ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه و سانحه خیز و به دلیل موقعیت جغرافیایی خود سوانح متعددی را تجربه نموده و پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره تاکنون موجب بروز خسارات جانی و مالی فراوان در کشورمان شده است. مداخله در سکونتگاه های روستایی با توجه به سانحه خیزی سکونتگاه های روستایی همواره مطرح بوده است و مسئولین و متولیان مربوطه به جهت کاهش خسارات احتمالی در پروژه های بازسازی بعضاً اقدام به جابه جایی روستاهای در معرض سوانح طبیعی می نمایند. طراحی روستای جدید و اسکان مجدد روستاییان، بدون شناسایی و لحاظ نمودن مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت سکونتگاه و رضایتمندی روستاییان، منجر به از دست رفتن حس تعلق و هویت گذشته، پراکنده شدن قوم ها، برهم خوردن انسجام کالبدی روستا و همچنین گسیختگی شبکه های اجتماعی و اقتصادی و در مواردی خالی از سکنه ماندن واحد های احداثی و یا مهاجرت روستاییان به شهرها و یا روستاهای مجاور شده است. از آنجا که ساختار فضایی هر روستا در هر منطقه از قانونمندی هایی خاص، تبعیت می کند و عوامل بسیاری در شکل گیری روستاها تأثیر گذارند، این پژوهش با هدف تبیین تأثیر مؤلفه منظر در بازسازی سکونتگاه های روستایی به آزمون فرضیه این تحقیق که بررسی رابطه میان مؤلفه منظر در بازسازی و استقبال روستاییان از روستای جدید است، می پردازد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و رابطه کوکران تعداد 135 نمونه، انتخاب شدند که در نهایت تعداد 126 مورد از آن ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. این پژوهش به بررسی لایه های منظر روستای نایبند در سه بعد منظر زیستی، منظر کالبدی معنا و منظر اجتماعی پرداخته و نتایج این پژوهش حاکی از آن است که لحاظ نمودن مؤلفه منظر در ارتقای کیفیت فضایی سکونتگاه های روستایی جدید بر میزان رضایت مندی روستاییان، تأثیرگذار است، به طوری که در نظر نگرفتن مؤلفه منظر در طراحی و مکان یابی روستای جدید نایبند از مهمترین دلایل عدم استقبال روستاییان از سکونتگاه جدید می باشد.