توجه به تأثیرات زبان در قانون ذیل مراحل تقنین، اجرا و تفسیر یک متن قضایی می تواند یکی از عوامل رشد هر نظام حقوقی تلقی شود؛ امر مهمی که در نظام حقوقی ما به غفلت و اجمال برگزار شده است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای به کشف کاربردهای زبان در قانون پرداخته است. فرضیه اثبات شده نشان می دهد رابطه معناداری میان زبان شناسی قانون مدرن در توجه به متن، قصد و زمینه اجتماعی فهم قانون وجود دارد که می تواند به صورت استدلال ورزی غایت نگر به قراین منضبط، ارزش های اخلاقی نظام مند، پیامدگرایی و ابهام مشروع در تفسیر دست مایه قوانین آیین دادرسی یا قوانین آیین نامه داخلی پارلمان صورت بگیرد تا ارتقای حاکمیت عینی و عملی قانون را محقق کند.