پژوهش حاضر با هدف میزان اثربخشی رویکرد یادگیری وارونه مشارکتی، یادگیری وارونه فردی، یادگیری وارونه ارزشیابی از یادگیری و یادگیری وارونه یادگیری از ارزشیابی بر بازده های سطح بالای شناختی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هفتم انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر همدان بود که از بین آن ها پنج کلاس (شامل 135 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش و یک گروه کنترل تخصیص یافتند. ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته بود که روایی محتوایی آن ازنظر سه معلم باتجربه احراز و پایایی آن نیز به روش کودر ریچاردسون 20 تایید گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند میزان یادگیری گروه یادگیری از ارزشیابی در مقایسه با گروه های دیگر بالاتر است، اما در بین سایر گروه های دیگر (گروه یادگیری وارونه فردی، یادگیری وارونه مشارکتی، یادگیری وارونه ارزشیابی از یادگیری و گروه کنترل) در دستیابی به سطوح بالای شناختی در درس علوم پایه هفتم تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در نتیجه می توان گفت ادغام راهبرد یادگیری از ارزشیابی در روش یادگیری وارونه، اثربخشی این رویکرد را برای دستیابی به سطوح بالای یادگیری افزایش می دهد.