طراحی الگوی تمکین مالیاتی شرکت ها با توجه به نقش دولت و نقش میانجی شرایط اقتصادی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف اصلی در این پژوهش طراحی الگوی تمکین مالیاتی شرکت ها با توجه به نقش دولت و نقش میانجی شرایط اقتصادی، میباشد که به این منظور از روش داده بنیاد و تلفیقی کیفی – کمی بهره جسته شد. در این پژوهش جامعه آماری در بخش کیفی شرکت های بورسی منتخب بر اساس در دسترس بودن گزارش های آماری در طی سالهای 1391 الی 1397 میباشد و در بخش کمی کلیه ممیزان و سرممیزان اداره کل امور مالیاتی مودیان بزرگ می باشند. بنابراین با توجه به جامعه 4830 نفری طبق فرمول کوکران، تعداد 356 نفر تصادفی انتخاب و پرسش نامه دریافت نموده اند . تجزیه و تحلیل اماری صورت گرفته توسط نرم افزارهای SPSS و PLS در نهایت تاکید داشتند که دولت از طریق سازمان امور مالیاتی کشور به عنوان نهاد نظارت کننده، می تواند تمکین مالیات شرکت ها را با توجه به شرایط اقتصادی بهبود بخشد. در نهایت در برازش مدل رگرسیونی مشخص شد که شاخص های ارتباطات سیاسی شرکت ها، افراد دولتی در هیئت مدیره، شرایط اقتصادی و مالکیت دولتی بر تمکین مالیاتی تاثیر گذار میباشد می توان اظهار داشت در شرکت هایی که دولت سهامدار عمده است، تمکین مالیات شرکت ها بالا است. علاوه بر این در شرکت های که یکی از افراد دولتی در هیئت مدیره حضور دارد، تمکین مالیات شرکت ها بالا است.Designing a Tax Compliance Model for Companies According to the Role of the Government and the Mediating Role of Economic Conditions
The main purpose of this study is to investigate the role of government on tax compliance and political relations of companies with respect to the mediating role of economic conditions, for which purpose the data-based method and qualitative-quantitative integration was used. In this study, the statistical population in the qualitative part of selected stock exchange companies is based on the availability of statistical reports during the years 1391 to 1397, and in the quantitative part, all auditors and chief auditors of the General Department of Taxation are large taxpayers. Therefore, according to the population of 4830 people according to Cochran's formula, 356 people were randomly selected and a questionnaire was distributed among them. Statistical analysis performed by SPSS and PLS software finally emphasized that the government, through the country's tax affairs organization as a supervisory body, can improve corporate tax compliance according to economic conditions. Finally, in fitting the regression model, it was found that the indicators of corporate political relations, government officials on the board, economic conditions and government ownership affect tax compliance. It can be said that in companies where the government is a major shareholder, corporate tax compliance is high. In addition, in companies where a government member is on the board, corporate tax compliance is high.