و از مباشرت ممنوع با همسر خود بپرهیزد و مرتکب فسق و فجور نشود، از سفر حج برگردد در حالی که همانند روزی که متولد شده از گناه مبرّا می باشد.»
ازهری در تفسیر «رَفَثَ» که در آیه کریمه آمده گوید: «این یک واژه جامعی است که هرگونه بهره گیری از زن را شامل است و «فسوق»؛ یعنی معصیت و گناه. در حدیث جابر آمده است که کمال حج به خوراندن طعام و خوبی کلام و اشاعه سلام است» (ان برّالحج اطعام الطعام و طیب الکلام و افشاء السلام) بطور خلاصه می توان منافع دنیوی حج را در پاکیزگی نفس و پاکی قلب و عفت زبان و سلامت اعضاء و جوارح از گناه خلاصه کرد.
منافع اُخروی
اما منافع اخروی حج؛ عبارت است از تقرّب به خدای تعالی به وسیله مناسک و شعائری که از طریق گفتار و کردار، مراتب عبودیت انسان را در پیشگاه خداوند به نمایش می گذارد و لذائذ مادی و مشاغل دنیوی را پشت سر می افکند.
در تفسیر المیزان بدین نکات اشاره شده است: آثار حج از این دیدگاه محو گناهان و آمرزش معاصی و ایجاد مساوات میان بندگان خدا است که جز به تقوا بر یکدیگر برتری ندارد (انّ أکرمکم عنداللّه أتقاکم)(26) مناسک حج به مفاهیم متعالی رهنمونگر است که حج گزار بی تردید نباید از آن غافل باشد. شناخت حکمت تشریع مناسک، دارای این تأثیر است که روح بیشتر از آن لذت ببرد و با انگیزه بیشتری در انجام تکالیف شرعی و اطاعت خداوند و تحقق بخشیـدن به حقیقـت حـج، به شیوه ای الهی، بدانسـان که متضمن خیـر و سعادت انسان باشد بکوشد.
بستن احرام و بیرون شدن از لباس معمولی، امیال و هواهای نفسانی را به بند می کشد و مردم را از فکر کردن در امورد دنیا دور می سازد و به آفریدگار توجه داده و به اندیشه در جبروت و عظمت و جلال حق تعالی فرامی خواند و به پرواز روح و تعالی وجدان و ضمیر و اظهار خضوع و خشوع در برابر خداوند و دوری جستن از نخوت و غرور وامی دارد و امراض نفسانی چون بلندی جوئی و کبر و کینه و خصومت را درمان نموده و به عمل خالصانه دعوت می کند. زیرا به جز اخلاص که عنصر اصلی اعمال است هیچ عملی ارزش ندارد و برای هیچ مسلمانی در عبادات یا معاملات یا اخلاق جز با اخلاص فضیلتی نیست. یکی از ارکانِ اخلاص، این است که با مسلمانان تفاهم کند و دل را از کینه و دشمنی و خصومت آنان پالایش دهد؛ همانگونه که خداوند در قرآن کریم در وصف مؤمنین می فرماید: «آنان که بعد از ایشان می آیند: گویند: خدایا! ما و برادران مؤمن را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند مشمول آمرزش خویش قرار ده و دلهایمان را از کینه مؤمنان تهی ساز. پروردگارا! توئی مهربان و بخشنده.»
«والذین جائوا من بعدهم، یقولون ربّنا اغفرلنا و لإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غِلاً للذین آمنوا رَبّنا انک رؤوف رحیم.»(27)
لبیک گفتن حجاج همزمان با احرام آغاز می شود و تا صبح روز عید و رجم جمره عقبه ادامه دارد(28) شاهدی زنده و واقعیتی ملموس است بر توجه صادقانه به خدای متعال و دامن برچیدن از پلیدی و آلودگی گناهان و شهوات نفسانی و تذکر و توجه دائم به طاعت حق و امتثال اوامر و نواهی او.
حضور در کنار خانه خدا با قصد طواف و زیارت؛ عامل دیگری است جهت دستیابی به منافع دنیا و آخرت، زیرا مشاهده کعبه مشرفه، تعلقات مادی را از دلهای شیفتگان می زداید و فطرت نفع طلب انسان را به منافع معنوی و مصالح خویش توجه می دهد همچنین طواف خانه خدا تحکیم بخش وحدت عموم مسلمین و رمز تشبیه به فرشتگانی است که بر پیرامون عرش خدا در طوافند و پرواز روح است در افق متعالی حق پرستی و معراج قلب و اندیشه به ملکوت ربانی. ویاد و ذکر صاحب خانه و تجدید میثاق انسان با خدا و اقرار و اعتراف به ربوبیت و وحدانیت اوست که با شروع طواف از حجرالأسود یا «حجرالأسعد» آغاز می گردد. تا نشانه و رمزی باشد بر وحدت عمل مردم و گذرگاهی برای اجرای عهد و پیمان الهی در حق و عدل و خیر و توحید و فضیلت.
قرآن مجید با اشاره به این عهد دیرین می فرماید:
«و هنگامی که خداوند از ذریه بنی آدم پیمان گرفت و آنان را به گواهی فراخواند که آیا من آفریدگار شما نیستم؟ آنان گفتند چرا گواهی دهیم تا روز قیامت نگوئید ما از این مطلب غافل بودیم.»
«و اذ أخذ ربّک مِن بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم ألَسْتُ بربّکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین»(29)
سعی بین صفا و مروه، گام برداشتن در حریم و عرصه گاه رحمت الهی و طلب آمرزش و خشنودی او و درخواست تفضل و خیرات ربّانی و مددجوئی ازساحت قدس او است که توان تحمل مشکلات را موهبت فرماید؛ آنگونه که هاجر همسر ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در این سرزمین از خدای خود یاری طلبید و آنگاه که تشنگی و بی آبی او و کودک خردسالش اسماعیل را تحت فشار قرار داد با تضرع به ساحت قدس ربوبی عرض نیاز و تضرع کرد تا خداوند رحمت خویش بر آنها نازل فرمود. قرآن با اشاره به این مکان مقدس گوید: «صفا و مروه از جمله شعائر الهی است، پس هر کس حج عمره بجای آورد، بر اوست که میان آندو طواف کند، و آن کس که از روی خلوص عمل خیر کند خدا سپاسگوی و داناست.»
«ان الصفا و المروة من شعائر اللّه فمن حج البیت أو اعتمر فلا جناح علیه، أَنْ یطّوّف بهما فمن تطوّع خیرا فان اللّه شاکر علیم.»(30)
احمد حنبل از پیامبر اکرم ـ ص ـ نقل می کند که فرمود: «سعی کنید که خدا سعی را بر شما واجب ساخته است.»
وقوف به عرفه در عرصه گاهی که از رضوان الهی لبریز و از توحید و وحدت آکنده است، زائران را منقطع از غیر خدا به ابتهال و اخلاص وامی دارد که سر به خاک بندگی اش بسایند و بدون هیچگونه حجابی پیوند روحانی برقرار کنند و به سلطنت مطلقه اش پناه گیرند و فضل و رحمت او را بجویند و به یقین بدانند که دعایشان به اجابت مقرون است.
رمی جمره و رجم شیطان در روز عید و ایام تشریق، سمبل مقاومت در برابر وساوس شیطانی و تحریکات نفسانی او و رهایی از انگیزه های شر و مبارزه با فساد و انحراف است.
اهل منطق گویند: «محسوس دلیل معقول است» این اصل در اینجا جریان دارد و رمی جمرات و استلام حجر و طواف کعبه، تبلوری است از حقایق معقول در قالب محسوسات و رمز مفاهیم عمیق در قالب حرکت های ظاهری که به مؤمن می آموزد با چه اهداف و مقاصدی سیر و حرکت خویش را آغاز کند و به پایان برساند و در برابر فتنه ها و شرور و تحرکات نفس اماره مقاوت نماید. مقصد اصلی از این شعائر این است، نه آنگونه که برخی مستشرقین ابله و بی ایمان پنداشته اند که حج طواف بدور سنگ ها، با اهداف مادی شرک آمیز است! (کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نشود)
بالاخره شعائر حج با قربانی و نذورات و کفارات به سر حد کمال می رسد که فدا کردن ذبیحه آخرین وداع با رذائل است و ریختن خون قربانی گویی نقطه پایانی است بر خصلت های نکوهیده و پایبندی به فضیلت فداکاری و قربانی کردن، همانگونه که خداوند فرماید: «گوشت و خون قربانی هرگز به خدا نمی رسد بلکه این تقوای شماست که به محضر حق می رسد، خداوند اینچنین آنها (حیوان قربانی) را تسخیر شما نموده تا خدا را به بزرگی بستایید که شما را هدایت فرمود. و نیکوکاران را نوید و بشارت ده.»
«لن ینال اللّه لحومها و لا دمائها و لکن یناله التقوی منکم کذلک سخّرها لکم لتکبَّروااللّه علی ما هداکم و بشّرالمحسنین.»(31)
آری تمام شعائر و مناسک حج در بردارنده منافع اخروی است. و بطور قاطع نشانگر اعتماد به خدا و طلب فضل اوست و انسان را آگاهی می دهد که از اعماق جان در برابر عظمت و جلال او خضوع کند و شیرینی مناجات وبندگی اش را بچشد و رضا و تقرب او را بجوید، بسیار گریه و زاری کند و جان را پالایش دهد و از روی خلوص به توبه نصوح و پشیمانی از گناهان گذشته رو آورد.
پی نوشتها:
________________________________________
1 ـ عادیات: 8.
2 ـ حج: 28.
3 ـ حدید: 25.
4 ـ بقره: 164.
5 ـ مائده: 119.
6 ـ اعلی: 9.
7 ـ یس: 73.
8 ـ انعام: 162.
9 ـ نهج البلاغه، خطبه اول.
10 ـ تفسیر مجمع البیان، جزء هفتم، ص 81.
11 ـ علل الشرائع، صص 406 ـ 405.
12 ـ علل الشرائع، صص 405 ـ 404.
13 ـ تفسیر المیزان، ج 14، صص 406 ـ 405.
14 ـ تفسیر صافی، ج 2، ص 121.
15 ـ عنکبوت: 145.
16 ـ توبه: 103.
17 ـ بقره: 183.
18 ـ حج: 28 ـ 27.
19 ـ حدید: 29.
20 ـ بقره: 198.
21 ـ آنچه در ذیل عنوان منافع دنیوی آمده، در حقیقت تلفیقی است از مصالح مادی و معنوی و انسان سازی.
22 ـ لازم به ذکر است آنچه در فلسفه قربانی و خیرات و برکات مادّی حج آمده، از نظر شرع مقدس بزرگترین فلسفه انسانی و انساندوستی را دربر دارد. هرچند امروز مسلمانان نتوانند بدرستی از آن بهره گیرند. همین مسأله قربانی که سالانه حدود دو میلیون ذبیحه پاک و پاکیزه حجاج در سرزمین منا با طیب نفس و خلوص نیت فدا می شوند، اگر برنامه ریزی صیحیح باشد می تواند میلیون ها انسان گرسنه را در اقطار مختلف جهان بهره مند سازد. مع الأسف بر اثر جمود و تحجر وهابیت و بی کفایتی سیاستگزاران حج در عربستان چنین سرمایه عظیمی عمدتا به هدر می رود و در کوره ها سوزانده می شود و همین مسأله است که فقهای ما را به بازنگری در مسأله قربانی و ارائه راه حل با چنین وضعی فرا می خواند.«مترجم»
23 ـ ابراهیم: 37.
24 ـ رعد: 28.
25 ـ بقره: 197.
26 ـ حجرات: 12.
27 ـ حشر: 10.
28 ـ در فقه امامیه، تنها تا ظهر عرفه تلبیه ادامه دارد و از آن پس دستوری درباره تلبیه نرسیده است.
29 ـ اعراف: 172.
30 ـ بقره: 158.
31 ـ حج: 37.