زلزله و صدمات ناشی از وقوع آن همواره در کمین جوامع انسانی به ویژه بافت های آسیب پذیر روستایی می باشد. اقدامات مرتبط با بازسازی کالبد پس از سانحه در کشور ما با کم و کاستی هایی مثل عدم توجه به احیای نیازهای هویتی افراد و ایجاد یا ارتقای حس مکان پس از تخریب منطقه مسکونی و بازسازی مکان جدید همراه است لذا ضرورت پژوهش در این زمینه همواره بحثی چالش برانگیز در میان جوامع آسیب دیده و بازسازی شده خواهد بود. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفه های حس مکان در جابه جایی بافت روستای کنزق پس از سانحه زلزله می باشد. لذا با استناد بر مطالعات صورت گرفته از منابع مختلف و جمع بندی آن ها به شیو ه پژوهش کمی، مؤلفه های حس مکان در چهار دسته اجتماع پذیری و تعاملات اجتماعی، هویت، دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان در قالب "پرسشنامه ای محقق ساخته" تنظیم گردید و به روش نمونه گیری با فرمول کوکران بین 278 نفر از 1000 نفر جمعیت روستا توزیع شد. انتخاب نمونه به صورت تصادفی بوده و اعتبار پرسشنامه با استفاده از فرمول کرونباخ-آلفا (74/0 =α) محاسبه شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss، برای آزمون فرضیه آماره های T تست تک نمونه ای و همبستگی پیرسون بود. فرض پژوهش عدم توجه به بافت روستای کنزق قدیم در ساخت روستای جدید و کاهش مؤلفه های حس مکان و در نتیجه کاهش رضایت ساکنین بود. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه جهت پاسخگویی به سوالات این پژوهش بوده : جابه جایی بافت روستای کنزق تا چه میزان بر مؤلفه های حس مکان تأثیرگذار بوده است؟ و تغییرات مؤلفه های حس مکان در جابه جایی روستای کنزق چگونه است؟ نتایج حاصل نشان داد که در این جابه جایی حس رضایت اهالی از روستای جدید به دلیل برخورداری از امکانات بیشتر رفاهی افزایش یافته و بر خلاف فرض پژوهش فقط مؤلفه هویت کاهش یافته است. در میان وابستگی به مکان با اجتماع پذیری، هویت و دلبستگی به مکان، همبستگی و ارتباط مستقیم وجود دارد.