آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

EXTENDED ABSTRACTINTRODUCTIONThe commodity terms of trade shocks are important to explain the macroeconomic fluctuations of oil-exporting countries. Oil price shocks are the main source of terms of trade variability in oil-exporting countries. Given the significant effects of terms of trade fluctuations on domestic macroeconomic variables, understanding the transmission and propagation of terms of trade fluctuations is crucial in the design and conduct of macroeconomic policies in oil-exporting countries. An appropriate monetary policy can help to stabilize these shocks.This study evaluates three alternative monetary policy regimes’ responses to commodity terms of trade shock and export sector productivity shock using a New Keynesian Dynamic Stochastic General Equilibrium (DSGE) model. In this study, the model has been developed based on Hove et al. (2015), Monacelli (2005) and Cashin et al. (2004) for the economy of Iran. This theoretical framework characterizes a small open oil-exporting economy by two domestic sectors: traded sector and the non-traded sector. In the non-traded sector, prices are sticky according to Calvo`s (1983). There is one external sector which is the rest of the world. Also, incomplete exchange rate pass-through is introduced via nominal rigidities on import prices. This model has been developed to evaluate the response of different monetary policy regimes to commodity terms of trade shocks and export productivity shocks. Based on empirical evidence such as Shajari et al (2015), pass-through is assumed to be incomplete in the model.Since oil exports account for a high percentage of export earnings and finance a significant portion of government spending in Iran, the analysis of different monetary policy responses to commodity terms of trade shocks in an oil-exporting country, like Iran, must be important.  This study aims at investigating the dynamic effects of commodity terms of trade shocks and evaluating the performance and the stabilization properties of various simple monetary policy rules for oil-dependent economies. Three alternative monetary policy rules have been considered: CPI inflation targeting (CIT) rule, non-traded inflation targeting (NTIT) rule, and exchange rate targeting (ET) rule. Different monetary policy rules are assessed based on the degree to which they minimize the volatility of selected macroeconomic variables as reflected by their impulse response functions. METHODOLOGYThe model is calibrated to match the key features of the Iran economy using data for the period 1991: Q1 to 2017: Q1. The series of Oil production and Non-oil production is obtained from the “Statistical Centre of Iran” The series of Interest rate and oil prices are obtained from the “Central Bank of Iran”. The series of production in the oreign intermediate sector and foreign intermediate good price are obtained from the “Archival Federal Reserve Economic Data”[1]. Other parameters were obtained from previous studies on the Iran economy and business cycle literature in the world. The model is calibrated to the Iran economy. The model is solved numerically and the parameter choices for the model are summarized in Table1. FINDINGSThe comparison of responses under different monetary policy regimes shows that CPI inflation targeting is superior to the NTIT and ET targeting when commodity terms of trade shock happen. For export productivity shock, the performance of the CIT rule is better than other examining monetary policy rules. Also, the real exchange rate, which is defined as a function of commodity terms of trade and productivity differentials, makes it possible to examine the role of export productivity shock on macroeconomic variations and test the existence of Balassa- Samuelson effect. Impulse responses to commodity terms of trade shock show increasing in total output and CPI inflation and decreasing in consumption and nominal exchange rate under three policy rules. The analysis also displays that commodity terms of trade shock induce lower responses of macroeconomic variables under CPI inflation targeting than under non-traded inflation targeting and exchange rate targeting. Under the export sector productivity shock, exported output increases while non-traded output decreases, possibly reflecting the symptoms of the Dutch disease. On the other hand, the dynamic responses of selected macroeconomic variables suggest the presence of the Balassa-Samuelson effect where an increase in productivity in the traded sector appreciates the real exchange rate and increases the prices of non-tradable goods through wage equalizations. CONCLUSIONoverall, when the economy is experiencing commodity terms of trade shocks or exported productivity shocks, CPI inflation targeting is relatively better than exchange rate targeting and non-traded inflation targeting in macroeconomic stabilization.  [1] The date of US is considered as an alternative for foreign sector data

سیاست پولی و شوک های رابطه مبادله کالایی

گستردهمعرفی:شوک های رابطه مبادله کالایی در توضیح نوسانات اقتصاد کلان در کشورهای صادرکننده نفت اهمیت دارند. شوک های قیمت نفت منبع اصلی تغییرات در کشورهای صادرکننده نفت هستند. با توجه به تأثیرات قابل توجه نوسانات رابطه مبادله بر متغیرهای کلان اقتصادی داخلی، درک انتقال و انتشار نوسانات رابطه مبادله در طراحی و اجرای سیاست های کلان اقتصادی در کشورهای صادرکننده نفت بسیار مهم است. یک سیاست پولی مناسب می تواند به تثبیت این شوک ها کمک کند. این مطالعه پاسخ سه رژیم سیاست پولی جایگزین به شوک های رابطه مبادله و شوک بهره وری بخش صادرات را با استفاده از مدل تعادل عمومی تصادفی پویا کینزی (DSGE)  ارزیابی می کند. در این مطالعه، مدل بر اساس هو و همکاران (2015)، موناسلی (2005) و کشین و همکاران (2004) برای اقتصاد ایران توسعه داده شده است. این چارچوب نظری یک اقتصاد باز کوچک صادرکننده نفت را توسط دو بخش داخلی مشخص می کند: بخش تجاری و بخش غیرتجاری. طبق نظر کالوو (1983) در بخش غیرتجاری، قیمت ها ثابت هستند. همچنین یک بخش خارجی وجود دارد که بقیه جهان است. همچنین گذر ناقص نرخ ارز از طریق مقاومت اسمی بر روی قیمت های وارداتی معرفی می شود. این مدل برای ارزیابی واکنش رژیم های مختلف سیاست پولی به شوک های رابطه مبادله و شوک های بهره وری صادراتی توسعه یافته است. بر اساس شواهد تجربی مانند شجری و همکاران (2015)، گذر در مدل، ناقص فرض شده است. از آنجایی که صادرات نفت درصد بالایی از درآمدهای صادراتی را تشکیل می دهد و بخش قابل توجهی از مخارج دولت در ایران را تأمین مالی می کند، تحلیل واکنش های مختلف سیاست پولی به شوک های رابطه مبادله در یک کشور صادرکننده نفت، مانند ایران، مهم است. هدف این مطالعه بررسی اثرات پویای شوک های رابطه مبادله و ارزیابی عملکرد و ویژگی های تثبیت قواعد مختلف سیاست پولی ساده برای اقتصادهای وابسته به نفت است. سه قانون: جایگزینی سیاست پولی، شامل قانون هدف گذاری تورم CPI (CIT)، قانون هدف گذاری تورم غیرتجاری (NTIT) و قانون هدف گذاری نرخ ارز  (ET)در نظر گرفته شده است. قواعد مختلف سیاست پولی بر اساس درجه ای که نوسان متغیرهای کلان اقتصادی منتخب را که توسط توابع واکنش ضربه ای منعکس می شود، به حداقل می رساند، ارزیابی می شوند. متدولوژی:این مدل برای مطابقت با ویژگی های کلیدی اقتصاد ایران با استفاده از داده های دوره 1991: Q1 تا 2017: Q1 کالیبره شده است. سری تولیدات نفتی و غیرنفتی از «مرکز آمار ایران» دریافت می شود. سری نرخ سود و قیمت نفت از «بانک مرکزی ایران» اخذ می شود. سری تولیدات و قیمت کالاها در بخش واسطه ای ​​خارجی از "آرشیو داده های اقتصادی فدرال رزرو " به دست آمده است. سایر پارامترها از مطالعات قبلی درباره اقتصاد ایران و ادبیات چرخه تجاری در جهان به دست آمده است. این مدل برای اقتصاد ایران کالیبره شده است. مدل به صورت عددی حل شده و پارامترهای انتخاب شده برای مدل در جدول 1 خلاصه شده است. یافته ها:مقایسه پاسخ ها تحت رژیم های مختلف سیاست پولی نشان می دهد که هدف گذاری تورم CPI  نسبت به هدف گذاری NTIT و ET زمانی که شوک های رابطه مبادله اتفاق می افتد، برتری دارد. برای شوک بهره وری صادرات، عملکرد قانون CIT بهتر از سایر قوانین سیاست پولی است. همچنین نرخ واقعی ارز که به عنوان تابعی از شرایط تجارت کالا و تفاوت های بهره وری تعریف می شود، امکان بررسی نقش شوک بهره وری صادراتی بر تغییرات کلان اقتصادی و آزمون وجود اثر بالاسا-ساموئلسون را فراهم می کند. واکنش های تکانه ای به شرایط شوک تجاری کالایی نشان دهنده افزایش در تولید کل و تورم CPI و کاهش مصرف و نرخ اسمی ارز تحت سه قانون سیاستی است. تجزیه و تحلیل همچنین نشان می دهد که شوک های رابطه مبادله کالایی باعث واکنش کمتر متغیرهای کلان اقتصادی تحت هدف گذاری تورمی CPI نسبت به هدف گذاری تورمی غیرتجاری و هدف گذاری نرخ ارز می شود. تحت شوک بهره وری بخش صادرات، تولید صادراتی افزایش می یابد درحالی که تولید غیرتجاری کاهش می یابد که احتمالاً نشان دهنده علائم بیماری هلندی است. از سوی دیگر، پاسخ های پویا متغیرهای کلان اقتصادی منتخب وجود اثر بالاسا-ساموئلسون را نشان می دهد که در آن افزایش بهره وری در بخش معامله شده، نرخ ارز واقعی را افزایش می دهد و قیمت کالاهای غیرقابل تجارت را از طریق یکسان سازی دستمزد افزایش می دهد. نتیجه گیری:به طور کلی، زمانی که اقتصاد شوک های رابطه مبادله یا شوک های بهره وری صادراتی را تجربه می کند، هدف گذاری تورم CPI نسبتاً بهتر از هدف گذاری نرخ ارز و هدف گذاری تورم غیرتجاری بهتر در تثبیت اقتصاد کلان است.

تبلیغات