آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

گسترده معرفی: میزان تحرک پذیری بین الملی سرمایه یک عامل تعیین کننده و حیاتی در زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورها بوده و تحرک پذیری کم سرمایه به عنوان یک دغدغه برای آنها محسوب می گردد. تحرک سرمایه در میان کشورها همواره مورد توجه بسیاری از سیاست گذاران و ناظران اقتصاد بین الملل  بوده است. مساله اصلی در این تحقیق پرداختن به رویکردی نو در بررسی و اندازه گیری درجه تحرک سرمایه و حل معمای فلدستاین- هوریوکا (FH) در کشورهای مورد مطالعه است. هدف اصلی این مطالعه بررسی وضعیت تحرک بین المللی سرمایه بین10 کشور در حال توسعه صادر کننده نفت در بازه زمانی 2018-2000 با استفاده از تکنیک داده های تابلویی پویا می باشد. از لحاظ تئوریک در یک اقتصاد باز، پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر تحت تأثیر جریان سرمایه و نرخ بهره جهانی قرار دارند. از این رو، انتظار نمی رود که رابطه بین این دو متغیر، در اقتصادی که بر روی جریان سرمایه باز است، قوی باشد. این تحلیل با نتایج به دست آمده از مطالعه فلدستاین و هوریوکا مغایرت دارد. یافته های تجربی  آنها  در سال 1980 با استفاده از تجزیه و تحلیل مقطعی، همبستگی بین پس انداز و سرمایه گذاری را برای 16کشور عضوOECD   طی دوره 1960-1974 مقداری نزدیک به یک (بین 0.85 تا 0.95) نشان داد. آنها  مقدار این ضریب را به عنوان دلیل کم تحرکی سرمایه تفسیر کردند. این یافته مغایر انتظارات پیش بینی شده در مورد تحرک سرمایه در کشورهای مذکور بود، زیرا در واقعیت درجه ادغام این کشورها در بازارهای بین المللی سرمایه در سطح بالایی بوده است. این مساله به عنوان معمای FH  شناخته شد و  منشاء شکل گیری مباحثی در مورد میزان ادغام مالی و درجه باز بودن تجاری در جهان صنعتی گردید. نتایج تحقیقات در بسیاری از موارد بیانگر آن است که مدل های تجربی که درجه باز بودن مالی و جهانی سازی اقتصادی را در نظر نمی گیرند، منجر به بروز یک تورش رو به بالا در ضریب پس انداز می گردند. از اینرو رویکرد تجربی ما شامل اضافه کردن متغیر درجه باز بودن تجاری و شاخص کوف به عنوان شاخص های به ترتیب سنتی و مدرن جهانی سازی و همچنین اثر تعاملی شاخص کوف به معادله اولیه می باشد که برای اولین بار در مطالعات داخلی و خارجی استفاده گردیده است. همچنین برای اولین بار با افزودن متغیر های جدید روی فرم اولیه معادله FH یک تصریح جدید از معادله اولیه  برای حل معما در مطالعات داخلی بررسی گردیده است. با توجه به ویژگی کشورهای مورد مطالعه مبنی بر دارا بودن منابع مالی کافی برای تامین مالی و عدم نیاز به منابع خارجی، بررسی وضعیت تحرک بین المللی سرمایه برای آنها می تواند از این حیث  حائز اهمیت باشد که نقش تورش درونی را در تخمین صحیح میزان تحرک  بین المللی سرمایه روشن می نماید. نتایج به دست آمده بیانگر حذف تورش درونی در تخمین رابطه بین پس انداز و سرمایه گذاری و واقعی شدن رابطه این دو متغیر می باشد.   متدولوژی: پس از انجام آزمون ریشه واحد در خصوص متغیرهای مدل، از طریق آزمون لیمر ، فرضیه   برای مدل داده های تلفیقی رد شد، بنابراین ما از  تجزیه و تحلیل مقطعی برای برآورد داده های پانل در مورد 10 کشور در حال توسعه صادر کننده نفت (ایران، امارات متحده عربی، عمان، عربستان سعودی، آذربایجان، اکوادور، قزاقستان، اندونزی، مصر و سودان)  استفاده کردیم. سپس از دو تکنیک همجمعی سازی به نام های آزمون هم همجمعی پانل پدرونی  و آزمون همجمعی پانل کائو برای تشخیص وجود ارتباط بلند مدت بین متغیرها  بهره بردیم. در نهایت  دو برآوردگر حداقل مربعات معمولی کاملاً اصلاح شده (FMOLS) و حداقل مربعات معمولی پویا(DOLS) برای برآورد پارامترهای تعادل بلند مدت در تخمین مدل ها  بکارگرفته شدند. برای  انجام آزمون های مربوطه  در این تحقیق  از بسته نرم افزاری Eviews10  استفاده شده است. کلیه متغیرهای  تحقیق به جز شاخص کوف از پایگاه داده های بانک جهانی (WDI) استخراج شده است. آمار شاخص جهانی سازی کوف (KOF) از  سری زمانی سال 2021 سایت موسسه اقتصادی تحقیقات در زمینه کسب و کار سوئیس اخذ گردیده است.   یافته ها: همان گونه که انتظار می رفت  متغیر شاخص کوف دارای ضریب مثبت معنی دار در تعیین نسبت سرمایه گذاری است. اثر تعاملی شاخص کوف با نسبت پس انداز دارای ضریب منفی معنی دار است. متغیر درجه باز بودن  کمکی به توضیح نسبت سرمایه گذاری نکرده است.  متغیر نسبت پس انداز با ضریب قابل توجه (نزدیک به یک)  مثبت و معنی دار  بیانگر اهمیت ضریب نسبت پس انداز در تعیین نسبت سرمایه گذاری است. تحت این شرایط سرمایه گذاری داخلی تنها از طریق پس انداز داخلی تأمین می شود، هیچ گونه تورشی در تخصیص پس انداز داخلی به سرمیاه گذاری وجود نداشته و نرخ پس انداز دقیقاً منعکس کننده میزان استفاده از پس انداز داخلی برای تأمین مالی سرمایه گذاری داخلی می باشد.   نتیجه: ورود شاخص کوف، درجه باز بودن و اثر تعاملی شاخص کوف در معادله اولیه FH باعث حذف تورش داخلی و واقعی شدن مقادیر ضرایب نسبت پس انداز شده است. بنابراین می توان درجه بسیار اندک تحرک سرمایه را در بین کشورهای مورد مطالعه با قاطعیت نتیجه گیری کرد. به طور کلی نتیجه گیری اصلی ما این است که شواهدی از تائید معمای FH برای کشورهای منتخب مطالعه حاصل نگردید. البته با توجه به این که جامعه آماری ما را کشورهای در حال توسعه صادر کننده نفت تشکیل می دهند تعجب آور نیست. این بدان معنی است که این کشورها به دلیل عدم دسترسی به وام های خارجی و رفع کمبود سرمایه برای سرمایه گذاری از طریق پس انداز داخلی، با اتکا به درآمد نفتی معمولا باکسری حساب جاری مواجه نمی گردند. درجه باز بودن تجارت به عنوان عامل کاهنده اصطکاکاک تجاری نقشی در تعیین نسبت سرمایه گذاری و کاهش تورش درونی نداشته در مقابل افزایش شاخص کوف به عنوان عامل کاهنده اصطکاکات تجاری و مالی نقش تعیین کننده روی نسبت سرمایه گذاری  دارد. حضور این شاخص و اثر تعاملی  آن با نسبت پس انداز در توضیح صحیح و تقویت رابطه بین پس انداز و سرمایه گذاری نقش دارد که این نتیجه با نتایج  تحقیق یونس (2011) همخوانی دارد. درجه باز بودن تجاری بهترین نماینده برای کاهش اصطکاکات تجاری نیست از اینرو نتایج تحقیق ما معرفی شاخص کوف را به عنوان یک نسخه پیشرفته و مدرن نسبت به درجه باز بودن تجارت  برای مطالعات مربوط به معمای فلدستاین-هوریوکا مورد تایید قرار می دهد این نتیجه نیز با یافته رزاق و مسیح (2017) مطابقت دارد .تصریح انجام گرفته روی معادله اولیه فلدستاین-هوریوکا در حل این معمای مهم اقتصاد بین الملل نقش قابل توجهی دارد. 

EEstimation of Capital Mobility by Focusing on Home Bias Based on the Comparative Role of Trade Openness and Kof Index in a Selection of Oil-Exporting Countries

EXTENDED ABSTRACT INTRODUCTION The degree of international capital mobility is a decisive and vital factor in the economic, political, and social life of countries and low capital mobility is considered as a concern for them. Capital mobility among countries has always been the focus of many policymakers and observers of the international economy. The main issue in this research is to address a new approach in measuring the degree of capital mobility and solving the Feldstein-Horioka (FH) puzzle in the studied countries. The main purpose of this study is to investigate the status of international capital mobility between 10 developing oil-exporting countries in the period 2000-2018 using the dynamic panel data technique. Theoretically in an open economy, saving and investment are more affected by capital flows and global interest rates. Hence, the relationship between these two variables is not expected to be strong in an economy that is open to capital flows. This analysis contradicts the results of the FH study. Their experimental findings in 1980, using cross-sectional analysis, showed that the correlation between savings and investment for the 16 OECD countries during the period 1960-1974 was close to one (between 0.85 and 0.95). They interpreted the value of this coefficient as the reason for the low mobility of capital. This finding was contrary to the expectations of capital mobility in these countries, because, in fact, the degree of integration of these countries in international capital markets has been high. This became known as the FH puzzle and became the source of discussions about the degree of financial integration and the degree of trade openness in the industrialized world. The results of research in many cases indicate that experimental models that do not take into account the degree of financial openness and economic globalization, lead to an upward bias in the savings coefficient. Therefore, our empirical approach includes adding the variables of the degree of trade openness and the Kof index as indicators of traditional and modern globalization, respectively, as well as the interactive effect of the Kof index on the original equation, which has been used for the first time in domestic and foreign studies.  Also, for the first time, by adding new variables on the initial form of the FH equation, a new specification of the initial equation for solving the puzzle in internal studies has been investigated. Given the characteristics of the countries under study that have sufficient financial resources to finance and do not need external resources, the study of international capital mobility for them can be important because it clarifies the role of home bias in accurately estimating international capital flows.The results indicate the elimination of home bias in estimating the relationship between saving and investment and the realization of the relationship between the two variables.   METHODOLOGY After performing the unit root test on the model variables, through the Leimer test, the H0 hypothesis was rejected for the pooled data model, so we used cross-sectional analysis to estimate panel data for 10 developing oil-exporting countries (Iran, UAE, Oman, Saudi Arabia, Azerbaijan, Ecuador, Kazakhstan, Indonesia, Egypt, and Sudan). Then we used two cointegration techniques called the Pedroni panel-data cointegration test and the Kao panel-data cointegration test to detect the existence of a long-term relationship between variables. Finally, two fully modified ordinary least squares (FMOLS) and dynamic ordinary least squares (DOLS) estimators were used to estimate the long-run equilibrium parameters in estimating the models. All research variables except the Kof index are extracted from World Bank (WDI) database. KOF Globalization Index statistics are taken from the 2021 time series on the website of the Swiss  Economic Institute.       FINDINGS As expected, the Kof variable has a significant positive coefficient in determining the investment ratio. The degree of openness has not helped to explain the investment ratio. The interaction effect of the Kof index with the savings ratio has a significant negative coefficient. The savings ratio variable with a significant (close to one) positive and significant coefficient indicates the importance of the savings ratio coefficient in determining the investment ratio. Under these conditions, domestic investment is made only through domestic savings.    CONCLUSION The inclusion of the Kof index, the degree of trade openness, and the interaction of the Kof index in the original FH equation eliminated home bias and made the value of the savings ratio coefficients a reality. Therefore, the very low degree of capital mobility among the studied countries can be conclusively concluded.  In general, our main conclusion is that there is no evidence of the confirmation of the FH conundrum for the selected study countries. The degree of openness of trade as a factor reducing trade friction did not play a role in determining the investment ratio and reducing home bias, while increasing the Kof index as a factor reducing trade and financial friction played a decisive role in determining the investment ratio. The changes made to the FH equation play an important role in solving this important puzzle of the international economy. The degree of trade openness is not the best representative for reducing trade friction. Therefore, the results of our research confirm the introduction of the Kof index as an advanced and modern version of the degree of trade openness for studies on the FH puzzle.

تبلیغات