آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

بررسی مخارج مصرفی خانوارها و ارزیابی رفتار آن ها در هر اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که می تواند ضمن آشکار نمودن نتیجه اجرای سیاست های گذشته، نقشه راهی برای سیاست گذاری های دولت در سطح اقتصاد خرد باشد. با توجه به تنوع الگوی مصرف خانوارها و اهمیت چگونگی اختصاص درآمد محدود خانوار به کالاها و خدمات مختلف، بررسی رفتار مصرفی خانوارها، با استفاده از برآورد میل نهایی به مصرف فرامعیشتی و کشش های قیمتی و درآمدی، جایگاه ویژه ای در سیاست گذاری های اقتصادی دارد. لذا تحلیل تابع تقاضا و بررسی کشش های آن ضروری است. در این راستا هدف این مقاله بررسی رفتار مصرفی خانوارهای شهری و بررسی وضعیت گروههای مختلف کالایی اعم از جانشین و مکمل بودن در قبال یکدیگر می باشد.   متدولوژی: این پژوهش با استفاده از اطلاعات خانوارهای شهری کشور طی سال های (1396-1376) و با بهره گیری از سیستم مخارج خطی (LES) و استفاده از تکنیک اقتصادسنجی رگرسیون به ظاهر نامرتبط (SUR) به اندازه گیری پارامترهای تابع تقاضا و محاسبه کشش های قیمتی و درآمدی تابع تقاضای مصرفی ایران به تفکیک در قالب 8 گروه کالایی پرداخته است. در دستگاه معادلات به ظاهر نامرتبط ابتدا هر یک از معادلات به روش [1]OLS برآورد شده و پس از به دست آمدن پسماندها، برآوردی از ماتریس واریانس کوواریانس جملات اختلال ساخته می شود. سپس ضرایب معادله به روش [2]GLS تخمین زده می شوند.   یافته ها: هر گونه رشد درآمد خانوارهای شهری، (پس از کسر مخارج حداقل معاش) ابتدا منجر به تقاضای بیشتر از گروه مسکن، سوخت و روشنایی می گردد و سپس به سایر گروه های کالایی اختصاص می یابد. بدین ترتیب، پس از گروه کالایی مسکن و انرژی به ترتیب گروه های کالایی خوراکی ها، حمل و نقل، کالاهای متفرقه، بهداشت و درمان، پوشاک، لوازم خانگی و تفریح و امور فرهنگی بیش ترین اولویت را برای اختصاص مخارج فرامعیشتی در بین خانوارهای شهری دارند. هم چنین، کم ترین سهم به گروه تفریح، امور فرهنگی و تحصیل با سهم هزینه نهایی 044/0 تعلق دارد.   نتیجه:  نتایج پژوهش نشان می دهد که در اقتصاد ایران طی سال های 1376 تا 1396، بطور متوسط، گروه مسکن و انواع انرژی ها (آب، برق، گاز و ...) با ضریب حدود 34 درصد بیش ترین میل نهایی به مصرف حداقل معاش را دارد. پس از مسکن، گروه های کالایی خوراکی ها و حمل و نقل به ترتیب با ضریب 19 و 15 درصد در اولویت های بعدی تمایل خانوارها به اختصاص یک واحد اضافی از درآمد خود به گروه های مختلف کالا و خدمات قرار دارند. بنابراین، در طول 20 سال اخیر، سه گروه کالایی مذکور بطور متوسط نزدیک به 70 درصد دغدغه (تمایل) خانوارهای شهری ایران جهت تخصیص مازاد درآمد را شکل می دهند. از آنجا که ایران به عنوان کشوری در حال توسعه شناخته می شود، لذا این نتیجه مطابق با واقعیت های اقتصاد ایران می باشد. البته باید با برنامه ریزی های صحیح و هدفمند بتوان در آینده نزدیک، با رفع یا تعدیل این دغدغه ها، این نتایج را به نفع سایر گروه های کالایی و خدماتی که از نظر توسعه و پیشرفت مهم می باشند (از جمله تحصیل و بهداشت) تغییر داد.  نتایج پژوهش حاکی از منفی بودن کشش های قیمتی خودی می باشد که گویای حاکمیت قانون تقاضا بر تقاضای کالاهای مصرفی است؛ به عبارت دیگر، طبق تئوری اقتصاد خرد انتظار می رود که با افزایش قیمت کالا یا خدمت، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، مقدار تقاضا برای آن کالا یا خدمت کاهش یابد.. نتایج کشش های متقاطع قیمتی نیز نشان می دهد که رابطه مکملی بین گروه های کالایی وجود دارد که نشا ندهنده آن استکه در سبد مصرفی خانوارهای شهری ایران در سال 1396 تنوع کالایی و خدماتی زیادی وجود ندارد تا بتوان با تغییر قیمت ها کالاها یا خدمات را جانشین یکدیگر نمایند. همچنین طبق نتایج، گروه خوراکی ها و آشامیدنی ها و گروه مسکن و انواع انرژی ها کالاهایی ضروری برای خانوار محسوب می شوند.  گروه کالایی بهداشت و درمان یک کالای نرمال می باشد و سایر گروه های کالایی جزو کالاهای لوکس می باشند.  

Analyzing Consumption Behavior of the Iranian Urban Households and Estimating Price and Income Elasticities during 1997-2017

EXTENDED ABSTRACT INTRODUCTION Examining houshold consumption expenditures and evaluating their behavior in any economy has spcial importance which in addition to revealing the result of the implementation of past policies,  can be a roadmap for government policies at the microeconomic level. Due to the diversification of households' consumption and importance of how allocating the limited income of household to different goods and services, so, investigating the consumer behavior of households by estimating marginal propensity to over-subsistence consumption for differentgoods and services and estimating income and price elasticities, have special position in economic policies. Therefore it is necessary to know the analysis of demand function and its elasticities. In this regard, the purpose of this paper is to invesigate the consumption behavior of urban households and examining the status of different groups of goods, includind substitutes and complements to each other.   METHODOLOGY This research has been paid to estimate demand curve parameters and calculating income and price elasticities of the Iranian consumption demand in eight commodity groups by applying Linear Expenditure System (LES) and using econometrics method Seemingly Unrelated Regression (SUR)  during the years 1376 to 1396. In this system equations(SUR), first each equation is estimated by OLS method and after obtaining residuals, is made an estimate of variance-covariance matrix. Then the coefficients of the equation are estimated by GLS method.   FINDINGS Any increase in the income of urban households(after deducting the minimum wage expenses) first leads to a higher demand for housing, fuel and lighting, and then is allocated to other groups. In this way after the housing and energy product groups, in order, the product groups of foods, transportation, other goods, health care, clothing, home appliances,  recreation and cultural affaires have the highest priority for allocating the expenditures above the minimum wage among urban households. Also the lowest share belongs to the group of recreation, cultural affairs and education with the marginal cost share of 44%.   CONCLUSION The results show that in the Iranian economy during the years 1376 to 1396, on average, building group and types of energy(water, electricity, gas, etc) with a coefficient of about %34 has the highest marginal propensity to consume of minimum wage. After building group, commodity groups of food and transportation with a coefficient of %19 and %15 respectively, are allocated in the next priorities of propensity of households to allocate an additional unit of their income to different groups of goods and services. So over the last 20 years, these three commidity groups, contains about %70 of the propensity of Iranian urban households to allocate surplus income. Because Iran is known as a developing country, therefore this result is in accordance with the realities of Iran s economy. Of course, with proper and purposeful planning, it should be possible in the future, by resolving or modifying these concerns, these results shifted in favor of other commodity and service groups that are important for development and progress (including education and health). The results indicate that own-price elasticities are negative which representing the governance of demand law on consumer goods' demand. In other words, according to microeconomic theory by increasing the price of good or service, assuming other conditions are constant, the amount of demand for the good or service decreases. The results of cross-price elasticities show that there is complementary relationship between commodity groups which indicates that in the consumption basket of urban households in Iran in 1396, there is not much variety of goods and services so that goods or services can be substituted by changing prices. Also, according to the results, food and drink, and building and different energies groups are considered as essential goods for urban households. Healthcare commodity group is a normal goods and other commodity groups are luxury goods.  

تبلیغات