نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی بر مبانی متافیزیکی انسان شناختی متعالیه استوار بوده و این مبانی در جای جای آن نظریه مؤثر است؛ به نحوی که اساساً سرشت قدسی نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی مرهون رویکرد متعالیه در مبانی انسان شناختی است. از جمله این مبانی باور به وجود فطرت مخموره الهیه در انسان، سعادت به مثابه هدف نهایی، برخورداری انسان از اختیار و آزادی، سرشت اجتماعی انسان و تعدد مراتب انسانی است. این مبانی شامل نتایج عقلی مانند نفی سکولاریسم، ظهور سیاست انسانی در سطح جامعه، فرهنگ سیاسی متعالیه و مشروعیت مردمی نظام سیاسی پیشرفته، ظهور فضائل والای اخلاقی از جمله محبت، عدالت و ایثار در نفوس رهبران و شهروندان و درنهایت تأسیس و تدبیر یک نظام سیاسی پیشرفته متمایز از نظام های سیاسی توسعه یافتهٔ شیطانی، بهیمی و سبعی است. از آنجا که شناخت سرشت متعالیه نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی و رویکرد متدانیه نظریه های توسعه سیاسی سکولار به منظور نگارش و اجرای الگوها و برنامه های پیشرفت سیاسی متعالیه در جمهوری اسلامی ضروری است، در مقاله حاضر با استفاده از روش اسنادی در سطح تحلیلی، مهم ترین مبانی انسان شناختی نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی و اقتضائات آن که بیان کننده وجه تمایز این نظریه از نظریه های توسعه سیاسی غربی بوده، بیان شده است.