بررسی بنیانهای نظری علوم انسانی بومی در ایران (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی چگونگی اخذ علوم انسانی بومی در نزد متفکران ایرانی با توجه به آبشخور فکری آنان بوده است. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی بود و همچنین این پژوهش به لحاظ متغیر غایت، بنیادین نظری و از حیث ماهیت، اکتشافی-توصیفی بوده است. یافته ها: برخی از سنّتهای فکریِ علوم انسانی از جمله سنّت فوکویی، پدیدارشناسی، فرانکفورتی، هگلی و پوپری دروازه ای برای بومی کردن علوم انسانی در ایران بوده است و برخی از این سنّتهای فکری(پدیدارشناسی و فوکویی) به عنوان ردّیه ای برای علوم انسانی جدید، و اخذ علومِ بومی بوده است. همچنین یافته ها بیانگر آن است که نقطه آغازین علوم انسانی بومی آنجاست که نظریه پردازان ایرانی متوجه انتقادهای سنّت آبشخوری اشان، به سایر رویکردهای علوم انسانی بوده اند و این انتقادها را نوعی تردید و خلأهای موجود در علوم انسانی دانسته اند و دانش بومی را برای علاج و بهبود این خلأها و انتقادها مفهوم پردازی کرده اند. نتیجه گیری: امروزه علوم انسانی به حدی در سطح انضمامی و انتزاعی غلبه پیدا کرده است که حتی اگر متفکران ایرانی درصدد تحقق علوم بومی(نه علوم انسانی بومی) بوده اند، راهی جز گلاویز شدن و نقد علوم انسانی نداشته اند. متفکران ایرانی در رویکردهای خود نشان داده اند که از مجرای علوم انسانی است که می توان علوم انسانی بومی را ایجاد کرد.The Study of the Theoretical Foundations of Indigenous Humanities in Iran
Objectives: The purpose of this research is to describe and analyze theoretical foundations in the approaches of indigenous humanities in Iran. Method: The present study is based on the place and library, as a qualitative paradigm. On the other hand, in terms of nature, exploratory-descriptive, the method of data collection is a qualitative content analysis. Results: The findings indicated that some of the intellectual traditions of the humanities such as Foucault, Phenomenology, Frankfurte, Hegel, and Popper were the gateways for the indigenization of the humanities in Iran, and some of these traditions the intellectual (phenomenology and Foucault) has been as a falsify of the new humanities, and Obtaining the indigenous science. The findings also indicate that the indigenous point of the human sciences has been that Iranian theorists have been focusing on the critique of their inspirational paradigm to other approaches to human sciences, and these critiques are considered to be hesitations and weaknesses in the humanities, and they have conceptualized indigenous knowledge for the treatment and improvement of these gaps and critiques. Conclusion: Today, humanities have been overcome in a concrete and abstract level, so that even if Iranian theorists have sought to expanded indigenous sciences (not indigenous humanities), they have been not way of excluding the Wrestle and critique of humanities. Iranian theorists in their approaches have shown that through and to the heart of the humanities that indigenous humanities is possible to create and expand.