آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

حبسیّه، شعری است که شاعر در زندان، واکنش های حسّی، روحی و معرفت شناختی خود را با تخیّلی که درگیر مفهوم تهدیدآمیز حبس است در زبانی ویژه بازنمایی می کند. مکانمندی زندان، هم شاعر را به بدن و ذهن تهدید شده معطوف می کند و هم معرفتی را می سازد که «زندان» در آن یک «ابر نشانه» است. گفتمان زندان با نسبتی که شاعر با جهان و «امر اجتماع» دارد، ساخته می شود. از اینرو در تبیین شعر حبسیّه جهان پیشامدرن که تأییدگر قدرت های اجتماعی و سیاسی حاکم است و حبسیّه های معاصر که علیه قدرت و در بافتی از ادبیّات مقاومت بازنمایی شده است، دو گفتمان زندان را پدید می آورد. این مقاله می کوشد با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، و با توجّه به آرای لاکلا و موفه دو گفتمان «سنّتی» و «مدرن» زندان را با تکیه بر شعر مسعود سعد و حبسیّه های دو شاعر معاصر،  فرّخی یزدی و بهار بررسی کند تا چرخش های گفتمانی آن آشکار گردد. در گفتمان حبسیّه سرایی سنّتی، تقدیرگرایی، «گره گاه» این گفتمان است. عناصری که در این گفتمان مفصل بندی شده اند، جدا از اینکه زیست جهان شاعر را باز نمایی می کنند به مثابه ساختاری نمادین، پیوند ارزش ها و کنش های اجتماعی را با قدرت منتشر در جامعه نشان می دهند. امّا در حبسیّه های مدرن، گفتمان زندان به مثابه «اعتراض سیاسی» است. بنابراین گره گاه اعتراض سیاسی، عناصری چون قانون، آزادی، مبارزه و مشروطه را تقسیم بندی می کند؛ در این وضعیّت، گفتمان زندان علیه نظم سیاسی موجود قرار می گیرد تا بتواند در مقابل ساختارهای متصلّب قدرت، مقاومت و نظم سیاسی آزادتری را پیشنهاد کند. 

Prison Critical Discourse Analysis in Two Classical & Modern Living Worlds Based on Habsiyeh Poems of Masoud saad & FarrokhiYazdi and Bahar

"Habsiyeh” is a kind of poem written by a poet in prison to represent its sensory, spiritual, epistemology interactions, which are involved with its imagination to show his threatening  position in prison by using a special language. The prison “landmark” either draws the poet to the threatened body and mind, or forms the cognation in which the "prison" is a "supernatural". prison discourse is formed in the poem  according to his related social affairs and the world. Accordingly, in explanation of the poem of “Habsiyeh”, we face with two types of prison discourse which at first is pre-modern world poet whose poem confirms the governing of the social and political powers, and the second is poet representing of the contemporary “Habsiyeh” whose poem is against the power and in a context of resistance literature. In this article, by using a critical discourse analysis method and with special attentions to Laclau and Mouffe points of views is tried to investigate two prison discourse in the poetry of Masood Saad  and also “Habsiehs” of another two contemporary poets known as FarrokhiYazdi and Bahar to reveal their discourse circumstances. In the traditional discourse of “Habsieh”, fanaticism is the core of this discourse. The elements that are articulated in this discourse, represent the poet's worldly life as a symbolic structure, social acts involved with the governing power.  But in the modern “Habsieh” poets, prison discourse is a political protest; therefore, the core of political protest is articulated by elements such as law, liberty, struggling and constitutionalism.

تبلیغات