آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۵

چکیده

هدف اصلی این پژوهش برآورد اقتصاد سایه و فرار مالیاتی در ایران بااستفاده از متغیرهای انضباط مالی دولت در طی دوره 94-1346 می باشد. با توجه به بزرگی اندازه دولت و کمبود درآمد، دولت ایران در بیشتر سال های دوره مورد بررسی با کسری بودجه مواجه بوده است. تأمین مداوم کسری بودجه دولت از طریق استقراض از بانک مرکزی (چاپ پول جدید) می تواند منجر به افزایش تورم شده و در نتیجه باعث افزایش اندازه اقتصاد سایه و فرار مالیاتی ناشی از آن شود. از طرف دیگر، در سال های اخیر، اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، فشار مضاعفی را بر روی شرایط بودجه ای دولت ایجاد کرده و باعث شده است تا دولت علاوه بر استقراض از بانک مرکزی، از طریق فروش دلارهای نفتی در بازار آزاد نیز اقدام به مقابله با کسری بودجه خود نماید، که مورد اخیر نیز به نوبه خود باعث نوسانات زیاد نرخ ارز و افزایش تورم شده و بر افزایش اندازه اقتصاد سایه در ایران بیش از پیش دامن زده است. برای برآورد اقتصاد سایه در مطالعه حاضر از روش MIMIC استفاده می شود. اکثر روش های تخمین اقتصاد سایه، تنها یک شاخص را برای پوشش دادن همه اثرات اقتصاد سایه در نظر گرفته اند، با این وجود اثرات اقتصاد سایه به صورت همزمان در بخش تولید، نیروی کار و بازارهای پولی نمایان می شود. رویکرد مدلی علت های چندگانه موجودیت و رشد اقتصاد سایه و همچنین اثرات چندگانه اقتصاد سایه در طی زمان را در نظر می گیرد. در پژوهش حاضر، متغیرهای بار مالیات در دو شاخص بار مالیات کل و بار مالیات بر واردات، درآمد حاصل از منابع طبیعی، نرخ بیکاری، نرخ ارز و سه شاخص نرخ تورم، کسری بودجه و حجم دولت به عنوان سه متغیر در نظر گرفته شده به عنوان متغیرهای انضباط مالی دولت و متغیر مجازی هدف مندی یارانه ها به عنوان متغیرهای علت در نظر گرفته شدند. همچنین سه شاخص مصرف انرژی، مخارج خانوار و تقاضای پول به عنوان آثار اقتصاد سایه در مدل های نهایی برآورد اقتصاد سایه در نظر گرفته شدند. برای برآورد اقتصاد سایه، در ابتدا 8 مدل از بهترین مدل های برآوردی انتخاب شدند و از بین آنها مدل نهایی با رویکرد علل چندگانه آثار چندگانه (MIMIC) و با استفاده از معیارهای برازش عمومی و مقایسه ای برگزیده شده است. سپس، با استفاده از اطلاعات جانبی و کالیبره کردن سری زمانی اندازه نسبی اقتصاد سایه و اندازه مطلق اقتصاد سایه بر حسب قیمت پایه سال 1383 محاسبه گشته و فرار مالیاتی ناشی از آن نیز به صورت نسبتی از اقتصاد سایه محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که میانگین اندازه نسبی اقتصاد سایه طی دوره زمانی مورد نظر 24/30 درصد است. حداکثر مقدار اندازه نسبی اقتصاد سایه در سال 1387 و برابر با 3/43 درصد و حداقل مقدار در سال 1347 و برابر با 01/18 درصد است. میانگین اندازه مطلق اقتصاد سایه برابر با 5/388719 میلیارد ریال است. حداکثر مقدار اندازه مطلق اقتصاد سایه در سال 1390 و برابر با 2/885642 میلیارد ریال و حداقل مقدار آن در سال 1346 و برابر با 6/88687 میلیارد ریال است. میانگین فرار مالیاتی 85/19952 میلیار ریال است. حداقل مقدار فرار مالیاتی در سال 1346 و برابر با 8/3923 میلیارد ریال و حداکثر مقدار آن در سال 1394 و برابر با 6/56628 میلیارد ریال است. در مدل نهایی انتخابی اقتصاد سایه، متغیرهای بار مالیات بر واردات، درآمد حاصل از منابع طبیعی، نرخ بیکاری، نرخ تورم، کسری بودجه و متغیر مجازی هدف مندی یارانه ها به عنوان متغیر علت در نظر گرفته شدند و متغیرهای حجم پول و مخارج خانوار به عنوان متغیرهای شاخص در نظر گرفته شدند. نتایج نشان می دهد که بار مالیات بر واردات و نرخ بیکاری از علل اصلی پیدایش اقتصاد سایه در ایران هستند. با در نظر گرفتن سه متغیر نرخ تورم، کسری بودجه و حجم دولت به عنوان متغیرهای انضباط مالی دولت، یافته ها نشان می دهند که تورم و کسری بودجه اثر مثبت بر اقتصاد سایه و فرار مالیاتی ناشی از آن دارند. در نتیجه، می توان با کاهش هزینه های مصرفی و اندازه دولت در جهت کاهش کسری بودجه دولت و انضباط مالی بیشتر دولت حرکت کرد. بنابراین، کنترل کسری بودجه و نرخ تورم منجر به افزایش انضباط مالی دولت شده و در نهایت اندازه اقتصاد سایه در ایران و فرار مالیاتی ناشی از آن را کاهش خواهد داد.

Estimating Shadow Economy and Tax Evasion using Governmental Financial Discipline Variables

The main purpose of this study was to estimate the shadow economy and tax evasion in Iran using the governmental financial discipline variables during the period 1967-2015. Considering the large size of the government in Iran and the lack of revenues, the Iranian government has faced a budget deficit for most of the periods under study. The continued provision of the government's budget deficit through borrowing from the central bank (printing new money) can lead to inflation which, in turn, increases the size of the shadow economy and its resulting tax evasion. On the other hand, in recent years, the implementation of targeted subsidies has created an additional pressure on the government's budgetary conditions and has forced the government to counter the budget deficit by selling oil dollars in the free market in addition to borrowing from the central bank. The latter case, in its own turn, led to high volatilities of the exchange rate and rising inflation, covering the increase of the size of the shadow economy in Iran more than ever. MIMIC method was used to estimate the shadow economy in the present study. Most methods of shadow economy estimation have considered only one index to cover all the effects of shadow economy. However, the effects of shadow economy tend to appear simultaneously in the production, labor and money markets. Thus, the model approach adopted considers the multiple causes of the existence and growth of the shadow economy as well as the multiple indicators of the shadow economy over time. In the present study, the variables of tax burden in the two indices of total tax burden and tax burden on imports, the income derived from natural resources, unemployment rate, exchange rate as well as the three indices of inflation rate, budget deficit and government volume taken as the three variables for the governmental financial discipline along with the dummy variable of targeted subsidies were considered as the cause variables. Besides, three indices of energy consumption, household expenditures and money demand were considered as the effects of shadow economy in the final models of estimating the shadow economy. To estimate the shadow economy, at first, eight models were selected from the best estimation models and the final model was selected using the Multiple Indicators Multiple Causes (MIMIC) approach and the general and comparative fitting criteria. Then, the relative and absolute size of the shadow economy was calculated on the base price in 2004, using the side information and calibrating the time series. The resulting tax evasion was, then, calculated as a ratio of shadow economy. The results showed that the average relative size of the shadow economy over the time period was 30.24%. Moreover, the maximum relative size of the shadow economy in 2008 was found to be 43.3% and the minimum value in 1968 was 18.01%. The average absolute size of the shadow economy was, in turn, 388719.5 billion rials. Besides, the maximum value of the absolute size of the shadow economy in 2011 was obtained 885642.2 billion rials and the minimum value in 1967 was 88687.6 billion rials. The average tax evasion was 19952.85 billion rials, as well. In turn, the minimum value of tax evasion in 1967 was 3923.8 billion rials, and the maximum value in 2015 was 56628.6 billion rials. In the final model of shadow economy, the variables of tax burden on imports, the income derived from natural resources, unemployment rate, inflation rate, budget deficit and dummy variable of targeted subsidies were considered as the cause variables and the variables of money volume and household expenditures were, in turn, considered as the index variables. The results showed that the tax burden on imports and unemployment rate were the main causes of shadow economy in Iran. Considering the three variables of inflation rate, budget deficit and government volume as the variables of governmental financial discipline, the findings showed that the inflation and budget defici had a positive effect on the shadow economy and its resulting tax evasion. As a result, the shadow economy can be moved by reducing the consumption costs and government size so as to reduce the government's budget deficit and provide more financial discipline. Thus, controlling the budget deficit and inflation rate is expected to increase the governmental financial discipline, and accordingly, decrease the size of shadow economy and the resulting tax evasion in Iran.

تبلیغات