مکتب معنا درمانی به عنوان یکی از مکاتب روان درمانی اگزیستانسیالیسم، توسط ویکتور فرانکل ابداع شد. اصلی ترین رسالت این مکتب تاکید بر اهمیت معنای زندگی و نقش بی بدیل آن در رهایی از خلا وجودی و پوچی در زندگی است. سه باور اصلی ما بعدالطبیعی این مکتب عبارتند از: اعتقاد به وجود خدا، دین و جاودانگی. تحقیق حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و از طریق منابع کتابخانه ای صورت گرفته پس از واکاوی دقیق باورهای مابعدالطبیعی مکتب فرانکل آنها را براساس مبانی فکری علامه طباطبایی(ره) ارزیابی می کند. سؤال اصلی تحقیق این است که مهم ترین باورهای مابعدالطبیعی مکتب معنادرمانی فرانکل چیست؟ و اشتراکات و افتراقات آنها نسبت به آموزه های اسلامی بر مبنای آراء علامه طباطبایی کدام است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد؛ تبیین نادرست و سطحی از مفهوم خدا و تنزل آن از مرتبه واجب الوجودی به مرتبه معنا دهنده گی محض، تعریف حداقلی از دین و نگاهی پلورالیستی و ابزارگرایانه به آن و عدم توجه به حقیقی بودن سعادت و تعابیر مبهم از جاودانگی از مهم ترین نقطه افتراق دیدگاه فرانکل و علامه طباطبایی در حوزه باورهای مابعدالطبیعی است.