مطالعه فرانگرانه تاریخ به مثابه علم که از آن به فلسفه علم تاریخ یاد می شود، در دوره های اخیر مورد توجه بسیاری از مورخان فلسفی اندیش یا فیلسوفان تاریخ اندیش قرار گرفته و هر یک به گونه ای به آن نظر کرده اند. هابسبام یکی از مورخان اندیشمند معاصر است که در کتاب درباره تاریخ، موشکافانه به فلسفه علم تاریخ پرداخته است. اینکه تاریخ چیست، چه ویژگی هایی دارد، چگونه حاصل می شود، چه کارکردی دارد و در هندسه معرفتی بشر از چه جایگاهی برخوردار است، عمده مباحث این اثر است که نویسنده به خوبی از عهده آن بر آمده است، اما در عین حال می تواند در معرض نقدهایی قرار بگیرد. مقاله پیش رو می کوشد تا با نگاه انتقادی به کتاب، دیدگاه های هابسبام را به روش تحلیل عقلی تبیین و به این پرسش کانونی پاسخ دهد که تاریخنگری او از چه سطح و اعتباری بهره داشته و در هندسه معرفت تاریخی چه جایگاه و اهمیتی دارد؟ فرضیه مقاله آن است که او متأثر از دیدگاه مادیگرایی تاریخی است، با این حال او در رویکردی منصفانه به مقوله های مرتبط با تاریخ نظر کرده و به تحلیل آنها پرداخته است. به رغم اهمیتی که هابسبام و اثر او در حوزه مطالعات تاریخی دارد، اثری به فارسی درباره وی نوشته نشده، از این رو مقاله حاضر می تواند این خلأ را پر کرده، بستر مناسبی برای مطالعات بعدی فراهم سازد.